پای درد دل بازنشستگانِ سایر سطوح؛
نه ۶۰۰ هزار تومان افزایشِ همسانسازی کافیست، نه ۵ میلیون تومان وام گرهگشاست!
در شرایطی که سازمان تامین اجتماعی مدام به حداقلبگیران خود وعدهی مستمری ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومانی از مردادماه میدهد و سایر سطوح مزدی را فقط ۱۵ درصد زیاد کرده، در شرایطی که قرار است به بازنشستگان فقط ۵ میلیون تومان خدمات رفاهی بدهند (حتماً ضامن و سفته و کلی قید و بند هم دارد!)، مشکلات تلنبار شدهی سالیان، بازنشستگان را آزار میدهد؛ بازنشستگانی که اگر حق مشارکت در تعیین سرنوشت خود را داشتند، مدیریت منابع و داراییهایشان به خود آنها واگذار می شد و دولت خود را از سر سفره آنها کنار میکشید، بدون تردید امروز حال و روزِ بسیار بهتری داشتند!
به گزارش خبرنگار ایلنا، بازنشستگان تامین اجتماعی مدتهاست که از سیاستگذاری مزدی و رفاهی سازمان رضایت ندارند؛ آنها میپرسند وقتی صفر تا صد منابع سازمان با حق بیمه کارگران شکل گرفته پس چرا دولت هرطور که خود صلاح میداند در تخصیص منابع و داراییهای آن تصمیمگیری میکند؟ مگر سازمان، نهادی دولتی است که مشمول تصمیمگیریهای دولت شود؟!
شکایتهای مستمریبگیران!
در همین رابطه نه تنها حدود یک میلیون و ۸۰۰ هزار حداقلبگیر سازمان از روند تعیین مستمریها و اوضاع نامناسب معیشتی خود انتقاد دارند بلکه مستمریبگیرانِ سایر سطوح نیز از آنچه عدم تخصیص مناسب امکانات رفاهی و مزایای مزدی میدانند شاکی هستند. مستمری بگیران سایر سطوح که سی سال تمام مبالغ بالایی به عنوان حق بیمه و در اصل بابت اندوخته دوران پیری خود به حساب سازمان پرداختهاند، حالا که زمان منتفع شدن و بهرهبرداری از این اندوخته رسیده، میگویند آنچه دریافت میکنیم با پرداختیهای ما تناسب ندارد؛ بعد از سی سال پرداختِ نه چندان کم، حالا سال به سال فاصله دریافتی ما با حداقلبگیران کم و کمتر میشود.
این انتقادات در حالی صورت میگیرد که تا قبل از سالهای میانی دهه ۹۰ خورشیدی و پیش از افول صندوقهای بیمهگر کوچک مانند صندوق فولاد، مستمریبگیران این صندوقها که در دوران اشتغال حقوقهای بالا داشتهاند و حق بیمه بالا پرداخت کرده بودند، امکانات مزدی و رفاهی تقریباً باکیفیت دریافت میکردند؛ مستمریهای بالا، خدمات درمانی باکیفیت و وامها و مزایای مزدی قابل اعتنا، بخشی از این رفاهیات دریافتی بوده است؛ در صندوقی مانند صندوق بازنشستگی شهرداری نیز وضع به همین منوال بوده است.
اما سایر سطوح مستمریبگیری در سازمان تامین اجتماعی سال به سال شاهد افول سطح رفاه و معیشت خود بودهاند و در حالیکه کلیه منابع سازمان از حق بیمه خود این کارگران فراهم شده است؛ این افول تدریجی هیچ بهانهای نمیتواند داشته باشد. سوال اینجاست که آیا باید هزینه سیاستهای کلان ناصحیح مانند کاستن از سطح اشتغال، بالا رفتن نرخ بیکاری و عدم مقابله با تخلفات بیمهای گستردهی کارفرمایان که موجب کاستی گرفتن منابع و ورودیهای سازمان شده است، بر دوش بازنشستگان سایر سطوح باشد؟! آیا بار مهمانان ناخوانده سازمان که دولت آنها را اجباراً به این بیمهگر خصوصی و نه دولتی تحمیل کرده است باید بر دوش مستمریبگیران بیفتد؟!
مزایایی که کافی نیست!
۲۵ تیرماه، مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی با تشریح جزییات متناسبسازی حقوق بازنشستگان این سازمان که قرار است از مردادماه اجرایی شود، گفت: با اجرای متناسبسازی حقوق بازنشستگان از ماه آینده، حداقل حقوق مستمریبگیران دارای ۳۰ سال سابقه بیمهپردازی به حدود ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان خواهد رسید.
سالاری اضافه کرد: میانگین رقم اضافه شده به حقوق بازنشستگان حداقل بگیر سازمان تأمین اجتماعی، ۶۰۰ هزار تومان است، اما با فرمول مورد توافق با کانون بازنشستگان کشور نهایتاً این موضوع در سنوات مختلف اعمال شد و درباره کسانی که حداقل بگیر نبودند و حقوق بیشتری میگرفتند هم این افزایش حقوق شامل حالشان شده است.
مدیر عامل سازمان تأمین اجتماعی درباره تسهیلات بانکی بازنشستگان گفت: بودجه اختصاص یافته برای پرداخت تسهیلات به بازنشستگان از ۲۰۰ میلیارد تومان در سال گذشته به ۲۰۰۰ میلیارد تومان در سال جاری افزایش یافته و افزایش ۱۰ برابری داشته است. مبلغ وام قابل پرداخت به بازنشستگان نیز از ۳ میلیون تومان به ۵ میلیون تومان رسیده است.
حالا مستمریبگیران میگویند نه ۶۰۰ هزار تومان افزایشِ ناشی از متناسبسازی کافی و متناسب با سی سال بیمهپردازیِ ما است و نه وام ۵ میلیون تومانیِ وعده داده شدهی سازمان میتواند گرهی از کار فروبستهی بازنشستگان کارگری بگشاید.
خسرو سعیدپور، بازنشستهی صنعتی که سالهای طولانی در پروژههای مختلف در اراک و عسلویه کار تخصصی فنی انجام داده و همیشه به علت بالا بودن حقوق، حق بیمه بسیار بیشتر از حداقلی به حساب سازمان واریز کرده، نمونهی بازنشستگانی است که متناسب با پرداختهای خود از مزایای رفاهی بهرهمند نشدهاند و از این مساله نارضایتی دارند.
انتقاداتِ یک مستمریبگیرِ سایر سطوح!
وی میگوید: من از زمان استخدام حقوق بالایی داشتم و کار بسیار سخت در پروژههای نفتی انجام دادم؛ در نتیجه سی سال آزگار ۷ برابر حق بیمه حداقلی به حساب سازمان پرداخت کردم اما الان انگار همین پرداخت برای ما شده مدرک جرم! یارانه ما را قطع میکنند میگویند شما غنی هستید! به دفاتر کانونها برای وام مراجعه میکنیم تا میبینند حقوق ما بالاست میگویند شما جزو اغنیا هستید و ما را از لیست خط میزنند؛ قرار میشود سبد کالا بدهند باز ما را از لیست خط میزنند!
وی در مورد بهانهی «محدود بودن منابع سازمان تامین اجتماعی» اینگونه استدلال میکند: مگر سازمان دولتی است که با تحریمها و گرفت و گیرهای دولت، دچار نقصان منابع بشود؟! تامین اجتماعی یک سازمان بیمهگر بینالنسلی و غیردولتی است و به نوعی میشود گفت کاملاً خصوصیست که منابع آن، همه متعلق به کارگران است؛ در نتیجه از پولی که من و امثال من سی سال تمام به این صندوق ریختهایم، «باید» به ما خدمات بدهند! چون این پول مال خودمان است؛ اگر واقعاً منابع محدود است و معذوریت دارند، چرا آن ۲۳ گروه بیمه شده خاص را که ناخوانده سر سفرهی تامین اجتماعی نشستهاند، خط نمیزنند؟ چرا ما را خط میزنند که سی سال آزگار از حقوق خودمان زدهایم و حق بیمه کلان پرداختهایم؟!
به گفته سعیدپور، بازنشسته نباید به جرمِ «پول دادن» یا «پول بیشتر دادن» از خدمات و امکاناتی که حقش است، محروم بماند؛ مگر سی سال واریز پول به حساب صندوقِ بیمهگر، جرم بوده است؟!
او از روند افزایش مستمری سایر سطوح انتقاد دارد: هر سال از میزان افزایش سایر سطوح میکاهند؛ الان امسال حداقلبگیران ۲۶ درصد افزایش مستمری داشتهاند اما برای ما فقط ۱۵ درصد مستمریها را زیاد کردهاند؛ روزی که بازنشست شدم، مستمری من ۶.۵ برابر پایه مستمری بود الان با سیاستهای غلط این فاصله به ۳ برابر رسیده؛ دور از انتظار نیست که در چند سال آینده ما هم حداقلبگیر شویم! شاید تا چهار یا پنج سال دیگر این اتفاق بیفتد!
بار مهمانانِ ناخوانده!
اگر مدیریتِ درست در کار باشد، مشکلات کلان اقتصادی نباید هیچ ربطی به سازمان تامین اجتماعی داشته باشد؛ چرا باید ۲۳ گروه بیمه شده خاص که دولت متولی پرداخت حق بیمه کارفرمایی آنهاست ولی این تعهد را هیچگاه اجرایی نکرده، ماهی حدود ۲ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان برای سازمان هزینه داشته باشد؟
سعیدپور در ارتباط با این مهمانانِ پرهزینه میگوید: اینها از امکانات ما به طور غیرعادلانه استفاده میکنند درحالیکه سازمان تامین اجتماعی بنگاه حمایتی و خیریه نیست! درمانگاه سازمان میرویم همینها را میبینیم که دفترچههای سازمان در دست آمدهاند؛ این ۲۳ گروه، هم ترافیک در بخش درمان ایجاد کردهاند؛ هم داروها و خدمات را در اختیار گرفتهاند و هم منابع ریالی سازمان را به خود اختصاص دادهاند؛ بار اینها را باید دولت بر دوش بکشد نه من بازنشسته بعد از سی سال کار پروژهای و سخت!
در شرایطی که سازمان تامین اجتماعی مدام به حداقلبگیران خود وعدهی مستمری ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومانی از مردادماه میدهد و سایر سطوح مزدی را فقط ۱۵ درصد زیاد کرده، در شرایطی که قرار است به بازنشستگان فقط ۵ میلیون تومان خدمات رفاهی بدهند (حتماً ضامن و سفته و کلی قید و بند هم دارد!)، مشکلات تلنبار شدهی سالیان، بازنشستگان را آزار میدهد؛ بازنشستگانی که اگر حق مشارکت در تعیین سرنوشت خود را داشتند، مدیریت منابع و داراییهایشان به خود آنها واگذار می شد و دولت خود را از سر سفره آنها کنار میکشید، بدون تردید امروز حال و روزِ بسیار بهتری داشتند!
گزارش: نسرین هزاره مقدم