مرمتگر محله عودلاجان و کاخ گلستان مطرح کرد:
مرمت آثار تاریخی در بدترین شرایط ممکن است/پولهای زیادی حیف و میل میشود/عودلاجان را فقط بزک کردیم
یکی از مرمتگران پیشکسوت معتقد است: شرایط مرمت آثار تاریخی افتضاح است و در بدترین شرایط ممکن به سر میبرد. دراین میان مرمت بازارچه عودلاجان بیفایده ماند درحالیکه پولهای زیادی در میراث فرهنگی حیف و میل میشود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، توجه به آثار تاریخی، حفظ و احیای درست آن همواره یکی از دغدغههای علاقهمندان به میراث و تمدن ایران بوده و هست. در این میان مرمت آثار تاریخی یکی از مهمترین بخشهایی است که در این حوزه میتواند مورد توجه قرار گیرد.
احمدرضا حشمتی (کارشناس میراث فرهنگی، مرمتگر و عضو سابق شورای فنی استان تهران) که اکنون نه تنها به عنوان ناظر پروژههای مرمتی بلکه در قالب کارشناس رسمی دادگستری در رشته ابنیه و آثار تاریخی فعالی دارد، ازجمله فعالان این عرصه است که معاونت حفظ و احیای استان تهران، معاون کاخ گلستان، معاون مرکز اسناد و کتابخانه سازمان میراث فرهنگی، ناظرعالی فنی مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران شامل: کاخ احمدشاهی، کاخ اصلی، کاخ صاحبقرانیه، ناظرعالی فنی مجموعه فرهنگی تاریخی سعد آباد شامل: کاخ سبز، موزههای مردم شناسی، هنرهای زیبا، بهزاد، آبکار و... عضویت در کمیته ثبت آثار تاریخی معاونت میراث فرهنگی سازمان در کارنامه او به چشم میخورد.
تهیه طرح مرمت بخشی از بافت تاریخی محله عودلاجان، مسئولیت مرمت تزئینات کاشیکاری مسجد و مدرسه عالی شهید مطهری (سپهسالار)، تهیه طرح جامع مرمتی کاخ گلستان و مسئول کلیه کارگاههای مرمتی این مجموعه، تهیه طرح مرمت خانه تاریخی مدرس و... از دیگر فعالیتهایی است که حشمتی طی سالهای گذشته انجام داده است. در ادامه گفتگوی ایلنا را با احمدرضا حشمتی میخوانید.
ارزیابی شما از آنچه درحال حاضر در عرصه مرمت آثار تاریخی در جریان است، چیست؟
شرایط مرمت آثار تاریخی افتضاح است و در بدترین شرایط ممکن به سر میبرد. بسیاری از کارشناسان میراث فرهنگی و مرمتگران با تجربه، در دوره قبل از کار کنار گذاشته شدند و تعدادی از آنها از کشور مهاجرت کردند. برخی دیگر که در کشور ماندند به کار گرفته نشدند و این امر در دوره جدید نیز تکرار شد. از این رو در عرصه مرمت آثار تاریخی شاهد افرادی نیستیم که نقش آفرین باشند.
من در پژوهشگاه میراث فرهنگی فعال هستم اما با میراث فرهنگی استان تهران نیز همکاری دارم با این وجود نظارت بیش از ۵ پروژه مهم استان تهران را برعهده دارم این درحالی است که یک ناظر نباید بر بیش از ۲ یا ۳ پروژه نظارت داشته باشد. این امر نشان از کمبود کارشناسان میراث فرهنگی دارد.
در حال حاضر نظارت مرمتهای بناهایی مانند تیمورتاج، مجموعه دانشگاه تهران، مسجد حاج رجبعلی، بنای ظهیرالاسلام، دارالفنون، چارسوق چوبی، کلاه فرنگی اداره آگاهی و ... را برعهده دارم. مگر استان تهران کارشناس میراث فرهنگی ندارد که یکی مثل من این تعداد اثر را نظارت کند؟ شرایط استانهای ما چگونه است؟ بناها تحت چه شرایطی مرمت میشوند؟ تمام این سئوالات روشن میکند که نیازمند کارشناسان باتجربه در حوزه میراث فرهنگی هستیم.
وضعیت و شرایط بناهایی که شما به عنوان ناظر مرمتی آن فعال هستید، چگونه است؟
بناهای تاریخی ما شرایط خوبی ندارند. در مرحله نخست باید بگویم در حوزه مرمت آثار تاریخی و میراث فرهنگی همه چیز پول و اختصاص بودجه نیست بلکه در میراث فرهنگی، شعور، فهم و ایده حرف اول را میزند. اتفاقا پولهای زیادی در این حوزه حیف و میل میشود. وقتی ایده نباشد، کارشناسان امر انگیزه لازم را نخواهند داشت و کارها درست انجام نمیشود.
حدود دو ماه پیش، کاخ مرمر توسط بنیاد مستضعفان گرفته شد و اعتباراتی که برای مرمت این بنا اختصاص یافته بود حذف شد چراکه مرمت اتفاق نیفتاد. درحال حاضر نیز درهای آن پلمپ و به حال خود رها شده است و احتمالا آسیب خواهد دید.
درخصوص دارالفنون هم باید بگویم، سازمان نوسازی مدارس در آن زمان هزینههای مرمت مدرسه دارالفنون را میداد و ما نظارت میکردیم. طی دو سال اخیر این هزینهها لغو شد و سازمان میراث فرهنگی نیز بودجهای برای مرمت دارالفنون نداشت که اختصاص دهد از این رو مرمت متوقف شد.
ظهیرالاسلام نیز از آن تامین اجتماعی است و پیمانکاری پروژه به معاونت پژوهشی دانشگاه تهران سپرده شد. درحال حاضر نیز مرمت این بنا از اوایل سال جاری آغاز شده است و حدود ۱۴ تا ۱۵ درصد پیشرفت کار داشت. البته کار مرمت کند پیش میرود چراکه در خصوص اختصاص اعتبار و استاد کار با مشکلاتی روبه رو هستند. از آنجایی که ساختمان به مدت طولانی به حال خود رها شده بود، آسیبهای زیادی را دیده است. مدیران باید برنامهریزی درست و صحیحی در حوزه مرمت آثار تاریخی در نظر بگیرند.
ساختمان کلاه فرنگی اداره آگاهی خیابان شاپور سال مرمت 1396 و1397
طی سالهای گذشته تهیه طرح مرمت بخشی از بافت تاریخی محله عودلاجان را برعهده داشتید. در آن زمان، بحثهای کارشناسی متعددی درخصوص احیا و مرمت بافت تاریخی محله و بازارچه عودلاجان مطرح بود که البته مورد توجه مسئولان امر قرار نگرفت. امروز بعد از گذشت بیش از ۵ سال از مرمت عودلاجان و تبدیل بازارچه آن به فروش صنایع دستی، هنوز نتوانستهایم رونق را به بافت تاریخی بازگردانیم. از آن دوران و تصمیماتی که برای مرمت گرفته شد، برایمان بگویید.
در حوزه مرمت آثار تاریخی، هدف فقط این نیست که یک کاربری به اثر تاریخی بدهیم بلکه باید به این نکته توجه داشته باشیم که آیا آن اثر ظرفیت کاربری مورد نظر را دارد یا خیر؟ اگر بازارچه عودلاجان چنین ظرفیتی داشت که بتواند تبدیل به مرکزی برای فروش صنایع دستی شود، قطعا مغازهداران قبل از این طرح، این کار را میکردند؛ این درحالی است که آن راسته تبدیل به فروش مصالح در و پنجره و آهن فروشی و فلزکاری شده بود.
اگر نگاهی به جذابیتهای منطقه بیاندازیم شاهد آن هستیم که به دلیل وجود ورودیهای حجرههای بازار در ضلع جنوبی خیابان ۱۵ خرداد، این ضلع مورد توجه گردشگران و عموم جامعه است. این درحالی است که اگر گردشگر بخواهد وارد بازارچه عودلاجان شود باید دوباره همان مسیر را بازگردد. این درحالی است که مسیر نیز برای او هیچ جذابیتی نخواهد داشت. انتهای این مجموعه با کاروانسرای تخریب شده و آشفتگی از کارگاههای دوزندگی روبهرو هستیم. تمام این عوامل سبب شد تا مرمت بازارچه عودلاجان به نتیجهای که در نظر داشت نرسد. درحالی که مردم و کسبه نیز در مرمت مشارکت داشتند اما اکنون ناراضی هستند چراکه بازارشان رونق ندارد. چنین مواردی سبب میشود تا عموم جامعه نسبت به مرمت و احیای بافت تاریخی بیاعتماد شوند.
البته مرمت بازارچه و بافت تاریخی عودلاجان با مشکلات بسیار زیادی همراه بود. پیمانکاران دائم تغییر میکردند، مصالحی که استفاده میکردند کیفیت نداشت. گاها طاقهایی که میزدند، خراب میشدند. مشاوران را تغییر میدادند و همواره مشکلات سر جای خود باقی بود. حتا زمانی که داشتیم فوندانسیون میکندیم به قنات برخوردیم. میخواستیم آب رو را کار کنیم که متوجه شدیم فاضلاب ندارد و... در واقع میتوان گفت؛ در بسیاری از مواردی که کارهای زیرساختی آن انجام نشده بود و درحال بزک کردن عودلاجان بودیم.
البته از آنجایی که همزمان با مرمت بافت تاریخی عودلاجان، مرمت بیش از ۱۵ مسجد و امامزاده همچون مسجد پامنار، مسجد اقامیر، مسجد فیلسوف الدوله تهران، امامزاده زید، مسجد معیراللممالک ،مسجد جامع ورامین و... را نیز در دست داشتم، بیشتر تمرکز من روی مرمت مساجد بود و باز از آنجایی که به اهداف مدنظر نیز اعتقادی نداشتم، به بحث مرمت عودلاجان خیلی ورود پیدا نکردم.
در آن زمان، ۶میلیارد تومان بودجه به میراث تهران تعلق گرفت که ۳ میلیارد آن برای مرمت مساجد بود و ۳ میلیارد دیگر به بازارچه عودلاجان اختصاص یافت. با این وجود معتقد هستم، مرمت مساجد بهتر از بازارچه عودلاجان بود.
از مرمت مساجد چه خاطراتی در ذهن دارید؟
مسجد آقامیر و مسجد پامنار ازجمله مساجد خاطرهانگیز برای من است. درخصوص مسجد آقامیر میتوانم بگویم، اهالی محل از ما درخواست کردند تا مسجد قدیمی محله آنها را مرمت و بازساز کنیم. میگفتند از دوره قاجار است و برای دیدن آن رفتم. در نگاه نخست با خانهای قدیمی روبه رو شدم که مانند مسجد نبود چراکه گنبد و مناره نداشت. با تلاش فراوان توانستیم از میان آوار که ناشی از خراب شدن سقف بود، به داخل برویم و با دیدن محراب متوجه شدم که این مکان یک مسجد است که فقط شبستان و محراب دارد. در نهایت کار مرمت را آغاز کردیم و امروزه شاهد رونق این مسجد در محله سعدی جنوبی هستیم.
مسجد پامنار نیز همین شرایط را داشت. با وجود آنکه این مسجد کوچک است اما مردم محل معتقد بودند که عقد امام خمینی در این مسجد انجام شده است. این مسجد نیز از رطوبت زیاد، دیوارهای خاکی و نابسامانی رنج میبرد. بعد از مرمت این مسجد نیز شاهد رونق و نماز خواندن عموم جامعه در آن هستیم.
در آن زمان، مدیران و کارشناسان میراث فرهنگی یکپارچه با هم کار میکردند و کسی به دنبال پول درآوردن نبود. برای کارشناسان احترام قائل بودند.
خانه مدرس که به موزه مدرس تبدیل شد سال مرمت 1392
باتوجه به تجربهای که در عرصه مرمت و کارشناس آثار تاریخی دارید، ارزیابی شما از وضعیت کنونی میراث فرهنگی و آثار تاریخی چگونه است؟
همانطور که شاهد هستیم، دارالفنون به حال خود رها شده و وضعیت بناهای ثبت جهانی نیز خوب نیست. با دیدن مسجد جامع بروجرد، اشک از چشمانم سرازیر شد چراکه شاخ و برگ درختان از آن بیرون زده بود. در بازدیدی که از قلعه فلکالافلاک داشتم شاهد ترکی بزرگ در ضلع جنوبی بودم که از سقف تا دیوار و کف را دربرمیگرفت. همچنین مرمت بد آثار تاریخی این آثار را در معرض تخریب قرار داده است چنانکه میتوان به گنبد سلطانیه و مرمت کاشیهای گنبد اشاره کرد که حدود ۱۰ سال پیش انجام شده بود و الان شاهد تبله کردن کاشیهای آن هستیم.
تهیه طرح و اجرای مرمت در بخشهای متعددی از کاخ گلستان در رزومه کاری شما به چشم میخورد. چنانکه تهیه و اجرای طرح مرمت تزئینات عمارت بادگیر کاخ گلستان، تعویض کلیه پوششهای خرپاهای چوبی به فلزی عمارتهای کاخ گلستان، عمارت برلیان، تالار عاج، تالار آینه و سرسرا، تالار سلام، ایوان تخت مرمر، موزه مردم شناسی، تهیه طرح برنامهریزی و ساماندهی مخازن کاخ گلستان شامل: مخزن کتب خطی، آلبوم خانه، مرکز اسناد، تابلوهای نقاشی، مخزن موزه مردم شناسی و مخازن گنجینه ده فضا، مرمت و ساماندهی ساختمان و ویترینهای موزه مردم شناسی کاخ گلستان، تهیه طرح آبنماهای کاخ گلستان براساس عکسهای قدیمی و نظارت بر اجرای آن، مرمت و آمادهسازی موزههای مخصوص، سلام، تالار آئینه، برلیان، نیریزی، حوضخانه، تخت مرمر و بادگیر کاخ گلستان در دست شما بود. البته ایجاد نمازخانه و یاخت فضایی جهت ورزش بانوان در کاخ گلستان نیز در این رزومه به چشم میخورد. آیا اجرای این طرحها مشکلی را متوجه این اثر تاریخی نمیکرد؟
در واقع ایجاد نمازخانه و ایجاد فضایی جهت ورزش بانوان در کاخ گلستان در شرایطی انجام شد که فقط این نام را بر بنا گذاشتیم و ساختمانی به آن اختصاص ندادیم. بلکه سعی ما برآن بودن تا آثاری که در آلبوم خانه بود و در شرایط بد نگهداری میشد را به تنها ساختمان ایمن مجموعه منتقل کنیم. حتا طرح قدیم آن ساختمان را از روی طرحها و نقشههایی که در آلبوم خانه پیدا کردم، کشیدم و برای تایید به شورای فنی فرستادم. از آنجایی که در آن زمان بودجهای نبود که به این مهم اختصاص یابد، درخواست دادم که مجموعه به نمازخانه نیاز دارد. حتا اکنون هم میتوان آن ساختمان را به حالت اولیه خود بازگرداند.
حشمتی، سال 1386 در حال تهیه طرح کاشیهای کتیبه عماد الکناب > نصب در موزه مردم شناسی کاخ گلستان
آیا از مدارک و تصاویری که از آلبوم خانه بدست آوردید به کشفیات جالب توجهی دست یافتید؟
بله. اتفاقا در طراحی و مرمت هر بنایی که به مشکل برخورد میکردم و برایم تبدیل به معما میشد، به سراغ آلبوم خانه میرفتم. حتا مرمت شمسالعماره و جمع کردن پلههای جلویی آن از طریق مدارکی که در آلبوم خانه بدست آوردیم محقق شد. ارتباط بین کاخ گلستان و بازار، ارتباط تکیه دولت با مجموعه کاخ و ... را نیز از طریق اسنادی که در آلبوم خانه بدست آوردیم، کشف کردیم.
چرا شمسالعماره همیشه در دست مرمت است؟
مجموعههایی مانند کاخ گلستان همیشه باید مورد بازبینی و مراقبت قرار گیرد. یکی از مشکلاتی که درخصوص این مجموعهها با آن روبه رو هستیم، این مهم است که اگر هر ماه بازبینی نمیکنیم حداقل باید در طول هر فصل این بازبینی انجام شود. راهآبها چک شود تا مانع جذب رطوبت شویم. مرمت و بازنگری در حوزه مرمت کاخ گلستان باید همواره مدنظر قرار گیرد. معتقد هستم از سال ۸۸ که به اجبار از کاخ گلستان رانده شدم، این مجموعه رها شد. حتا در نگهداری آن نیز کم کاری کردند چنانکه بخشهایی که آسیب میدید را متوجه نمیشدند. البته وضعیت درحال حاضر بهتر است با این وجود مرمت و بازسازی تاسیسات و سیستم سرمایش و گرمایش آن نیمه کاره باقی ماند. به جای نسب اسپیلت در بالای ارسیهای سردر شمس العماره باید تاسیساتی خاص نصب میشد که نیمه کاره رها شد. در آن زمان میتوانستیم با ۵۵۰ میلیون آن کار را انجام دهیم. درحالی که امروزه حتا با ۱۰ میلیارد هم نمیتوان آن تاسیسات را اجرایی کرد.
نیاز است تا کارهای زیربنایی که نیمه کاره مانده بود، تمام شود. محوطه پشت بادگیر باید سر و سامان یابد. ساختمان آلبوم خانه سابق باید به حالت اولیه خود بازگردد. آبنماها و تصفیه خانهها باید بهروز شوند درحالی که امروزه شاهد راکد ماندن آب در حوضها و لجن بستن آن هستیم. مرمتهای جزیی در سقفها و شیروانیها باید انجام شود چراکه ۸۰ درصد شیروانی عوض و برخی از اتصالات باز شده و باید آببندی شود.
مرمت ساختمان واقع در چهار راه ابوسعید تهران سال مرمت1389