خبرگزاری کار ایران

ایلنا گزارش می‌دهد؛

در پاکدشت و رباط‌کریم حتی یک بیکار هم نداریم؟ / نقدی بر آماری که از وزارت کار در مورد اشتغال بیرون می‌آید

در پاکدشت و رباط‌کریم حتی یک بیکار هم نداریم؟ / نقدی بر آماری که از وزارت کار در مورد اشتغال بیرون می‌آید
کد خبر : ۱۳۰۸۴۲۹

اگر عده‌ای مدعی هستند در برخی از شهرستان‌ها بیکار وجود ندارد باید این سوال را از آن‌ها پرسید که آیا آن‌ها که سرکار هستند، رضایتِ شغلی دارند یا از سرِ ناچاری تن به انجام آن کار داده‌اند؟ آیا کار با حقوق ناچیز، در شرایط سخت و با ساعات کار بسیار نشان‌دهنده‌ی بهبود وضعیتِ اشتغال است؟

به گزارش خبرنگار ایلنا، ابراهیم رئیسی می‌گوید: «به من گفتند در رباط کریم یک نفر بیکار هم وجود ندارد. در پاکدشت هم گفتند یک نفر بیکار نداریم، اما برخی فارغ‌التحصیلان فقط دنبال کار اداری هستند و رفتن به کارخانه و پوشیدن لباس کار و ایستادن در کنار کارگر یا کار در زمینه کشاورزی و معدن را کار نمی‌دانند.» از این دست اظهارنظرها البته تازگی ندارد. پیشتر محسن منصوری، استاندار سابق تهران، نیز عین همین جملات را تکرار کرده بود. منصوری شهریور ماه در مورد وضعیتِ اشتغال در تهران به تحولات بزرگ اقتصادی در طول یک سال اخیر اشاره کرده و گفته بود: «این تحولات باعث شد نرخ بیکاری روز به روز کاهش داشته باشد.» 

استاندار تهران نیز شهرستان‌های پاکدشت و رباط کریم را به عنوان نمونه‌ی موفق نام برده و گفته بود: «این شهرستان‌ها بدون بیکار هستند. یعنی اگر کسی اهل کار کردن باشد و کار نداشته باشد در این شهرستان‌ها ظرفیت و آمادگی لازم وجود دارد تا در سریعترین زمان ممکن به کارگاه‌ها و کارخانه‌ها معرفی شود.» 

منصوری هم مانند رئیسی براساس اطلاعاتی که به او منتقل شده بود، معتقد بود مشکل، نبودِ شغل نیست، بلکه اشکال از جوانانی است که حاضر نمی‌شوند دست به هر شغلی بزنند: «امروز هر فردی در استان بخواهد مشغول به کار شود برای او شغل مهیاست و مشکلی برای ایجاد اشتغال برای افراد متقاضی نداریم اما مشکل این است که افرد خواهان به دست آوردن مشاغلی هستند که خود می‌خواهند.»

اما آیا مسئله به همین سادگی‌هاست؟ امروز هر فردی در استان تهران می‌تواند خود را معرفی کند و برایش شغل پیدا کنند؟ آیا کار وجود دارد و مشکل جوانانی هستند که نمی‌خواهند در کارخانه‌ها کار کنند؟ آیا در رباط کریم و پاکدشت یک نفر بیکار هم وجود ندارد؟ 

یک نفر بیکار هم در پاکدشت وجود ندارد؟ 

از سوال آخر شروع کنیم؛ عوض سلطانی (دبیر خانه‌ کارگر پاکدشت) در مورد ادعای نبودِ بیکار در این شهرستان می‌گوید: شاید بیکاری نسبت به شهرستان‌های دیگر کم باشد اما نمی‌توانیم بگوییم در این شهرستان هیچ بیکاری وجود ندارد. 

سلطانی می‌گوید: وضعیتِ کارگران ساده در این شهرستان خوب نیست. به خصوص کارگران بخش ساختمانی که خیلی از آن‌ها در حال حاضر بیکار هستند. شاید برای کارگران فنی کار وجود داشته باشد اما برای کارگران ساده کار وجود ندارد. 

آیا به اندازه‌ای کارِ فنی در پاکدشت وجود دارد که هرکس بخواهد برای کار معرفی شود؟ سلطانی در پاسخ به این سوال می‌گوید: خیر این هم درست نیست. زمانی من یکی دو نفر را برای کارخانه‌‎ها معرفی کردم اما قبول نکردند. در واقع می‌خواهم بگویم اینگونه نیست که همین افرادی که معرفی می‌کنیم به راحتی بروند و در کارخانه‌ها کار کنند. به هرحال به قدری بیکار وجود دارد که مثلا اگر کارخانه یک کارگر بخواهد، برای آن یک شغل بیش از ده نفر طالب پیدا می‌شود و خب آن کس که بیشترین معیارهای کارخانه را داشته باشد، انتخاب می‌شود. اما من باز تأکید می‌کنم اینگونه نیست که برای هر بیکاری در پاکدشت کار وجود داشته باشد. 

اگر جوانان کار در کارخانه را نمی‌پذیرند، مشکل جوانان هستند؟

حتی اگر بپذیریم که کار در برخی از شهرستان‌ها مثل پاکدشت و رباط کریم هم وجود دارد، آیا مشکل، تمایلِ جوانان به انجام کار اداری و مقاومت برای کار در کارخانه‌ها و معادن است؟ 

زهرا کریمی (استاد اقتصاد دانشگاه مازندران) در پاسخ به این سوال می‌گوید: در این شرایط تورمی کسی که در یک کارخانه روزی ۸ ساعت کار سخت انجام می‌دهد و حداقل حقوق ۶میلیونی می‌گیرد، چرا باید به سمتِ کارهای این چنینی برود؟ با ۶ میلیون تومان چه کار می‌تواند انجام دهد؟ از پسِ کدام هزینه‌ی زندگی‌اش می‌تواند بربیاید؟ یک جوان با این حقوق حتی از پسِ حداقلی‌ترین هزینه‌های زندگی هم به سختی برمی‌آید، چه برسد به اینکه بخواهد اجاره خانه بدهد یا مثلا بعد از چند سال برای خود ماشین بخرد! مشخص است که این فرد تحصیلکرده، کار سخت با درآمد پایین را رها می‌کند و به سمت کاری می‌رود که درآمد بیشتری برایش داشته باشد. یک فرد حتی اگر ۴ تا ۵ ساعت بتواند در اسنپ کار کند، درآمدِ بیشتری در می‌‎آورد تا اینکه در کارخانه با حداقل حقوق کار کند. 

این استاد اقتصاد ادامه می‌دهد: چشم‌انداز زندگی‌ای که کرامتِ انسانی در آن تأمین شود، در این مشاغل رسمی و با این حداقل حقوق اصلا وجود ندارد. زمانی می‌گفتیم خط فقر ده میلیون تومان است اما الان با اجاره‌های سنگین و هزینه‌های سرسام‌آور حتی با ده میلیون تومان هم نمی‌توان زندگی کرد. در چنین وضعیتی افراد تا جایی که بتوانند آگاهانه از کار کم درآمد و دشوار پرهیز می‌کنند. 

کریمی می‌گوید: حتی در مورد مشاغل ساده نیز افرادی که کاملا مستأصل هستند به سمت کارهای با حداقل درآمد می‌روند. مثلا زنان و یا مهاجران افغان و… اینها به ناچار مجبورند با مزدهای پایین کار کنند. خیلی‌ها هم ترجیح می‌دهند مهاجرت کنند. در واقع این استیصال است که آن‌ها را مجبور به ورود به بازار کار می‌کند اما این ورود به هیچ وجه نشان‌دهنده‌ی بهبود وضعیتِ بازار کار نیست. 

سال گذشته نیز گزارش‌ها از شهرستان ساوه نشان می‌داد که کارفرمایان برای پیدا کردنِ کارگر با مشکل مواجه شدند. آن‌ها حتی حاضر بودند کارگر از شهرستان‌های دیگر بیاورند و برایشان خوابگاه تأمین کنند اما باز هم پاسخِ بسیاری از جوانانِ جویای کار به این کارفرمایان منفی بود، چراکه کار به دور از خانواده با حقوقی که حتی کفاف حداقلی‌ترین هزینه‌های زندگی را هم نمی‌داد، برایشان صرفه نداشت. 

پس اگر به گفته‌ی برخی مسئولان در برخی از شهرستان‌ها کار هست اما جوان تحصیلکرده حاضر به انجام آن نمی‌شود، دلیلش این نیست که آن‌ها منتظرِ کار اداری هستند و یا عارشان می‌آید کارگری کنند، بلکه پرهیز از آن کارِ سخت با آن درآمد اندک، کاملا عقلانی و طبیعی است. به عبارتی دیگر، آن چنان که برخی می‌گویند مشکل از «فرهنگِ کار» نیست، بلکه اتفاقا مشکل اساسی‌تر است و به اقتصاد کشور برمی‌گردد. 

از طرفی دیگر، اگر عده‌ای مدعی هستند در برخی از شهرستان‌ها بیکار وجود ندارد باید این سوال را از آن‌ها پرسید که آیا آن‌ها که سرکار هستند، رضایتِ شغلی دارند یا از سرِ ناچاری تن به انجام آن کار داده‌اند؟ آیا کار با حقوق ناچیز، در شرایط سخت و با ساعات کار بسیار نشان‌دهنده‌ی بهبود وضعیتِ اشتغال است؟

ادعای تحقق ۵۰درصدیِ شعار دولت در حوزه‌ی اشتغال

با این اوصاف سوال مهم‌تر این است که آیا وضعیتِ اشتغال در کشور بهبود پیدا کرده است؟ آیا چنانکه برخی می‌گویند، دولت توانسته بهبودی در حوزه‌ی اشتغال ایجاد کند؟ 

ایجاد یک میلیون شغل در سال یکی از شعارهای اصلی دولت سیزدهم قبل و بعد از انتخابات بود. شعاری که حالا برخی مسئولان مدعیِ تحقق ۵۰درصدیِ آن هستند. صولت مرتضوی پیشتر گفته بود: «با برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته، بیش از ۵۰ درصد تعهد داده شده و فرصت‌های شغلی هدف‌گذاری شده سال ۱۴۰۱، در شش ماهه نخست امسال عملی شده و با دستور رئیس‎جمهور، اشتغال‌زایی در دستور کار ویژه همه دستگاه‌های اجرایی قرار گرفته است.» وزیر کار و معاونانش بارها در مورد این موفقیت در حوزه‌ی اشتغال صحبت کرده‌اند. موضوعی که اگرچه دولت تأکید دارد صحیح است اما برخی از کارشناسان اقتصادی این ادعا را زیر سوال می‌برند. 

احسان سلطانی (کارشناس مسائل اقتصادی) در ‌این‌باره به «ایلنا» می‌گوید: زمانی می‌توانستیم بگوییم بالا رفتنِ آمار اشتغال نتیجه‌ی ایجاد یکسری مشاغل خدماتی مثل پیک موتوری و دلالی و مشاغلی مثل نوسان‌گیری در بورس و… است. همچنین زمانی می‌گفتیم طبق تعریفی که از اشتغال داده‌اند – یعنی هر کس چهار پنج ساعت در هفته کار کند شاغل به حساب می‌آید – آمار اشتغال بالا رفته است. اما امروز حتی این را هم نمی‌توانیم بگوییم. درواقع حتی نمی‌توانیم ادعا کنیم که در بخش خدمات شغل ایجاد شده است چه برسد به ایجاد شغل در بخش تولید و صنعت. 

سلطانی ادامه می‌دهد: باتوجه به رکودی که در بازار وجود دارد و به زمین افتادنِ برخی از کسب و کارها و تولیدی‌ها نمی‌توان چنین ادعایی را پذیرفت. برخی از تولیدی‌های پایین دستی مثل پوشاک و کفش‌سازی و صنایع به شدت اشتغال‌زا وضعیت خوبی ندارند و در نتیجه اشتغالشان پایین آمده است. 

این کارشناس مسائل اقتصادی می‌گوید: در کنار همه‌ی اینها، کسب‌وکارهای اینترنتی هم وضعیتِ مناسبی ندارند. چند صدهزار کسب و کار اینترنتی، که براساس تعریف رسمی از اشتغال، جزو آمار به حساب می‌آیند، عملکرد خوبی ندارند. از طرفی به خاطر رکود در بازار، حمل و نقل هم کاهش پیدا کرده است. ما نه تنها رشد نداشتیم بلکه افت هم داشته‌ایم. با این اوصاف باید بگوییم احتمالا طی یک سال گذشته یک میلیون شغل از دست داده‌ایم، ایجاد یک میلیون شغل پیشکش! 

سلطانی می‌گوید: وقتی نرخ تورم افزایش، توان خرید مردم کم و مصرف پایین می‌آید، چگونه می‌توانیم بگوییم شغل ایجاد شده است؟ 

آمار نیم میلیون شغل از کجا می‌آیند؟ 

وزارت کار مدعی است که بیش از نیم میلیون شغل ایجاد شده است. این را با چه متر و معیاری می‌گویند؟ زهرا کریمی در پاسخ به این سوال می‌گوید: آنچه وزارت کار می‌گوید قابل استناد نیست. آن‌ها بر اساس میزان تسهیلاتی که تخصیص می‌دهند و پروژه‌هایی که تعریف می‌کنند اعداد و رقمی می‌دهند که روی این آمار به هیچ وجه نمی‌توان حساب کرد و هیچ نظارتی روی آن‌ها وجود ندارد. ببینید مثلا می‌گویند صندوقی مثل صندوق مهر امید و یا صندوق‌های مشابه چقدر وام داده‌اند و یا دستگاه‌های مختلف چقدر فرصت شغلی جدید ایجاد کرده‌اند. 

این استاد اقتصاد می‌گوید: آماری که دولت در مورد ایجاد بیش از نیم میلیون شغل می‌گوید کار مرکز آمار ایران نبوده که قابلیت مقایسه با سال قبل را داشته باشد، این آمار از سوی دستگاه‌ها بیرون می‌آید که اصلا ساختگی بودن یا نبودنِ آن مشخص نیست. هیچ تضمینی برای صحتِ آن وجود ندارد و نمی‌توان به آن استناد کرد. 

وی تأکید می‌کند: ما اگر مرکز آمار داریم، باید به اعداد و ارقامی که از آن بیرون می‌آید توجه کنیم. طبق آمار مرکز آمار اشتغال در سال ۱۴۰۰وضعیتِ بدی داشته و خب برای سال ۱۴۰۱ این وضع به مراتب بدتر هم شده است. رکود و نااطمینانی نسبت به آینده بیشتر شده است، محصولات به فروش نمی‌روند و مردم توان خرید ندارند. در این وضعیت چگونه شغل ایجاد شده است؟ به جای این حرف‌ها بگویند این شغل‌ها کجا است؟ 

کریمی می‌گوید: ما در بازار کار دچار مشکلات اساسی و گره خورده‌ای هستیم که به سادگی‌ بازنمی‌شوند. ما با این جمعیت جوان تحصیلکرده به اقتصاد پویا و پررونقی نیاز داریم که مشاغل مختلفی ایجاد کند، اما متأسفانه فعلا همچین برنامه‌ای نمی‌بینیم. 

گزارش: زهرا معرفت

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز