در نشست تحولات قومی در آذربایجان و پیامدهای آن برای زبان فارسی مطرح شد؛
همیشه قرار نیست جریانی که در اکثریت است را جدی گرفت
نشست «روند تحولات قومی در آذربایجان و پیامدهای آن برای زبان فارسی» از سلسله نشستهای «زبان شناخت» صبح دوشنبه ۱۵ اسفند در سالن ۴۰۷ حوزه هنری برگزار شد.
به گزارش ایلنا به نقل از دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری، نوزدهمین نشست از سلسله نشستهای «زبانشناخت» و دومین نشست با موضوع «روند تحولات قومی در آذربایجان و پیامدهای آن برای زبان فارسی» به همت دفترپاسداشت زبان فارسی حوزه هنری و با حضور عطاءالله عبدی، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی، صبح دوشنبه ۱۵ اسفند در سالن ۴۰۷ حوزه هنری برگزار شد.
عطاءالله عبدی در ابتدا به ادامه بحث پدیدآمدن فرقه دمکرات با رهبری جعفرپیشه وری در آذربایجان پرداخت و گفت: در این مقطع تاریخی، نخبگان با تلفیق قومگرایی و گرایشهای چپ جریاناتی شکل دادند و با اقدامات مسلحانه منطقه را دراختیار گرفتند و دولتی تشکیل دادند که از ۲۱ آذر ۱۳۲۴ تا ۲۱ آذر۱۳۲۵ با حمایت شوروی بر منطقه حاکم شد. با ایجاد تشکیلات اداری به مدت یکسال شمال غرب کشور را به آشوب کشیدند، ولی با سیر تحولات، این فرقه سقوط کرد و اوضاع به روال قبل برگشت. درواقع، این جریان پایگاه اجتماعی آنچنانی نداشتند و فقط توانستند با تهییج احساسات و تطمیع گروهی را همراه خود کنند. به همین دلیل خود مردم قبل از رسیدن ارتش به خلعسلاح افراد آن فرقه پرداختند. البته معادلات جهانی و نظام بین الملل را هم نباید درسقوط این فرقه نادیده گرفت. درواقع، اگر نظام بین الملل در راستای منافع خود دست ایران را نمیگرفت، به این آسانی از دست جریانهای قومگرای آذری و کردی نمیتوانستیم رها شویم.
عبدی در ادامه این نشست به تحولات آذربایجان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخت و اظهارکرد: با فعل و انفعالات ملی و بین المللی و ایدئولوژیکی که در این مقطع رخ داد، هرکسی از ظن خود وارد معرکه شد که یکی از این جریانها، جریان قومگرا بود که دوباره سر برآورد چون با سقوط فرقه دمکرات درسال ۱۳۲۵، این جریان بهشدت تضعیف شده بود و با رواج مدرنیسم و توسعه صنعتی و اقتصادی، دیگر مجالی برای این قبیل حرکتها فرآهم نمیشد.
وی سپس خاطرنشان کرد: جریان قومگرای آذربایجان، دراین دوره فترت خود را آسیبشناسی کرد و پی بردند که این جریانات عمق و ریشه چندانی در میان مردم ندارند از اینرو برای تعمق قومگرایی اقداماتی را برنامهریزی کردند.
وی در ادامه با اشاره به تولید ادبیات و رهبران روشنفکر توسط این جریان دردوران بعد از انقلاب گفت: از همان سال ۱۳۵۷، مجلات قومگرای پانترکی مثل «وارلیق» و «یولداش» و… منتشر شدند و افرادی هم که جریانات را در دست گرفتند عمدتا چپهای فرقهگرا بودند. دراین دوره، انبوهی از نشریات و کتابها درقالب تاریخ و ادبیات ولی با نگاه ملتسازانه و جعل و تحریف تاریخ منتشر شدند. سرکردگان این جریان عمدتا دور مجله «وارلیق» جمع شدند و این نشریه تبدیل به ارگان و جریانی فکری قومگرا برای منطقه آذربایجان شده بود و ادبیات قومگرایانه را در راستای جدایی فکری نخبگان آذری از ایران تولید میکرد و بحث ادبیات عامه هم بسیار مورد توجه این جریان قرار گرفت.
این استاد دانشگاه خوارزمی درادامه فروپاشی شوروی و استقلال یافتن جمهوری آذربایجان را یکی دیگر از پدیدههای مؤثر در تقویت جریان قومگرا در این مقطع عنوان کرد و گفت: یکدفعه پایگاه دیگری شکل گرفت و گشایش جدیتری حاصل شد که باعث شد این جریان از نظر رسانهای، دیپلماتی، آموزش، هماهنگی و سازماندهی تقویت شود. این قبیل حمایتها از جریان پان ترکیسم توسط جمهوری آذربایجان، رشد و ارتقای این جریان را تسریع نمود و تبدیل به پایگاهی ژئوپولیتیکی مناسبی برای آنان شد.
عبدی سرکارآمدن اصلاحطلبان در انتخابات سال ۱۳۷۶ را نیز یکی دیگر از جریانهایی عنوان کرد که باعث رفع محدودیتهای این جریان شد و گفت: یک دفعه فضایی برای این جریان فرآهم شد که در آن با حضور در انجمنهای ادبی و کوهنوردی و کانونهای دانشجویی به ترویج افکارشان درحیطه دانشگاه و طبقه متوسط جامعه روی آوردند. در این دوره برخی از رهبران فکری این جریان وارد فضای دانشگاهی شدند و کلاس آموزش زبان ترکی گذاشتند اما درآن بیشتر به جعل تاریخ میپرداختند تا آموزش زبان. حتی سمپاتهایشان به فکر نفوذ در کانونهای بسیج دانشجویی افتادند و در این میان جناحهای اصلاحطلب و اصولگرا هم برایشان فرقی نداشت.
عبدی تحولات ژئوپلیتیکی منطقه را هم به نفع این جریان تلقی کرد و گفت: پیدا کردن رفیقی تاکتیکی مثل اسرائیل هم برای این جریان فرصتی راهبردی است.
این استاد دانشگاه خوارزمی، برگزاری سمینارهای علمی تخصصی در ارتباط با زبانشناسی و رسیدن به یک روایت و رسمالخط مشترک میان جمهوری باکو و منطقه آذربایجان را از دیگر اقدامات این جریان ذکر کرد. حضور در محافل دانشجویی و سخنرانی در این محافل از دیگراقدامات این جریان است. تلاش برای تأسیس نهادهای علمی و فرهنگی مثل تأسیس پژوهشگاه آذربایجان و فرهنگستان زبان ترکی نیز از دیگر اقداماتی است که بسیار پدیده خطرناکی است چون هدفش ملتسازی است و خیلی راحت هم ازاین بحث میگویند.
عبدی سپس به اقدامات دیگر جریان واگرای پانترکیسم چون: انکار و تحقیر تاریخ ایران بهویژه دوران باستان، منکوب کردن و تحقیر چهرههای تاریخی ایران مانند کوروش، اردشیر بابکان، فردوسی و… چهرهسازی و مصادره شخصیتهایی مثل زرتشت، مولوی، نظامی، خاقانی، ابوریحان، ابوعلی سینا، بابک و شهریار اشاره و خاطرنشان کرد: میگویند زرتشت ترک است؛ حتی آنها اشکانیان را نیز حکومتی ترک معرفی میکردند.
وی به تلاش آنان برای افسانهپردازی، اسطوره سازی و قهرمان پروری برای آذربایجان هم اشاره کرد و گفت: «بابک خرمدین» را ترک میپندارند و میگویند که او برای رهانیدن آذربایجانیها از سلطه فارسها قیام کرده است و این در صورتی است که بابک جزو نهضت شعوبیه بوده و برای ایران قیام کرده است.
این پژوهشگر، ضمن اشاره به اقدامات دیگراین جریان چون اغراق در توانمندی و غنای زبان ترکی و تحقیر زبان فارسی، پرداختن به تاریخ آذربایجان و اتصال آن به جهان ترک در کنار تخریب و تحقیر تاریخ ایران و نفی نسلکشی ارامنه در ترکیه افزود: ایران را دررابطه با حمایت از ارمنستان در مناقشه قرهباغ، شریک جرم میپندارند.
وی ادامه داد: حتی برخی محافل و به صورت علنی درنظام آموزشی جمهوری باکو شیعه را عامل اختلاف در جهان ترک معرفی میکنند.
وی ادامه داد: پانترکها به ترویج افکار و شایعهپردازی مبنی بر تلاش حکومت (فارسها) برای عقب نگه داشتن آذربایجان از نظر توسعه در ابعاد مختلف نسبت به سایر نقاط ایران نیز میپردازند.
عبدی اضافه کرد: در این مقطع یکی از مهمترین مباحثی که با هدف عمومیسازی و بسیج اجتماعی جریانهای قومی شکل گرفت، بحث تجمعات قلعه بابک بود. تاریخ ۱۴ تیر را به عنوان تولد بابک مشخص کرده و مردم را به این تجمع دعوت میکنند.
وی با اشاره به جایگاه تاریخی بابک در میان عموم مردم و نیز طبیعت زیبای محل استقرار قلعه بابک توضیح داد: گروههای قومگرا در قالب پخش بیانیه، معرفی نمادهای پان ترکیستی (گرگ خاکستری و پرچم آذربایجان)، برگزاری سخنرانیها، سردادن شعار، تشکیل محافل چند نفره برای تبادلنظر و انتقال مفاهیم قومی برای افراد بیاطلاع و… به خوبی از این محفل سود میجستند که این امر امروزه با تدابیر اندیشیده شده کمرنگ شده است.
عبدی در ادامه به فعالیتهای این جریان در عرصه ورزش پرداخت و گفت: دراین عرصه هم تیم تراکتورسازی در سال ۱۳۸۸ به لیگ برتر راه یافت و جریان پانترکیسم با استفاده از ظرفیت تیم تراکتورسازی و نیز تماشاگران آن، بازی این تیم در تبریز را به گردهماییهای هفتگی جهت ابراز وجود و سر دادن شعارهای تجزیهطلبانه مختلف قرار داده است.
وی بحث خشکشدن دریاچه ارومیه را از دیگر ترفندهای جریانساز این این جریان عنوان کرد و گفت: این پدیده به بحث فارس و ترک تقلیل داده شد و در رسانهها و نشریات این بحث را به خشک شدن دریاچه نسبت دادند.
عبدی به توسل پانترکها به جریان فمنیسم هم اشاره و خاطرنشان کرد: سعی کردند لیدرها و رهبران زن تولید کنند. حتی از بحث حجاب هم در این زمینه استفاده کردهاند و عنوان میکنند که در ترکیه و آذربایجان زنان محدودیت ندارند ولی در ایران دچار محدودیت هستند.
عبدی در خصوص دیگر مسائل این زمینه ادامه داد: شبکههای ماهوارهای تجزیهطلبی چون شبکه «گوناز تی وی» نیز بسیار فعالند و مدام در حال تجویز تجزیهطلبی و فدرالیسم است.
عبدی در ادامه به نقش فضای مجازی در راستای اهداف قومگراها پرداخت و گفت: اینترنت ارتباط جریانهای عمده قومگرا و مخاطبان را با توجه به دسترسی سخت به شبکههای ماهوارهای به ویژه برای قشر دانشجو، آسان کرده است. قومگراها کنشهای خود را در چارچوب فعالیتی مدنی به جریان میاندازند و در همین راستا بر اهمیت تبلیغات و بازتولید گفتمانها در فضای مجازی واقفاند؛ اما به گمان من، فضای مجازی پدیدهای برعلیه جریان قومگرا شد چون آنها امکانات خود را داشتند و مخالفانشان نداشتند اما اکنون مخالفان هم امکان طرح مخالفتها و نظرات خود را در به چالش کشیدن این جریان دارند.
عبدی سپس به استفاده این جریان از فضاهای انتخاباتی درراستای پیش بردن اهدافش اشاره کرد و گفت: نگرانی در خصوص زبان مادری و تشکیل فراکسیون نمایندگان ترک زبان در مجلس، فضا رابرای افراد شناخته شده شناسنامهدار فرآهم کرده است. برای نمونه، مباحثی چون کردهراسی را در ارومیه فعال کردند.
وی دراین باره توضیح داد: معرفی کردن ارومیه به عنوان شهری صددرصد ترک، از افکاری است که آنها دارند ترویج میکنند و این افکار را به میان توده کشاندهاند. آنها از مهاجرت روستائیان کرد به شهر ارومیه نگرانند و این در صورتی است که این گونه مهاجرت امری معمول است و در اغلب شهرهای بزرگ کشور جریان دارد.
وی در ادامه هشدار داد: مجموعه این این قبیل جریانات میتواند به جنبش قومی در آذربایجان منتهی شود. عبدی با اشاره به موضعگیریهای علنی جمهوری باکو دراین زمینه خاطرنشان کرد: در دورههای گذار سیاسی احتمالی در ایران، باکو به فکر بهرهبرداری از این نیروها خواهند بود و حتی ممکن است به درگیریهای نظامی منجر شود.
عبدی در پاسخ به این پرسش که این جریان به کجا خواهد کشید و آیا جمهوری اسلامی اقدامی دراین خصوص نخواهد کرد، اظهارکرد: این جریان وسیع است؛ اما عمیق نیست. البته تلاش میکنند که این ماجرا را عمق ببخشند ولی به نظر میرسد که تاکنون به آن نتیجه لازم نرسیدهاند. البته نظام بینالملل و مسائل ژئوپلتیکی را نباید نادیده گرفت.
وی دراین باره افزود: خطر جدی این است که همیشه قرار نیست جریانی که در اکثریت باشد را جدی گرفت بلکه در یک بزنگاه تاریخی، ممکن است کشوری خارجی جریانی را شکل دهد همان طور که استالین در جریان غائله فرقه دمکرات شکل داد. حداقل این است که دارند در این خصوص رؤیاپردازی میکنند.
عبدی در پایان این نشست در پاسخ به پرسشی در خصوص تأثیر این جریان بر زبان فارسی گفت: این جریان از دو منظر برای زبان فارسی مسئله دارد؛ یکی ایجاد تقابل فارس و ترک و دادن ریشه تاریخی جعلی به آن و دومین موضوع اینکه با توجه به این امر که آذربایجان یکی از خاستگاههای زبان و ادبیات فارسی بوده است اما اینها با تقابل و نفی حضور تاریخی زبان فارسی در آذربایجان و ناکارآمد جلوه دادن آن و حتی مقابله با آن سعی در تضعیف این زبان دارند. گاهی حتی شنیده میشود در کلاسهای ادبیات فارسی، معلمان قومگرا علیه زبان فارسی و فردوسی موضع میگیرند.
عبدی درپایان اظهارکرد: نوک پیکان این جریان چهار زمینه تاریخ و فرهنگ ایران، همزیستی ایرانیان، زبان فارسی، مذهب تشیع و ادبیات عامه است.
قابل توجه است، سلسله نشستهای «زبانشناخت» به همت دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری در حوزه هنری واقع در خیابان سمیه، نرسیده به حافظ، روبروی کوچه پورموسی برگزار میشود و عموم علاقهمندان و پژوهشگران برای شرکت در این نشستها میتوانند در حوزۀ هنری حضور یابند.