در گفتوگو با ایلنا مطرح شد:
با این رویکرد حمایت از مستصعفان، نیاز به دشمن نداریم/ تا توانستهاند سازمان تامین اجتماعی را دوشیدهاند/ همسانسازی دروغ محض است
رئیس کانون بازنشستگان شهرستان تهران بر این باور است که دولت اخلالگران اقتصادی را با بازنشستگان و کارگران اشتباه گرفته است. او میگوید: انگار که ورشکستگی سازمان تامین اجتماعی برای دولت یک آرزویِ دیرینه بوده است و چنین نتیجه میگیرد: همسانسازی دروغ محض است؛ فریب است. همسانسازی دروغ محض است شما هنوز مطالبات سال جدید مستمری بگیران را کامل پرداخت نکردهاید.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بازنشستگی در کشورهای توسعه یافته، یعنی همان کشورهایی که بالاترین تولید ناخالص ملی را دارند، شروع دورانی جدید است؛ دورانی که سالمندان میتوانند با فراغ بال به آن پا بگذارند. در ایران اما بازنشستگی برابر با آسوده نخوابیدن و تا صبح بیدار ماندن برای چرتکه انداختن است؛ چراکه دخل و خرجها باهم نمیخوانند. پس بازنشسته ناچار است که دست بر زانوهایش بگذارد، بلند شود و کاری برای خود دست و پا کند؛ البته اگر کاری برای او در این سن و سال پیدا شود. در کنار این موضوع باید بحران صندوقهای بازنشستگی را هم درنظر داشته باشیم. صحبت از ناتوانی صندوقها در پرداخت حقوق بازنشستگان است. صندوقهای بازنشستگی به سبب رکود حاکم بر اقتصاد ایران و کاهش سطح تولید ناخالص داخلی ضررده هم شدهاند. از سویی ورودیها و خروجیهایشان نیز به سبب تعطیلی شرکتها و متعاقب آن کاهش تعداد بیمه پردازان، با هم تطابق ندارد.
پس پیری تنها نصیب بازنشستگان نشده و قلب صندوقهای حمایت کننده از آنها را هم در هاضمه خود فروبرده است. در این میان دولتها هم «قوز بالاقوز» شدهاند و مطالبات نجومی صندوقهایی همچون تامین اجتماعی را که ۴۲ میلیون و ۳۷۹ هزار و ۶۲۹ نفر را تحت پوشش دارد پرداخت نمیکنند؛ تا جایی که حجم مطالبات دولت به سازمان تامین اجتماعی بالغ بر ۲۰۰ هزار میلیارد تومان شده است.
در گفتگوی پیش رو علی دهقان کیا (رئیس کانون بازنشستگان شهرستان تهران) به تشریح راههای خروج از ورشکستگی میپردازد و توضیح میدهد که چرا دولت ارادهای برای پرداخت مطالبات سازمان تامین اجتماعی ارادهای ندارد.
آقای دهقان کیا، مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی تیرماه سال جاری اعلام کرد که برای جبران قدرت خرید از دست رفته بازنشستگان از ابتدای مرداد ماه به آنها وام ۴ میلیون تومانی پرداخت میشود و افرادی که حقوق و دستمزدشان پایینتر است در اولویت قرار دارند. حالا خبر میرسد که پرداخت وام به تاخیر افتاده و البته هماهنگیهای ثبت نام وام به جای کانونهای بازنشستگی به شعب تامین اجتماعی سپرده شده. ظاهرا بازنشستگان از این موضوع رضایت ندارند چراکه پس از مراجعه به کانونهای بازنشستگی به آنها گفته میشود که باید به شعب مراجعه کنند و البته شعب هم از تامین نشدن اعتبار لازم برای اینکار سخن میگویند. چه دلایلی زمینهساز این مشکل بزرگ شدهاند؛ بزرگ از این جهت که پس از اعلام خبر پرداخت وام ازسوی «سیدتقی نوربخش» در هفته تامین اجتماعی، بسیاری از بازنشستگان روی این وام حساب بازکرده بودند؟
ابتدا لازم است که بگویم مبلغ این وام چند روز بعد ۵ میلیون تومان عنوان شد؛ در ضمن همانطور که اشاره کردید بهجای کانونهای بازنشستگی، شعب تامین اجتماعی مسئول هماهنگیهای ثبت نام وامها شدهاند و در نهایت بازنشستهها را به شعب بانک رفاه معرفی میکنند. به هر صورت اختیارات از کانونها گرفته شده است. شعب تامین اجتماعی هم دردسرهای خود را دارند؛ چراکه مثلا به آنها این مجوز داده شده که هماهنگیهای پرداخت ۱۰ وام ۴ میلیون تومانی یا ۲۶ وام ۴ میلیون تومانی را انجام دهند اما این وامها آنقدر مشتری دارند که شعب بهجای ۴ میلیون تومان دو وام ۲ میلیون تومانی را برای بازنشستگان تدارک میکنند تا مثلا بهجای ۱۰ نفر به ۲۰ نفر وام پرداخت شود. البته اینها که شرح دادم مربوط به تهران است و در شهرستانها هنوز تکلیف پرداخت وام روشن نیست. به هر صورت باید که هماهنگی پرداخت وام از طریق کانونها از اساس دروغ بوده است و چنین خبری نیست. در کل میگویم پرداخت وام ۴ میلون تومانی پادر هواست.
البته صندوق بازنشستگی کشوری کلیه امور ثبت نامِی را به صورت آنلاین انجام داده و تاکنون ۲۰۰ هزار بازنشسته ثبت نام کردهاند تا وام ۵ میلیون تومانی دریافت کنند. به نظر میرسد که سازمان تامین اجتماعی قرار نیست که مورد حمایت دولت قرار بگیرد و حداقل با پرداخت بخشی از مطالبات سازمان تامین اجتماعی که بالغ بر ۲۰۰ هزار میلیارد تومان است، نقدینگی لازم را برای پرداخت وام به مستمری بگیران آن را فراهم کند. حالا بیش از ۳ میلیون بازنشسته حس میکنند که دولت سر آنها کلاه گذاشته به این بهانه که دولت در پرداخت یارانههای مردم که بخشی از آنها مستمری بگیران سازمان تامین اجتماعی هستند، ناتوان است لذا نباید دولت را برای تادیه بدهی نجومیاش تحت فشار گذاشت.
بله. به صورت کلی این دولت و دولتهای پیش از آن مسئول ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی هستند. البته صندوق بازنشستگی کشوری کاملا ورشکسته است؛ از این رو دولت یک سال ۳۵ هزار میلیارد تومان و یک سال دیگر ۴۰ هزار میلیارد تومان به صندوق بازنشستگی کشوری کمک کرده است اما دریغ از اینکه ۱ ریال به سازمان تامین اجتماعی کمک کرده باشد؛ البته کمک به سازمان تامین اجتماعی خواسته کانونها نیست؛ چراکه دولت تا همین حالا کلی سازمان تامین اجتماعی را دوشیده است.
با رویکردی که در حمایت از مستصعفان داریم نیاز به دشمن نداریم و حتی نباید نگران نفوذ گروههای تروریستی در کشور باشیم؛ چراکه هر کدام از این بازنشستگان به سبب فشارهای عصبی به اندازه کافی خشمگین هستند و هشدار میدهیم که شعلههای خشم آنها سوزان است
حالا هم که اعلام کردهاند به ۶۰ درصد از بازنشستگان کشوری وام میدهند؛ البته بازنشستگانی که پیش از این درخواست وام نکرده باشند. پس احتملا به ۱۰۰ درصد از بازنشستگان خود از گذشته نزدیک تاکنون وام دادهاند؛ البته با این وام نمیتوان کاری کرد و میتوان از ان برای پرداخت چند ماه کرایه خانه یا خرید لوازم منزل کمک گرفت اما به هر صورت بازنشستگان تامین اجتماعی هم به آن نیازمند هستند؛ چراکه اکثر آنها کمتر از ۲ میلیون تومان مستمری میگیرند؛ آنهم با داشتن چند فرزند، نوه و هزاران هزینه دیگر. حالا شما خط فقر ۵ میلیون تومانی را هم در نظر بگیرید. تازه «معصومه آقاپور» عضو هیئت رئیسه کمیسیون اقتصادی مجلس نطر به اینکه خط فقر سال گذشته بین ۲.۵ تا ۳ میلیون تومان بود گفته است تعیین ۵ میلیون برای خط فقر کم است. در کل چیزی حدود ۶۰۰ هزار بازنشسته تامین اجتماعی در شهر تهران داریم که با هزاران مشکل معیشتی دست و پنجه نرم میکنند و نیازمند حمایتهای رفاهی هستند؛ در غیر این صورت آنها را به سمت اقسام آسیبهای اجتماعی هل دادهایم.
پیشتر گفته بودید بازنشستگان از آنچه در کشور میگذرد، خشمگین هستند؛ چراکه هر ماه خبری از برگزاری دادگاههای بزهکاران اقتصادی میشوند. آنها زمانی میشنوند که سه شرکت برای واردات تلفن همراه ۳۷ میلیون یورو دریافت کردهاند و زمانی هم خبر بزرگترین اختلاس تاریخ معاصر را میشنوند که توان شمردن صفرهای آنها را ندارند. شما به سبب حضور در کانون بازنشستگان شهر تهران با نارضایتیهایی که از این ناحیه وجود دارد آشنا هستید. به نظر شما زمانی که این زخم سرباز کند، چه اتفاقی میافتد؟
من میگویم با این رویکردی که در حمایت از مستصعفان داریم نیاز به دشمن نداریم و حتی نباید نگران نفوذ گروههای تروریستی در کشور باشیم؛ چراکه هر کدام از این بازنشستگان به سبب فشارهای عصبی به اندازه کافی خشمگین هستند و هشدار میدهیم که شعلههای خشم آنها سوزان است.
پیش از اینهم در یک نشست خبری گفتم که اوضاع بازنشستگان به اندازه بغرنج است که به وزارت اطلاعات در خصوص عواقب آن هشدار دادیم؛ حالا دولت خود داند! مایلم که اضافه کنم بازنشستگان همچنین مشکلاتی در بیمههای تکمیلی خود دارند؛ چراکه شرکتهای ارائهکننده خدمات درمانی به سبب دریافت نکردن بخشی از مطالبات خود از سازمان تامین اجتماعی که البته منابع آن پیش پیش توسط سازمان تامین اجتماعی از مستمریها کسر شده، خدماتدهی خود را متوقف کردهاند. تنها در شهر تهران ۵۲۷ هزار بازنشسته برای دریافت خدمات بیمه تکمیلی ثبتنام کردهاند؛ چراکه میخواهند هزینههای درمان خود را در مواقع اضطرار و زمانی که به شیمی درمانی، دیالیز، بستری و... احتیاج دارند، تامین کنند. به هر حال آنها را به خیر دولت امیدی نیست و تنها میخواهند شرِ دولت بیش از این دامنشان را نگیرد. کل حرف ما هم همین است. در بحث وام هم باید این نکته را اضافه کنم که بازنشستگانی در شهر تهران وجود دارند که با وجود عضویت در کانون بازنشستگان، ۱۰ سال است که نتوانستهاند وامی بگیرند. در کل مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی حرفی زده و توقعات را بالا برده است و حالا همه بازنشستگان وام میخواهند.
گفتید که بازنشستگان تنها میخواهند شر دولت دامنشان را نگیرد و به خیر آن امیدی ندارند. احتمالا منظورتان از این حرف قوانینی است که مجلس برای حمایت از دولتها در برابر سازمان تامین اجتماعی، حالا یکبار دولت اصولگرا و یکبار دولت اصلاحطلب، وضع کرده و به این واسطه سقف بدهیهای دولتها را بالا برده و به بالغِ بر ۲۰۰ هزار میلیارد تومان رسانده است. انگار که خواستهاند تعمدا زیر پای سازمان تامین اجتماعی پوست موز بیاندازند تا با سر به دیوار بخورد.
بله، همین کار را کردهاند؛ انگار که ورشکستگی سازمان تامین اجتماعی برایشان یک آرزویِ دیرینه بوده است. دولتها به ویژه چنین آرزویی را داشتند. مصوبه اخیر دولت را نگاه کنید که براساس آن دولت میخواهد تنها اصل بدهی سازمان تامین اجتماعی را پرداخت کند؛ چراکه استدلالش این است که سازمان تامین اجتماعی از او بابت بدهیهایش به زور سود مرکب خواسته است. با این حال خواسته جامعه بازنشستگان دریافت سود مرکب روی طلبمان نیست.
ما تنها به منظور جلوگیری از کاهش ارزش ریالی دارییهایمان از دولت خواستهایم که مطالباتمان را بر مبنای نوسانات اقتصادی به روز محاسبه و پرداخت کند. اصلا دولت در این زمینه بخشنامه دارد لذا مکلف است که به بخشنامههای خود پایبند باشد. به هر صورت سازمان تامین اجتماعی مستمریهای بازنشستگان خود را بهروز پرداخت میکند اما دولت حاضر نیست که دست در جیب مبارک کند و ریال دربیارد و بگوید: این مال تو! از همین رو یک نامه به کمیسون تلفیق مجلس فرستادهایم و تاکید کردیم که مصوبه دولت غیرقانونی است؛ چراکه دولت با این مصوبه بالغ بر ۹۰ هزار میلیارد تومان از بدهیهای خود را کاسته است که این از نظر شرعی حرام است.
در حال حاضر قدرت خرید مردم به یک سوم رسیده است. پرسش این است که در این شرایط چه کسی میتواند کالاهای تولید داخل را بخرد، منِ بازنشسته، من کارگر که قدرت خرید ندارم؟
حتی گر نمیخواهند بدهی سازمان تامین اجتماعی را بدهند خوب به صراحت اعلام کنند و دست از سر ما بردارند. از سویی کانونهای بازنشستگی کشور از مجلس شورای اسلامی خواستهاند که این ۲۶ یا ۲۷ قانونی که هر سال بالای ۲ هزار میلیارد تومان به بدهیهای دولت به سازمان تامین اجتماعی میافزایند، را بردارند تا سازمان تامین اجتماعی نفسی تازه کند. تا همین جای کار هم دولت موجب فلج شدن سازمان تامین اجتماعی شده است. این دولت است که باعث شده این کشتی به گل بشیند و در آینده نتواند مستمری بازنشستگان خود را پرداخت کند. کانون بازنشستگان شهر تهران از بابت این مصوبه به دیوان عدالت اداری شکایت کرده است و البته نامهای را هم به بازرسی کل کشور نوشتهایم.
تاکنون از سوی نمایندگان مجلس در این مورد واکنشی داشتهاید؟
بله. کمیسیون تلفیق قوانین اذعان داشت که در تایید این مصوبه هیات دولت اشتباه کرده است و نباید این موضوع را تایید میکرد. اعضای کمیسیون تلفیق تاکید کردند که باید طلب سازمان تامین اجتماعی بهروز محاسبه شود و حالا هم میخواهند مجددا آن را بازخوانی کنند. به هر صورت در کار نمایندگان مجلس شورای اسلامی ماندهایم.
در روزهای گذشته «عباس شاکری» اقتصاددان در مقالهای عنوان کرده بود که بمب تورمی که به سبب افزایش نقدینگی در سال ۹۷ ایجاد شده است، به ویژه صندوقهای بازنشستگی را به ورشکستگی کشانده است. او دولت را مسبب شکل گرفتن بمب نقدینگی میداند که در آستانه انفجار و زیر و رو کردن کل اقتصاد کشور در آینده نزدیک است. برخی هم میگویند به زودی باید منتظر تخلیه آثار چاپ پول پرقدرت -پولی که مستقیما توسط بانک مرکزی به وجود میآید- باشیم که یکی از آن تورم بالای ۴۰ درصد است. از سویی ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی و البته شرکتهای زیرمجموعه این صندوقها و به صورت کلی شرکتهای خصوصی به رکود اقتصادی دامن میزند که وقتی با تورم توامان میشود، رکود تورمی را به وجود میآورد که به هر حال به راحتی نمیتوان با آن مقابله کرد. به هر روی بازنشستگان، کارگران و صاحبان کسب و کارها به شدت از این ناحیه متضرر شدهاند و کسی هم پاسخگوی آنها نیست؛ البته بستههای برای حمایت از اقشار ضعیف، تولیدکنندگان، پیمانکاران و... توسط سازمان برنامه و بودجه تعریف شده است اما اینها تنها نسخههایی است پر از داروهای مُسکن که در نهایت نمیتوان از آنها به عنوان چتری بر سر «بازماندگان طوفان تورمی» یاد کرد.
دقیقا. دولت از افزایش ۲۰۰ تا ۳۰۰ درصدی قیمت ارز ضرر نکرده است. دولت در این قضیه برد. دولت دلارش را در بازار ثانویه بین ۷ تا ۹ هزار تومان میفروشد اما ارزش پول من چه شد؟ یعنی حتی اگر دولت آن بدهی ۱۶۰ هزار میلیارد تومان سازمان تامین اجتماعی را همین امروز یکجا پرداخت کند، ارزشش یک سوم شده است. دولت جایی نمیخوابد که آب زیرش برود. دولت در همه جا برده است و حالا ارزش بدهیهایش به تمام طلبکاران به یک سوم رسیده است. چه چیز از این بهتر برای دولت. اگر دولت بدهیاش به یک سازمان تا پیش از افزایش ۳۰۰ درصدی قیمت ارز، ۳ میلیارد دلار بود حالا میتواند با ۱ میلیارد دلار درآمد ارزی، کلی بدهیاش را به این سازمان پرداخت کند. دولت فقط مردم را بدبخت کرده است.
در هر صورت در حال حاضر قدرت خرید مردم به یک سوم رسیده است. پرسش این است که در این شرایط چه کسی میتواند کالاهای تولید داخل را بخرد، منِ بازنشسته، من کارگر که قدرت خرید ندارم؟ مگر همین چند روز پیش کمیته مزد شورای عالی کار اعلام نکرد که قدرت خرید مزد کارگران ۵۲ درصد کاهش یافته است؟ مگر این عدد به تایید دولت و گروه کارفرمایی نرسید؟
در قضیه بازداشت برهم زنندگان بازار سکه شخصی بازداشت شد که گردش مالی حسابش، ۱۴ هزار میلیارد تومان است. من بازنشسته کل دریافتیام در سال به ۲۴ میلیون تومان نمیرسد؛ که آن را هم خرج اجاره خانه، هزینه فرزندان و نوههایم میکنم. پس قرار است چه تورمی را برای دولت ایجاد کنم؟ دولت اخلالگران و مجرمان اقتصادی را با مردم کوچه و بازار اشتباه گرفته
سازمان برنامه و بودجه قرار است ۱ میلیارد دلار برای توسعه اشتغال اختصاص دهد. خب من میپرسم، مگر قرار نیست که توسعه اشتغال به خلق کالا و خدمات جدید بیانجامد و افزایش سطح تولید ناخالص داخلی بیانجامد، چه کسی قادر است که این کالاهای گران قیمت را بخرد و به سر سفره خود ببرد؟ کارگران و بازنشستگان که چنین قدرتی ندارند. میخواهم بگویم که همه اینها فرمالیته است. به جای این وعدههای پوچ بیاید طلب سازمان تامین اجتماعی را پرداخت کنید، بیاید بودجه اختصاص دهید و آدمهایی را که سر سفره سازمان تامین اجتماعی نشستهاند را کم کنید.
اما دولت استدلال میکند که همین مردمی که شما از آنها اسم میبرید (کارگران و بازنشستگان) در جیبشان، در زیر بالششان و در مکانهای دیگر خانههایشان کلی ریال، دلار و سکه پنهان کردهاند و با این کار به تورم دامن زدهاند و به قول خودشان بازارها را بررهم ریختهاند؛ حتی سخنگوی دولت تا آنجا پیشرفت که اعلام کرد مردم دلارها و سکههای خود را برای فروش به بازار بیاورند و دست دولت را خالی نگذارند.
باید ببینیم که منظور دولت از مردم چه کسی است؟ خب یک دسته افراد خاص هستند که حجم عظیمی از این سرمایهها در دست آنهاست. یک عده دیگر هم هستند که از سر ناچاری سرمایههای کوچک خود را برمیدارند به بازارها میبرند و به ارز و کالاهای سرمایهای دیگر تبدیل میکنند تا داراییهای ریالیشان کاهش ارزش پیدا نکنند، اما اینها عددی نمیشود که بخواهد بازار را برهم بریزد و دولت را خاک سیاه بشاند! عدهای هم از بازنشستگان و کارگران هستند که پساندازی ندارند و اساسا اگر هم بخواهند جرات ندارند پاهایشان را در بازارهای سکه، خودرو و ارز بگذارند. اما دقت کنید که همین دسته اول هستند که کالاها را احتکار میکنند، ارز را به واسطه صرافیهایی که در کشورهای همسایه دارند، خارج میکنند و... .
آیا پول دست بازنشستگان و کارگران است یا آن کارفرمای بزرگ (دولت)؟یکی را واسطه قرار میدهید که وثیقه وام یک آقایی را از ۵ هزار به هزار میلیارد تومان برسانید. این افراد خاص، آدمهای خود شما هستند که با بانک مرکزی ارتباط داشتند و دارند. آقای رئیسجمهور مگر شما نبودید که مدیرکل بانک مرکزی را پس از برکناری یا به زعم خودتان، استعفا، بهعنوان مشاور امور پولی و بانکی خود انتخاب کردهاید؟ پس از کدام مردم صحبت میکنید؟
در قضیه بازداشت برهم زنندگان بازار سکه شخصی بازداشت شد که گردش مالی حسابش، ۱۴ هزار میلیارد تومان است. من بازنشسته کل دریافتیام در یک سال به ۲۴ میلیون تومان نمیرسد؛ که آن را هم خرج اجاره خانه، هزینه فرزندان و نوههایم میکنم. با این حساب قرار است چه تورمی را برای دولت ایجاد کنم؟ دولت اخلالگران و مجرمان اقتصادی را با مردم کوچه و بازار اشتباه گرفته است.
اگر تمام کارگران و بازنشستگان کشور بسیج شوند، نمیتوانند این ۱۴ هزار میلیارد تومان را در حسابهایشان به گردش دربیاورند؛ این در حالی است که به واسطه عملکرد سیاه دولتها فارغ از تفکر سیاسیشان، اختلاسهای ۳ هزار میلیاردی و ۱۱ هزار میلیاردی اتفاق میافتد. حالا میپرسم آیا پول دست بازنشستگان و کارگران است یا آن کارفرمای بزرگ (دولت)؟ یکی را واسطه قرار میدهید که وثیقه وام یک آقایی را از ۵ هزار میلیارد تومان به هزار میلیارد تومان برسانید. این افراد خاص، آدمهای خود شما هستند که با بانک مرکزی ارتباط داشتند و دارند. آقای رئیس جمهور مگر شما نبودید که مدیرکل بانک مرکزی را پس از برکناری یا به زعم خودتان، استعفا، به عنوان مشاور امور پولی و بانکی خود انتخاب کردهاید؟ پس از کدام مردم صحبت میکنید؟ امروز میگوییم که زندگیهای بازنشستگان پیشفروش است؛ یعنی هرچه دریافت میکنند بالافاصله برای اقساط وام و بدهیها خود کنار میگذارند. بیشتر اینها که امروز به عنوان متخلف معرفی شدهاند از دست روسای دولت در سالهای آخر زعامتشان انواع نشانها و درجههای خدمت را گرفتهاند. به هر روی این جماعت به سطوح عالی قدرت وصل هستند و تا پایان عمر مورد حمایت آنها قرار میگیرند.
برای آخرین پرسش، همسانسازی حقوق بازنشستگان اصلیترین مطالبه آنهاست. به نظر میرسد که همسانسازی به رویا و به یک وعده پوچ همانندِ به پایان رساندن آزاد راه تهران- شمال تبدیل شده است. نظر شما چیست؟
همسانسازی دروغ محض است؛ فریب است. چرا دائم میگویید: همسانسازی میکنیم! شما هنوز مطالبات سال جدید مستمری بگیران را کامل پرداخت نکردهاید؛ پس از چه همسانسازی صحبت میکنید. به یاد دارم که «جمشید تقی زاده» مدیرعامل صندوق بازنشستگی کشوری در نشست کمیته هیات مدیره سازمان تامین اجتماعی و صندوق بازنشستگی کشوری گفته بود که برای اجرای کامل قانون همسانسازی حقوق بازنشستگان، نیاز به ۳۰ هزار میلیارد تومان اعتبارات از سوی دولت و مجلس است. به هر حال من در دولت چنین ارادهای را نمیبینم.
گفتگو: پیام عابدی