ایلنا گزارش میدهد؛
مرگ زیر چنگالهای ناایمن لیفتراک/ وقتی کارگران زبانِ شکایت ندارند...
ترس و لرزِ کارگرانی که قرارداد یک ماهه و سه ماهه دارند، کاملا طبیعی است! کارگرانی که ترجیح میدهند با کارفرما به توافق برسند تا اخراج نشوند. اگرچه نامِ آنچه که بین کارگر و کارفرما اتفاق میافتد را نمیتوان توافق گذاشت چون توافق جایی معنا میدهد که هر دو طرفِ رابطه، در موضعای برابر باشند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «حوالی ظهر روز دوشنبه ۱۶ آبان، یک راننده لیفتراک حین جابجایی بار در یک کارگاه صنعتی، براثر سقوط لیفتراک روی سرش جان باخت.» این خبرِ دردناکِ آبانماه، همراه با تصویری که از آن کارگر منتشر شد، دردِ دلِ کارگری را برای ما باز کرد که بارها و بارها چنین حادثهای را دیده اما نتوانسته لب به اعتراض بگشاید.
این کارگر در تماس با ایلنا، از لیفتراکهایی گفت که نه معاینهی فنی داشتهاند و نه ایمنی کافی؛ از تصادفهایی گفت که جان کارگرانِ بسیاری را به خطر انداختهاند اما کارگر حتی جرأت تماس با پلیس ۱۱۰ برای رسیدگی به موضوع را نداشته است: «وقتی تصادفی در کارگاه با لیفتراک اتفاق میافتد مثل همهی تصادفات دیگر، کارگر باید با پلیس ۱۱۰ تماس بگیرد اما در هیچ کدام از حوادثی که من شاهد آن بودم کارگر اجازهی تماس با ۱۱۰ را نداشته.»
این کارگر گفت: «تنها یکبار یکی از کارگران با ترس و لرز به سرویس بهداشتی رفت تا بتواند با پلیس تماس بگیرد و گزارش تصادف را بدهد که بعد از مدتی کارفرما متوجه شد و او را اخراج کرد…»
ترس و لرز البته برای کارگرانی که قرارداد یک ماهه و سه ماهه دارند، کاملا طبیعی است! کارگرانی که ترجیح میدهند با کارفرما به توافق برسند تا اخراج نشوند. اگرچه نامِ آنچه که بین کارگر و کارفرما اتفاق میافتد را نمیتوان توافق گذاشت؛ توافق جایی معنا میدهد که هر دو طرفِ رابطه، در موضعای برابر باشند. وقتی یک طرفِ این توافق در موضع ضعف و طرف دیگر در موضع قدرت قرار دارد، وقتی یک طرف، فرمان میدهد و طرف دیگر فرمان میپذیرد، حتی استفاده از لفظ توافق نیز چیزی شبیه شوخی است!
شهرام غریب (کارشناس ارشد ایمنی و بهداشت) در گفتگو با ایلنا، در خصوص ایمنی لیفتراکها میگوید: لیفتراک باید حتما دارای گواهی سلامت باشد و در کنار این گواهینامه، دستگاه باید روزانه چک شود. این گواهینامهی سلامت را مراکز معتبر صادر میکنند و در واقع این گواهینامه تائید میکند که دستگاه از نظر بدنه و فنی و… سالم و آماده به کار است. این دستگاه وقتی به کارگاه میرسد، مجددا باید چک شود. ضمن اینکه باید توجه کنیم که هر کسی نمیتواند پشت این دستگاه بنشیند.
به گفتهی غریب؛ لیفتراکها به شیاطین انبارها معروف هستند و از آنجایی که سرعت بالایی دارند میتوانند آسیب و خسارت بالایی وارد کنند برای همین باید روزانه بررسی شوند.
این کارشناس ایمنی میگوید: چنگال لیفتراک و زنجیرهایی که این چنگال به وسیلهی آن بلند میشود، سلامت اتاقک لیفتراک، آینه بغل، بوق دنده عقب و… همه باید بررسی شوند و این بررسی در کاهش حوادث کار اهمیت فراوان دارد.
اگر لیفتراک و دستگاههای مشابه دیگر، گواهی سلامت نداشته باشند کار کردن با آنها قانونی است؟ غریب در پاسخ به این سوال میگوید: ما در صنعت چیزی به عنوان مدرک شفاهی نداریم و همه چیز باید مستند باشد، بنابراین اگر این دستگاهها گواهی سلامت نداشته باشند، با تاکید میگویم که کار کردن با آنها خلاف قانون است. طبیعتا اگر این موارد رعایت نشود، امکان وقوع حادثه بالا میرود.
غریب میگوید: گواهی سلامت دستگاه هر شش ماه یکبار و یا با کمی سهلگیری، سالی یکبار باید برای دستگاه گرفته شود اما باید توجه کنیم این به معنایعدم بررسی روزانهی ماشین نیست. دستگاه باید روزانه از جنبههای مختلف توسط مسئول فنی و خود راننده چک شود تا حادثه اتفاق نیفتد. ترمز، مرکز ثقل دستگاه، سلامت لاستیک، روغن ماشین، ترمز، زنجیرها، چنگالها و… همه باید روزانه چک شوند و کوتاهی در این مورد ممکن است حوادث سنگینی به بار بیاورد. در کنار همهی اینها باید قوانین لحظهای نیز اجرا شود.
با توجه به آنچه غریب در موردِ ایمنیِ دستگاه لیفتراک گفت، پاسخ به این سوال که چرا کارفرماها در صورتِ وقوع حادثه برای تماس با ۱۱۰ مقاومت میکند واضح است؛ چون اگر نقض فنیِ لیفتراک ثابت شود بخش زیادی از تقصیر وقوع حادثه متوجه کارفرماست. کارگر میگوید: «خیلی از لیفتراکها برگهی معاینه فنی ندارند، خیلیهایشان لاستیکشان صاف است و انواع و اقسام مشکلات دارند و با همان وضعیت هم کار میکنند. برای همین تصادف فنی و یا جانیِ داخل کارگاهها، معمولا به پلیس ۱۱۰ اطلاع داده نمیشود.»
وقتی خبری از تصادف بیرون درز نمیکند و همه چیز با توافق - بخوانید زور - فیصله پیدا میکند، کارفرما هم دلیلی نمیبیند تا راههای وقوع دوبارهی چنین حادثهای را ببندد! او به همان شیوهی کم دردسر و کم خرجِ گذشته ادامه میدهد و کارگران هم در همان وضعیتِ ناایمنِ سابق کار میکنند.
ناصر چمنی (فعال کارگری) میگوید: نبود امنیت شغلی، کارگران را در موضع ضعف قرار داده و آنها نمیتوانند از حقوق خود دفاع کنند. برای همین در صورتِ وقوع حوادثی اینچنین، کارگر نمیتواند مراجع ذی صلاح را برای بررسی دقیق حادثه خبر کند.
چمنی میگوید: سکوت، ناایمنیِ کارگاه را تشدید میکند، چراکه سبب میشود کارفرما اهمیتِ کمتری به موضوع ایمنی بدهد. در حالیکه اگر کارگر از قدرتِ کافی برای دفاع از حق خود برخوردار بود و میتوانست در صورتِ مشاهدهی هر گونه ایراد فنی در وسایل، به کارفرما اخطار دهد، کارفرما از ترسِ پیگیری، اهمیت بیشتری به ایمنی میداد.
این فعال کارگری میگوید: کارفرما تمایل به کاهش هزینه دارد غافل از اینکه این هزینهای که به نادرستی صرفهجویی میشود را کارگر با جان خود میپردازد.
چمنی به بازرسیِ کار اشاره میکند و میگوید: وظیفهی بازرس کار است که مدارک سلامتِ فنی وسایلی چون لیفتراک را چک کند اما وقتی بازرسیِ کار ضعیف است و این وسایل به درستی و دقیق چک نمیشوند، آمار حوادث کار بالا میرود. در واقع نبود بازرسیِ کار و امنیتِ شغلی، آمار حوادث کار را در ایران بالا برده است.
در کنار دو مؤلفهای که چمنی از آنها نام برد، باید به نبودِ تشکلهای مستقل کارگری نیز اشاره کرد. همچنین باید یادآوری کرد که بین امنیتِ شغلی و تشکلهای مستقلِ کارگری رابطهای تنگاتنگ وجود دارد، به طوریکه نبود هر کدام میتواند اثرِ نبودِ دیگری را تشدید کند.
وقتی نه امنیتِ شغلی وجود دارد و نه تشکل مستقلی که بتواند از کارگران برای رسیدن به حقوقشان دفاع کند، نباید انتظارِ بهبودِ وضعیتِ کارگران و تغییر احوال آنها را داشت. در چنین شرایطی، کارگران وضعیتِ مشخصی دارند؛ آنها با حقوقِ ناچیزی که دارند، هر روز تا پای مرگ میروند و اگر اتفاقی برایشان در جریان کار بیفتد، نمیتوانند دادخواهی کنند.
گزارش: زهرا معرفت