خبرگزاری کار ایران

یک نویسنده و تحلیلگر جهان عرب در گفت‌وگو با ایلنا:

مردم جهان با ایدئولوژی صهیونیسم مخالفند/ نفوذ لابی‌های اسرائیل در دولت‌های غربی مانع از اتخاذ مواضع مستقل از سوی آنها شده است/ سازمان ملل متحد کارایی ندارد

مردم جهان با ایدئولوژی صهیونیسم مخالفند/ نفوذ لابی‌های اسرائیل در دولت‌های غربی مانع از اتخاذ مواضع مستقل از سوی آنها شده است/ سازمان ملل متحد کارایی ندارد
کد خبر : ۱۴۱۷۶۰۸

عدم قطعیت، بزرگترین چالش و بحرانی است که اسرائیل در شرایط زمانی کنونی با آن رو به رو است. البته که این‌ عدم قطعیت در حوزه‌های مختلف، نمودهای بحرانی و چالش‌زای خود را برای اسرائیل به نمایش گذاشته و می‌گذارد. مثلا ارتش اسرائیل در شرایطی حمله زمینی خود به نوار غزه را آغاز کرده که هیچ چشم‌انداز روشنی در مورد آینده این اقدامش ندارد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، همزمان با اوج گیری جنگ غزه و تشدید فضای تنش و درگیری میان رژیم اشغالگر قدس و گروه‌های مقاومت فلسطینی، بسیاری از ناظران و تحلیلگران، به واکاوی وضعیت موجود و سناریوهای مطرح در قالب معادلات آتی بر پایه جنگ غزه، می‌پردازند. از این رو، در گفتگو با «تامر عجرمی» نویسنده و تحلیلگر جهان عرب، به بررسی چند پرسش کلیدی با محوریت جنگ غزه و تحولات پیرامونی آن پرداختیم.

مشروح گفتگو با تامر عجرمی را در ادامه می‌خوانید.

مردم جهان با ایدئولوژی صهیونیسم مخالفند/ نفوذ لابی‌های اسرائیل در دولت‌های غربی مانع از اتخاذ مواضع مستقل از سوی آنها شده است/ سازمان ملل متحد کارایی ندارد

همزمان با اوج گیری جنگ غزه، چالش‌ها و بحران‌ها علیه رژیم صهیونیستی در ابعاد مختلف، اوج‌گیری قابل توجهی داشته‌اند. به نظر شما، مهمترین چالش و بحرانی که اکنون صهیونیست‌ها با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، چیست؟

به نظر من؛ «عدم قطعیت» بزرگترین چالش و بحرانی است که اسرائیل در شرایط زمانی کنونی با آن رو به رو است. البته که این‌ عدم قطعیت در حوزه‌های مختلف، نمودهای بحرانی و چالش‌زای خود را برای اسرائیل به نمایش گذاشته و می‌گذارد. مثلا ارتش اسرائیل در شرایطی به نوار غزه حمله زمینی خود را آغاز کرده که هیچ چشم‌انداز روشنی در مورد آینده این اقدام خود ندارد. موضوعی که تا حد زیادی ناشی از انباشت قابل توجه بحران‌ها علیه رژیم اسرائیل و به طور خاص دولت نتانیاهو است.

در روزهای گذشته نیز برخی نشریات معتبر آمریکایی به این نکته اشاره داشتند که یکی از اصلی‌ترین انتقادات مقام‌های آمریکایی از نتانیاهو و دولتش این است که نمی‌دانند در غزه می‌خواهند چه کنند. به فرض که همین فردا کل نوار غزه را فارغ از چالش‌های جدی که در این مسیر وجود دارد، تصرف کنند. در این نقطه این سوال مطرح می‌شود که برنامه آن‌ها برای روز بعد چیست؟ آیا آن‌ها واقعا فکر می‌کنند که می‌توانند بی‌دردسر این منطقه را در اشغال داشته باشند یا مثلا کنترل آن را به دستِ تشکیلات خودگردان فلسطینی بدهند؟ اینها همگی خیالبافی‌های پوچ هستند.

در حوزه اقتصادی نیز رژیم اسرائیل با عدم قطعیت‌های جدی رو به رو است. بر اساس آمارهای خودِ اسرائیل، اکنون چیزی در حدود ۱۸ درصد از نیروی کار فعال این رژیم از چرخه فعالیت اقتصادی خارج شده و البته که مناطق شمالی و جنوبی اسرائیل نیز به دلیل حملات گسترده موشکی مقاومت فلسطین و حزب الله لبنان، تا حد زیادی تخلیه شده و کسب وکارهای زیادی در آن‌ها آسیب دیده‌اند.

گزارش‌های رسمی در اسرائیل حاکی از این هستند که کسب و کارهای اسرائیلی تا ۵۰ درصد از درآمد خود را از دست داده‌اند و بسیاری از کسب و کارهای بزرگ در اسرائیل نیز در خطر ورشکستگیِ کامل قرار دارند. در این فضا، دولت نتانیاهو نیز به دلیل هزینه‌های سرسام‌آور ماشین جنگی این رژیم در نوار غزه، با چالش‌های جدی و عدیده‌ای دست به گریبان است و به اذعان بسیاری از فعالان اقتصادی در اسرائیل، از توانایی کافی جهت حمایت اقتصادی و مالی از کسب و کارها در اراضی اشغالی برخوردار نیست.

جالب اینکه نتانیاهو مدام شعار تزریق پول به اقتصاد اسرائیل سر می‌دهد اما در عمل، فعالان اقتصادی و تجاری در این کشور چیزی نمی‌بینند. موضوعی که در مدت اخیر اعتراضات گسترده‌ای را در بخش‌های مختلف اراضی اشغالی علیه نتانیاهو و دولتش تحریک و تشویق کرده است. در دیگر حوزه‌های اجتماعی، رفاهی، سیاسی، نظامی و امنیتی و غیره نیز اسرائیل در ابهامی بزرگ فرو رفته و هیچ تصور روشنی را از آینده ندارد. معادله‌ای که عملا از تشدید بحران‌ها علیه این رژیم در آینده نزدیک خبر می‌دهد. با این حال، مقام‌های ارشد اسرائیلی در عرصه‌های مختلف به انحاء گوناگون سعی دارند که شرایط را عادی و خوب نشان دهند. این در حالی است که به نظر من؛ اسرائیل هنوز هم از شوک عملیات هفتم اکتبر خارج نشده چه برسد به اینکه بخواهد رویدادها و تبعت جنگ غزه را تحمل کند.

وزیر کشور انگلستان به تازگی در موضعگیری در واکنش به راهپیمایی‌های گسترده در لندن، پایتخت انگلیس، جهت حمایت از ملت فلسطین و اعلام انزجار از رژیم اسرائیل، به این نکته اشاره کرده که دیگر نمی‌توان یهودی‌ستیزی را در خیابان‌های انگلیس تحمل کرد. دیدگاه شما در این رابطه چیست؟

نکته جالب در مورد این موضعگیری این است که وزیر کشور انگلستان عملا از کلیدواژه‌ای استفاده کرده که صهیونیست‌ها چندین دهه است از آن برای حمله به مخالفانِ منش و کنش‌های خود در حوزه‌های فکری و ایدئولوژیک و سیاسی استفاده می‌کنند. رژیم اسرائیل از همان نخستین سال‌های تاسیس تا به امروز، مخالفان خود را «یهودی‌ستیز» می‌خواند و در واقع از این رهگذر سعی داشته بر پرونده سیاه اقدامات و سیاست‌های خود سرپوش بگذارد.

این در حالی است که مخالفت توده‌های مردم در اقصی نقاط جهان با رژیم اسرائیل، در حقیقت مخالفت با ایدئولوژی صهیونیسم است و در این مسیر، راه صهیونیسم از یهودیت جداست. اسرائیلی‌ها به قدری از این تاکتیک استفاده کرده‌اند که بیراه نیست اگر بگوییم وقتی کارشناسان مسائل اسرائیل و فسلطین این موضوع را می‌شنوند، آن را مسخره می‌کنند. در واقع، به قدری اسرائیل از این تاکتیک استفاده کرده که آن را به حربه‌ای نخ نما و پوسیده و مایه مضحکه تبدیل کرده است. حال در این فضا، اینکه شاهدیم مثلا وزیر کشور انگلیس از همان واژگانی که صهیونیست‌ها استفاده می‌کنند، بهره می‌گیرد، در نوع خود، رویدادی معنادار است. در عین حال، باید از مقام‌های انگلیسی پرسید که چرا آن‌ها راهپیمایی‌های گسترده در شهرهای بزرگ خود نظیر لندن را به مثابه یک تهدید ارزیابی می‌کنند؟ مگر در انگلستان آزادی تجمع و اعتراض وجود ندارد؟ چه شده که آن‌ها به یکباره احساس خطر کرده‌اند و یکچنین موضعگیری‌هایی را علیه حامیان ملت فلسطین مطرح می‌کنند؟ این‌ها همگی موضوعات و سوالاتی هستند که دقت و تفکر در مورد آن‌ها خود گویای واقعیت‌های قابل ملاحظه‌ای است.

به نظر شما چرا در بحبوحه راهپیمایی‌های گسترده در کشورهای غربی در حمایت از ملت فلسطین، شاهد آن هستیم که میان دیدگاه افکار عمومی غربی و سیاست‌های دولت‌های آن‌ها در رابطه با جنگ غزه، شکاف‌های جدی وجود دارد؟

دلیل این مساله به نفوذ لابی‌های اسرائیلی در کشورهای غربی بازمی‌گردد. استفان والت و جان میرشایمر، دو تن از اساتید برجسته رشته روابط بین‌الملل در آمریکا، چند سال قبل در کتابی با عنوان لابی اسرائیل در آمریکا، ابعاد و جلوه‌های مختلف قدرت این لابی‌ها در شکل‌دهی به سیاست‌ها و رفتارهای دولت آمریکا در ابعاد مختلف داخلی و خارجی را به بحث گذاشته‌اند.

اثری که در زمان خود به شدت سر و صدا کرد و البته که لابی‌های اسرائیلی تمام تلاش خود را کردند تا آن را بایکوت کنند. در این رابطه جالب است به نقلی قولی از آریل شارون، نخست وزیر و وزیر جنگ سابق صهیونیست‌ها، نیز اشاره کنم. وی در موضعگیری‌ای گفته بود که اگر مردم آمریکا بفهمند که تا چه اندازه کشورشان تحت نفوذ اسرائیل و لابی‌های آن است، علیه دولت خود قیام خواهند کرد.

معادله‌ای که به نظر من؛ در مورد دولت‌های اروپایی نیز تا حد زیادی برقرار است و البته که محصول بیش از هفت دهه لابی‌گری و پول‌پاشی و اعمال نفوذ صهیونیست‌ها در ساختارهای حقوقی و سیاسی کشورهای غربی است. حال دراین فضا، دولت‌های غربی به قدری در باتلاق شبکه‌ها و لابی‌های اسرائیلی گرفتار شده‌اند که اساسا آزادی عملی برای اتخاذ مواضع مستقل ندارند و البته که این مساله را نیز به هیچ عنوان در راستای منافع خود نمی‌بینند. این در حالی است که افکار عمومی این کشورها یکچنین طرز فکر و دیدگاهی ندارند و صرفا بر اساس احساساتِ انسانی و دفاع از مظلوم است که به حمایت از ملت فلسطین می‌پردازند.

عملکرد سازمان‌های بین‌المللی در اِعمال فشار به رژیم صهیونیستی جهت متوقف کردنِ جنایاتش علیه ملت فلسطین را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 عملکرد این سازمان‌ها بسیار ضعیف بوده است. البته که در برخی موارد نظیر اقدامات سازمان ملل متحد، می‌توان گفت که نمایشی هم بوده است. به یاد داشته باشیم که پیشتر مثلا در قالب جنگ ۳۳ روز لبنان، بسیاری از نهادهای بین‌المللی غربگرا از جمله سازمان ملل متحد، تا وقتی بر آن‌ها مسلّم نشد که حزب الله می‌تواند معادلات دردناکی را به دشمن اسرائیلی تحمیل کند، وارد میدان نشدند و به نوعی منتظر بودند که با عدم دخالت آن‌ها، اسرائیل، حزب‌الله لبنان را نابود سازد.

در این فضا، این قدرت حزب‌الله بود که اسرائیل را به عقب‌نشینی و تسلیم واداشت و الا سازمان‌های بین‌المللی کاری برای متوقف کردن جنایات صهیونیست‌ها علیه ملت لبنان در آن زمان نکردند. در مورد مقاومت فلسطین نیز معادله‌ای مشابه برقرار است. به نظر من؛ سازمان ملل متحد و دیگر نهادهای بین‌المللی غربگرا، از آنجایی که دولت‌های غربی آن‌ها را بازیچه‌هایی در راستای منافع خود می‌بینند، چندان از کارایی در موقعیت‌های اینچنینی برخوردار نیستند و عملکرد فعلی آن‌ها در مورد جنگ غزه نیز عملا ادامه روندهای پیشینی است که آن‌ها در موضوعات اینچنینی از خود نشان داده‌اند و شاهد تغییر محسوسی در این زمینه نیستیم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز