یادداشتی از رامین فناییان؛
آسیبشناسی مسائل زنان در زندگی اجتماعی و خانوادگی
رامین فناییان در نقد نمایش «هفت قصه از هفت پری زمینی برای تو» به کارگردانی روزبه حسینی، نگاه کلی این اثر را معطوف به آسیبشناسی و روانشناسی خانواده و مسائل زنان در زندگی اجتماعی و خانوادگی (دوران نوجوانی و میان سالی) دانست.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «رامین فناییان» در یادداشتی به نقد نمایش «هفت قصه از هفت پری زمینی برای تو» کار «روزبه حسینی» پرداخت.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
روزبه حسینی هنرمندی تجربهگراست. او خود را به قالبها و فرمهای شناخته شده هنری محدود نمیکند و حتی در زمانهای که بسیاری از مشاغل مرتبط با هنرهای اجرایی -و از همه بیشتر تئاتر- در محاق قرار گرفته و تقریباً متوقف شدهاند، به شکلها و شیوههای اجرای جدیدی متناسب با شرایط روز میاندیشد. او حدود و مرزهای هنر اصیل و پویای تئاتر را میشناسد و چنانکه باید، آن را پشت سر میگذارد.
هفت قصه از هفت پری زمینی برای تو، هفت نمایش کوتاه است که در قالبی بین سینما و تئاتر ساخته و به مخاطب ارائه شده است. در واقع این اثر محصول سومین دوره از رپرتوار مونوگهان است که کارگاههای بازیگری و نویسندگی این رپرتوار به دلیل پاندمی کرونا به صورت مجازی برگزار شده است. در این دوره موضوع هر کدام از نمایشها از دل مصاحبههای متعدد با هنرجویان بازیگری زن در دورههای مختلف بیرون آمده و نمایش را پدید آورده است. هفت هنرجوی بازیگری به عنوان نماینده از گروههای هنرجویان کارگاههای بازیگری پس از دو سال منتخب و با قطعات نمایششان به مرحله ضبط نهایی رسیدهاند. سه نویسنده زن هفت اپیزود هم برگزیدگان نویسندگان کارگاه نویسندگی گروه و ناگهان هستند که طی ۵ سال کار متناوب در این تجربه گروه را همراهی کردهاند تا بدین ترتیب هفت قصه از هفت پری زمینی برای تو شکل بگیرد. نمایشی که نگاه کلی آن معطوف به آسیبشناسی و روانشناسی خانواده و مسائل زنان در زندگی اجتماعی و خانوادگی (دوران نوجوانی و میان سالی) است.
روزبه حسینی این نمایش را مبتنی بر شیوه اجرایی مونولوگ طراحی و کارگردانی کرده است. شیوهای که دستمایه خوبی به او میدهد تا فارغ از تکلفهای صحنهپردازانه به درون شخصیت نمایشنامه راه پیدا کند، حدیث نفس او را بشنود و به بازگویی افکاری بپردازد که در ذهن خودش نیز در جریان است.
نوآوری در این اجرا هم مانند اجراهای پیشین روزبه حسینی حضور دارد؛ میتوان گفت او حالا دیگر متد و شیوه خود را تئوریزه کرده و از آموزش آن هم غافل نیست. همواره در صدد بوده و هست تا استعدادهای جدیدی از میان هنرجویانش را به هنر نمایش اضافه کند و این بار هم از هنرجویان خود در اثر کمک گرفته است.
اصل واقعگرایی یا واقعنمایی که در تقدیمِ ابتدایی اثر، به عباس کیارستمی بر آن تأکید شده در این فیلم تئاتر اهمیت زیادی یافته است. کارگردان در حال تمرین با بازیگران و نهایی کردن مونولوگهای شان است و ظاهرا کسی به جز کارگردان از حضور دوربین اطلاعی ندارد. هرازگاهی صدای کارگردان را نیز میشنویم که بازیگر را هدایت میکند، کات میدهد، روتوش میکند و ... این در نگاه اول بیش از هر چیز، تئاتر روایی برشت و لزوم جایگزینی ارتباط فکری و عقلانی با ارتباط حسی و عاطفی با اثر را یادآوری و به مخاطب تأکید میکند: این یک نمایش است نه واقعیت!
نکته مهم در اینجا در مقایسه با واقع گرایی یا واقع نمایی کیارستمی است. قدرت پلانها و معجزه قابهای آثار کیارستمی در این است که او به عنوان کارگردان آن چنان احاطهای بر موضوع و نابازیگر خود دارد که میتواند او را در یک موقعیت واقعی قرار دهد به گونهای که او در واقعیت محض زندگی خود در قاب کیارستمی به یک اَکت دراماتیک برسد و از نمایش به واقعیت طی مسیر کند.
در هفت قصه از هفت پری زمینی برای تو، این واقعیت کجاست؟ البته کارگردان آشکارا سعی دارد به سمت آن برود اما در صحنه فیلم تئاتر روزبه حسینی، واقعیت جریان ندارد. بازیگران او در جایی میان بازیگری و نابازیگری معطل ماندهاند. چون اساسن نابازیگر نیستند.
حقیقت این است که استفاده از نابازیگر و رسیدن به واقع نمایی در صحنه تئاتر بسیار سخت و یا شاید غیر ممکن باشد. در سینما دوربین را میتوان به هر کجایی از زندگی برد و واقعیت را در مکان رویداد ثبت کرد. اما روی صحنه تئاتر نابازیگر آیا در اکوسیستم خود قرار دارد که واقعی به نظر برسد؟
به نظر من اساساً صحنه تئاتر بیشتر میتواند جایگاه حقیقت باشد نه واقعیت.