یک نویسنده و کارگردان تئاتر مطرح کرد؛
تهران قطب اول تئاتر ایران نیست

«تلقین» را باید نمایشی مبتنی بر بدن و فیزیک دانست که احسان دبیر آن را در قالب پرفورمنس روی صحنه برده است. این در حالی است که مقوله بدن و اهمیت آن در تئاتر سالهاست فراموش شده است. نمایش مذکور بهترین اثر جشنواره تئاتر فجر است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، تجربه و تولید آثار تجربی و بر اساس افکار نو و شیوههای بدیع همواره در اغلب هنرها خوشایند بوده است. جسارت در پرداختن به موضوعات مهم اما نادیده انگاشته شده و پرداختن به مضامین ظاهرا غیر مهم و دشوار روندی است که هنرمندان در هر دوره تاریخی از آن استقبال کردهاند. اما افراد معدودی به خروجی قابل قبول و ماندگار میرسند. به هر روی جسارت پرداختن به آثار نوآورانه همواره با وجود تمام اشکالات ممکن تحسینبرانگیز است. حال تئاتر را باید یکی از هنرهایی دانست که رمز ماندگاری آن برای نویسندگان و کارگردانها ابراز خلاقیت و پا رد شدن از قواعد دست و پا گیر است.
جشنواره تئاتر فجر در چهل و سومین دوره خود که بهمنماه سال گذشته در تهران و استانها برگزار شد، پس از چند دوره وقفه بخش دیگرگونهها را در جدول خود لحاظ کرد.
گروههای مختلفی پس از طی مراحلی در این بخش حضور یافتند که در میان آنها نمایش «تلقین» در چند بخش برگزیده شد و به عنوان اثر برگزیده معرفی شد. این اثردیپلم افتخار، تندیس جشنواره و جایزه نقدی بهترین اثر را از آن خود کرده است.
این نمایش از پانزدهم فروردینماه در عمارت هما واقع در تهران روی صحنه است. سجاد کریمدخت، مهتاب ناظری، صادق حمیدی، مهسا تقیزاده، آتنا حسینی، ریحانه زمانی، آرمین رشتخواری، زهرا غلامپور، جواد نورانی، نگین یزدانی بازیگران این نمایش هستند.
در خلاصه داستان «تلقین» آمده است: «ذهن، همه چیز است هر آنچیز را که باور کنی همان میشود!»
احسان دبیر نویسنده و کارگردان «تلقین» درباره قصه و محتوای اثرش و نحوه حضورش در جشنواره چهل و سوم تئاتر فجر با ایلنا گفتگو کرد.
به عنوان سوال اول از وجود بخشی به اسم دیگرگونهها در جشنواره تئاتر فجر بگویید. اثر شما در این بخش روی صحنه رفت و چند عنوان کسب کرد.
وجود چنینی بخشی را در جشنوارهای مهم و بینالمللی چون فجر بسیار لازم و مهم میدانم. متاسفانه طی چند دوره گذشته این بخش در جشنواره وجود نداشت. در جشنواره چهل و سوم این بخش را پس از وقفههایی که وجود داشت، مجددا به جشنواره بازگرداندند که آن را اتفاقی مثبت میدانم.
چرا وجود چنین بخشی را در جشنواره تئاتر فجر یا احیانا هر رویداد دیگری مهم میدانید؟ با این توضیح که میخواهیم به تئاتر تجربی برسیم.
به هر حال غیر از تئاتر عادی که ما میبینیم و دیدنشان توسط مخاطبان مرسوم است، گونههای مرسوم و شکلهای دیگری هم وجود دارند. بخش دیگرگونهها به چنین آثاری اختصاص دارد. آثاری داریم که نسبت به تئاترهای معمول نامتعارف محسوب میشوند و محدودیتی ندارند و باید دیده شوند. در میان چنین آثاری نمایشهای خلاقانهای به چشم میخورند. این دسته از آثار نیز باید در کنار تئاترهای مرسوم اجرا شوند.
در این میان مخاطب چه جایگاهی دارد و چقدر مهم است؟
اتفاقا، موضوع دیگر همین نزدیک شدن به مخاطب، هماهنگ شدن و بازی داشتن با اوست. یعنی اینکه مخاطب را نیز جزو بازیگران اثر قرار دهیم و آن درگیری لازم در این بستر رخ دهد. این اتفاق را نیز مثبت ارزیابی میکنم. اگر توجه کنید در سبکهای دیگر چنین اتفاق و مواجهای کمتر رخ میدهد.
با حساب صحبتها تا به اینجا، باید این دسته از آثار را تجربی بدانیم. به هرحال تئاتر تجربی همواره در همه دورهها مورد توجه بوده. در نهایت آثار دیگر گونه را میتوان نمایشهایی تلقی کرد که در فرم، محتوا و مضمون و فضا اتفاقات تازه و خلاقانهای را رقم بزند.
با شما موافقم. و موضوع دیگری که روی آن تاکید میکنم عدم وجود محدودیت است. در چنین فضایی برای هر اتفاقی که در نمایش رقم میخورد؛ محدود نیستیم. این محدود نبودن اتفاقی است که در جشنواره چهل و سوم فجر نیز آن را تجربه کردیم.
به سراغ متن و نمایش «تلقین» برویم. از سبک و سیاق و فضای اثر بگویید.
نمایش ما یک اثر معاصر است و کاملا بدون دیالوگ است. آنچه اهمیت داشته بهرهگیری از بدن و فیزیک بازیگران بوده است. اگر بخواهم واضحتر بگویم؛ اثرمان یک نمایش بدنمحور است.
آیا میتوان گفت «تلقین» یک نمایش در قالب فرم است؟
میتوانیم بگوییم که این نمایش فراتر از فرم است. اصطلاحاتی مانند «پرفورمنس» یا «کانتنت» شاید مناسبتر باشند؛ اما در نهایت، نمایش ما بیشتر روی موضوعات روزمره انسانها و موارد دیگر تمرکز دارد.
این موارد دیگر که میگویید، چیست؟ میخواهیم با این سوال به مضمون و محتوا برسیم.
ما در این نمایش تقابل افکار مثبت و منفی را داریم. اثرم به وسواسهای روزمرهای میپردازد که مردم نه تنها در کشور خودمان، بلکه در کل جهان با آن درگیر هستند. گویی میخواهیم قدرت ذهن را نمایان کنیم. یعنی قصد داریم قدرت ذهن انسان را به نمایش بگذاریم، چیزی که اغلب مغفول واقع میشود، مخصوصاً با وجود اطلاعات سطحی که در فضای مجازی منتشر میشود.
اتفاقا موضوع، انتشار همین مطالب و پستهایی است که در اینستاگرام و تلگرام و دیگر فضاهاست. اغلب آنها درمورد قدرت فکر و ذهن و ماورا و چاکراها و مدیتیشن هستند؛ البته در حد بازاری و سطحی؛ و نه علمی
بله درست است. شاید اینگونه به نظر برسد که موضوع کلیشهای است؛ اما در واقع خیلی به آن پرداخته نشده است. با موضوع و مضمونی مواجهیم که همیشه با ما همراه است، اما متاسفانه به آن پرداخته نشده است. شخصا به این روند توجه داشتهام و قدرت ذهن مسئلهای است که خودم به آن رسیدهام. ما با قدرت ذهن میتوانیم هر کاری انجام دهیم و به هرآنچه میخواهیم برسیم. در اینباره در پوسترمان جملهای داریم و نوشتهایم؛ «ذهن همه چیز است؛ هرآنچه را باور داشته باشید، همان میشود». ما نمایشمان را روی همین جمله جلو میبریم تا به این واسطه با روزمرگیهای زندگیمان مواجه شویم.
پیامتان برای مخاطب، چیست؟
هدفمان این است به مردم نشان دهیم که در زندگیشان دچار روزمرگی هستند و در حال کلنجار رفتن با همان روزمرگیها هستند. شاید خیلیها متوجه چنین اتفاقاتی نشوند و تلاش ما این است که آنها را متوجه کنیم. اصولا وقتی مخاطبان نمایش ما را ببیند با خودشان میگویند چنین موضوعی چقدر جدی بوده؛ اما ما به آن نپرداختهایم.
معمولا زمانی که نویسنده میخواهد متنی بنویسید یا کارگردانی که میخواهد اثری را روی صحنه ببرد، در ابتدا از کنار بسیاری از ایدهها و مضامین میگذرد؛ چرا که آنها را برای بردن در قالب درامی صحنهای، مناسب نمیبیند. سوژه شما نیز چنین حالتی دارد. با این تفاسیر از اینکه مخاطب اثر شما را (حال به هر دلیل) نپذیرد یا باور نکند؛ هراسی نداشتید؟
به نظرم مخاطبان این دسته از آثار و مخاطبان بخش دیگرگونهها و کالا آثار متفاوتتر، نسبت به بقیه خاصتر هستند. آنها افرادی هستند که برای دیدن آثاری متفاوت به سالن میآیند و برای مواجهه با هر اتفاقی آمادگی دارند. به همین دلیل از بابتی که میگویید نگران نبودم.
با توجه به سبک و سیاق کار و ایدهای که داشتید نوشتن متن برایتان سخت نبود؟
اثر ما مانند دیگر نمایشهای معمول متن خاصی ندارد؛ چون فقط ایده است و داستان است. ما این داستان را به طراحی حرکت و نوشتار تبدیل میکنیم؛ به مثابه داستانی که روایت میشود. در نمایش «تلقین» من در ابتدا ایده را طرح کردم. ذهن و قدرتش در همان ابتدا برایم اهمیت داشت.
آیا اثر را به شیوه کارگاهی به سرانجام رساندید؟
نمیتوان اینطور گفت. شیوه کارگردانی و تمرینات فراتر از کارگاهی بوده. حال میتوان گفت بیشتر بازیگران ما آموزش دیدهاند. چند بازیگر داریم که فرم کار کردهاند و کل گروه که تعدادشان شانزده، هفده نفر است بازیگران طی طول تمرینات به لحاظ آمادگی جسمانی خودشان را به استانداردهایی که میخواستیم رساندند. همه آنها درجه یک هستند و انشالله اگر اجرا را ببیند، متوجه منظورم خواهید شد. همه چیز در اثر متفاوت و نو است.
بازیگران از قبل با شما همکاری داشتهاند؟ یعنی گروه دارید؟
بازیگران اعضای ثابت گروه هستند و تعدادمان حدود ده نفر است و در شهر مشهد مشغول فعالیت هستیم. تعدادی از همان بچهها را برای نمایش «تلقین» انتخاب کردم. تا رسیدن به جشنواره که زمانش بهمنماه بود، بیش از یک سال با این بچهها نمایش را تمرین کردیم.
از اجرای عمومی در تهران بگویید چون قبلا در مشهد هم اجرا داشتهاید.
از قبل به اجراهایی فراتر از جشنواره و در تهران فکر میکردم. پیش از جشنواره و اجرا در بخش دیگرگونهها همین را به بچهها گفتم؛ اینکه فراتر از فجر فکر کنید. از آنجایی که برخی از اعضای گروه کار اولی هستند با شور و هیجان بیشتری کار میکنند. شاید برای خیلیها اتفاق نیفتند که با نمایش اول به جشنواره فجر بیایند و شما حساب کنید این بچهها چقدر خوب هستند که چنین اتفاقی برایشان رخ داده است. از این بابت خوشحالم. و اینکه در تهران اجرا داریم نیز خود اتفاق خوب دیگری است.
مقوله بدن در تئاتر تهران موضوعی مغفول است. شما در «تلقین» از این بستر نهایت بهره را بردهآید.
در پاسخ به بخش اول سوالتان با شما موافقم و باید بگویم همینطور است که میگویید. آن استفاده درست از بدن را در تئاتر نمیبینیم؛ لذا در نمایش «تلقین» تمام تلاشم این بوده روی آن کار کنم. نمیگویم صد، اما تمام توانم را گذاشتهام. امیدوارم اجراهایمان حتی فراتر از تهران باشد. چرا که بچههای استانها و شهرهای دیگر طی این چند سال ثابت کردهاند توان بالایی دارند و نمایشها هم قویتر شده است. الان دیگر تهران قطب اول تئاتر ایران نیست.
البته اغلب تئاترهای خوب و فعال تهران هم بچههای شهرستان هستند.
به هرحال راه پیشرفت در پایتخت هموارتر است و به همین دلیل است که هنرمندان شهرستان به تهران میآیند. البته من خودم به شهرم عِرق زیادی دارم و به همین دلیل ترجیحم این بود که «تلقین» اول در مشهد روی صحنه برود. این اثر در جشنواره تئاتر استانی هم منتخب شد و به این واسطه به فجر آمدیم. همانطور که میدانید چند سالی است این رویداد بعد ازمدتی وقفه دوباره برگزار میشود. در ادامه شانزده اثر به جشنواره فجر آمد که ما اولین بودیم.
از اجرای عمومی در شهر مشهد رضایت داشتید؟ البته که مشهد تئاتریهای خوبی دارد که عموم اغلب، رضا صابری را میشناسند.
شهر ما هنرمندان بینظیری دارد. درست است که به لحاظ برگزاری کنسرت و برخی موارد دیگر چالشهایی داریم اما از اجرای «تلقین» و بازخوردها و استقبالهایی که صورت گرفت، رضایت دارم. آقای رضا صابری هم ستون تئاتر مشهد هستند.
آیا روال مذکور و پرداختن به متون بدن محور و بیکلام برایتان ادامه ادارد؟
بله تصمیم دارم ادامهاش دهم. این رویه قطعا برایم جدی است. تلاشم این است گروه را برای فعالیتهای بیشتر و جدیتر گستردهتر کنم. تا اجرا در تهران را جدیتر دنبال نماییم.