حسن غفاری مطرح کرد؛
عکاسی مستند فقط یک «اسم» است
حسن غفاری میگوید: هر ابزار و امکانی که بتواند اهمیت عکاسی مستند را به مردم و مسئولان، به طورکلی جامعه نشان دهد، مفید و مهم است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مقوله مستند را باید یکی از صادقانهترین بسترها برای روایت اتفاقات اجتماعی، فرهنگی و هنری دانست. به همین واسطه بود که بسیاری از اتفاقات مهم تاریخی به صورت تصویری ثبت تاریخی شدهاند. حتی اغراق نیست اگر تاریخ را به دو بخش پیش از ابداع عکاسی و پس از آن دستهبندی کنیم. به طور مطلق و بدون اغراق اگر عکاسی و پس از آن سینمای مستند نبود حال شاید جهان شکل دیگری داشت. به طور مسلم اگر عکاسی مستند نبود بخشهای مهم تاریخ معاصر ایران یعنی انقلاب اسلامی پنجاه و هفت و هشت سال جنگ تحمیلی آن طور که باید دیده نمیشد یا مورد تحریف قرار میگرفت.
با وجود این اهمیت و جایگاه حال سوال این است که عکاسی مستند در میان هزارتوی مدرنیته و انواع بسترهای رسانهای حقیقی و مجازیِ، در دنیای امروز چه جایگاهی دارد و تا چه حد مورد تهدید است.
حسن غفاری فارغالتحصیل عکاسی از دانشگاه هنر است و در رشته عکاسی مستند اجتماعی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مدرک درجه یک هنری دریافت کرده است. او زاده سال ۱۳۴۸ در شهر یاسوج است. غفاری به مدت دو دهه از ایلها، عشایر و اقوام ایران عکاسی کرده است. او همچنین عضو هیئت مدیره انجمن عکاسان ایران و عضو هیئت موسس انجمن عکاسان میراث فرهنگی است. او طی سالهای فعالیتش با مجلات و خبرگزاریهای مختلفی همکاری داشته و کتابهایی را با موضوع عکاسی تالیف و منتشر نموده است.
حسن غفاری (عکاس و مدرس) درباره اوضاع و احوال عکاسی مستند به ایلنا گفت: مستند به مفهوم عینیت گرایی و رو در رو شدن با موضوع و واقعیت موجود است و امروزه از این گرایش عکاسی تنها اسمی باقی مانده و بیرمق شده است.
او تاکید کرد: امروزه هیچ عنایت و جریانسازی و ارزشگذاری در جامعه ما نسبت به عکاسی مستند، صورت نمیگیرد. و باید بگویم متاسفانه از توان و تاثیرگذاری این مهم جریان ساز اجتماعی غافل شدهایم.
غفاری در ادامه گفت: تعریف مستند، «عیان»، «آشکارسازی» و «بازنمایی واقعیت» موجود است. مشاهدات عینی و رونوشتی قابل استناد است که همواره میتوان به آن رجوع کرد.
این مدرس توضیح داد: در عکاسی دو نگاه و خروجی عکس، «عینیتگرایی» و «ذهنگرایی» وجود دارد. در بیان «ذهن گرایانه» کانسپت و بحثهای چیدمان، کلاژ، مونتاژ و هوش مصنوعی بسیار مهم است. در نگاه «عینیتگرایانه» که در واقع اساس پیدایش پدیده «صنعت و هنر عکاسی» است، به اختصار مستند نامیده میشود.
غفاری در پاسخ به این سوال که چه آثاری مستند محسوب میشوند و این سیاق چه زیر شاخههایی دارد؛ بیان کرد: اصولا هر عکسی که میگیریم، مستندی از وضع موجود پیش رو است. در نگاه و گرایش عکاسی مستند زیرشاخههای «طبیعت»، «معماری»، «مستند اجتماعی»، «مردمنگاری» و «خبری» وجود دارد.
عکاسی مستند اجتماعی دچار محدودیت است
این عکاس مستند در بخش دیگری از صحبتهای خود با گله از محدودیتهای موجود مطرح کرد: اگر منظور از مستند، گرایش مستند اجتماعی آن باشد که باید بگویم در این بخش با محدودیت عکسبرداری و به طور کلی ممنوعیت وجود دوربین عکاسی روبرو هستیم. این در حالی است که ما از خلاء ایجاد شده حاصل از این ممنوعیت دچار خلاء تصویری در جامعه میشویم و از ورای آن آسیب میبینیم.
غفاری ادامه داد: اینکه عکسهای کمی از زمانه زیستنمان تهیه میشود؛ نکته غمانگیز و نگران کنندهای است. در بسیاری از دانشگاههای ما که اتفاقا رشته عکاسی تا مقطع کارشناسی ارشد هم دارند، عکاسی در محدوده دانشگاه ممنوع است. مثال دیگری بیاورم. از میدان فردوسی تا میدان آزادی چندین دانشگاه و موسسه آموزشی و تحصیلات تکمیلی وجود دارد؛ از دانشگاه تهران، هنر و سوره گرفته تا موسسهها و دیگر مراکز آموزشی آن هم در خیابان انقلاب که با توجه به کتابفروشیها به نوعی مرکز فرهنگی به حساب میآید، ولی شما یک ماه بروید و این مسیر را بالا و پایین کنید و ببینید که یک دانشجوی دوربین به دست درحال عکاسی میبینید؟
محدودیتها عکاسان را به سمت آثار ذهنگرایانه میبرد
وی ادامه داد: عکاسی و ارسال عکس آسان و فوری شده است و جامعه عکاسی ما با توجه به محدودیتهای بیان شده بیشتر به سمت جریانهای عکاسی هنر معاصر و ذهنگرایانه میروند. تمام این محدودیتها و ممنوعیتها در حالی است که ما کشوری داریم که از منظر تاریخی و فرهنگی، تنوع جغرافیایی و آب و هوایی در غنای تصویری است و میتواند بهشتی برای مستندسازان باشد.
غفاری درباره توجه به عکاسی مستند در حوزه تجسمی و لزوم نگاه و توجه به عکاسی مستند در سینما نیز بیان کرد: هر ابزاری در دست باشد و بتواند اهمیت عکاسی مستند را به مردم و مسئولان، به طورکلی جامعه نشان دهد، مفید و مهم است. «تلویزیون»، «سینما» و «هنرهای نمایشی» میتوانند زیان ایجاد خلاء تصویری را گوشزد کنند و در فرهنگسازیِ اهمیت حضور دوربین عکاسی در جامعه به منظور مستند نگاری کمک کنند.
غفاری در ادامه از افشین شاهرودی عکاس پیشکسوت یاد کرد و گفت: به قول ایشان؛ «هر عکاسی موظف است گزارشی از تاریخ زمانی خود برجای بگذارد». میتوان گفت سایه سنگین محدودیتها و ممنوعیتهای عکاسی در کشور ریشه در ناآگاهی در اهمیت عکس دارد.
عکسهای مستند زمینهای برای ساخت فیلم بلند مستند
وی در بخش دیگری از صحبتهایش، ضمن تاکید بر وجود جشنوارهها و رویدادها، درباره وجود بخش عکاسی مستند در جشنواره بین المللی «سینماحقیقت» نیز توضیحاتی داد.
او گفت: هر عکس مستند میتواند کوتاهترین فیلم مستند باشد و در بسیاری از مواقع عکسهای مستند زمینه، انگیزه و دلیل ساخت یک فیلم مستند بلند شدهاند. در جشنواره «سینماحقیقت» که مورد توجه هنرمندان تراز اول مستند نگار است، پرداختن به چنین موضوعاتی نشأت گرفته از ذات و توان فرهنگسازی آنهاست که قطعا به نشان دادن اهمیت عکس و عکاسی کمک میکند و بسیار راهگشا خواهد بود. این جشنواره گفتمان و تولید محتوا دارد و به سمت تفریح و سرگرمی، آموزش علوم، افزایش دانستنیها، جریان سازی، آسیبشناسی و… حرکت میکند.
غفاری تاکید کرد: وجود بخش عکس در جشنواره «سینما حقیقت» مفهوم عکاسی (که پایه سینما است) را مورد توجه قرار میدهد. به نظرم این اتفاق بسیار خوشایند است؛ مخصوصا اینکه در این مقطع زمانی، عکس و عکاسی یک عمومیت جهانی پیدا کرده است. وجود چنین بخشی به مستندسازانی که از بخش عکاسی مستند غافل شدهاند هم نهیب میزند.
وی در پایان گفت: در نظر داشته باشید که در کنار تمام فیلمهای مستند ارزشمندی که زندهیاد مرتضی پورصمدی فیلمبرداری کرده است، عکسهایش در کتابی دو جلدی مربوط به اقوام و ایلات عشایر، یکی از ماندگارترین آثار برجای مانده از این هنرمند است که به نوعی ماندگارتر از فیلمهایش در بطن جامعه مورد توجه قرار میگیرد و میتوانند زمینه ساخت فیلمهای مستند بیشتری شوند.