در دهمین جلسه از فصل نهم پاتوق فیلمکوتاه مطرح شد؛
فیلمکوتاهی که یک پلانش به همه کمدیهای پرفروش این روزها میارزد!
دهمین جلسه از فصل نهم پاتوق فیلمکوتاه، با اکران و بررسی فیلمهای «ماهکان»، «چلهسیاه»، «تکهای از تو» و «پارادوپنگ» در سینما بهمن تهران برگزار شد.
به گزارش ایلنا به نقل از روابطعمومی انجمن سینمای جوانان ایران، دهمین جلسه فصل نهم پاتوق فیلم کوتاه با همکاری موسسه فرهنگی، تبلیغاتی بهمن سبز-پخش رویش، یکشنبه ۳۰ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ در پردیس سینمایی بهمن برگزار شد.
در این جلسه ۴ فیلم کوتاه «چله سیاه» به کارگردانی محمد خاکساری، «ماهَکان» به کارگردانی مشترک حسام حسینی و عباس حسینزاده، «تکهای از تو» به کارگردانی هادی نوری و «پارادوپینگ» به کارگردانی محمدرضا حسنیرنجبر، به نمایش درآمدند و سپس مهرزاد دانش منتقد سینما بهعنوان کارشناس و محمد صابری بهعنوان مجریکارشناس برنامه به نقد این آثار پرداختند.
* حکایت چلهنشینی ماهیها
در ابتدای این برنامه محمد خاکساری درباره فیلمکوتاه «چله سیاه» گفت: ایده این فیلم از آنجایی آمد که من سفری به شمال داشتم و در آنجا متوجه اصطلاحی به نام چله سیاه شدم. در واقع اینچنین است که در بازهای از فصل زمستان که آب روی سطح دریا سرد میشود، ماهیها به عمق آب میروند که گرمای بیشتری دارند. ماهیگیران در این ایام میگویند ماهیها به چلهنشینی رفتهاند و از آنجایی که رونقی در صید نیست، آن را چلهسیاه میخوانند. این ایده با کلاژ ذهنی من از چند ایده دیگر ترکیب و تبدیل به این فیلم شد. باید بگویم من فارغالتحصل تئاتر هستم و این نگاه در «چله سیاه» مشهود و این دومین فیلم کوتاه من است.
سپس مهرزاد دانش گفت: اولین نکتهای که در این فیلم نظر من را جلب کرد این بود که فیلمساز در پی انتقال یا القای ایده و پیام خاصی نبود بلکه میخواست یک حس را به اشتراک بگذارد مثلاً اگر بعد از پایان فیلم از مخاطبی بپرسید پیام فیلم چه بود شاید پاسخی نداشته باشد، اما فیلم آنچنان پرقدرت است که میتواند مخاطب را در آن دقایق محدود با خود درگیر کند. ضمن اینکه بده بستان هنرمندانهای بین شخصیتهای معدود فیلم، موقعیت شغلی، خاطرات، آرزوها و دغدغههای آنها شکل گرفته است، فیلم با نمای نزدیکی از ماهیهای صیدشده شروع و با لانگشات دریا تمام میشود. هر کدام از شخصیتها انگار در فضای ذهنی خود اسیر شدهاند.
این منتقد با اشاره به اهمیت فضاسازی در این فیلمکوتاه تأکید کرد: فضای «چله سیاه» برای من تداعیکننده در «انتظار گودو» بود. درواقع فیلم نمایشگر آدمهایی است که در پی چیزی هستند، انگار این انتظار ادامه دارد و در نهایت به چیزی نمیرسند، ضمن اینکه قاببندی، میزانسن، قرار گرفتن آدمها در یک موقعیت و تغییر موقعیت آنها برای من جالب بود. روند فیلم هم به گونهای است که فضاهای حسی آن خوب درآمده است.
در ادامه خاکساری اظهار کرد: ما «چله سیاه» را در اوج کرونا ساختیم، به یاد دارم که دو نفر از بازیگران ما مریض شده بودند، آنقدر شرایط برای ما سخت شده بود که حتی شب قبل از فیلمبرداری با خودم میگفتم اگر دریای خزر خشک شود چه کنم؟ با این شرایط فیلم را ساختیم.
* روایت فقر مادی و فقر فرهنگی
در ادامه فیلمکوتاه «ماهکان» به کارگردانی مشترک حسام حسینی و عباس حسینزادن مورد بررسی قرار گرفت که مهرزاد دانش درباره آن گفت: من این فیلم را دوست داشتم چون حق یک موضوع ملتهب را در یک فرصت کوتاه ادا میکند و به موضوع فقر چه فقر مادی و چه فرهنگی به خوبی میپردازد. با اینکه فیلم لوکیشنهای محدودی داشت اما به نظرم رفت و برگشتهای خوبی بین زمان حال و گذشته شکل گرفته است.
وی افزود: اولین صحنهای که از «ماهکان» میبینیم زمانی است که دختربچه فضای پیرامونی خود را نگاه میکند و انگار قرار است از دریچه نگاه یک بچه موضوعات را ببینیم از سوی دیگر فیلم همان ابتدا، اطلاعات مقتضی را به مخاطب میدهد. بازیهایی هم که دو فیلمساز در متن فیلم کردند برای من جالب بود، مثلا بازیهایی که دو دختربچه دارند و قرینهسازی این دو بچه برای من جالب بود به نظرم این اتفاقات در متن و بطن فیلم خوب جا افتاده است.
دانش درباره استفاده از دوربین روی دست هم بیان کرد: این موضوع در فضای خارج از ساختمان این فیلم رایج است و به القای حس کمک میکند ولی در دادگاه استرس درونی را نشان میدهد.
سپس حسام حسینی به عنوان یکی از کارگردانان فیلم درباره استفاده از فلشبک گفت: استفاده از فلشبک در یک فیلم خطرناک و پرریسک است اما ما این ریسک را کردیم. گرچه گفته میشود فیلم سیاه است اما ما داریم درباره قربانی کردن کودکان صحبت میکنیم.
* تکهای از معشوق
هادی نوری کارگردان فیلمکوتاه «تکهای از تو» درباره این فیلم گفت: این اولین تجربه کارگردانی من در ساخت فیلم کوتاه است و نام فیلم هم اشارهای مستقیم به حس و حال عاشقانه روایت فیلم دارد. گویی اشاره به تکهای از معشوق دارد.
در ادامه مهرزاد دانش درباره «تکهای از تو» به کارگردانی هادی نوری گفت: فضاسازیهای این فیلم در قاببندی، چیدمان، میزانسن، ترکیب رنگها برای من جالب بود. اما سوالی که برای من ایجاد شد این بود که با توجه به اینکه اصل روایت روی مقایسه دو خانواده جوان و مسن است، اما موقعیت زوج جوان تناسبی با موقعیت زوج مسن ندارد پس چرا چنین مقایسهای شکل گرفته است؟ از نگاه زوج جوان فیلم زندگی در این مملکت سخت است و دائما محدودیت ایجاد میکنند اما در فیلم بحث مهاجرت به کشور دیگر نمود پیدا میکند در حالی که این زوج در ابعاد دیگر زندگی، با هم مشکلی ندارند و با چالش عاشقانه مواجه نیستند.
سپس نوری درباره تعدد پلانهای فیلم توضیح داد: گرچه گفته میشود پلانهای این فیلم زیاد است اما همین پلانها باعث شکل گرفتن قصه میشود. ما دو مدل مهاجرت در فیلم داریم که هر دو برخاسته از خودخواهی است، درواقع یکی میخواهد از ایران برود و دیگری میخواهد زندگی خود را فدای دیگری کند و برود.
* یک کمدی درست، بدون لودگی
در پایان و در حالی که محمدرضا حسنیرنجبر کارگردان «پارادوپینگ» در این جلسه حضور نداشت، مهرزاد دانش درباره این فیلم گفت: ساخت فیلم کمدی آن هم در مدیوم کوتاه سخت است آن هم بدون اینکه از المانهای آشنای این سبک استفاده کنید. در عین حال «پارادوپینگ» دچار لودگی نشده است، یک پلان این فیلم شرف دارد به کل فیلمهای کمدی که این روزها روی پرده سینما میرود و فروش آنچنانی کردهاند.
این منتقد سینما تأکید کرد: باید بگویم فیلم از نکتههای ساده استفاده درستی کرده است، بازیهای بچههای فیلم هم خوب بود اما پایان فیلم در حد شروع نبود و یک مقدار افت کرد اما در مجموع فیلم خوبی بود.