پیروز ارجمند در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
عرصه فرهنگ منتظر دستور و بخشنامه نمیشود/ حمایت و سیاستگذاری موسیقی محلی ایران به میراثفرهنگی واگذار شود/ بیتوجهیهای ارشاد، حوزه هنری و صداوسیما سوالبرانگیز است
پیروز ارجمند درباره نحوه فعالیتهای گذشته حوزه هنری در حمایت از موسیقی نواحی میگوید: یادم هست در مقطعی، استودیوی حوزه هنری را برای مدت طولانی در اختیار گروههای نواحی میگذاشتیم. آنها به اجرا میپرداختند و ما آثار را ضبط و جمعآوری میکردیم. حتی پروژههایی را سفارش میدادیم و گروههای موسیقی آنها را برای ما تولید میکردند. نمیدانم چرا حوزه در این زمینه فعال نیست و آن روال را ادامه نمیدهد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، موسیقی نواحی به عنوان میراث معنوی، یکی از گونههای مهمی است که موسیقی دستگاهی ایران بر اساس آن شکل گرفته و به نوعی بخشی از هویت ملی ما محسوب میشود. طی این سالها نیز جشنوارههایی با محوریت موسیقی نواحی در مناطق مختلف کشور شکل گرفتهاند که برخی دولتی بودهاند و برخی بر اساس حمایتهای بخش خصوصی شکل گرفته و به فعالیت ادامه دادهاند، یا از فعالیت بازماندند. پیروز ارجمند (موسیقیشناس قومی، آهنگساز و نوازنده) که در مقاطعی مدیریت بخشهای مختلفی را به عهده داشته و از سال 1392 تا سال 1394 مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده و براساس آنچه خود میگوید به دلیل کاستیهایی در بخش سیاستگذاری و مدیریتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از سمت خود استعفا داده، درباره وضعیت فعلی موسیقی نواحی ایران میگوید: میتوان گفت اساسا چیزی به عنوان پژوهش در موسیقی نواحی که از سوی مراجع ذیربط مورد حمایت باشد، وجود ندارد و فعالیتهای کم و بیش فعلی نیز روز به روز کمرنگ تر میشود. فعالیت اشخاصی که قبلا به امور پژوهشی علاقمند بودند و با هزینه شخصی کار میکردند نیز کمتر شده و حتی به صفر رسیده است؛ چون منابع مالی ما به عنوان اشخاص حقیقی محدود است. تا کی میتوانند با هزینه شخصیشان امور پژوهشیشان را پیش ببرند، در دنیای امروز نشر نیز این آثار توجیه منطقی و اقتصادی ندارند و ناشران در این زمینه با مشکلاتی مواجهند.
در بخش تولید منابع مکتوب و آثار پژوهشی موسیقی نواحی چگونه عمل شده و چه روندی را پیمودهایم؟
بار پژوهش را تاکنون بخش خصوصی به عهده گرفته و اغلب اتفاقات مثبت رخ داده در این حوزه، فداکارانه بوده؛ زیرا حمایت مالی آنچنانی وجود نداشته است. در حال حاضر تنها پژوهشهایی که در حیطه وزارت علوم قرار دارد پایاننامهها هستند. پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت ارشاد نیز در زمینه فعالیتهای پژوهشی به صورت جسته گریخته و بسیار اندک فعالیتهایی دارد. اداره آموزش و پژوهش موسیقی صداوسیما هم که فعالیتی در این زمینه ندارد. حوزه هنری نیز فعالیتهای پژوهشی اش را کمرنگ کرده است. پس میتوان گفت اساسا چیزی به عنوان پژوهش در موسیقی نواحی که از سوی مراجع ذیربط مورد حمایت باشد، وجود ندارد و فعالیتهای کم و بیش فعلی نیز روز به روز کمرنگتر میشود. از طرفی فعالیت اشخاصی که قبلا به امور پژوهشی علاقمند بودند و با هزینه شخصی کار میکردند نیز کمتر شده و حتی به صفر رسیده است چون منابع مالی ما به عنوان اشخاص حقیقی محدود است. تا کی میتوانند با هزینه شخصیشان امور پژوهشیشان را پیش ببرند، در دنیای امروز نشر نیز این آثار توجیه منطقی و اقتصادی ندارند و ناشران در این زمینه با مشکلاتی مواجهند.
آیا پژوهشگران موسیقی نواحی انجمن یا نهادی صنفی دارند که این درخواستها را به صورت قانونی مطالبه و پیگیری کنند؟
بهطور مشخص خیر. کانون پژوهشگران خانه موسیقی میتواند این خلا را پر کند، اما در عمل شاهد هیچ واکنش و بیانیهای در این مورد از سوی این کانون نبودیم. در بخش موسیقی نواحی سه گروه پژوهشگر داریم. دسته اول مطلعان هستند. یعنی افرادی که ساکن منطقهای هستند و از موسیقی آن منطقه اطلاعاتی دارند. این افراد چه نوازنده، چه خواننده یا حتی علاقمند، مطلعان محلی محسوب میشوند و در زمینه موسیقی منطقه خود اطلاعاتی دارند یا درباره آن مطالعه میکنند. متاسفانه روز به روز از تعداد این افراد کاسته میشود به این دلیل که اصولا نسل جوان علاقمند نیست مسیری را برود که نیاکانش رفته است؛ زیرا آن روند توجیه مالی و اقتصادی ندارد. گروه دوم پژوهشگرانی هستند که به جمعآوری آثار میپردازند که همین افراد هم به همان دسته اول یا همان مطلعان رجوع میکنند. به طور کلی این گروه تحصیلات دانشگاهی ندارند، بلکه علاقمندانی هستند که موسیقی مناطق مختلف را جمعآوری میکنند و به معرفی سازها و نغمات میپردازند و میتوان گفت فعالیت آنها صرفأ جنبه جمعآوری دارد و تکمیل کننده آرشیوهای مختلف است.گروه سوم؛ موسیقی شناسان قومی «اتنوموزیکولوژیستها» هستند که علاوه بر جمع آوری میدانی موسیقی محلی تجزیه و تحلیلهای علمی و دقیقی انجام میدهند. برای تاسیس این انجمن باید مشخص شود که چه گروهی از پژوهشگران و با چه اعضا و اهدافی میخواهد شکل بگیرد و اصولا اگر شکل گرفت قدرتی برای طرح مسائل و حل آنها دارد؟
آیا این آرشیوسازی که توسط پژوهشگران جمع آوری کننده انجام میشود، قابل استناد است؟
به هر حال روش پژوهش این افراد (در گروه دوم) علمی و آکادمیک نیست ولی در صورتی که پژوهشگر، اصولی را رعایت کند قابل استناد است. خوشبختانه بخش زیادی از موسیقی محلی ایران توسط همین دو گروه ثبت و ضبط شده و منابع خوبی را حفظ کردهاند، اما کافی نیست. گنجینه موسیقی محلی ایران به عنوان میراث ناملموس ایران نیازمند عزمی خیلی جدی برای حفظ است. همانگونه که اشاره کردم، گروه سوم پژوهشگران موسیقی نواحی افرادی هستند که مانند من، موسیقیشناسان قومی به حساب میآیند، یعنی در رشته «اتنوموزیکولوژی» تحصیل کردهاند. علاوه بر پژوهش و جمعآوری، بخشی از کار ما تحلیلی است و اصطلاحأ پشت میز انجام میشود که پژوهشهای آن بنیادیتری است و رویکردی مردمشناسانه و مبتنی بر تجزیه و تحلیلهای موسیقایی است. طی این روند تنها کاری که توسط گروه سوم یعنی افرادی چون من در دانشگاه انجام میشود این است که پایاننامههای دانشجویان را که برای ما نوعی پژوهش محسوب میشوند، مد نظر قرار دهیم. اگر دانشجویان ما در این رشته به تحقیق و پژوهش در حوزه موسیقی نواحی علاقمند باشند ما به عنوان استاد راهنما به آنها کمک میکنیم تا پژوهشهای آنها با هزینهای از سوی خودشان به درستی پیش رود و نتیجهای داشته باشد. برای خود ما هیچ پشتوانهای که بتوانیم به پژوهشهایمان ادامه بدهیم وجود ندارد.
اما فعالیتهای پژوهشی هزینه زیادی ندارد.
همینطور است و اتفاقا نکته جالب ماجرا همینجاست، زیرا در واقع هزینه تحقیق و پژوهش بسیار ناچیز است. نکته جالبتر اینکه در بخش اعتبارات دفتر موسیقی وزارت ارشاد نیز چنین ردیفی گنجانده شده است. یعنی ردیفی راجع به پژوهش و حمایت از موسیقی نواحی وجود دارد ولی در مورد نوع هزینه کرد و شفافسازی آن هنوز اطلاعرسانی نشده است.
شما در اوائل دهه نود، مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد بودید و آن زمان نیز نسبت به این موضوع اعتراض داشتید.
در آن مقطع بودجه اختصاص یافته چهارصد میلیون بود و در حال حاضر میلیاردی است. موضوع این است که این بودجه عملأ به درستی مورد استفاده قرار نمیگیرد. در آن زمان بودجهها به موسسه «توسعه هنرهای معاصر» واریز میشد یعنی اصلا به دفتر موسیقی داده نمیشد. هر چه تلاش کردم نتوانستم بفهمم این بودجه در کجا هزینه میشود. یک ریال از آن بودجه در اختیار من نبود.
نظارت بر این بینظمی به عهده چه مرجعی است؟
به نظرم سازمان برنامه و بودجه و سازمان بازرسی و دیوان محاسبات باید به این موضوع ورود پیدا کنند و تکلیف این وضعیت را مشخص کند. اگر این بودجه به مجلس رفته و مصوب شده پس باید به درستی مورد استفاده قرار گیرد و به دفتر موسیقی داده شود و طی فرایندی روشن هزینه شود. طی جلساتی که با کمیسیون فرهنگی مجلس داریم، اعضای این کمیسیون میگویند بودجه مربوطه در حوزه موسیقی نواحی را مصوب میکنند. پس به این ترتیب مجلس این موضوع را تایید میکند. به نظرم باید فکری به حال این وضعیت شود. اگر چنین بودجهای وجود نداشت موضوع دیگری بود؛ در حالی که این بودجه وجود دارد، اما کسی نیست بر چگونگی تخصیص و خرج آن نظارت کند.
چگونه مشخص نیست بودجه چگونه هزینه میشود؟
مشخص نیست که این بودجهها به طور مشخص کجا هزینه میشود و چه کسانی تصمیم میگیرند؟ آیا اینکه چند گروه موسیقی محلی به کشورهای دیگر اعزام شوند تا در جشن یا سفارتخانهای به اجرای برنامه بپردازند، حمایت از موسیقی نواحی محسوب میشود؟ البته این بیتوجهی مختص به ارشاد و حوزه هنری نیست، صداوسیما چقدر از این ظرفیت عظیم موسیقایی ملی برای برنامهسازیاش استفاده میکند؟
چطور میتوان موسیقی نواحی ایران را از خطر نابودی نجات داد؟ چه مولفههایی لازم است که فاقد آن هستیم؟
به هرحال موسیقی مناطق مختلف باید ثبت و ضبط و تحلیل شود. ما در این زمینه نیروی متخصص داریم و برای تحقق بخشیدن به این اهداف علاقه و انگیزه وجود دارد. اینکه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه هنری و صداوسیما تا این حد منفعل عمل میکنند، آسیبزننده است. پیشنهاد میکنم حوزه حمایت و سیاستگذاری موسیقی محلی ایران به سازمان میراث فرهنگی واگذار شود. اینگونه موسیقی وجه میراثی آن بر وجه هنریاش تفوق دارد. حداقل برای یکبار هم شده این قیومیت را به سازمان میراث فرهنگی بسپاریم شاید شاهد اتفاقهای بهتری باشیم. در حیطه ثبت موسیقی نواحی فعالیتهای سازمان میراث فرهنگی ارزشمند بوده است.
چرا حوزه هنری هرچه گذشته نسبت به هنر و موسیقی خنثیتر عمل کرده است؟
حوزه هنری در گذشتهای نه چندان دور جشنوارههایی را برگزار میکرد. «کارآواها»، «خنیاگران»، «نینوازان» و «هفت اورنگ» برخی از جشنوارههایی هستند که توسط حوزه هنری برگزار میشدند. به هرحال این جشنوارهها باعث میشدند مجموعههای پژوهشی تولید و جمعآوری شوند و حال وجود ندارند. یادم هست در مقطعی استودیوی حوزه هنری را برای مدت زمانی طولانی در اختیار گروههای موسیقی نواحی میگذاشتیم. آنها به اجرا میپرداختند و ما آن آثار را ثبت و ضبط می کردیم و آنها را به صورت آرشیو جمعآوری میکردیم. ما حتی پروژههایی را سفارش میدادیم و گروههای موسیقی نواحی آنها را برای ما تولید میکردند. واقعا نمیدانم چرا حوزه هنری در این زمینه فعال نیست و آن روال را ادامه نمیدهد.
طی یکی دو سال گذشته خودتان برای ایجاد تشکلی پژوهشی و تحقیقاتی درباره موسیقی نواحی حرکتی نکردهاید؟
سال گذشته به اتفاق تعدادی از دوستانم تصمیم گرفتیم پروژهای را پیش ببریم با عنوان «دایرهالمعارف چندرسانهای موسیقی محلی ایران». این دایرهالمعارف صوتی، تصویری و مکتوب است، با این روند که منابعمان را در اینترنت و فضای مجازی گسترش دهیم و آنها را تا حدودی از شکل و شمایل تحقیقات آکادمیک به سمت ارائه و عرضه عامتر ببریم و بعضی از آن نمونهها را در کارهای مشترک با آهنگسازان و نوازندگان بینالمللی اجرا کنیم. آن طرح را از طرف موسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر به معاونت هنری ارشاد فرستادیم. پاسخی که کارشناس دفتر موسیقی داده، غیر کارشناسی و گنگ است و این تصور ایجاد شد که قرار نیست از طرح ما حمایت شود. سوال اساسی ما برای چنین پروژهای در وهله نخست این بود که چرا منابع صوتی و تصویری ما در زمینه موسیقی محلی کم است و مثلا وقتی شما کلید واژه موسیقی محلی ایران یا رقصهای محلی ایران را در اینترنت جستجو میکنید نمونه رقص و موسیقیهای لسآنجلسی را پیشنهاد میکند. اساسا چرا در این زمینه منابع با کیفیت مناسب و جذاب نداریم؟
طی سالهای گذشته جشنوارههایی مانند جشنواره موسیقی کرمان با محوریت موسیقی نواحی تاسیس شدهاند و به صورت جست و گریخته فعال هستند که در میان آنها برخی به صورت دولتی و اغلب به صورت خصوصی برگزار میشوند. درباره چگونگی فعالیت جشنواره کرمان و دیگر جشنوارههای موجود و کیفیت مدیریتی و اجرایی آنها چه نظری دارید؟
به نظرم در میان جشنوارههای موجود، جشنواره کرمان یکی از مهمترین رویدادهای کشوری است. اما میتوان گفت جشنوارههای خصوصی مانند «نوای خرم»، «آیینهدار» یا جشنواره موسیقی «بسطامی» قویتر از جشنواره موسیقی نواحی کرمان عمل میکنند. در بخشهای فنی و مدیریتی و اجرایی جشنواره کرمان نقدهای بسیار زیادی دارم و بارها آنها را در رسانههای مختلف مطرح کردهام، اما آقای احمد صدری به عنوان دبیر این جشنواره هیچگاه به انتقادها و سوالهایم پاسخ ندادهاند.
با توجه به آنچه که طی این سالها در جشنواره کرمان رخ داده و شاهد آن بودهام، باید بگویم شیوه برگزاری این جشنواره بسیار فرمایشی است و نمونه درجه چندمی از یک جشنواره شهرستانی است نه جشنوارهای ملی! این جشنواره هزینه قابل توجهی دریافت میکند و با وجود حمایتی که استانداران کرمان طی چند سال گذشته از این جشنواره داشته، اما متاسفانه در بخش فنی و اجرایی بسیار ضعیف عمل شده. به هرحال چند نفر محدود هستند که موسیقیشناس قومی هستند و میتوانند در زمینه موسیقی نواحی راهکارهای مفید ارائه دهند؛ اما بر خلاف تصور، طی این سالها هیچگاه با ما مشورت نشده و در زمینه موسیقی نواحی نظری از ما نخواستهاند. آقای پرفسور ساسان فاطمی یکی از از برجستهترین اساتید این عرصه است و در زمینه موسیقیشناسی قومی تخصص دارد. یا خانم دکتر مریم قرهسو، من و دیگر دوستان دانشگاهیام در این زمینه تخصص داریم. لطفا آقای صدری بگوید ما متخصصان این رشته در کدام تصمیمسازی جشنواره نواحی نقش داشتهایم؟ این جشنواره متعلق به ماست و وزارت ارشاد فقط کارگزار آن است. گاهی برای بعضی تغییرات و بعضی اقدامات دیر میشود. عرصه فرهنگ منتظر دستور و بخشنامه نمیشود و خودش؛ خودش را میسازد. محدودسازی و تصمیمسازیها به صلاح هنر و فرهنگ سرزمینمان نیست. سکوت ما در برابر اتفاقات این چند سال نشانگر رضایت ما نیست و روزی این سکوت شکسته خواهد شد.
یعنی جشنواره کرمان به عنوان یکی از رویدادهای مهم و ملی موسیقی کشور کیفیت لازم را ندارد و اشکالات زیادی دارد؟
بله همینطور است. انحصارگرایی و استفاده محدود از تعدادی پژوهشگر، نادیده گرفتن توانایی و دانش کسانی است که سالها با عشق و بیهیچ حمایتی در عرصه موسیقی نواحی تلاش کردهاند. در همین مصاحبه آقای صدری دبیر جشنواره موسیقی نواحی کرمان را با حضور رسانهها به مناظره دعوت میکنم و از ایشان و مدیران دفتر موسیقی و معاونت هنری وزارت ارشاد میخواهم در فضایی رسانهای درباره موسیقی نواحی و مباحث موجود با من و دوستان دانشگاهیام به گفتوگو بنشینند و علاقمند هستم این اتفاق هرچه زودتر رخ دهد.
چرا دولت از جشنوارههای خصوصی حمایت نمیکند؟
متاسفانه این موضوع مبین واقعیتی تلخ است. امیدوارم در این زمینه تعمدی وجود نداشته باشد. جشنواره «آیینهدار» و جشنواره «کوچه» در بوشهر یا جشنوارهای که امسال در قشم برگزار کردم با هزینههایی شخصی تامین میشوند و دولت هیچ کمکی نمیکند. بارها این حرفها را در رسانهها گفتهایم، اما دریغ از یک پاسخ. وزارت ارشاد به عنوان متولی اصلی موسیقی محلی ایران نیازمند بازنگری جدی در این حیطه از وظایفش است. نیاز به یک جراحی در این حوزه وجود دارد. با برگزاری یک جشنواره محدود در کرمان، موسیقی محلی ایران نجات پیدا نمیکند. وضعیت معیشتی و حمایتی موسیقیدانان محلی ما در وضعیت هشدار دهنده و خطرناکی است. تجربه دیگر کشورها با فرهنگ موسیقایی مشابه را مطالعه کنیم، خواهیم دید در بعضی از این کشورها مسئله موسیقی محلی به عنوان یک موضوع ملی و طرح شده و دولتها بودجهها و برنامههایی جدی برای آن طراحی و اجرا کردهاند. آیا چنین دغدغهای در مسئولان ما هم وجود دارد؟ آنهم برای گونهای از موسیقی که بار معرفتی و میراثی و ارزشی آن با هیچگونه دیگری از موسیقی قابل مقایسه نیست.
کیفیت اجرایی جشنواره موسیقی فجر در حوزه موسیقی نواحی چگونه است؟
به نظرم جشنواره موسیقی فجر نیز مبنایی فرمایشی دارد، یعنی اگر بخش موسیقی نواحی از آن حذف شود خیلی برای متولیان امر مهم نخواهد بود.
خودتان این روزها به چه کاری مشغول هستید؟
سالها است هیچگونه مسئولیت اجرایی را قبول نمیکنم و به نوعی از این بخش کنارهگیری کردهام، اما در زمینه مشاوره فعال هستم. دکتری دوم من مدیریت گردشگری است و در این زمینه فعالیت دارم. مشاور ارشد گردشگری و اقتصاد هنر اتاق بازرگانی ایران و شهرداری هستم. در زمینه آهنگسازی نیز فعالم و به فعالیتهای دانشگاهیام نیز ادامه میدهم، ضمن اینکه در حوزه مستندنگاری نیز مشغولم و در زمینه موسیقی نواحی در حال تولید مستندهایی با هزینه شخصی هستم. به طور کلی تمرکزم بر حوزه پژوهش و آموزش و آهنگسازی است.