خبرگزاری کار ایران

در نشست نقد و بررسی فیلم مطرح شد؛

کارخانی: «لاله کبود» در عکس، ریتم و فرم خلاصه می‌شود/ طوسی: این فیلم ادای دینی به ذات و زبان سینماست

کارخانی: «لاله کبود» در عکس، ریتم و فرم خلاصه می‌شود/ طوسی: این فیلم ادای دینی به ذات و زبان سینماست
کد خبر : ۱۶۲۱۱۴۶

نشست نقد و بررسی فیلم «لاله کبود» به کارگردانی مهرشاد کارخانی با حضور جمعی از سینماگران، منتقدان و سازنده و دیگر عوامل این فیلم روز چهارشنبه بیستم فروردین در خانه سینما برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، جواد طوسی منتقد سینما در ابتدای سخنان خود اظهار کرد: «در ابتدای بحث به نشانه‌ها اشاره می‌کنم و روی این نکته تکیه خواهم داشت که اساساً در جامعه، چه در دوران سینمای موج نو ایران و چه در سینمای بعد از انقلاب ۵۷، همواره یک تفاوت بارز و آشکار وجود داشته است. برای این نوع سینمای مستقل، در یک مخاطب‌شناسی، گویا عرصه روزبه‌روز تنگ‌تر می‌شود؛ چه از جهت میدان عملی که فیلم‌ساز برای ارائه خلاقیت‌های خود در اختیار دارد و چه از جهت نمایش اثر که بتواند رفته‌رفته شناسایی درستی برای این نوع سینما ایجاد کند و در یک موقعیت تثبیت‌شده قرار گیرد.» 

وی افزود: «ناخودآگاه گاهی اوقات می‌بینیم که فیلم‌سازها به یک خودسانسوری کشیده می‌شوند. بعضی‌ها در نقطه‌ای درخشان هستند و از جایی به بعد در افولی ناگزیر و غم‌انگیز قرار می‌گیرند، یا حتی در برخی موارد به کلی محو می‌شوند. بنابراین می‌توان به آسیب‌شناسی این وضعیت پرداخت. به بهانه‌ تماشای فیلم «لاله کبود» به کارگردانی مهرشاد کارخانی، می‌توان بررسی کرد که چرا این نوع سینما نتوانسته نقشی متحول و جریان‌ساز ایفا کند؛ در حالی که خالقان آثار، دغدغه‌مند هستند و به زبان سینما تعلق خاطر دارند و نمی‌خواهند به مخاطب خود دروغ بگویند. اما این صداقت، گاهی به دلایل مختلف، بدون آن‌که فیلم‌ساز مقصر باشد، رنگ می‌بازد و به ورطه‌ای دیگر می‌افتد. »

طوسی با اشاره به سایر فیلم‌سازان نسل‌های مختلف اظهار داشت: «به‌عنوان نمونه می‌توان به سامان سالور اشاره کرد که فیلم خوبی چون «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» را دارد، اما سایر آثار او مشخص نیست که می‌خواهند به سینمای قصه‌پرداز کلاسیک متمایل شوند یا همچنان یک تجربه شخصی باقی بمانند. از جایی به بعد، این آثار وارد قالب سریال‌سازی وابسته به شبکه خانگی شده و از اصول خود فاصله گرفته‌اند. در مقابل، یکی از فیلم‌سازانی که توانسته به‌صورت پایدار این نوع سینمای مستقل را حفظ کند، پرویز شهبازی است. »

او ادامه داد: «مهرشاد کارخانی نیز از جمله همین فیلم‌سازان است که با اثر اخیرش، «لاله کبود»، توانسته به پختگی و جسارت برسد. این نوآوری ممکن است در برخی جاها پاسخ ندهد، اما همین که فیلم‌ساز توانسته ترکیب عامدانه‌ای از تصاویر لانگ‌شات و استفاده از لنز تله را در کلیت اثر به‌کار ببرد و به یک زیبایی‌شناسی برسد، خود نشان‌دهنده کاربلدی و جسارت است.»

وی با اشاره به سینمای سهراب شهید ثالث گفت: «در فیلم‌های «یک اتفاق ساده» و «طبیعت بی‌جان»، استفاده از لانگ‌شات و میزانسن خاص کاملاً مشخص است. ولی در فیلم «لاله کبود»، شخصیت‌ها در چرخه‌ای از روزمرگی قرار دارند که گاه دیالوگ‌هایی نیز دارند. این سؤال مطرح می‌شود که آیا این استفاده عامدانه از لانگ‌شات، تماشاگر را آزار می‌دهد یا امکان برقراری ارتباط وجود دارد؟ »

جواد طوسی در ادامه با اشاره به امیر نادری بیان کرد: «فیلم «مرثیه» نادری از نظر لنز و ایجاد حس همزادپنداری، نمونه شاخصی از نئورئالیسم است. در «لاله کبود»، اما با اثری مواجه هستیم که از ابتدا ریتمی کند را تجویز می‌کند و در عین حال، شخصیت‌ها گاهی در پی کنش‌مندی هستند که سرانجام به وضعیتی دگرگون شده می‌انجامد.»

وی تصریح کرد: «زن کافه‌دار (مهتاب) با ایجاد تأثیرپذیری تدریجی بر شخصیت مرکزی فیلم، فضایی برای تجربه فیلم‌ساز ایجاد می‌کند که با قصه‌پردازی مینی‌مال و قاب‌بندی خاص، به یک زیبایی‌شناسی ملموس می‌رسد.» 

در ادامه، امید رنجبر بیان کرد: «آن‌چه ممکن است برای ذهن مخاطب سؤال‌برانگیز باشد، میزان تأثیرپذیری از لانگ‌شات و لانگ‌تیک است؛ اینکه این کمپوزیسیون و ریتم چگونه می‌تواند موقعیت دراماتیکی را که مؤلف اثر طراحی کرده است، برای تماشاگر باورپذیر و معناساز کند.» 

وی افزود: «در این فیلم، با قصه، کاراکتر و فضاسازی مواجه هستیم که هرکدام از آن‌ها به‌نوعی از سینمای ایران و جهان تأثیر پذیرفته‌اند؛ چه از آثار اشاره‌شده توسط آقای طوسی، چه از سینمای وسترن و چه از فیلم نوآر. اما همه این‌ها در کنار هم انسجام ریتمی، معنایی و باورپذیری را ایجاد می‌کنند.» 

در ادامه نشست، مهرشاد کارخانی اظهار کرد: «برای فیلم‌ساز، صحبت درباره فیلمی که ساخته، سخت است. بیشتر فیلم‌هایی که تاکنون ساخته‌ام، جنبه رئالیستی داشته‌اند. بعد از پنج یا شش فیلم، به نگاهی تازه‌تر رسیده‌ام. تلاش کرده‌ام در قالب سینمای اجتماعی خیابانی که در دهه ۵۰ شکل گرفت اما ادامه نیافت، فیلم‌هایی بسازم. شخصیت‌ها در این فیلم‌ها ضدقهرمان‌هایی هستند که در شرایطی قرار گرفته‌اند که کاری از دستشان ساخته نیست.» 

او افزود: «در آن دوران، ضدقهرمان‌های فیلم‌های خیابانی آدم‌های قلدری بودند که اگر دچار بحران می‌شدند، واکنشی اعتراضی نشان می‌دادند. اما امروز نه قهرمان داریم و نه ضدقهرمان. تماشاگر امروز به فیلم‌های آسان‌فهم عادت کرده و با سینمای کلاسیک نیز آشنایی ندارد.» 

کارخانی ادامه داد: «با آنکه به سینمای کلاسیک علاقه دارم، اما بعدها سینمای مدرن اروپا و فیلم‌های نوآر تأثیر بیشتری بر من گذاشتند. با فیلم‌هایی مانند «دو لکه ابر» و «لاله کبود» این نگاه قوت بیشتری گرفت. در «لاله کبود»، مسئله اصلی فیلمنامه و قصه نیست؛ همه چیز در عکس، ریتم و فرم خلاصه می‌شود. روایت قصه بر اساس عکس‌هایی است که می‌دانم باید کجا گرفته شوند و دیالوگ‌های کوتاه مناسب و بازی از بازیگران چگونه باشند. »

جواد طوسی در واکنش به سخنان کارخانی گفت: «فیلم «لاله کبود» درواقع ادای دینی است به ذات و زبان سینما که گاهی با ژانر و کلاژ عاشقانه نیز بازی می‌کند.»

امید رنجبر در ادامه اظهار کرد: «در این فیلم، فضا و لوکیشن خارج از شهر است. آدم‌ها به حاشیه رانده شده‌اند و تا حدی قادر به رعایت اصول اخلاقی هستند، اما در شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خاص، تلاش دارند آن فضا را بشکنند.» 

وی افزود: «سؤال این است که آیا این فیلم می‌تواند تماشاگر را به مدیومی ببرد که جامعه را به‌درستی ببیند؟» 

جواد طوسی در پاسخ اظهار کرد: «بله، کاملاً مشخص است که فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان ارجاعاتی به جامعه‌ ملتهب امروز می‌دهند. مسیر کارخانی نوعی آسیب‌شناسی سینمای خیابانی نیز هست. این تعلق خاطر به سینمای خیابانی در کارهای او دیده می‌شود؛ درست مانند فیلم‌هایی چون «رضا موتوری»، «صبح روز چهارم» و «تنگنا». در فیلم «لاله کبود»، نیز با شخصیت‌هایی مواجه هستیم که از شهر فاصله گرفته‌اند اما نشانه‌های سینمای خیابانی در آن‌ها وجود دارد. »

او ادامه داد: «شخصیت یغما که می‌گوید «من بی‌گناه افتادم تو هچل» نماینده‌ انسانی مستقل و اخلاق‌گراست که بر مسائل ازلی و ابدی تأکید دارد. در مقابل، شخصیت‌هایی وجود دارند که آدم‌فروش هستند. یغما بر اساس نگاه غریزی خود، عدالت را معنا و اجرا می‌کند و از جایی به بعد خشونت را پس می‌زند. مونولوگ زن کافه‌دار نیز تلاش دارد از چرخه روزمرگی فراتر رود و به مفهومی تأویل‌پذیر دست یابد. »

در ادامه، مهرشاد کارخانی تصریح کرد: «امروز فضایی برای ساخت فیلم‌هایی شبیه «تنگنا» یا «کندو» وجود ندارد. بسیاری از آن فضاها غلو شده و غیرواقعی بودند. در «تنگنا» قهرمان یا ضدقهرمان از ابتدای فیلم تا انتها به‌طرز خفت‌باری کتک می‌خورد که از نظر من، با واقعیت اجتماعی آن زمان مطابقت نداشت.»

وی افزود: «فیلم «مرثیه» به مراتب سیاه‌تر است و تهرانِ غلوشده‌ای را نشان می‌دهد که ساخته ذهن فیلم‌ساز است. در آن زمان، داشتن نشانه‌های اعتراضی در فیلم‌ها، نوعی مد بود. در حالی که در فیلم‌های اجتماعی و خیابانی خود تلاش کرده‌ام به مفاهیم انسانی و زیبایی‌شناسی در قالب عکس‌نویسی برسم. »

جواد طوسی در پایان بیان کرد: «برخلاف گفته آقای کارخانی، معتقدم در هر موقعیت فرهنگی و اجتماعی باید اثر را با زمانه‌ خودش تطبیق داد. امیر نادری واقعیت عینی زمان خود را نشان داده و فیلم «تنگنا» نقدی بر لمپنیسم است. در هر حال، امیدوارم فضا برای ادامه‌ چنین فیلم‌سازی‌هایی فراهم شود.»

امید رنجبر نیز در خاتمه اظهار کرد: «من سینمای مهرشاد کارخانی را دوست دارم. سینمای مستقلی که در این وضعیت غم‌بار، همچنان ارزشمند است.»

گفتنی است، فیلم سینمایی لاله کبود هفتمین فیلم بلند مهرشادکارخانی است و در نمایش خصوصی این اثر خسرو معصومی، جواد طوسی، مهشید افشارزاده، محسن شایانفر، امید رنجبر رسول توکلی، شهلا زرلکی، سعید رجبی فروتن، امیر عابدی، کیو مرت پیرلگلو، محمد میرزاخانی، هاشم عطار، محمد خراط زاده،مریم طواف، فرامرز روشنایی، احمد یاسر و... حضور داشتند و مهتاب نویدی، محسن غفاری، نیما اورکی، عباس ابهری، بهشاد حجاریان از جمله بازیگران و عوامل فیلم بودند که در این نشست حضور داشتند.

کارخانی: «لاله کبود» در عکس، ریتم و فرم خلاصه می‌شود/ طوسی: این فیلم ادای دینی به ذات و زبان سینماست

فیلم لاله کبود جایزه اول جشنوار اکسپوژر فیلم عمارات را بدست آورده که تابستان سال گذشته در گروه هنر و تجربه به اکران در آمد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز