محمدرضا فرطوسی در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد:
سلیقه حاکم بر هنروتجربه فیلمی که قرار بود نماینده عراق در اسکار باشد را نپسندید/ در شرایطی که درهای کشورهای دیگر به روی فیلم باز است در کشور خودم همه درها را رویمان بستند
کارگردان فیلم سینمایی «من یوسفم، مادر» که دو روز پیش جایزه بهترین فیلم بلند بخش مسابقه اصلی و نیز جایزه تماشاگران بهترین فیلم بلند چهارمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم «لاهه» (مِنا) در کشور هلند را از آن خود کرد، از شرایط سخت اکران این فیلم در داخل کشور گفت.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلمهای هنری و تجربی طی سالهای اخیر بیشترین جوایز را از جشنوارههای خارجی کسب کردهاند، فیلمهایی که در همه جای دنیا از طرف مسئولان و دولتمردان حمایت میشود تا باعث رشد و ارتقای سینما در بین مخاطبان شوند. در کشور ما گروهی به نام هنر و تجربه برای حمایت و اکران این فیلمها شروع به کار کرد که در ظاهر خیلی به نفع فیلمسازان مستقل و فیلمهای کم هزینه (لوباجت) بود. حال که کرونا اکران فیلمها را در سینما مختل کرده، فیلمهای هنر و تجربه هم به طبع تعطیلی سالنهای سینما کمتر اکران میشوند. در این بین پلتفرمهای معروف و پرمخاطب از اکران فیلمهای تجربی سرباز میزنند و شرط قراردادشان حضور بازیگرهای معروف و سلبریتی است، شرطی که فیلمهای تجربی از آن بیبهره یا کمبهره هستند. هاشور تنها پلتفرمی است که تاکنون به اکران آنلاین فیلمهای گروه هنر و تجربه تن داده و فیلمهای تجربی را اکران آنلاین میکند. به بهانه مشکلات اکران این فیلمها به سراغ کارگردان فیلمی تجربی و با نگاهی متفاوت به دفاع مقدس رفتیم. محمدرضا فرطوسی کارگردان فیلم «من یوسفم، مادر» که به تازگی دو جایزه از جشنواره لاهه هلند دریافت کرده، از نوع نگاه سلیقهای مدیران گروه هنر و تجربه گلایه دارد. با او درباره موضوع فیلم و گلایههایش گفتگویی داشتیم که میخوانید.
برای اکران فیلم «من یوسفم، مادر» چه اقداماتی کردهاید؟
قصد داشتیم فیلم را در گروه سینماهای هنر و تجربه اکران کنیم اما بعد از مدتی پیگیری جواب مشخصی به ما ندادند، تا زمانی که به دلیل کرونا سینماها تعطیل شد. ما فکر میکردیم کرونا خیلی زود تمام میشود، ولی نشد و الان به ذهنمان رسیده که فیلم را آنلاین اکران کنیم. با چند پلتفرم صحبت کردهایم و احتمالا فیلم را در سایت هاشور اکران خواهیم کرد؛ البته هنوز تایید نهایی انجام نشده اما در کل گزینهها برای اکران کم است.
پلتفرمهایی همچون فیلیمو و نماوا از اکران فیلمهایی مثل فیلم شما چندان استقبال نمیکنند؟
فیلیمو و نماوا فیلمهای مستقل را اکران نمیکنند بلکه رایت آن را میخرند. با این روش شرایطی مهیا میشود که مردم فیلم را ببینند اما هیچ سود مادی برای ما ندارد. برای فیلمهای با پروانه ویدیویی و فیلمهای مستقل پول ناچیزی میدهند، در حالی که هنر و تجربه که حامی فیلمهای مستقل و هنری است هم وارد بازی مخاطب شده و از اکران چنین فیلمهایی سر باز میزند و در فیلمها دنبال ستاره است، در حالی که هنر و تجربه ذاتا برای فیلمهای خاص و تجربهگرا شکل گرفته است. در نهایت فیلمی مثل فیلم ما به فستیوالهای خارجی میرود، اما در آرزوی یک اکران ساده در کشور خودمان هستیم، زیرا اینجا همه درها برایش بسته است و در کشورهای دیگر باز است.
این موضوع بسیار مهمی در ایران است اما هیچ حمایتی نمیشود؛ منظورم حمایت از لحاظ مالی نیست، اما حداقل اجازه بدهید مخاطب فیلم را ببیند.
بنابراین هنر و تجربه هیچ حمایتی از شما نکرده است؟
نه تنها حمایت نکرده بلکه فیلم را هم اکران نمیکند. وقتی هم دلیلش را جویا میشویم میگویند باید زمانش برسد و موقعیت مناسب به وجود بیاید که مردم بخواهند فیلم را ببینند. ما میگوییم شما باید فیلم را اکران کنید که مردم با آن آشنا شوند. این فیلم با قواعد رایج نیست، زبان فیلم عربی است و احتمالا باب میلشان نیست چون در فضای شهری و دارای جذابیتهای روتین نیست، در حالی که هنر و تجربه باید از ما حمایت کند اما هیچ حمایتی نکرده و حاضر نشدند فیلم را اکران کنند. به همین دلیل فیلم همچنان داخل ایران دیده نشده در حالی که هر فیلمسازی آرزو دارد فیلمش در کشور خودش دیده شود.
فیلم «من یوسفم، مادر» تاکنون در چند فستیوال خارجی شرکت کرده و اکران داشته است؟
فیلم تا الان در ۱۳ فستیوال شرکت کرده، ۳ جایزه گرفته، ۲ بار نامزد دریافت جایزه شده و چند نمایش دانشگاهی داشته است. به دلیل اینکه فیلم همکاری مشترک ایران و عراق است، در عراق افتتاحیه داشته و وزارت فرهنگ عراق دعوت کرد که فیلم را در حضور خود کارگردانان و هنرمندان و مسئولان، اکران کند. در بغداد در سالن اصلی ملی آنها با حضور بازیگران، معاون وزیر و چند مسئول سینمایی نمایش خیلی خوبی داشت و مطبوعات به خوبی به آن پرداختند. این فیلم قرار بود نماینده عراق در اسکار باشد ولی باز هم کرونا باعث شد، این کار عقب بیفتد زیرا فیلم هنوز اکران نشده است.
کمی از وضعیت سینما و تولیدات سینمایی عراق بگویید.
سینماهای عراق هم در یک سال اخیر کاملا تعطیل بود. در آن جا سینما به شکل جدی وجود ندارد، سالن سینما دارد که فیلمهای آمریکایی پخش میکند اما تولید خیلی خیلی کم است و در حد دو یا سه فیلم بلند سینمایی در سال ساخته میشود، ولی غالبا فیلمهای آمریکایی و عربی را اکران میکنند.
سینما در عراق نیاز به حمایت جدی دارد، مثلا بنیاد فارابی میتواند وارد شود و با استفاده از این فرصتی که هست، تفاهمنامهای را در حوزه سینما امضا کنند و تولیدات مشترک داشته باشند. مثلا فیلم من با همکاری یک شرکت عراقی به صورت مستقل تولید شده و موضوع آن در مورد دوستی این دو ملت است. قصه قصهی جنگ ایران است.
یکی از داوران جشنواره مِنا میگفت در کل سینمای جنگی که ما دیدیم هیچکس جنگ را از این زاویه ندیده بود. قصه یک سرباز عراقی است که حاضر نمیشود مقابل ایران بجنگد و به دلیل اینکه صدام دنبال او میگشته مجبور میشود تا زمان سقوط صدام خودش را مخفی کند.
موضوع فیلم خیلی جالب است، اولین نمایش جهانیاش در جشنواره فیلم سینه کوئست آمریکا بوده که جشنوارهای مورد تایید اسکار است و بسیاری از آثار از آنجا به اسکار معرفی میشوند. فیلم در این جشنواره نمایش داده شد و هیئت داوران فستیوال یک متنی برای فیلم نوشته بودند مبنی بر اینکه این فیلم، فیلمی است که بسیار با احساس است و توانسته به شخصیتها جان داده و با کارگردانی قدرتمند ما را وارد عمق قصه کرده و توانستیم شخصیتها را به شکل ملموس حس کنیم. بعدها فیلم برای نمایشهای دانشگاهی در آمریکا و اروپا دعوت شد و چندین نمایش هم داشت که بعد به دلیل کرونا کمتر شد.
پس نظر شما این است که در ایران هیچ حمایتی نشده و کلا از این نوع فیلمها در اکران و تولید حمایت نمیشود و حتی فیلم شما تولید مستقل بوده است؟
ما فقط توقع داریم فیلم را اکران کنند. اکران روی کلیشههای ذهنی گذشته بنا شده است. مثلا فیلمی که یکسری شرایط را دارد که کمی از خطوط خارج شود، حتی هنر و تجربه هم آن را نمیپذیرد.
این خطوط شامل چه چیزهایی هستند؟
مواردی همچون عوض کردن زبان فیلم یا داشتن موضوعی متفاوت. من موضوع جنگ را از نگاه عراق دیدم، این چیزی است که جدید است اما به جای اینکه استقبال شود پس زده میشود. در ایران فقط مسئولین هنر و تجربه فیلم را دیدند و تشخیص دادند فیلم خوبی نیست. ما میگفتیم اجازه بدهید فیلم اکران شود و مردم نظر بدهند اما آنها میگفتند زبان فیلم عربی است و مخاطب ندارد. مردم این همه فیلم با زیرنویس میبینند، چه اشکالی دارد این فیلم را هم ببینند. مسئله این است که یک چیزی در ذهنشان هست که نمیدانم بر اساس روابط خاصی است یا یک نوع فیلمهای خاص را میپسندند، اما در نهایت منجر به این میشود که چنین فیلمهایی به فستیوالهای خارجی میرود و جایزه هم میگیرد اما در کشور خودش هیچ اکرانی ندارد.
آیا نگاهی ندارند به اینکه ما یک قشری داریم که مثلا در جنوب ایران عرب زبان هستند، شاید آنجا اکران شود و مورد استقبال قرار بگیرد؟
به صورت مستقیم نمیگویند که فیلم عربی است و مشکلش این است، میگویند این فیلم مخاطب ندارد. در صورتی که آثار سینمای هنر و تجربه ذاتا اگر مخاطب آنچنانی داشت، اکران عمومی میکردند. هنر و تجربه در اصل جای فیلمهای تجربی و چنین آثاری است. در حال حاضر آدمهای مختلف از کشورهای مختلف فیلم را دیدند و تایید کردند، بنابراین شما نمیتوانید بگویید فیلم بد است و مخاطب ندارد.
این مسائل بدین معناست که نظر شخصی در تصمیمگیری برای اکران فیلمها اعمال میشود؟
شخصی نه به آن معنی که با من مشکلی داشته باشند، اما سلیقه شخصی حاکم است که فیلم را نمیپسندد. اگر همیشه قرار باشد این سلیقه همیشه حاکم باشد یک دسته از فیلمها همیشه از اکران دور میمانند. این سلیقه باید عوض شود، یا اینکه یک گروهی از مسئولین یا داوران هنر و تجربه فیلمها را ببینند و درباره اکران آن تصمیم بگیرند، جالب است که هیچ یک از اعضای هیئت داوران هنر و تجربه فیلم را ندیدهاند و فقط یک نفر این فیلم را دیده و به این نتیجه رسیده که فیلم مخاطب ندارد. من شخصا فیلم را برای آقای علمالهدی فرستادم و قرار است دوباره مورد بررسی قرار گیرد.
نمیخواهم مسئله هنر و تجربه بحث اصلی شود، صرفا یک اشارهای شود که هنر و تجربه حاضر نیست فیلم را اکران کند. ما هم میخواهیم آنلاین اکران کنیم که بتوانیم فیلم بعدی را بسازیم و آرزوی هر فیلمسازی این است که مخاطب فیلمش را ببیند، منتقدان کارش را ببینند و نقد کنند. «من یوسفم مادر» اولین فیلم من است و نظر مخاطبان و منتقدان برایم خیلی مهم است. ضمن اینکه اصلا ادعایی ندارم که بهترین فیلم دنیا را ساختهام. دوست دارم فیلم بعدیام را بسازم اما تا زمانی که این فیلم اکران و دیده نشود، اصلا دل و جان ورود به فیلم بعدی را ندارم.
به ساخت فیلم جدید فکر میکنید و اقداماتی برای ساخت یک فیلم دیگر انجام دادهاید؟
بله فیلمنامه را نوشتهام و در حال بازنویسی است. دورانی که در قرنطینه بودیم، روی فیلم بعدی خیلی وقت گذاشتم. قصه فیلم جدید در سه کشور میگذرد که بخش زیادی از قصه در ایران است. قصه فیلم در سه دوره زمانی روایت میشود و موضوع اصلی آن مهاجرت است از زمان جنگ تا الان.
موضوع قدس از موضوعات مورد علاقه شماست، آیا برنامهای برای ساخت فیلمی در این باره دارید؟
بله در سالهای بعد ممکن است فیلمی با این موضوع بسازم چون همیشه برایم جذاب بوده، اما الان نه، الان دوست دارم درباره مناطق خودمان، یعنی جنوب کشور و خوزستان فیلم بسازم زیرا در آنجا میتوان قصههای جدیدی را روایت کرد.
در فیلم جدید هم به گویش عربی ادامه میدهید یا فیلم را با زبان فارسی میسازید؟
ممکن است تلفیقی از این دو باشد. گویش و زبان خیلی مسئله نیست اگر چه مهم است، اما در نهایت من قصد دارم قصه متفاوتی را روایت کنم. مثلا در فیلم «من یوسفم، مادر» سعی کردم یک زاویه جدید را روایت کنم. اگر فیلم اکران شود ممکن است عدهای انتقاد کنند، اما مطمئنم همه خواهند گفت که این زاویه جدیدی از جنگ را روایت کرده است. زاویهای که هیچکدام از فیلمهای دفاع مقدسی به آن نپرداختهاند. اگر بخواهم خلاصه آن را بگویم قصه یک خانواده عراقی است که پسر جوانشان حاضر نمیشود با ایران بجنگد که البته این قصه بر اساس واقعیت است. اغلب شیعیان جنوب عراق به دلیل قرابتهای مذهبی تن به جنگ با ایران نمیدادند و صدام همه آنها را دستگیر و اعدام میکرد. این کاراکتر میرود یک جایی مخفی میشود تا زمانی که صدام سقوط میکند. قصه فیلم سه روز قبل از سقوط صدام است که خبر میرسد پسری که ۲۰ سال پیش گم شده بود، پیدا شده است. فیلم نفی جدی خشونت است و انتقادی جدی به جنگ و حزب بعث کرده است. بعد از سقوط صدام هم به حضور آمریکا انتقاد میکند. همه این انتقادها به شکل سینمایی انجام میشود و نه شعاری دارد نه دیالوگی، همه نکاتش را با تصویر بیان میکند.
هیئت داوران در فستیوال هلند نوشته بودند تجربه جالبی است که یک فیلم جنگی بسازی بدون اینکه هیچ تصویری از جنگ در فیلم باشد. فیلم ما در مورد جنگ است ولی هیچ تصویری از جنگ ندارد. اتفاقات در یک خانه رخ میدهد و رابطه یک مادر با فرزندش را نشان میدهد، زمانی که خبر پیدا شدن فرزندش را به او میدهند.