خبرگزاری کار ایران

عضو هیئت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران:

معنویت روح حاکم بر سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است

معنویت روح حاکم بر سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است
کد خبر : ۱۱۷۵۵۵۸

عضو هیئت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران گفت: معنویت در سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در مرکز و محور قرار دارد و در ابعاد مختلف سند الگو اشراب دارد و حالت انضمامی و پیوست با سند ندارد.

به گزارش ایلنا، سیداحمد غفاری‌قره‌باغ به تشریح موقعیت معنویت اسلامی در سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت پرداخت و گفت: سیاست مصوب در مرکز الگو بر آن است تا موضوعاتی بنیادین همچون معنویت، در همه‌ی سطوح و ابعاد سند الگو اشراب گردد و حالت انضمامی نداشته باشد.

وی ادامه داد: با تمرکز بر بخش مبانی پیشرفت، به تبیین مؤلفه‌های معنوی اشراب شده به این بخش پرداخته است. مولفه بنیادین معنویت اسلامی که عبارت از توحیدمحوری در ابعاد مختلف است، در بخش مبانی خداشناسی مورد توجه قرار گرفته است؛ همچنین، مؤلفه‌های بنیادین معنوی همچون تطابق عوالم، آیت بودن جهان و نقش محوری سنت‌های الهی در ربوبیت جهان، در تدوین مبانی جهان‌شناختی مورد توجه قرار گرفته است. از منظر سوم، ابعاد بنیادین انسان‌شناختی معنویت اسلامی همچون خلیفه‌اللهی انسان و محوریت اختیار در فضایل معنوی، در تدوین مبانی انسان‌شناختی اخذ شده است.

این استادیار دانشگاه ادامه داد: اندیشه‌ی متعالی اسلام، معنویت را برخلاف نگرش‌های سایر ادیان، مختص به زمان و مکان و زاویه‌ای خاص از زندگی ندانسته و آن را به مثابه‌ی حقیقتی جاری در سراسر هستی و زندگی موجودات و بالاخص انسان می‌داند. معنویت مورد نظر اسلام را می توان این گونه تعریف کرد که «بهره‌مندی اندیشه و گرایش و نیت و رفتار از اهتمام مبتهجانه به حیث اخلاقی فعل، همراه با اهتمام به ارتباط با حضرت ربوبی» وجوه تمایز این تعریف از سایر تعاریف نیز قابل تبیین است.

عضو هیئت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران سپس به تبیین معنای معنویت در تعاریف مختلف پرداخت و افزود: معنویت در رفتار، برخاسته از معنویت در لایه های پیشین خود، یعنی نیت و گرایش و اندیشه است بنابراین، معنویت به ذاته وصف اندیشه و گرایش و نیت، و سپس وصف رفتار است. تفکیک بنیادین کمال وجودی از کمال اخلاقی و مناط قرار دادن ارزش اخلاقی در معنویت، از ضروریات تعریف معنویت است؛ پرهیز از اختلاط با کمال وجودی، برخاسته از قید «ارزش اخلاقی» در این تعریف است. توجه به تفکیک معنویت و فعل معنوی از اخلاق و فعل اخلاقی. بدین صورت که هر فعل معنوی، فعل اخلاقی است، ولی این‌گونه نیست که هر فعل اخلاقی لزوما فعل معنوی باشد.

غفاری ادامه داد: این تفکیک با قید «ابتهاج و شورمندی» در این تعریف برجسته شده است. التفات به سعه‌ی مفهومی معنویت از معنویت دینی از ویژگی‌های این تعریف است. همانگونه که فطرت، منبع معرفتی ماتقدم نسبت به دین است، معنویت نیز ویژگی ماتقدم نسبت به دیـن است. انسانی را می‌توان فرض کرد که با اهتمام به فطرت، رویکرد معنوی در زندگی و رفتارهایش دارد، هرچند که به دلیل استضعاف یا هر مانع دیگر، بی‌بهره از منبع معرفتی وحی شده است؛ چنین کسی را می‌توان انسان معنوی دانست، هرچند نمی‌توان معنویت چنین انسانی را معنویت دینی خطاب کرد.

وی تصریح کرد: در مبانی خداشناختیِ سند الگو اشاره شده است که تمام هویت معنویت، مبتنی بر خداباوری و توحیدانگاری است. هر مسلمانی برای اولین گام‌های مسلمانی خود باید موجودیت حقیقتی برتر و در عین حال، دخیل در تمام هستی و مؤثر در سراسر وجود را بپذیرد همچنان که در آیات سوره‌ی مبارکه‌ عصر، توجه ایمانی به خدای متعال برای جلوگیری از خسران، ضروری شمرده شده است. انسان خدا ‌محور انسانی است که خدای دخیل و تربیت کننده را در زندگی خویش پذیرفته است به عبارت دیگر، خدای او خدایی نیست که فقط موجود باشد و ربوبیت نداشته باشد بلکه باور او حضور و دخالت تام و همه‌جانبه خداوند متعال در زندگی است.

عضو هیئت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران با بیان اینکه در مبانی جهان‌شناختی سند الگو چند نکته برجسته شده است، گفت: معنویت دربردارنده‌ی اشاره به ظاهری است که دارای سطوح باطنی و عمق‌دار است. تبیین این سخن، در پرتو نظریه‌ی تطابق عوالم، امکان پذیر است. بر اساس مبانی حکمت متعالیه، چهار مرتبه وجودی، موجود است که عبارتند از مرتبه طبیعت و مثال و عقل و حضرت اسماء الهی. به اعتبار تطابق عوالم، موجودات عالَم ماده، به عنوان «آیه» یا «نشانه» مطرح شده‌اند. در کتب آسمانی، بر تأثیر دو سویه کنش‌های انسان از یک سو و سنت‌های الهی از سوی دیگر تأکید گشته است یعنی هر رفتاری که انسان از خود نشان می‌دهد، در محیط و وقایع پیرامون وی تأثیر می‌گذارد. در اندیشه اسلامی اساسا معنویتی که ملازم با رهبانیت و انزوا تلقی شود طرد شده است.

غفاری اظهار کرد: در متون اسلامی، آن‌گاه که دنیا به عنوان یک امر وجودی، مورد مطالعه و توضیح قرار داشته، مورد ذم قرار نگرفته است بلکه امور دنیوی به عنوان امور ممدوح، مورد توجه قرار گرفته‌اند اما دنیایی که مورد مذمت قرار گرفته دنیای به معنای دوم آن است یعنی توقف در وضع موجود و عدم عبور به سوی وضع مطلوب که همان معنای اخلاقی دنیاست.

وی افزود: در مبانی انسان‌شناختی به شش نکته‌ی بنیادین از جمله التفات به مقام قرب و خلافت الهی به مثابه‌ هدف از خلقت انسان، التفات توأمان به ابعاد جسمی و روحی انسان، التفات به عزت و کرامت تکوینی انسان، تأکید بر اختیار به عنوان یکی از اصلی‌ترین عوامل تحقق سعادت و فضیلت، تداوم حیات انسان پس از مرگ و تأکید بر جاودانگی حیات انسانی و التفات توأمان به حق و تکلیف در حیات معقول انسان توجه داشته است.

عضو هیئت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران ادامه داد: مهم‌ترین نکته آن است که مقام شامخ خلافت و جانشینی خداوند بر روی زمین، بالاترین مقام ممکن برای هویت انسانی است و از این رهگذر، به پرسش بنیادین چرایی آفرینش انسان پاسخ داده می‌شود. خلافت الهی دارای دو سویه‌ باطنی و ظاهری است. خلافت باطنی، مقامی است که همگام با ولایت باطنی در مراتب وجود عالم وحدت شکل می‌گیرد. از سوی دیگر، ولایت سیاسی و زعامت دنیوی و یا همان خلافت تشریعی در قبال خلافت تکوینی، امری مربوط به عالَم کثرت است و به تدبیر امور بیرون، مرتبط است. خلافت ظاهری، ظهورات مختلفی دارد مانند ولایت در تشریع و قانون‌گذاری، ولایت در زعامت و رهبری سیاسی و اجتماعی، و ولایت در مقام قضاوت و حکمیت در اختلافات و منازعات. حکیمان مسلمان بر این باورند که نبی صاحب منصب رسالت، موظف است که عهده‌دار مقام خلافت ظاهری و تشریعی شود.

غفاری افزود: نکته مهم بعدی این است که کسانی که در زندگی، اختیار و انتخاب آزاد برای انسان قائل نیستند، نمی‌توانند طرح موفقی برای بحث معنای زندگی داشته باشند چرا که فقط در فرض پذیرش اختیار است که به نحو معقول، می‌توان سخن از انتخاب چگونه زیستن و چگونه بودن را طرح کرد وگرنه اگر به جبر قائل شویم، یک شیوه برای زندگی قابل پیگیری خواهد بود که خواه ناخواه، همان شیوه شکل می‌گیرد و امکان تغییر آن نیست و در این صورت، پرسش از معناداری برای زندگی، پرسش زائد و بی‌نتیجه‌ای است.

وی یادآور شد: اندیشمندان اسلامی میان تکامل قهری و اختیاری تفکیک قائل هستند. اولی تربیت تکوینی است که شامل جمیع مخلوقات خداوند است و خداوند در این تربیت، هیچ تفاوتی بین هیچ شیء نگذارده است اما انسان می‌تواند در حیات خود، یک حیات پست و دون را انتخاب نماید و به نابود کردن قوای عقلانی و انسانی خود اهتمام ورزد و یا می تواند به انتخاب خود، حیاتی را رقم زند که در آن به ساختارهای عقلانی ملتزم شود. این توجه و سویه یابی برای زندگی، غیر از آن توجه جبلّی و تکوینی است که خواه ناخواه به سمت کمال هستی شناختی بوده و مایه ارتقائات هستی شناختی و عبور از عالم ماده به عالَم مثال و عالَمِ عقل است که این سیر از این عوالم، به ناچار برای همه رخ می دهد لذا این توجه انتخابی به سوی فضیلت‌های اخلاقی به عنوان مکمل توجه تکوینی به سوی کمال مطلق، سبب شکل‌گیری یک حیات پاک و سعادتمند یا همان حیات طیبه به تعبیر قرآنی می‌شود.

عضو هیئت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران بیان کرد: همچنین از جمله نکات مهم در سلوک معنوی از منظر عارفان اسلامی، اهتمام به دو بعد جسمی و روحی همراه یکدیگر است؛ عارفان اسلامی نه مانند مادی‌گرایان، انسان را محصور در حصار ماده می‌کنند و نه مانند راهبان تارک دنیا، انسان را منحصر در جنبه‌ی روحی و متافیزیکی می‌دانند بلکه انسان را موجودی ممتد از عرض تا فرش و از روحانیت تا جسمانیت ترسیم می‌کنند که جنبه‌ی جسمیت، ابتلا به حیوانیت و شهوت را به همراه دارد و جنبه‌ی روحانیت، بهره‌مندی از عقلانیت و قلب را به ارمغان می‌آورد.

غفاری گفت: از آنجا که تن ظاهر است و جان پنهان، پس روح آدمی گوهر است و تن، صدف این گوهر. اگر کسی بخواهد این گوهر وجود را به سرمنزل مقصود رساند، بدون رعایت و حفاظت و مراقبت از صدف، که همان تن است، به مقصود نخواهد رسید.

او در پایان یادآور شد: بررسی بخش مبانی سند الگو، نشان می‌دهد که مؤلفه‌های بنیادین و محوری معنویت اسلامی، در بخش مبانی سند کاملاً مشهود بوده و اشراب شده است به عبارت دیگر مؤلفه‌ی بنیادین معنویت اسلامی، که عبارت از توحیدمحوری در ابعاد مختلف است در بخش مبانی خداشناسی مورد توجه قرار گرفته است. همچنین مؤلفه‌های بنیادین معنوی همچون تطابق عوالم، آیت بودن جهان و نقش محوری سنّت‌های الهی در ربوبیت جهان، در تدوین مبانی جهان‌شناختی مورد التفات قرار گرفته‌اند. از منظر سوم، ابعاد بنیادین انسان‌شناختی معنویت اسلامی همچون خلیفه اللهی انسان و محوریت اختیار در فضای معنوی، در تدوین مبانی انسان‌شناختی لحاظ شده است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز