خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با ایلنا مطرح شد؛

بودجه لازم برای کارهای رسانه‌ای در اختیار ارتش نیست

بودجه لازم برای کارهای رسانه‌ای در اختیار ارتش نیست
کد خبر : ۱۲۱۹۲۸۸

سمیه ذاکری که آثارش درباره ارتش جمهوری اسلامی است، اعتقاد دارد به دلیل آنکه ارتش بودجه لازم و کافی ندارد، نمی‌تواند کارهای رسانه‌ای متعدد و با کیفیت تولید کند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، مستندهای سمیه ذاکری به طور خاص حول محور ارتش جمهوری اسلامی و رشادت‌های آنان ساخته می‌شود. او سازنده آثاری چون ارتش زینب، پیش‌مرگان عرب و اگلانتین است که هر کدام روایت متفاوتی از دلیرمردان ارتشی است. آخرین ساخته‌ی او نیز «بر فراز چهارزبر» نام دارد که روایتگر نقش نیروی هوایی در عملیات مرصاد و جلوگیری از پیشروی مناقین از سمت کشور عراق است. به مناسبت روز ارتش، به گفت‌وگو با این مستندساز خستگی‌ناپذیر پرداختیم که در مسیر ساخت هر کدام از مستندهایش خطرات و سختی‌های زیادی را متحمل شده است. در ادامه مشروح این گفتگو را می‌خوانید: 

بودجه لازم برای کارهای رسانه‌ای در اختیار ارتش نیست

نکته اول اینکه شما به عنوان یک بانوی هنرمند با ارتش کار می‌کنید. چطور این اتفاق افتاد؟ آیا علاقه‌مند به حوزه‌های نظامی بودید یا با سفارش وارد این حوزه شدید؟ 

اگر پارتی‌بازی و سفارش بود که ارتش اسپانسر کارهایم می‌شد (با خنده). اسپانسر غالب کارهای من ارتش نیست و من هم برای تولید مستندهایم با ارتش قرارداد نمی‌بندم و پیشنهاد کاری هم از جانب ارتش نداشته‌ام. به اعتقاد من کار رسانه‌ی ارتش ضعیف است و دلیل عمده‌ این اتفاق هم نبود بودجه برای پرداختن به این امور است. برای همین تازه الان نیروی هوایی پای کار من آمده و بعد از یکسال بابت یک مستند که کلی پیش رفته، مذاکره می‌کند. عجیب هم نیست چون تجربه این دست از کارها را ندارد. می‌شود گفت هم برای ما و هم برای آن‌ها یک مقداری سخت است. 

من برای تمام کارهایم از بیرون از ارتش اسپانسر می‌آورم و دلیل اصلی آن هم این است که علاقه خیلی شدیدی به کارم و زمینه‌ای که در آن فعالیت می‌کنم، دارم. به من پیشنهاد کار دیگری دادند با برآورد خیلی بهتر از پروژه‌های ارتش ولی نتوانستم اینجا را رها کنم و آن کارها را انجام بدهم. ده سال است که با مجموعه‌های مختلف ارتش کار می‌کنم، گفتگو می‌کنم و پای خاطراتشان می‌نشینم و یک جورهایی با آن‌ها اُخت شده‌ام و عرق خاصی به آن‌ها پیدا کرده‌ام. همه اینها باعث می‌شود که نتوانم جای دیگری کار کنم. 

 بستگان نزدیکم هم نظامی بوده‌اند ولی در هیچ کجا اسمی از آن‌ها نبردم تا سوءتفاهمی نشود. در حالت عادی هم وقتی من به عنوان یک خانم با ارتش قرارداد می‌بندم، برایشان سوءتفاهم می‌شود (با خنده). کار کردن با عزیزان ارتشی سختی‌های خودش را دارد اما همیشه سعی می‌کنم با آن‌ها خیلی بحث نکنم و در نهایت کار خودم را انجام می‌دهم. 

برای آنها عجیب نیست که شما خانم هستید و در این پروژه‌های سخت و شرایط طاقت فرسا کار می‌سازید؟

در ابتدا این نگاه وجود داشت. خیلی برایشان سخت بود اما دیدند که اسپانسر به من اعتماد کرده است گرچه همچنان ارتش حمایت جدی نمی‌کرد. حالا بعد از دو سه سال، کارها و پروژه‌هایی انجام می‌دهم که تصویربرداران مرد هم تحمل و کشش آن را ندارند و زودتر از من خسته می‌شوند. وقتی از ارتش آمدند و از نزدیک فضای کاری ما را دیدند دیگر حرفی نزدند، فقط می‌گویند فقط اسپانسر داشته باش چون ارتش پول نمی‌دهد. این اعتماد به من، پس از سال‌ها کار برای مجموعه ارتش شکل گرفته است. 

به من می‌گویند کسی تاحالا با این صبر و با این حوصله پای خاطرات ما ننشسته است. چون من خیلی برای کارم ذوق دارم، آن‌ها هم به من اعتماد می‌کنند به طوری که می‌گویند روزهایی که شما تصویربرداری دارید به ما از قبل بگویید که ما حاضر باشیم. 

بودجه لازم برای کارهای رسانه‌ای در اختیار ارتش نیست

نام و موضوع جدیدترین اثر شما چیست و چطور شد که سراغ چنین سوژه‌ای رفتید؟ 

بر فراز چهارزبر آخرین کار بنده است. مابقی کارها هنوز به مرحله تدوین نرسیده است. این مستند درمورد نقش نیروی هوایی در عملیات مرصاد است. درواقع اولین بار است که مستندی با این مضمون ساخته شده. تا به حال به نقش نیروی هوایی در عملیات مرصاد اشاره نشده است. 

دلیل اصلی که این مستند را ساختم، این بود که علاوه بر خود عملیات مرصاد، همان خلبانانی که در عملیات مرصاد بودند در دهه‌ی هفتاد، پایگاه اشرف را بار دیگر بمباران کردند. این عملیات باعث شد که من مصمم برای ساختن این مستند شوم. برای گفتگوها هم از همان خلبانان استفاده کردم که هم در مرصاد بودند و هم در عملیات در دهه هفتاد. 

در دهه هفتاد ترورها و بمب‌گذاری‌های زیادی در کشور داشتیم و این خلبانان با یک عملیات دقیق رفتند تا زهرچشمی از مجاهدین خلق بگیرند که با این حمله تا مدت‌ها پایگاه اشرف غیرعملیاتی شد. در این مستند از حضور مجاهدین خلق هم استفاده شده؛ خاصه آن‌هایی که در عملیات مرصاد بودند. همچنین از افرادی استفاده کردیم که جداشدگان مجاهدین خلق بودند و آن عملیات را به یاد داشتند. بیشتر آنها در دهه هشتاد از سازمان جدا شده بودند. چون یک عذاب وجدان به خاطر کارهایشان دارند، دوست داشتند که در مستند حضور داشته باشند تا عذاب وجدانشان کمتر شود و با تمایل خودشان؛ چهره‌هایشان در فیلم نمایش داده شد.

درمورد عملیات مرصاد، آیا نیروی هوایی آن را پشتیبانی کرد؟ 

عملیات نیروی هوایی در زمانی که قطعنامه امضا شده بود و تقریبا برخی از رزمنده‌ها عقب برگشته بودند، انجام شد. یکسری ناراحت از اینکه چرا جنگ را تمام کردیم، قهر کردند و منطقه غرب خلوت شده بود. وقتی مجاهدین خلق وارد کشور شدند اولین کسانی که می‌توانستند بلند شوند و فورا عملیات مقابله انجام دهند، نیروی هوایی بود. به همین خاطر این مستند را ساختم. همه فکر می‌کنند که نیروی زمینی، سپاه و هوانیروز اولین نفرات در عملیات مرصاد بودند، در صورتی که اول از همه نیروی هوایی رفتند و اول و آخر ستون را زدند تا نیروی پیاده‌ی ما برسند. به همین خاطر این مستند تا به حال به این شکل روایت نشده است. وقتی هم عراق متوجه شد که پیشروی مجاهدین خلق دچار مشکل شده نیروهای خودش را می‌فرستد تا پایگاه‌هایی در تبریز و دزفول و همدان را با بمب‌های تاخیری بزنند تا غیرعملیاتی شوند. بمب‌های تاخیری بین یک تا ۷۲ ساعت ممکن است منفجر شود و دلیل استفاده عراق از آن‌ها این بود که می‌خواست پایگاه‌های هوایی را کاملا غیرعملیاتی کند. 

ما در مستند کاملا شرح دادیم که چطوری در عرض ۴۵ دقیقه تا ۲ ساعت خلبانان نیروی هوایی توانستند عملیات خود را انجام دهند و دوباره جنگنده‌ها بلند شوند و سراسر ستون را بزنند تا وقتی که می‌دانستند ستون دیگر حرکت نمی‌کند و همه پشت نفربرها و تانک‌های سوخته گیر افتادند. بعد از این اتفاق بود که تازه نیروی‌هوایی و هوانیروز جلو آمدند. نیروی هوایی حتی تا یک ماه بعد از عملیات مرصاد هم گشت هوایی داشت تا خیالش از جنگ و شیطنت‌های کشورهای منطقه راحت شود. 

شما چند کار در رابطه با ارتش و حوزه‌های مختلف مرتبط با آن انجام داه‌اید؟ 

یک مستند سریالی بود به نام ارتش زینب که سال ۹۵ پخش شد. مستند بعدی خشاب‌های خالی که در جشنواره مقاومت به نمایش درآمد و نامزد دریافت جایزه شد. مستند پیش‌مرگان عرب هم در جشنواره‌های مختلف خوش درخشید. مستند اگلانتین به جشنواره عمار رفت و برنده فانوس این جشنواره شد. در جشنواره سینماحقیقت نیز تا امروز حضور نداشتم. چون در آن جشنواره کارهای میدانی بیشتر مورد پسند است. اکنون درحال تولید یک کار میدانی هستم. 

دلم می‌خواست مستند اگلانتین در جشنواره سینما حقیقت باشد اما چون اسپانسر با جشنواره زاویه داشت، خودشان نفرستادند. از سال ۹۹ تا به الان هم مشغول ساخت یک مستند سریالی هستم. 

امکان دارد اگر قصه‌ی خوبی در رابطه با ارتشی داشته باشید وارد حوزه داستانی هم بشوید؟ 

صد درصد دنبال آن هستم؛ حتی فیلمنامه آن را هم نوشتم و تا دکوپاژ هم رفتم و به دنبال اسپانسر برای ساخت آن می‌گردم. کار به نوعی مستند داستانی در شاخه بازسازی است و اتفاقا بازسازی سنگینی هم دارد. 

فضای همکاری ارتش برای ساخت آثار سینمایی و رسانه‌ای در سال‌های اخیر بهتر شده است؟ 

بله؛ من دارم می‌بینم که تعداد متقاضی بیشتر شده و ارتش هم اخیرا خیلی همکاری می‌کند. 

چرا قبلا این اتفاق نمی‌افتاد؟ 

دلیلش چند مطلب است. مهمترینش این است که به ارتش برای کارهای رسانه‌ای بودجه کافی داده نمی‌شود. اسم هیچ ارگان دیگری را نمی‌برم ولی چون می‌دانم که بودجه خیلی محدود است و چطور با این بودجه محدود از من مستندساز یا فیلمساز استقبال کند؟ 

از بس که به خاطر همین کمبود بودجه دور بودند روش‌ها و راه‌های همکاری را نمی‌دانستند و قلق کار دستشان نبود. روند کاری آن‌ها الان هم خیلی کند پیش می‌رود تعداد کارها هم طبعا بسیار کم است. چون خیلی دیر شروع کردند البته امروز اوضاع خیلی بهتر شده است. یکسری ارگانها در ارتش هم هستند که سختگیری می‌کردند. از زمان جنگ تا الان هم رویه همین بوده است اما الان کمتر شده. امروز حتی آن ارگان‌ها از ساخت کارهای سینمایی، مستند و رسانه‌ای استقبال می‌کنند. 

اگر در مورد حمایت از چنین کارهایی نکته‌ای دارید، بفرمایید. 

من به اسپانسرها می‌گویم همیشه بی‌انصافی در حق ارتش می‌کنید. بالاخره پول دست شماست و کوتاهی می‌کنید. نیروهای مسلح ایثار و فداکاری غیرقابل وصفی انجام می‌دهند. اما یک وقت‌هایی دوستان وقتی سختگیری‌ها را می‌بینند یک مقدار دلسرد می‌شوند اما من از آن‌ها می‌خواهم که دلسرد نشوند و به خاطر بچه‌های مظلوم و گمنام ارتش تحملشان را بالاتر ببرند تا صدا و رسانه‌ی این افرادِ بی‌رسانه باشند. 

با توجه به تجربه همکاری شما با ارتش اگر شخصی برای تولید مستند در این حوزه مشتاق باشد یا طرحی داشته باشد، به کجا باید مراجعه کند؟ 

اگر اسپانسر داشته باشند ارتش زودتر استقبال می‌کند. اول به روابط عمومی سازمان عقیدتی ارتش مراجعه کنند و بعد آن هماهنگی‌ها انجام می‌شود. 

نکته پایانی...

دوستانی که در ارتش خدمت می‌کنند، می‌دانند که سختی اول متوجه خانواده ارتش مردان است. این از دغدغه‌های اصلی من است که به دغدغه خانواده‌های ارتشی بپردازم. چون می‌دانم که گلایه دارند که چرا اسم خانواده‌های ما که ایثار می‌کنند هیچ‌وقت در رسانه‌ها مطرح نمی‌شود. مثلا آن تکاوری که پنج ماه روی آب برای ماموریت می‌رود، چه کسی خانواده را با همه سختی‌ها می‌چرخاند؟ خانواده و همسران این عزیزان کمتر دیده می‌شوند و واقعا نقش آن‌ها در رسانه کمرنگ است. نمی‌دانم چرا اینطور است اما معتقدم باید به این بانوان بها دهند تا قوت قلبی برایشان شود. با حقوق کم و شغل سخت همسر و رفتن به مناطق محروم این افراد برای این آب و خاک ایثار می‌کنند. چون من این موضوع را در زندگی‌ام تجربه کرده‌ام، می‌دانم این نوع زندگی چقدر سخت است. از نگاه من؛ راحت می‌شود مستندها و فیلم‌هایی را از این ماجراها تهیه کرد که بسیار میخکوب کننده و تماشایی باشد. نشان دادن این رنج‌ها باعث همذات پنداری مخاطبان و هموطنان ما با خانواده این عزیزان می‌شود. خیلی از خانواده‌های ارتش‌ها به من می‌گویند که ما دیگر فراموش شدیم و مورد توجه هیچ‌کس قرار نمی‌گیریم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز