خبرگزاری کار ایران

یک مدرس تئاتر مطرح کرد؛

ثبت گروه‌ها و ایجاد ردیف بودجه ضابطه‌مند به‌جای کمک‌هزینه رابطه‌ای؛ برگ برنده‌ در مدیریت تئاتر

ثبت گروه‌ها و ایجاد ردیف بودجه ضابطه‌مند به‌جای کمک‌هزینه رابطه‌ای؛ برگ برنده‌ در مدیریت تئاتر
کد خبر : ۹۸۵۹۰۴

بهزاد خاکی‌نژاد معتقد است اگر مدیریت تئاتر ایران می‌خواهد از بندِ صرفِ تعهد رها شود و کمی هم به سوی تخصص حرکت کند، نخستین پله‌ی آن ایجاد بانک اطلاعاتی هنرمندان است و نخستین گام مهم آن، ثبت گروه‌های تئاتری از پیشکسوت تا جوان است و در گام بعدی امتیازبندی گروه‌ها بر اساس میزان تجربه و سواد و پژوهش هر عضو و در نهایت تقسیم کمک‌هزینه بر اساس امتیاز کلی به دست آمده در هر گروه.

به گزارش خبرنگار ایلنا، «بهزاد خاکی‌‌نژاد» (مدرس دانشگاه) در یادداشتی به ذکر مواردی پرداخته که به اعتقاد او پیش‌شرط‌های رها شدن مدیریت تئاتر ایران از بندِ صرفِ تعهد و حرکت به سوی تخصص است.

متن این یادداشت به شرح زیر است:

«شهرام کرمی» یک برگ برنده بزرگ در مدیریت تئاتر داشت اما مسایل مالی و اداری دوران قرنطینه و فشار کاری تئاتر کرونازده، مانع از رو کردن این برگ برنده شد. برگ برنده وی در دوران مدیریتش بر اداره‌کل هنرهای نمایشی افزون بر کاربلدی و اقبال عمومی او در میان هنرمندان تئاتر، ثبت گروه‌های تئاتری با ردیف بودجه مصوب داخلی می‌توانست باشد.

یکی از بهترین تصمیم‌های وی ایجاد گروهی مشاور جوان از طیف‌های متفاوت تئاتری با تجربه‌ها و نگاه‌های گوناگون بود و یکی از بهترین نظریه‌های این شورا در چند جلسه‌ای که برگزار شد، گفتگو درباره ثبت گروه‌ها و پرداخت کمک هزینه به آنها بود. هرچند ثبت گروه‌ها از سال‌ها پیش آغاز شده اما به نتیجه عملیاتی نرسیده است. اگر ثبت گروه‌ها با امتیازبندی و بودجه‌ی کمکی آغاز می‌شد و اگر دوران مدیریت کرمی به سر نیامده بود و این مهم به ثمر می‌رسید، از دو جنبه می‌توانست میراثی ماندگار برای تئاتر ایران باشد؛

۱.ایجاد بانک اطلاعاتی واقعی و پژوهشی و کاربردی تئاتر.  

۲.ساماندهی کمک‌های ضابطه‌مند مالی به جای یاوری‌های رابطه‌ای گاه و بیگاه.

تئاتر ایران از فقدان بانک اطلاعاتی رنج می‌برد و همین رنج، پایه‌ی گرفتاری‌های آن شده است. مدیریت تئاتر دولتی، پژوهش را در شماری سمینار و مقاله‌سازی و رزومه‌نگاری می‌بیند و ایجاد بانک اطلاعاتی گسترده کاربردی را که نخستین کار در حوزه مدیریت بوده، فراموش کرده است. مدیریتی که هنوز اطلاعی از شمار هنرمندان حرفه‌ای و آماتور و شمار گروه‌های تئاتری فعال و شمار دانش‌آموختگان تئاتری هر سال ندارد، چگونه می‌تواند همان اندک بودجه تئاتر را بین آنها تقسیم کند؟! طبیعی است که در چنین ناآگاهی مدیریتی، نظام بی‌عدالتی بودجه و نظام صدقه‌ای و رابطه‌مندی در کمک‌هزینه‌ها و ترس از افشای فهرست کمک‌ها وجود دارد. این بخش کوچکی از ماجرای مدیریت تئاتر است، بخش دیگری که مدیران دولتی چشم خود را بر آنها بسته‌، جمعیتی چندین برابر هنرمندان شناخته شده هستند که صبح تا شب در تماشاخانه‌های کوچک و بزرگ این کشور خاک می‌خورند و تاب می‌آورند و دم نمی‌زنند تا همین امکان زیان‌بار هم از آنها دریغ نشود. از چه زمانی این سنت کمک‌هزینه برای هنرمندان شناخته شده باید ور بیافتد تا بودجه تئاتر به دانشجوی تئاتری که ترمی ۵ میلیون تومان هزینه می‌دهد برای دانش‌اندوزی و تجربه و آینده‌ی تئاتر این سرزمین هم برسد؟ در مورد هنرمندان شناخته‌شده هم همین درد وجود دارد... یکی با ارتباط خاص نهادی از ۱۰۰ میلیون کمک برخوردار می‌شود و دیگری از ۴۰ میلیون و دیگری هم از ۱۰ میلیون! این کمک‌ها چه مبنایی دارد؟ مگر همگی در تئاتر این سرزمین و از تعداد اجرای مشخصی پیروی نمی‌کنند؟ مگر همگی با گریز از سیل ممیزی‌های خانه‌خراب‌کن آن اداره کل عبور نکرده‌اند؟ مگر همه با یک مجوز مشترک از آن اداره به اجرا نمی‌روند؟ مگر تماشاخانه‌های تئاتر شهر که از بودجه دولتی برخوردارند از زن عقدی‌اند و تماشاخانه‌های خصوصی که با خون دل اداره می‌شوند، از زن صیغه‌ای؟ چرا باید به یکی چند برابر کمک شود و به دیگری هیچ؟! از کِی می‌خواهیم این بی‌عدالتی را ریشه‌کن کنیم و دست از نشانی غلط برداریم؟ قبول کنیم که همه‌ی مشکل تئاتر ما از شیوه‌ی مدیریت غیرتخصصی متعهد است.

اگر مدیریت تئاتر ایران می‌خواهد از بندِ صرفِ تعهد رها شود و کمی هم به سوی تخصص حرکت کند، نخستین پله‌ی آن ایجاد بانک اطلاعاتی هنرمندان است و نخستین گام مهم آن، ثبت گروه‌های تئاتری از پیشکسوت تا جوان است و در گام بعدی امتیازبندی گروه‌ها بر اساس میزان تجربه و سواد و پژوهش هر عضو و در نهایت تقسیم کمک‌هزینه بر اساس امتیاز کلی به دست آمده در هر گروه. فقط در این صورت است که به طور همزمان یک بانک اطلاعاتی گسترده ایجاد می‌شود و گروه تئاتری می‌داند بر اساس امتیاز خود چه میزان بودجه دارد و تا پایان هر سال امکان برنامه‌ریزی با بودجه مصوب دارد و فقط در این صورت است که سرانجام عدالت بودجه‌ای بین حرفه‌ای و آماتور بر اساس ضابطه تقسیم خواهد شد.

با توجه به سال پایانی دولت دوازدهم و سال پایانی دوران مدیریت «قادر آشنا» بر اداره کل هنرهای نمایشی با تجربه‌ای دوباره، این برگ برنده از نظریه‌ی دوران شهرام کرمی می‌تواند در یک اقدام عملیاتی و استراتژیک هدفمند با برنامه‌ریزی منظم تبدیل به میراثی اجرایی شود تا تئاتر ایران پس از چهار دهه طعم تشکیل گروه و ساماندهی هنرمندان تجربی و پیشکسوت و جوان را با عدالت در کمک‌هزینه‌ی یارانه‌ای بچشد... تا شاید سهام عدالت نفتی در بودجه‌ی قطره‌چکانیِ تئاتر سرانجام با عدالتی دیرهنگام بر سر سفره‌ی همه هنرمندان پهن شود و مدیرکل اداره هنرهای نمایشی وزارت ارشاد با آسودگی بتواند از این به بعد فهرست یارانه‌بگیران را بدون نگرانی از آبروی هنرمندان منتشر نماید.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز