جواد مجابی در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد:
هزاران سال به وجه جسمانی فرهنگ ایرانی بیتوجه بودهایم/بازگشت به جسم در دنیای امروز
جسمانیت در ادب و فرهنگ ایران خیلی کم مطرح شده و هزاران سال است که درباره روح صحبت میکنیم و جسمانیت و تن و بدن با وجود اهمیتی چندان جایی در ادبیات و هنر ما ندارد.
جواد مجابی (نویسنده؛ شاعر و پژوهشگر هنری) در گفتوگو با خبرنگار ایلنا؛ درباره آخرین کتابها و آثارش گفت: یکی از رمانهای قدیمیام به نام «دروازه» بعد از بیستوچند سال مجدد توسط نشر ثالث تجدید چاپ میشود. علاوه بر این چند کتاب تجدید چاپی دیگر ازجمله شناختنامههای شاملو و ساعدی و ... را هم نشر فرهنگ معاصر در دست انتشار دارد که دستکم تا دو هفته دیگر منتشر میشوند. یک رمان جدید هم در شرف گرفتن مجاز انتشار است که «در این تیمارخانه» نام دارد و قرار است توسط نشر ققنوس زیر چاپ برود. این کتاب را سال ۹۲ نوشتهام و خودم خیلی به این رمان امید دارم.
مجابی در توضیح بیشتر درباره رمان «در این تیمارخانه» بیان کرد: این رمان مسئله جسمانیت را شاید برای نخستین بار و خیلی مفصل از جنبههای مختلف مطرح میکند. واقعیت این است که جسمانیت در ادب و فرهنگ ایران خیلی کم مطرح شده و هزاران سال است که درباره روح صحبت میکنیم و جسمانیت و تن و بدن با وجود اهمیتی چندان جایی در ادبیات و هنر ما ندارد. بدن اصل فرهنگ و تمدن است و در این رمان به اهمیت این مفهوم پرداختهام. در این اثر به انکار روح نپرداختهام بلکه از اهمیت بدن و تن آدمی گفتهام. خیلی از چیزهایی را که ما به روح نسبت میدهیم در واقع به ذهن آدمی مربوط میشود. مقصودم این است که به وجه جسمانی در طی هزاران سال فرهنگ ایرانی بیتوجهی کردهایم و همیشه نکوداشت روح مسئله اصلی ادبیات ما بوده است.
این نویسنده ادامه داد: باید به جسم انسان به صورت منطقی بپردازیم. چراکه هم جنبه سیاسی دارد مثل جسم زن که چقدر به عنوان کالا در دنیا مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. به اینها باید پرداخته شود. جسم است که مبارزه میکند و عاشق میشود و زندان میرود و رشد میکند و خانواده تشکیل میدهد و تمدن و فرهنگ را به وجود میآورد. چرا باید روی یک سنت قدیمی چندهزارساله مدام جسم را ندیده بگیرم و تنها از روح بنویسیم و بخوانیم. اصلا روح و جسم را نباید در مقابل همدیگر قرار بدهیم. هرکدام جای خودشان را دارند. جسمی که در طول قرنها خوار شده در رمان من بررسی میشود که چقدر اهمیت دارد و چگونه با فرهنگ و تمدن و رشد جوامع ارتباط دارد و بورژوازی و سرمایهداری چگونه از جسم زن و مرد به عنوان ابزار تبلیغاتی استفاده کرده است.
خالق داستان «پسرک چشم آبی» سپس اضافه کرد: در کتاب دیگرم به نام «در این اتاقها» جسم به مثابه یک اتاق به تصویر کشیده شده؛ اتاقی که ما در آن زندگی میکنیم و هیچگاه به آن دقت نمیکنیم. خود اتاق و شهر و معماری و هم به نوعی جسم هستند و مسئله جسم تنها موضوع بدن آدمیزاد و تن زن یا مرد نیست. جسمانیت و تنانگی و بدن به اندازه شهر و کشور و تمدن اهمیت دارد که چه در رمان و شعر و مقالات و مسائل سیاسی و اقتصادی باید به ان پرداخته شود. منتها وقتی چیزی در یک جامعهای شروع نشده طبیعتا توجهی نکردهایم که چگونه از جسم در طول تاریخ سوءاستفاده شده و در برخی دورهها مثل یونان و رم تقدیس شده و در دروههای دیگری در مقابل روح فروکاسته شده است. امیدوارم این رمان آغازکننده مطرح کردن این مسائل باشد.
مجابی در پایان گفت: روح هم جای خودش را دارد و من حرفم این است که جسم اصلا تا امروز در جامعه دیده نشده و مثلا جسم شهر در فرهنگ ما نمود ندارد. ما خودمان اجزای جسم شهر هستیم ولی اصلا آن را نمیشناسیم و این شهر را دوست نداریم. چرا ما از جسم شهر فرار میکنیم و نتوانستهایم آن را برای مردم دلپذیر کنیم. اینها مواردی مهم است که باید به آن بپردازیم.