خبرگزاری کار ایران

مدیرکل دفتر امور هنرهای تجسمی وزارت ارشاد مطرح کرد؛ (۲)

هنر «ایرانی‌اسلامی» اولویت‌مان برای حضور در رویدادهای خارجی است/ اگر به «N. F. T» نپردازیم؛ عقب می‌مانیم/ نظارت بر «حراج ملی» و «حراج تهران» به عهده ارشاد نیست

هنر «ایرانی‌اسلامی» اولویت‌مان برای حضور در رویدادهای خارجی است/ اگر به «N. F. T» نپردازیم؛ عقب می‌مانیم/ نظارت بر «حراج ملی» و «حراج تهران» به عهده ارشاد نیست
کد خبر : ۱۲۸۴۹۲۲

عبدالرضا سهرابی، مدیر کل مرکز هنرهای تجسمی وزارت ارشاد در دولت سیزدهم، طی گفتگویی تفصیلی با ایلنا از چالش‌ها و مشکلات حوزه هنرهای تجسمی گفت و درباره برنامه‌های آینده‌اش توضیحاتی ارائه کرد. بخش اول این گفتگو نهم مهرماه منتشر شد و حال بخش آخر آن به سمع و بصر مخاطبان می‌رسد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، عبدالرضا سهرابی هشتم اردیبهشت‌ماه امسال طی حکمی از سوی محمدمهدی اسماعیلی (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت سیزدهم) به جای هادی مظفری به عنوان مدیرکل دفتر امور هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب شد. او که پیش از این در وزارت ارشاد مسئولیت‌هایی داشته و در این زمینه بیست و سه سال سابقه دارد. 

عبدالرضا سهرابی چند ماه پس از انتصابش درباره مسائل و چالش‌های حوزه هنرهای تجسمی که اتفاقا با مشکلات عدیده مواجه است با خبرگزاری ایلنا گفتگو کرد که بخش اول آن به تاریخ نهم مهرماه در صفحه فرهنگی هنری این رسانه منتشر شد که سهرابی طی آن برنامه‌ها و اتفاقاتی پرداخت که قرار است در دوران مدیریتش آن‌ها را اجرایی کند. جایگاه هنرهای تجسمی در دنیای امروز، لزوم ایجاد دوسالانه‌ها، بررسی وضعیت جشنواره‌ها، معیشت هنرمندان، چگونگی نظارت بر حراج‌ها و گسترش آن‌ها برخی از مسائلی بودند که او طی بخش اول گفتگو به آن‌ها پرداخت. 

بخش دوم صحبت‌های عبدالرضا سهرابی مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با ایلنا به این قرار است.

یکی از اتفاقاتی که در رابطه با فعالیت‌های بین‌المللی هنرمندان عرصه تجسمی وجود دارد و بسیار هم با اهمیت است، نحوه اعزام آن‌ها به کشورهای خارجی برای حضور در رویدادهای معتبر جهانی است. دنیای امروز دهکده‌ای جهانی است و به هرحال باید برای این بخش کاری کرد. آیا انجام این روال به عهده دولت است؟ 

بله، اعزام هنرمندان شاغل در عرصه هنرهای تجسمی به رویدادهای خارجی برعهده «مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» است. 

به طور دقیق‌تر اعزام هنرمندان به رویدادهای خارجی به لحاظ حقوقی، تا چه حد در حیطه اختیارات وزارت ارشاد است؟ 

اساسا «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی» که به عنوان دستگاه دیپلماسی فرهنگی ذیل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار دارد، شأن تشکیلش همین است و امور مربوط به این بخش توسط رایزنان فرهنگی انجام می‌شود. ما در این زمینه درخواست‌های متعددی داریم و اگر بگویم هم اکنون یازده الی دوازده درخواست جدی داریم، حداقل را گفته‌ام. این اتفاق بنا به درخواست و ظرفیت‌های موجود در کشورهای پذیرنده رخ می‌دهد. البته در این میان، اقتضائات فرهنگی و تمدنی هم مورد توجه ما قرار دارد. 

موضوع مهم این است که افراد چگونه و از میان چه تعداد هنرمند اعزام می‌شوند؟ تصور بر این است لابی‌هایی در این زمینه وجود دارد. 

نمی‌توانیم به طور دقیق بگوییم که هر بار چند نفر و چگونه اعزام می‌شوند. در این زمینه شورایی وجود دارد که با هماهنگی انجمن تخصصی رشته‌های هنری، از میان برترین هنرمندان واجد شرایط افرادی را انتخاب می‌کند. 

به نظر شما ترکیب افراد و نوع انتخاب آن‌ها برای اعزام طی روندی که اشاره کردید، از خیل آن همه هنرمند رشته‌های مختلف تجسمی عادلانه است؟ 

درست است که ما باید فضا را برای همه یکسان در نظر بگیریم و در این راستا لزوم انتخاب عادلانه مطرح می‌شود، اما زمانی که بحث حضور در عرصه بین‌المللی و شرکت در نمایشگاه‌ها و رویدادهای خارجی مطرح باشد، معرفی هنر ایرانی-اسلامی در اولویت قرار می‌گیرد. قاعدتا تلاش ما بر این است که شایسته‌ترین افراد را به کشورهای دیگر اعزام کنیم؛ زیرا آن‌ها در چنین رویدادهایی نماینده جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شوند. هدف ما این است که امکان و بستر اعزام هنرمندان به رویدادهای هنری بین‌المللی توسعه پیدا کند. اگرچه با کمبود بودجه و چالش‌های دیگر مواجهیم، اما تلاش می‌کنیم که در این زمینه به مدیریت بهینه بپردازیم؛ یعنی مدیریتی با حدأقل منابع و حداکثر امکانات. 

مادامی که دستاوردهای حضور هنرمندان ایرانی در یک نمایشگاه یا رویداد هنری بین‌المللی برای کشور مشخص نباشد، شرکت در آن عاقلانه است؟ باید بدانیم که شرکت در یک رویداد هنری خارجی چه دستاورد و ثمره ملموس و مشخصی برای هنرهای تجسمی جمهوری اسلامی ایران به همراه خواهد داشت

شواهد و عملکرد مدیران قبلی گویای این است که مرکز هنرهای تجسمی برای ایجاد این رویه حمایتی، خدمات واضحی را در دستور کار قرار نداده است. به طور مثال سالهاست جای هنرمندان معتبر ایرانی در رویداد مهمی چون بینال «ونیز» خالی است! البته برخی از ایرانی‌ها طی سالهای گذشته در بینال «ونیز» شرکت کرده‌اند، اما نه در بخش‌های اصلی! 

وظیفه ما سیاستگذاری و حمایت است تا هنرمند بتواند در مسیر خود حرکت کند و در رویدادهای بین‌المللی حضور یابد. اما موضوع مهمی در این میان وجود دارد که مایلم آن را از طریق یک مثال با شما در میان بگذارم؛ آیا درست است که شما سوار ماشینتان شوید و بی‌هدف در خیابان‌ها چرخ بزنید؟ بله، این کار شدنی است اما چند پیامد را به همراه دارد که ازجمله آن‌ها می‌توان به هدررفت انرژی، هدررفت زمان و از دست دادن فرصت‌ها اشاره کرد. البته در طول مسیر هم ممکن است اتفاقات دیگری برای شما رخ دهد که آسیب‌های دیگری را به همراه داشته باشد. از نظر شما مادامی که دستاوردهای حضور هنرمندان ایرانی در یک نمایشگاه یا رویداد هنری بین‌المللی برای کشور مشخص نباشد، شرکت در آن عاقلانه است؟ ما باید بدانیم که شرکت در یک رویداد هنری خارجی چه دستاورد و ثمره ملموس و مشخصی برای هنرهای تجسمی جمهوری اسلامی ایران به همراه خواهد داشت. 

منظورتان به طور واضح دوسالانه «ونیز» است؟ اتفاقا برخی هنرمندان ازعدم اعزام افراد به دوسالانه سال قبل گلایه‌هایی داشتند. 

ماجرای دوسالانه ونیز که نسبت به آن نقدهایی هم دارم، کمی متفاوت است. همانطور که می‌دانید، موضوع این رویداد هنری هر دو سال یک بار تغییر می‌کند؛ یعنی یک سال به هنر و یک سال به معماری اختصاص می‌یابد. برای حضور در این دوسالانه مهم و پر قدمت، برنامه‌ای دست کم یک‌ساله لازم است. عنایت داشته باشید که تاریخ معرفی بنده به عنوان مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی، یازدهم اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۱ بوده و این در حالی است که دوسالانه ونیز پنجم اردیبهشت‌ماه سال جاری افتتاح شده است. در چنین شرایطی آیا امکان حضور ما در این دوسالانه وجود داشته است؟ قاعدتا خیر. مسئولین و دست‌اندرکاران پیشین باید دست‌کم از یک سال قبل برنامه‌ریزی‌های لازم را در این زمینه انجام می‌دادند، اما اینطور نبود و هیچ برنامه‌ریزی معینی در این راستا انجام نشده بود. دوسالانه ونیز پیش از انتصاب بنده به عنوان مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی افتتاح شده بود و به این ترتیب، برای هر اقدامی در زمینه معرفی و اعزام هنرمندان به این رویداد هنری دیر بود. 

 معمولا مدیران و مسئولان ما از جزییات برگزاری رویدادهای معتبر خارجی بی‌اطلاع هستند. این ضعف صرفا در حوزه هنرهای تجسمی نیست.

آنچه که بنده درباره دوسالانه ونیز به سمع و نظرتان رساندم، مستدل و مستند است. ما پس از وقوع انقلاب اسلامی در هفت دوره از این دوسالانه شرکت کرده‌ایم. اکنون باید بررسی کنیم که طی هفت دوره گذشته در کجای این رویداد بزرگ قرار گرفته‌ایم؟ 

دوسالانه ونیز در سه موقعیت مکانی شامل دو موقعیت اصلی و یک موقعیت فرعی برگزار می‌شود، اما جمهوری اسلامی ایران در «جیاردینی» و «آرسناله» که موقعیت‌های اصلی دوسالانه هستند، جایگاهی ندارد و عموما در موقعیت فرعی دوسالانه حضور می‌یابد. کشورهای دیگری به صورت ثابت در موقعیت‌های اصلی حضور دارند و اساسا کتاب دوسالانه نیز بر اساس کشورهای حاضر در موقعیت‌های «جیاردینی» و «آرسناله» چاپ می‌شود. بنابراین ما حتی در کتاب دوسالانه هم قرار نمی‌گیریم، مگر اینکه خودمان کتابی چاپ کنیم! اینکه ایران هرگز در بخش‌های اصلی دوسالانه حضور نداشته است و همواره پاویونی دور از موقعیت‌های اصلی نصیبش شده، مبحثی جداگانه است و اینکه ما با چه آثاری در دوسالانه شرکت و چگونه پاویونمان را اداره می‌کنیم، خود بحث مجزای دیگری است. حتما منتقدانی که نسبت به اعزام هنرمندان به دوسالانه ونیز انتقاد می‌کنند، استدلاهایی دارند؛ اما مسائل و موضوعات دیگری هم هست که باید به آن‌ها توجه کنیم. موارد مذکور، بخشی از همین مسائل و موضوعات است. 

با این تفاسیر در دوران مدیریت شما هنرمندی به دوسالانه «ونیز» اعزام نمی‌شود؟ 

قطعا اینطور نیست. به رغم اوصاف مذکور، از هم اکنون برای انتخاب و اعزام هنرمندان تجسمی به دوره آتی دوسالانه ونیز برنامه‌ریزی می‌کنیم و شورای سیاستگذاری مربوطه نیز در زمان مقتضی تشکیل خواهد شد. 

شما در دوران حضورتان در مرکز هنرهای تجسمی به جز دوسالانه «ونیز» به چه رویدادهای هنری دیگری توجه داشته‌اید و احیانا با آن‌ها وارد تعامل شده‌اید؟ 

هم اکنون برای حضور هنرمندان ایرانی در رویدادهای هنری بین‌المللی، ارتباط و تعامل لازم با سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برقرار شده است و امیدوارم به واسطه این تعامل بتوانیم اتفاقات خوبی را رقم بزنیم. 

آیا در این زمینه اتفاقاتی هم صورت گرفته است؟ 

بله، هم‌ اکنون که با شما صحبت می‌کنم، برخی هنرمندان را برای حضور و ارائه آثار در نمایشگاه‌های خارجی معرفی کرده‌ایم. 

خروج آثار هنری از کشور یکی از چالش‌های جدی است که با آن مواجهیم. با وجود این، برای اعزام افراد و برگزاری نمایشگاه‌های هنری در خارج از کشور، کاملا با هنرمندان همراه هستیم 

آیا اکسپوها و چگونگی حضور ایرانیان در این رویدادها هم در راستای سیاست‌های مرکز هنرهای تجسمی است؟ 

بله، اما در ارتباط با اکسپوها مسائل و موضوعاتی وجود دارد که باید به آن‌ها توجه داشت. مثلا خروج آثار هنری از کشور یکی از چالش‌های جدی است که با آن مواجهیم. با وجود این، برای اعزام افراد و برگزاری نمایشگاه‌های هنری در خارج از کشور، کاملا با هنرمندان همراه هستیم و در چارچوب قوانین و ضوابط موجود کشور، از آن‌ها حمایت می‌کنیم. 

یکی دیگر از مشکلاتی که همواره جدی بوده و به آن توجهی نشده، کم و کیف ارائه مجوز به گالری‌هاست. زمانی هنرمندان از کمبود گالری‌ها در سطح تهران و دیگر شهرها می‌نالیدند و حال، قضیه برعکس شده یا در ارائه انبوه مجوزها، افرادی به تاسیس گالری می‌پردازند که در زمینه هنر هیچ تخصصی ندارند و نگاهشان صرفا بیزینسی است. مثلا چند سالی است اوضاع طوری شده که همین گالری‌های تجاری برای قبول همکاری با هنرمندان (حتی درجه یک‌ها و مطرح‌ها) به آن‌ها خط می‌دهند. واضح و مبرهن است که ارائه آثار سفارشی توسط هنرمندان کاربلد و غیربازاری رویه خوبی نیست و آسیب‌های بیشتری را در پی خواهد داشت. برای حل این معضل و پایان دادن به تبعات آن چه تمهیداتی را مدنظر دارید؟ 

پرسش به جایی است. در پاسخ به این پرسش باید بگویم که وضعیت کنونی هم می‌تواند فرصت و هم تهدید باشد. اگر آن را به درستی دریابیم، فرصت محسوب می‌شود اما اگر هم به آن بی‌توجه باشیم، به تهدید بدل خواهد شد و تبعات آن همین مواردی است که شما در پرسش‌تان مطرح کردید. زمانی که از اقتصاد هنر و توسعه فعالیت‌های هنری حرف می‌زنیم، باید از قبل بسترسازی‌های لازم صورت گرفته باشد تا مجموعه اقدامات ما ثمربخش واقع شود. باور ما این نیست که تکثر نگارخانه‌ها مشکلاتی را به همراه خواهد داشت. تصور می‌کنم که ما همچنان می‌توانیم کمیت نگارخانه‌ها را افزایش دهیم؛ آن هم به صورت عمومی و نه لزوما با محوریت افرادی خاص! پس توسعه نگارخانه‌ها مسئله‌ای بسیار جدی است؛ اما اینکه اکنون چه تعداد مجوز داده شده و چه تعداد فعال مایشاء هستند، مبحث مجزای دیگری است. 

شما با گسترش و توسعه آن‌ها موافق هستید؟ 

بله، مشروط بر اینکه فعال و پرکار باشند. 

همچنان می‌توانیم کمیت نگارخانه‌ها را افزایش دهیم؛ آن هم به صورت عمومی و نه لزوما با محوریت افرادی خاص! پس توسعه نگارخانه‌ها مسئله‌ای بسیار جدی است

چرا شما صرفا از واژه «نگارخانه» استفاده می‌کنید؟ 

من تعبیر گالری را به کار نمی‌برم؛ چراکه هم می‌خواهم از معادل فارسی آن استفاده کنم و هم اینکه به خیلی از فروشگاه‌ها از جمله عطر و ادکلن فروشی هم گالری می‌گویند! شخصا برای حوزه تجسمی و بخش‌های مختلف آن ارزش و شأن بسیاری قائلم و فکر می‌کنم «نگارخانه» تعبیر شایسته و زیبنده‌تری است. 

تعداد هنرمندان تجسمی محدود به تهران نیست و شهرستان نشین‌ها هم بنا به شرایط و موقعیت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خود با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند. 

رسیدگی و بهبود وضعیت نگارخانه‌های خارج از پایتخت، از جمله محورهای جدی و مورد توجه معاونت هنری و مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است؛ چراکه ما در استان‌ها و شهرستان‌ها هنرمندان قابلی داریم که آثار فاخر و ارزشمندی را خلق می‌کنند و شمارشان هم کم نیست. 

بسیاری از شهرها با وجود تعداد بالای هنرمندان از کمبود فضای لازم برای برگزاری نمایشگاه رنج می‌برند. آیا این امکان وجود ندارد که وزارت ارشاد، معاونت هنری و به تبع آن‌ها مرکز هنرهای تجسمی در شهرهای مختلف به تاسیس گالری و نگارخانه اقدام کند؟ 

ساخت و تاسیس نگارخانه‌ها در حوزه اختیارات مرکز هنرهای تجسمی یا معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست. با وجود این، ما چندی پیش با انجمن نگارخانه‌داران جلسه خوبی را برگزار کردیم و طرح‌ها و پیشنهاداتی در این زمینه ارائه شده است. 

این جلسه چه نتیجه‌ای را به همراه داشته و آیا قرار است اتفاق جدیدی در زمینه ساز و کار نگارخانه‌ها و گالری‌ها صورت گیرد؟ 

در خصوص آیین‌نامه نحوه تاسیس و نظارت بر نگارخانه‌ها، اصلاحاتی در حال انجام است. این اصلاحات مواردی نظیر چگونگی تاسیس، روند برگزاری نمایشگاه‌ها و نحوه نظارت بر فعالیت‌های نگارخانه‌ها را شامل می‌شود. هدف مهم ما این است که بتوانیم از طریق برقراری تعاملات سازنده و دوسویه با مدیران نگارخانه‌ها روال کار را به نحوی شایسته پیش ببریم. 

مشکل دیگری که هنرمندان عرصه تجسمی همواره با آن مواجه بوده‌اند، نبود یک بانک اطلاعاتی برای شناخت و معرفی آن‌هاست. حتی می‌توان گفت که ما از اینکه چند نقاش، مجسمه‌ساز، یا نگارگر و خطاط در سطح کشور مشغول به فعالیت هستند، بی‌خبریم.

البته اینچنین نیست که اطلاعات هنرمندان حوزه هنرهای تجسمی در جایی ثبت نشده باشد؛ هم‌اکنون به طور تقریبی می‌توان گفت که کمیت هنرمندان شاغل در هر رشته چقدر است. «موسسه توسعه هنرهای تجسمی معاصر» به عنوان بازوی اجرایی سیاست‌های مرکز هنرهای تجسمی، مسئولیت اجرای کلیه دوسالانه‌ها و جشنواره‌های هنری از جمله فجر، جوانان و… را برعهده دارد و از بانک اطلاعاتی نسبتا خوبی نیز برخوردار است. بنابراین بانک اطلاعاتی نسبتا جامعی که در آن اطلاعات مربوط به هنرمندان رشته‌های مختلف تجسمی گردآوری شده باشد، وجود دارد. البته این بانک می‌تواند غنی و کامل‌تر شود. 

یکی از شاخصه‌های بانک‌های اطلاعاتی در تمام دنیا این است که در دسترس عموم باشند و اگر مثلا یک شهروند بخواهد درباره هنرمند مشخصی اطلاعات کسب کند، به راحتی به آنچه می‌خواهد دسترسی داشته باشد. 

هم اکنون بانک اطلاعاتی موجود در سایت موسسه توسعه هنرهای تجسمی معاصر در دسترس عموم است. همچنین در مرکز هنرهای تجسمی نیز اقدامات مرتبط دیگری در این راستا در دست انجام است و تلاش می‌کنیم در آینده امکانات و ظرفیت‌های موجود در این زمینه را بهبود و گسترش دهیم. 

یکی از مهم‌ترین پدیده‌های امسال، ایجاد بستر یا فضای مجازی «N. F. T» است که در نوع خود تحولی مهم به شمار می‌رود؛ از این جهت که هم هنرمندان رشته‌های مختلف و هم اهالی مشاغل دیگر می‌توانند آثار خود را با حفظ تملک و رعایت قانون کپی رایت به صورت بین‌المللی در معرض دید عموم قرار دهند و حتی آن‌ها را به فروش برسانند. نظرتان درباره این اتفاق چیست و چه برنامه‌هایی در این زمینه دارید؟ 

پرسش شما بسیار فنی است، اما اجمالا باید بگویم که فناوری‌های نوین نظیر: «وب ۳»، «متاورس» و «N. F. T» ازجمله دغدغه‌های جدی ما در مرکز هنرهای تجسمی محسوب می‌شوند. خوشبختانه در این زمینه نیز اتفاقات خوبی در جریان است اما اجازه بدهید تا قبل از نهایی شدنشان درباره آن‌ها صحبتی نکنم. اخبار تکمیلی در این زمینه توسط بخش ارتباطات و رسانه مرکز به سمع و نظر شما و سایر اصحاب محترم رسانه خواهد رسید. 

در همین حد توضیح دهید که آیا «N. F. T» درچهارچوب سیاست‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارای قوانین حقوقی خواهد شد یا خیر؟ 

اساسا ما با جهان نوینی مواجه هستیم و یکی از تأکیدات رهبر معظم انقلاب در طراحی شعار امسال نیز به حوزه‌های نوین و دانش‌بنیان معطوف است. ما نمی‌توانیم نسبت به پیشرفت‌های تکنولوژیک بی‌تفاوت باشیم. «N. F. T» تنها یکی از بسترهای جدی و نوین موجود است که اگر به موقع به آن نپردازیم، عقب خواهیم ماند. اکنون ظرفیت‌های قابل توجه بسیاری در حوزه کسب و کارهای دانش‌بنیان وجود دارد و حیف است که از آن‌ها بهره‌برداری نکنیم. بنابراین فناوری‌های نوین یکی از دغدغه‌های کانونی ما در مرکز هنرهای تجسمی است. هم اکنون برخی از هنرمندان حوزه هنرهای تجسمی آثارشان را در بستر «N. F. T» عرضه می‌کنند اما غالب هنرمندان نسبت به این بستر شناخت کافی ندارند. اگر هم شناختی وجود دارد، همراه با ترس و دلهره‌هایی نظیر احتمال سرقت اثر است. بستر «N. F. T» می‌تواند در قامت یک نگارخانه بین‌المللی مجازی ایفای نقش کند و چه بسا اگر هنرمندان ما نسبت به این بستر و کم و کیف بهره‌برداری از آن، شناخت و آگاهی لازم را پیدا کنند، بتوانند گام‌های بلندی در مسیر شکوفایی ظرفیت‌های اقتصاد هنر بردارند. 

مسئله دیگر ادامه حیات «موزه هنرهای معاصر تهران» است. موزه در دوره مدیریت آقای هادی مظفری برای چند سال مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت. در آن مقطع (حدود دو یا سه سال پیش) نشستی رسانه‌ای با حضور خبرنگاران و منتقدان برگزار شد و مسئولان وقت موزه، گزارشی از اقدامات انجام شده ارائه کردند. سپس قرار شد نشست دیگری هم برگزار و طی آن گزارش کامل‌تری از روند تعمیرات و هزینه‌هایی که صرف مرمت شده، ارائه شود که متاسفانه این اتفاق رخ نداد. به عنوان مسئول و متصدی حوزه هنرهای تجسمی چقدر در جریان اتفاقات رخ داده در موزه هنرهای معاصر هستید و اساسا موزه هنرهای معاصر در نگاه شما چه جایگاهی دارد؟ 

نمی‌خواهم وارد جزئیات شوم، اما باید بگویم که پروژه تعمیر و مرمت «موزه هنرهای معاصر» می‌توانست به مراتب بهتر از آنچه که طی سال‌های اخیر رخ داد، پیش برود. اگر چه ما قدردان تلاش مدیران قبلی هستیم، اما فکر می‌کنم که اقدامات صورت گرفته در زمینه مرمت «موزه هنرهای معاصر تهران» می‌توانست با کیفیت و استاندارد بهتری انجام شود. با وجود این، نگاه ما معطوف به آینده است و به دنبال پیشرفت و اصلاح روندهای موجود هستیم. لذا اینکه در گذشته چه اتفاقاتی رخ داده است، چندان مدنظرمان نیست. وجه واضح و مبرهن این است که «موزه هنرهای معاصر» از جایگاه بین‌المللی کم‌نظیری برخوردار است و ما هرچه برای بهبود و ارتقای این جایگاه ممتاز اعتبار صرف کنیم، هزینه محسوب نمی‌شود؛ بلکه نوعی سرمایه‌گذاری به شمار می‌آید. 

بستر «N. F. T» می‌تواند در قامت یک نگارخانه بین‌المللی مجازی ایفای نقش کند و چه بسا اگر هنرمندان ما نسبت به این بستر و کم و کیف بهره‌برداری از آن، شناخت و آگاهی لازم را پیدا کنند، بتوانند گام‌های بلندی در مسیر شکوفایی ظرفیت‌های اقتصاد هنر بردارند

یعنی اینکه از دفتر هنرهای تجسمی وزارت ارشاد بابت تکمیل پروژه موزه هنرهای معاصر که در دوره مدیر قبلی کلید خورده، توقعی نداشته باشیم؟

قطعا اینطور نیست. ما به دنبال تکمیل اقدامات صورت‌گرفته هستیم و اگر بخواهم به جزئیات مکاتبات، پیگیری‌ها و فعالیت‌های انجام شده در این راستا اشاره کنم، شاید در مجال کنونی نگنجد و از حوصله مخاطبان شما نیز خارج باشد. با وجود این، همه تلاش ما بر این است که مجموعه اقدامات لازم در دستور کار قرار گیرند و موزه هنرهای معاصر از شرایط و امکانات شایسته‌تری برخوردار شود. 

در دوران مدیریت قبلی بودجه‌ای به پیمانکاران داده شده و آن‌ها هم کار را تا جایی پیش برده‌اند. درست است که می‌گویید نگاهتان رو به جلو و معطوف به آینده است، اما قطعا مشکلات قبلی دامن شما و دیگر مسئولان زیر مجموعه‌تان را هم خواهد گرفت. هیچوقت بودجه هزینه شده برای تعمیر و مرمت موزه را به طور واضح اعلام نکردند و آن نشست خبری هم که وعده داده بودند، برگزار نشد. 

تلاش ما بر این است که از اتفاقات گذشته درس بگیریم و نقطه ضعف‌های پیشین را به نقاط قوت تبدیل کنیم. لذا به دنبال این نیستیم که چرخ را از نو ابداع کنیم، بلکه سعی می‌کنیم آجری روی آجرهای قبلی بگذاریم و اقدامات صورت‌گرفته را تکمیل کنیم. همانطور که پیش‌تر هم اشاره کردم، «موزه هنرهای معاصر» برای ما از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و در این راستا لزوم بهره‌برداری حدأکثری از ظرفیت‌های موجود در موزه، موضوعیت دارد. برای این منظور، باید زیرساخت‌های مقتضی و برنامه‌هایی تازه طراحی شود. 

 واقعیت این است که مسئولان مربوطه در موزه هنرهای معاصر آنطور که باید آن‌ها را به خود نزدیک نمی‌دانند تا خود را ملزم به ارائه گزارش بدانند. لااقل تا به امروز همینطور بوده است! 

بنده همواره به سهم خود در حد توان و بضاعت، پاسخگوی پرسش‌های شما خواهم بود. 

کمی هم به موضوع حراج‌ها بپردازیم. واقعیت این است که «حراج تهران» و «حراج ملی» همواره با حاشیه‌ها و شبهاتی همراه بوده‌اند. هر سال هم مواردی جدیدی درباره آن‌ها مطرح می‌شود؛ مواردی نظیر چگونگی انتخاب آثار، عدم اصالت آثار فروخته شده، خروج غیرقانونی آثار و البته پولشویی! در کل نگاهتان به حراج‌ها و تخلفات آن‌ها چیست و موضوع مهمتر اینکه ارشاد و دفتر هنرهای تجسمی به لحاظ قانونی چقدر اجازه نظارت دارد؟ 

موضع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به حراج‌های هنری کاملا مشخص است. بله «حراج تهران» و «حراج ملی» از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز دارند و در متن مجوز آن‌ها توضیحاتی مرقوم شده که کاملا واضح و روشن است؛ از جمله اینکه: «اصالت آثار» و «روند گردش‌های مالی» باید مبرهن و مشخص باشد. هیچ یک از موارد دیگر ازجمله نظارت، بر عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مرکز هنرهای تجسمی نیست. برگزاری حراج شرایطی دارد که ما این شرایط را در مجوز ذکر می‌کنیم. حالا شاید بخواهید بپرسید آیا همین‌ها کافی است؟ که من در پاسخ به شما می‌گویم قطعا کافی نیست و باید اتفاقات موثر دیگری هم رخ دهد. 

آن اتفاقاتی که باید رخ می‌داده و هنوز صورت نگرفته است، چیست؟ 

در دوره قبل، دوستان در این زمینه تلاش‌هایی را صورت داده‌اند که ما هم‌اکنون در حال تکمیل آن هستیم و جزئیات مربوطه به زودی رسانه‌ای خواهد شد. 

لطفا کمی درباره جزئیات این اتفاق توضیح دهید. 

بنای ما بر این است که آئین‌نامه «نحوه صدور، برگزاری و نظارت بر حراج‌ها» را تنظیم و ارائه کنیم تا در آینده مبنای برگزاری حراج‌ها قرار گیرد. غالبا آنچه در آئین‌نامه نوشته می‌شود مبتنی بر قوانین و مقررات موجود است که قانون‌گذار آن‌ها را به عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گذاشته و ما در این حیطه پاسخگوی پرسش‌ها و انتقادات خواهیم بود. 

یعنی آئین نامه مذکور پاسخی به شک و شبهه‌هایی است که در ارتباط با حراج‌ها وجود دارد؟ 

بله، همین‌طور است. 

در پایان اگر ناگفته‌ای باقی مانده بفرمایید. 

از شما سپاسگزارم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز