در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
آثار بیضایی و نعلبندیان نمونه موفق شاعرانگی در نمایشنامهنویسی است/ پژوهشها در کتابخانهها خاک میخورند
مهران عشریه (پژوهشگر و هنرمند تئاتر) میگوید: گاهی به واسطه ژانر داستان کوتاه یا نمایشنامه با شعر، آثاری خلق شدهاند که گویی تلفیق شعر و نمایشنامه یا داستان کوتاهاند؛ آثاری که به عنوان جریانی جداگانه دارای مشخصههای ویژۀ خود هستند و عباس نعلبندیان و بهرام بیضایی دو نمونه بارز و بسیار موفق این تلفیق در زمینه ادبیات نمایشی محسوب میشوند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مهران عشریه که اخیرا پژوهشی را با محوریت شاعرانگی در داستان کوتاه انجام داده، درباره این پژوهش که قرار است به زودی در کتابی منتشر شود، گفت: در این کتاب، داستان کوتاهِ شاعرانه که تسامحاً به آن داستان شاعرانه میگوییم، بررسی شده است. شاعرانگی در داستان کوتاه، مقولهای است که تا به حال، هیچ بررسیِ موشکافانه و مفصلی دربارۀ آن صورت نگرفته است.
عشریه با اشاره به اینکه «نشاندادنِ نزدیکیِ ژانر داستان کوتاه با شعر، نسبت به ژانرهای دیگر، از مهمترین دغدغههای مطالعۀ این متن است» تصریح کرد: بهواسطۀ همین نزدیکی، آثاری خلق شدهاند که گویی تلفیق شعر و داستان کوتاهاند؛ آثاری که به عنوان جریانی جداگانه دارای مشخصههای ویژۀ خود هستند. بهواسطۀ صبغۀ شعری ایرانیان، برخی نویسندگان ایرانی توانستهاند بهخوبی از مشخصههای داستان شاعرانه استفاده کنند و آثاری درخور بیافرینند.
او ادامه داد: استفاده از مفاهیم، نظریههای نوین ادبی، پژوهشهای علمیِ صورتگرفته و مطالعۀ نظاممند و نقادانۀ ادبی از ضرورتهای این کتاب بوده است. از کلیگوییهای بیاستدلال، اظهارنظرهای دلخوشکُنک و قصهگوییهای سرگرمکننده پرهیز شده است.
نویسنده کتاب «شاعرانگی در داستان کوتاه» خاطرنشان کرد: یکی از دلایل اصلی نگارشِ این متن، پاسخگویی به برخی ابهامها دربارۀ موضوع اصلیِ کتاب است و سعی بر آن بود تا با بررسی و تبیین مشخصههای داستان شاعرانه و تحلیلهای موشکافانه این جریان ادبی را بهدرستی معرفی کرده و این کتاب روزنهای باشد برای پژوهشگران، نقادان ادبی و بهخصوص داستاننویسان در راستای پیشرفت ادبیات داستانی.
عشریه با اشاره به ساختار کتاب یادآور شد: در فصل مفاهیم و کلیها، به ویژگیهای داستان کوتاه، دلایل قرابت آن با شعر و مشخصههای شعر منثور، نثر شاعرانه و داستان شاعرانه، بهطور مفصل، پرداختهام. داستان شاعرانه به واسطۀ استفاده از عناصر داستانی، از دیگر انواع نثرهای شعرگونه متمایز شده است. داستان کوتاه شاعرانه را به دو نوع تقسیم کرده، خصوصیات هریک را توضیح داده و در پایان فصل، چگونگیِ عناصر داستان شاعرانه را بیان کردهام.
او تصریح کرد: در حقیقت، به دلیلِ اینکه فضای داستان شاعرانه عجیب، بکر و ناشناخته است و شخصیت، جهانِ متعارفشدۀ ما را جورِ دیگری درک میکند، عناصرِ داستان شاعرانه نیز متفاوت و تأملبرانگیزند. در این فصل، نظریۀ فرگسن نیز معرفی شده است تا ما را در شناخت غناییبودن یا نبودنِ داستان یاری برساند.
عشریه با تاکید بر اینکه نویسندگانِ بسیاری در آمیختن شعر و نثر تلاش کردهاند، گفت: اما تعداد اندکی توانستهاند آثار شایستهای عرضه کنند، بهخصوص در ژانر داستان.
این پژوهشگر حوزه تئاتر و ادبیات با اشاره به دیگر مواردی که در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است، گفت: همچنین در زمینه بررسیِ داستانهای نمونۀ شاعرانه، داستاننویسانی انتخاب شدهاند که سالها در زمینۀ تولید داستانهای شاعرانه کوشش کرده و از شاهکارهای این جریاناند؛ کسانی که بهخوبی میدانستند از این فضا، چه میخواهند و چه چیزی را باید بنویسند و رعایت کنند.
عشریه ادامه داد: بیژن نجدی، کاظم رضا، ابراهیم گلستان، ابوتراب خسروی، کاظم تینا تهرانی و شهریار مندنیپور نویسندگان نمونه هستند که توانستهاند در تلفیق شعر و داستان، موفق عمل کنند و به تحلیل تعدادی از داستانهای کوتاهشان از لحاظ شاعرانگی پرداختهام. عناوین داستانهای گزینششده از آنها عبارتاند از: «تاریکی در پوتین»، «شب سهرابکشان»، «چشمهای دکمهای من»، «سهشنبۀ خیس»، «دوباره از همان خیابانها»، «مرثیهای برای چمن»، «روز واقعه»، «مهمانخانه»، «بهدزدی رفتهها»، «درختها»، «مرثیۀ باد»، «پاهای ابریشمی»، «ماه و مار»، «آفتاب بیغروب»، «پیام پرنده در باغچههای ویران»، «شرق بنفشه»، «شامِ سرو و آتش» و «صنوبر و زن خفته».
او خاطرنشان کرد: پس از آشناییِ کلی با ساختار روایت، هر داستان شاعرانه از طریق عناصرِ شخصیت، زاویۀ دید، لحن، پیرنگ، کشمکش، زمان، مکان، زبان (بلاغت) بررسی شده است؛ سپس با استفاده از نظریۀ فرگسن، غناییبودن یا نبودنِ روایت نتیجه گرفته شده و در جمعبندیِ نهایی گفته شده داستان کوتاه مطالعه شده، کدامیک از انواع داستان شعرگونه است.
این هنرمند تئاتر با اشاره به اینکه در سخن پایانی این کتاب به نتیجهگیری شاعرانگی در داستان کوتاه پرداخته تا به صورت فشرده هرآنچه خواننده باید بداند، متوجه شود، گفت: بخشی نیز به عنوان بلاغت در پایان کتاب گنجانده شده است تا خواننده را با آرایههای ادبیِ نامبرده شده در تحلیل داستانها آشنا کند. دانستنِ این عناصر شعری، خواننده را در فهماندنِ چگونگیِ شعر بودگیِ یک داستان کوتاه یاری میرساند.
عشریه با بیان اینکه «شاعرانگی در داستان کوتاه، در بدو امر، پژوهشی در راستای پایاننامۀ دانشجویی بود.» گفت: این مطالعه، با موفقیت، مراحل دانشگاهیِ خود را سپری کرد و با راهنماییِ استادان و صاحبنظرانِ ادبی، چشماندازِ بزرگتری پیدا کرد؛ پژوهش دو سالهای که به جای خاکخوردن در کتابخانههای دانشگاه، مسیر نشر به عنوان کتاب را برای مطالعۀ علاقهمندان ادبی، بهخصوص در زمینۀ نقد و نظریۀ ادبی، در پی گرفت. در واقع، این کتابشدگی مدیون دستگیریِ استاد دکتر حسین پاینده است که با ملاطفت و توجه، سهم اصلی را در به چاپ رسیدن آن ایفا کردند.
او با تاکید بر اینکه بازنگری و تبدیل پژوهش به کتاب، مرحلهای زمانبر و دشوار بود، گفت: در انبوه پژوهشهایی که هر ساله در مراکز آموزشی و دانشگاهها صورت میپذیرد، برخی مطالعهها هستند که میتوانند در پیشرفت ادبیات قدم بزرگی بردارند؛ اما متاسفانه پس از گرفتنِ انرژی و زمانِ دانشجویانِ پژوهشگر در کتابخانهها دست نخورده و بیاثر باقی میمانند. امید است، تفحصهای درخور و تأثیرگذار بتوانند در میدان مطالعاتی و نشر عموم قرار بگیرند تا هرچه بیشتر شاهدِ پیشرفتِ جریانِ علمی و ادبی در کشورمان باشیم.
این پژوهشگر همچنین درباره شاعرانگی ادبیات نمایشی هم تصریح کرد: نمایشنامه هم مانند داستان کوتاه هم در فرم و هم در زبان قابلیت شاعرانه شدن را دارد اما تفاوتش با داستان این است که میتواند در زمینه اجرایی و تصویری هم شاعرانه شود. یعنی اگر در داستان کوتاه و سایر ژانرهای ادبی ما در فرم میتوانیم قضیه را شاعرانه کنیم یا مانند غزل یک مفهوم تکرار میشود در بخشهای مختلف یک اثر، در نمایشنامه هم در فرم میتواند این اتفاق بیفتد و یک مفهوم مدام تکرار شود؛ آنهم به صورت استعاری.
عشریه با بیان اینکه نمایشنامه در زبان هم میتواند شاعرانه باشد، آن را کاری خواند که خیلی از نمایشنامهنویسها انجامش داده و سراغ زبان رفتهاند و گفت: اما در تصویر هم میتوان این اتفاق را شکل داد؛ به این صورت که یک المان به صورت نشانهشناسانه در کار باشد و اثر را استعاری کند یا تصویری که کارگردان در میزانسنهایش میسازد میتواند شاعرانه باشد. یا حتی طرز گفتن بازیگران به آن سمت برود و این اتفاق شکل بگیرد.
او با بیان اینکه این سه المانی است که یک نمایشنامه به طور کلی برای شاعرانه بودن دارد، گفت: اما به صورت جزئیتر در نمایشنامه میتوان روی شخصیتپردازیها تمرکز کرد و شخصیتی را که همه چیز را در اطرافش ذهن خودش میبیند در نمایش نشان داد تا آنچه را که قرارداد شده، برای مخاطب یکطور دیگر نشان دهیم و معناهای متفاوتتر و حتی زیادتری از آنچه که واژه یا شی قرارداد شده است، ارائه کنیم. همچنین در مکان، زمان، پیرنگ و سایر موارد در نمایشنامه هم میتواند این اتفاق بیفتد.
عشریه در پایان تصریح کرد: در این راستا میتوان از عباس نعلبندیان و بهرام بیضایی بهعنوان دو نمونه بارز و بسیار موفق در این زمینه یاد کرد.