خبرگزاری کار ایران

مونا زندی‌حقیقی در گفت‌وگو با ایلنا:

دوربین‌های مدار بسته کار سینما را برای نمایش فجیع‌ترین جنایات انجام می‌دهند

دوربین‌های مدار بسته کار سینما را برای نمایش فجیع‌ترین جنایات انجام می‌دهند
کد خبر : ۹۷۲۰۰۷

کارگردان فیلم سینمایی «بنفشه آفریقایی» می‌گوید: در این سال‌ها سینمادارها و شورای صنفی نمایش با این بهانه که مردم فیلم‌های کمدی را دوست دارند و به فیلم‌های سطحی که با پول‌های نامشخص ساخته شده اقبال بیشتری نشان می‌دهند، جلوی نفس کشیدن سینمای مستقل و متفکر را گرفتند.

 به گزارش خبرنگار ایلنا، مونا زندی‌حقیقی، کارگردان فیلم سینمایی «بنفشه آفریقایی» که این روزها بر بستر پلتفرم‌های VOD اکران شده است، معتقد است: جامعه امروز ایرانی به اخلاق و خانواده بیشتر از پرداختن به معضلات اجتماعی نیاز دارد. زندی‌حقیقی که اولین فیلمش را با نام «عصر جمعه» ۱۵ سال پیش تولید کرد، بعد از چند سال وقفه در فعالیت‌های سینمایی‌اش برای دومین فیلمش به سراغ سوژه و مضمونی متفاوت رفته است. او در «بنفشه آفریقایی» از رفتارهای انسانی‌ای حرف می‌زند که به نظر می‌رسد این روزها در جامعه ایرانی گمشده است. با او به بهانه اکران فیلمش بر بستر آنلاین گفتگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید: 

نزدیک به ۱۵ سال بین ساخته اول شما یعنی «عصر جمعه» و «بنفشه آفریقایی» فاصله افتاد حال آنکه با نخستین ساخته خود توجه اهالی سینما و منتقدان را جلب کردید. چه شد که میان این دو فیلم این همه سال فاصله افتاد؟ 

چیزی که باعث فاصله افتادن در ساخت فیلم اول و «بنفشه آفریقایی» شد، نگاه بدبینانه مدیران وقت به من بود. بعد از ساخت فیلم «عصر جمعه» که خیلی مورد توجه مدیران وقت سینمایی قرار گرفت یک نگاه مصلحت‌اندیش و محافظه‌کار باعث شد که فکر کنند من بعد از این فیلم موضوعاتی را برای ساخت انتخاب می‌کنم که همگی دارای مضامینی است که با رویکرد مدیران فاصله دارد. به همین دلیل هر فیلمنامه‌ای را که به ارشاد ارائه کردم بدون آنکه خیلی با دقت خوانده شود با پیش‌قضاوت مورد بررسی قرار می‌گرفت. من در تمام این سال‌ها دو فیلمنامه در سه دوره مدیریتی به ارشاد بردم و مجوز نگرفتم و همین باعث شد فعالیت سینمایی نداشته باشم اما بیکار هم نبودم.  در این مدت یک سریال برای تلویزیون و یک مجموعه مستند درباره آیین‌های عاشورایی ساختم که سه سال هست شبکه مستند در ایام عاشورا هر شب یک قسمت از آن را پخش می‌کند. مجموعه مستندی هم درباره زنان کارآفرین ساختم و مستندهایی برای پژوهش کارهایم. ضمن اینکه در این مدت بیشتر کارهای شخصی انجام دادم. یک پروژه عکاسی۳۶۵ روز  به اسم «خانه و من» بود که روزی یک عکس در فیسبوک می‌گذاشتم و مخاطبین کامنت‌های زیادی برای عکس‌ها می‌نوشتند، این عکس‌ها تبدیل شد به عکس‌نوشته که خیلی مورد توجه قرار گرفت. 

در فیلم دوم برخلاف ساخته اول سراغ سوژه آرام و با دغدغه‌هایی متفاوت‌تر رفتید. آیا مشکلاتی که بر سر اکران «عصر جمعه» رخ داد نگاه شما را از سینمای اجتماعی به سینمای خانوادگی تغییر داد؟

اگر بخواهم از تغییر نگاهم در این دو فیلم بگویم باید به فاصله این ۱۳سالی که زندگی کردم، رجوع کنم. عصر جمعه در سال ۸۳ و بنفشه آفریقایی در سال ۹۶ ساخته شد در این سال‌ها جامعه و به خصوص خودم تغییرات زیادی کرده‌است. زمانی که عصر جمعه را ساختم ابراز و بیان چنین موضوعاتی نه تنها در سینما که حتی در مطبوعات هم غیرممکن و نشدنی بود و من فکر می‌کردم جامعه و مردم نیاز دارند که در مورد موضوعی که آنقدر مهم و پنهان است و کسی جرات نمی‌کند اسمش را هم بیاورد، حرف بزنم تا این موضوع به چالش کشیده شود و مردم درباره‌اش حرف بزنند. امروز که می‌بینیم کمپینی درباره «تجاوز نکنید» راه افتاده است، خیلی خوشحالم از این‌که بالاخره راه طولانی‌ای بطی شده نتیجه داشته، در آن زمان حتی اجازه استفاده از کلمه «تجاوز» هم در مطبوعات داده نمی‌شد. به همین دلیل برای من به عنوان کسی که فیلم‌سازی برایش اثر بخشی‌ست و نه فقط تفریح و صرفا یک فعل هنری، ساخت چنین موضوعی یک "باید" بود. 

دوربین‌های مدار بسته کار سینما را برای نمایش فجیع‌ترین جنایات انجام می‌دهند

 در حال حاضر هم فکر می‌کنم نیاز جامعه امروز مطرح کردن موضوعاتی انسانی و اخلاقی است و نه صرفا خانوادگی یا هیجانی. در واقع نوعی از اخلاقیات که با عرف و جامعه سر و کار ندارد و در نهاد هر فرد شکل می‌گیرد. انسانیت از نوع ساده وصمیمی‌اش در بین روابط عادی ما از بین رفته است و همه چیز زندگی بر اساس حساب و کتاب پیش می‌رود. آدمها با بدبینی به یکدیگر نگاه می‌کنند و یک جور معامله بین رفتار افراد شکل گرفته است و آن فرهنگ غنی ایرانی که از گذشته به میراث رسیده است، به دست فراموشی سپرده شده. من دوست داشتم در جامعه‌ای که به بهترین شکل و با استفاده از فضای مجازی و دوربین‌های مدار بسته فجیع‌ترین جنایات به بهترین شکل به تصویر کشیده می‌شوند، از روابطی حرف بزنم که به دست فراموشی سپرده شده است. از انسانیتی صحبت کنم که در کشاکش زندگی کمرنگ شده است. الان صحبت کردن درباره معضلات جامعه برای یک هنرمند کار پیچیده و سختی نیست وقتی قتلی در یک آرایشگاه مردانه که با دوربین مداربسته ثبت شده، یا تعرض به کودکان در همان لحظه فیلمبرداری و پخش می‌شود، دیگر طرح این مسائل ازسمت یک فیلمساز چه کار تاثیرگذاری‌ست؟ فجیع‌تر و واقعی‌ترین آن را در فضای مجازی می‌بینیم. اما آنچه به نظرم دربین ما کم و یا محو شده است و کمبودش را همه جا مشاهده می‌کنیم از ادبیاتی که زیر پست‌های اینستاگرام نوشته می‌شود تا ادبیاتی که در تلویزیون در برنامه‌های مختلف دیده می‌شود احترام، انسانیت و اخلاق است. اینها چیزهایی است که به فراموشی سپرده شده و شبیه به نوستالژی شده. در این روزگار، ترجیح می‌دهم اگر قرار است کسی یک ساعت و نیم وقتش برای دیدن فیلمی بگذارد بعد از تماشای‌ آن حالش خوب شود و با توجه به بازخوردهای زیادی که از تماشاگران می‌گیرم در بنفشه آفریقایی موفق شدم تا به این خواسته‌ام برسم و هدف‌گذاری در ساخت فیلم نتیجه داشته است. 

خط اصلی داستان «بنفشه آفریقایی» یک قصه آرام بر بستر یک رخداد ملتهب است. یعنی اتفاقی از گذشته آرامش زندگی یک زوج را به خطر می‌اندازد. این ایده چقدر مابه‌ازای بیرونی داشت و از کجا نشات گرفت؟

قصه «بنفشه آفریقایی» واقعی است که در شروع فیلم هم به آن اشاره شده است. نه اینکه خط به خط از یک اتفاق واقعی باشد اما تم اصلی آن از یک ماجرای کاملا واقعی برداشت شده است. اینکه زنی با همسر دومش که از خودش جوانتر است و خیلی هم یکدیگر را دوست دارند؛ تصمیم می‌گیرند از همسر سابق زن که توسط بچه‌هایشان به خانه سالمندان گذاشته‌ شده، در خانه خودشان مراقبت کند. پایان‌بندی فیلم هم کاملا واقعی است. اما قصه‌ها و ماجراهایی خارج از داستان واقعی به فیلمنامه اضافه شده که در جهت همان ایده اصلی بوده‌است.

دوربین‌های مدار بسته کار سینما را برای نمایش فجیع‌ترین جنایات انجام می‌دهند

دلیل انتخاب لوکیشن فیلم در یک روستا و فضای سرسبز شمال چقدر در شکل‌گیری فضای قصه کمک کرد؟ 

دلم می‌خواست فیلم در یک فضای رنگی  و آرام و شاد باشد. طبیعی است که تهران فاقد این خصوصیات است و از گزینه‌ها حذف می‌شد. موقعیت لوکیشن برای من خیلی مهم بود. خانه‌ای حیاط‌دار که شکوه می‌توانست شغل رنگرزی‌ را درون آن انجام دهد و دو طبقه باشد که وقتی همسر سابق به خانه‌شان می‌آید در یکی از طبقات زندگی کند. پیدا کردن همچین لوکیشنی کار راحتی نبود. ضمن اینکه فضای بیرون خانه هم باید شاداب باشد. در این گشت و گذاری که چندین هفته به طول انجامید و از شهری به شهر دیگر می‌رفتیم در نهایت در شهر آمل یک خانه متروکه و پر از دار و درخت پیدا کردیم که شهرداری قصد داشت آن را تبدیل به پارکینگ کند. چیزی که در فیلم می‌بینید کاملا بازسازی شده است چون خانه در حالت ابتدایی‌اش چیزی شبیه ویرانه بود. نه در و پنجره داشت و نه محوطه حیاط درستی داشت. یک جنگل شلخته که وسط آن یک عمارت ویران وجود داشت. حدود دو ماه و نیم صرف بازسازی این خانه شد. از کف حیاط و دیوارها و آلاچیق و داخل خانه همگی ساخته شدند. بالکنی که در فیلم می‌بینید تحمل وزنی بیش از ۷ نفر را نداشت چون احتمال فروریختنش زیاد بود. با کارهایی که انجام دادیم در نهایت خانه تبدیل به چیزی شد که در فیلم دیده می‌شود. 

بازیگران فیلم همان افرادی بودند که از ابتدا مدنظر بودند؟ چطور به این ترکیب رسیدید؟

بله. خانم معتمدآریا و آقای بابک از ابتدا انتخاب اصلی من بودند. درباره شخصیت رضا انتخابی نداشتم که خانم معتمدآریا برای این نقش آقای آقاخانی را پیشنهاد دادند که واقعا پیشنهاد درجه یکی بود برای این نقش و خوشحالم که این همکاری شکل گرفت.

«بنفشه آفریقایی» پتانسیل جذب مخاطب در اکران عمومی را داشت. چرا تصمیم گرفتید فیلم را اکران آنلاین کنید؟

فیلم «بنفشه آفریقایی» قرار بود در سینما اکران شود. ما دو سال و نیم منتظر اکران سینمایی شدیم. متاسفانه سینمادارها تا قبل از کرونا تصمیم‌گیران اصلی اکران فیلم‌ها بودند. هر فیلمی که دلشان می‌خواست اکران می‌کردند و شورای صنفی نمایش هم به این موضوع دامن می‌زد و هم راستا با سینماداران به ذائقه آنها کمک می‌کرد. چندین بار نوبت اکران برای فیلم در نظر گرفتیم که در همان زمان فیلم دیگری اکران شد تا اینکه شیوع بیماری کرونا پیش آمد  و باعث تعطیلی سالن‌های سینما شد که اتفاق خوبی اصلا نیست و بسیار ناراحت کننده است. اما فکر می‌کنم شیوع این ویروس جای تامل دارد تا سینمادارانی که فکر می‌کردند نبض سینما در اختیار آنهاست، امروز شرط می‌گذارند که فیلم‌ها اول باید در سینماها اکران شوند و بعد در اکران آنلاین. در سالهای اخیر سینمادارها صدمه بسیار زیادی به فیلم‌های مستقل و فیلم‌هایی که حرفی برای گفتن داشتند، زدند. در واقع می‌توانم بگویم سینمادارها و شورای صنفی نمایش باعث نابودی فیلم‌های مستقل و ارزشمند شدند. با این بهانه که مردم فیلم‌های کمدی را دوست دارند و به فیلم‌های سطحی که با پول‌های نامشخص ساخته شده اقبال بیشتری نشان می‌دهند، جلوی نفس کشیدن سینمای مستقل و متفکر را گرفتند. 

دوربین‌های مدار بسته کار سینما را برای نمایش فجیع‌ترین جنایات انجام می‌دهند

آیا کرونا بر جنبه‌های اقتصادی سینما تاثیرات منفی گذاشت و می‌توان به آینده سینما با شرایط فعلی امیدوار بود؟

کرونا به همه جنبه‌های زندگی و اقتصادی در همه دنیا ضربه‌ وارد کرده. هیچ چیزی به اندازه ویروس کرونا نمی‌توانست بشریت را متوقف کند و شرایط سختی را برای دنیا به وجود آورد. با این‌حال در بیشتر مواقع در پس هر اتفاق ناخوشایندی، جنبه‌های مثبتی هم وجود دارد که باید با تامل بیشتری به آن فکر کرد. 

اکران آنلاین به جنبه‌های دیگر پخش فیلم ازجمله نمایش در جشنواره‌های خارجی تاثیر منفی نمی‌گذارد؟ 

سینمای آنلاین در شکل امروزی‌اش که در تلویزیون‌ها و نرم‌افزارها در دسترس مخاطب است، اگرچه صدمه خیلی زیادی به سالن‌های سینما زد اما محاسنی هم داشت. خیلی از فیلم‌ها لزومی ندارد که بر پرده سینماها اکران شوند، خیلی از فیلم‌ها هم برای پرده عریض ساخته شده‌اند که متاسفانه به دلیل تراکم نمایش فیلم‌هایی که برای پرده عریض سینما ساخته نشدند، این فیلم‌ها به سختی اکران می‌شوند و گاهی حتی هیچ‌وقت رنگ پرده را نمی‌بینند. گاهی با تماشای برخی از آثار سخیفی که در سینماها اکران می‌شوند به این فکر می‌کنم ضرورت اکران این فیلم‌ها چه چیزی به غیر از سودجویی یک عده‌ای است؟ همین موضوع باعث شد بسیاری از مخاطبان جدی سینما با سالن‌های سینما قهر کنند و فکر کنند که اصلا چرا باید به سینما رفت و وقت را برای یکسری فیلم‌های سطحی تلف کرد؟

جمعیت متفکر و آگاه به دلیل همین فیلم‌های مبتذلی که در سال‌های اخیر در سالن‌های سینما نمایش داده شده با سینما قهر کرده‌اند اما سینمای آنلاین توانست بخشی از این تماشاگران موثر را با سینما آشتی دهد. یعنی فیلم‌هایی به نمایش درآمدند که در زمان اکران عمومی به راحتی نوبت اکران نمی‌گرفتند ولی حالا مردم از طریق اکران آنلاین می‌توانند آنها را بینند و امروز مخاطب سینمای جدی و دغدغه‌مند احساس می‌کند به غیر از فیلم‌های مبتذل، فیلم‌های متفاوتی هم ساخته می‌شود. اکران آنلاین این مزیت را داشت که سینما مجدد به سبد خانواده‌ها بازگردد. شاید اکران آنلاین به لحاظ اقتصادی به سالن‌های سینما ضربه زده باشد اما فاصله بین مخاطب و سینما را کمتر کرد و باعث آشتی دادن قشرهای زیادی با سینمای ایران شد. من آدم‌های زیادی را دیدم که می‌گویند چهار پنج سال است که به سینما نرفتند اما از طریق اکران آنلاین مجدد فیلم‌های ایرانی را تماشا می‌کنند و این اتفاق خوبی است. اگر چه که مثل هر پدیده جدیدی که وارد می‌شود یک دوران گذار دارد که باید بگذرد و معایب آن برطرف شود اما نفس اکران آنلاین لازمه سینمای امروز ایران بود. درباره نمایش‌های جشنواره‌های خارجی هم به نظرم اکران آنلاین می‌تواند کمک کننده باشد. البته به صورت تدریجی فستیوال‌ها فعالیت‌های خودشان را شروع خواهند کرد. شاید جشنواره‌ها هم به توقفی برای بازیابی خودشان نیاز داشتند و از فرصت برگزاری آنلاین توانستند استفاده کنند. با همه اینها دیدن فیلم بر پرده سینما لذتی‌است که امیدوارم هرچه زودتر از سر گرفته شود و چراغ‌های سینما مثل همیشه درخشان باشد. 

 بعد از «بنفشه آفریقایی» برای ساخت فیلم بعدی باید زمان زیادی منتظر بمانیم؟

امیدوارم اینطور نباشد. من فیلمنامه سوم را آماده دارم. فیلمنامه‌ای با نام «یک لقمه خواب» که قبل از «بنفشه آفریقایی» کارهای تحقیقاتی‌اش را انجام دادم و همه چیز آن آماده است، حتی پروانه ساخت آن را هم گرفتیم و بودجه فیلم هم تا حدودی آماده است. عوامل پشت صحنه و برخی از بازیگران قطعی شده‌اند اما چون فیلم کاملا در یونان فیلمبرداری می‌شود، شیوع ویروس کرونا سفرهایمان را کنسل کرد و پروژه را فعلا متوقف. 

دوربین‌های مدار بسته کار سینما را برای نمایش فجیع‌ترین جنایات انجام می‌دهند

سلیقه شما از «عصر جمعه» تا «بنفشه آفریقایی» تغییرات زیادی کرده. آیا برای ساخته بعدی هم باید منتظر تغییر سبک و سلیقه باشیم؟

آدمیزاد به واسطه گذشت زمان و کسب تجربیاتش تغییر می‌کند و متحول می‌شود. من هم‌ امیدوارم در مسیر زندگی‌ام به سمت بهتر شدن و تعالی حرکت کنم. نمی‌دانم فیلم بعدی‌ام چقدر متفاوت است اما به لحاظ ساختار و مضمون با «بنفشه آفریقایی» تفاوت‌های زیادی دارد اما می‌خواهم یک خبر بدی بدهم به کسانی که می‌گویند خرده داستان‌هایی که در دو فیلم قبلی‌ام روایت کردم اضافه است؛ بله این فیلمنامه هم مثل دو فیلم قبلی پر از خرده داستان‌هایی است که قرار نیست تمام ‌آنها به سرانجام برسد اگر بخواهم بین سه فیلمنامه‌ام شباهتی پیدا کنم، خرده روایت‌هایی است که فضای فیلم را به زندگی واقعی نزدیک‌تر می‌کند و به شعور و تخیل تماشاگر احترام می‌گذارد. 

گفتگو: علی نعیمی

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز