یادداشتی از حسن صادقی؛
فرجامِ پیرِ غربی پیش روی ماست
رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری به مناسب اول اُکتبر (9 مهرماه) یادداشتی را منتشر کرد.
اول اُکتبر (۹ مهرماه) روز جهانی سالمند است؛ سالمندانی که ورق تقویمها، از سر وصورتشان رد شده است. گویا چهره خستهشان را با خطهایی عمیق نقاشی کردهاند. اینان که از زمستانهای زندگی، برفی همیشگی بر سر دارند، نمایندگان کهن سال یک نسلند؛ نسلی که از روزها و سالها، خاطرات زیادی را در کولهبار عمرشان انبار کردهاند.
ما به این نسل و به سپیدیها و تجربههایشان سخت محتاجیم و وظیفه داریم حرمتشان را حفظ کنیم. ما به آنها که اینطور ما را به این زندگی و زندگی را اینگونه به ما تحویل دادهاند، مدیون هستیم. از طرفی میبایست به سازمان ملل تبریک گفت که در سال ۱۹۸۲ شورای جهانی سالمندان را تشکیل داد و در همان سال هم طرحی را جهت تعیین یک روز به نام «روز جهانی سالمند» ارائه کرد تا اینکه در سال ۱۹۹۰ این شورا اول اکتبر را روز جهانی سالمندان تعیین کرد.
البته این نگاه سازمان ملل نشأت گرفته از وضعیت نیروی انسانی جهان است که به سمت پیری، میانسالی و کهنسالی می رود و انتخاب این روز صرفاً جنبه سمبلیک نداشته، بلکه یک هدف بلند مدت جهت حفظ کرامت انسانهایی را متذکر گردیده که در هنگام پیری و از پایافتادگی نیازمند مساعدت جامعه هستند.
حمایت از آنان و نگهداری حریم و حرمت آنان، در بستر زمان به یک فرهنگ ماندگار تبدیل شده است؛ فرهنگی که در آن حرمت و عزت پیران و پیشکسوتان سالمند را به عنوان سرمایه اجتماعی نهادینه کند و از طرفی به نسل جوان امروزی متذکر شود که پیشکسوتان و سالمندان امروز آینه تمام نمای نسل امروزند. نسل های امروزی میبایست این روز را بزرگ بشمارند و به بزرگان احترام بگذارند تا در آینده مشمول احترام نسلهای بعدی شوند. نسلهای آینده میبایست احترام به سالمندان را بعنوان یک فرهنگ پاس بدارند؛ چرا که پاس داشتن این فرهنگ یکی از پیش نیازها و ملزومات کسب موفیقت در آینده است.
در جوامع غربی همه چیز و همه کس فقط در چرخه تولید، توزیع و مصرف تعریف میشود، سالمندانی که دیگر سهمی در تولید محصول ندارند، چون مهمان ناخواندهای به گوشه تنهایی تبعید میشوند. در تمدن جدید غرب ارتباط سالمند با دیگران کاهش مییابد و او که از محبت خانواده بهرهای ندارد، از محور توجه و اعتنای دیگران هم دور میشود. در حالی که در کشور عزیزمان ایران، بیش از یک میلیون نفر بهرغم پا گذاشتن به سن سالمندی همچنان کار میکنند و تأثیر مستقیمی بر اقتصاد کشور دارند. کهن سالِ غربی محکوم به خاموشی است و باید سالهای پایان عمر را در اقامتگاه سالمندان در غربتی ناخواسته سپری کند. موضوعی که امروزه در کشور نیز با آن مواجه هستیم؛ گسترش خانه سالمندان تحفه غرب در جوامع اسلامی همانند ایران است که متاسفانه شیوع یافته و با فرهنگ دینی مطابقت ندارد؛ چراکه والدین سالها با مشقت و رنج فراوان فرزندان خود را بزرگ میکنند در حالی که فرزندان به وقت پیری و از کار افتادگی، آنها را به سرای سالمندان منتقل میکنند. فرجام پیر غربی پیش روی ماست تا راه رفته آنان را در فراموش کردن ارزشهای الهی و انسانی پینگیریم.
امروزه مشکلات اقتصادی سبب ناتوانی سالمندان در تأمین معیشت زندگی روزانه خود میشود که این نیز از جمله مشکلاتی است که سالمندان در کشور با آن رو به رو هستند. سالمندانی که تنها منبع درآمدشان حقوق بازنشستگی است و به دلیل مشکلات مالی، درمان برخی بیماری ها را به تعویق میاندازند.
در پایان امید داریم احترام به سالمندان، این فرهنگ غنی ایرانی که کشور عزیزمان در طول تاریخ پیشگام آن بوده است توسط رسانه ها بلأخص صدا و سیما مورد بازیابی و پردازش قرار گیرد تا جوانان کشور با فرهنگ غنی ایرانی در حوزه نگهداری، احترام، ارزش و حرمت قائل شدن به کهن سالان جامعه آشنا شوند و این فرهنگ غنی ایرانی اسلامی را پاس بدارند؛ از طرفی نیز کشور ظرفیت های جامعه را متناسب با نیازهای سالمندان گسترش دهد تا در سایه برنامه ریزی با پدیده سالمندی مواجه شود.
یادداشت: حسن صادقی