در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
شرایط برای ساخت فیلمهای سیاسی مهیا نیست/ "مصلحت" هیچ تطبیقی با شخصیتهای سیاسی ندارد/ "کتونی زرنگی" قربانی اختلافات مدیران تلویزیون شد/ درصد اندکی از مخاطبان "دیدن این فیلم جرم است" را دوست نداشتند
محمدرضا شفاه از فراهم نبودن شرایط برای ساختن فیلم در ژانر سیاسی میگوید و معتقد است جناحهای سیاسی کشور از ساخته شدن این نوع فیلمها هراس دارند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، دهه نود به جز چند فیلم که آن هم فقط طعنههایی به سیاست داشتند، فیلمی درباره سیاست یا رجل سیاسی ساخته نشد اما تجربه ثابت کرده هر بار فیلمی در این ژانر ساخته شد، مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است. فیلمهای سیاسی در ایران همواره با ممیزیهایی روبرو هستند چراکه در هر دوره مدیران هر کدام گمان داشتهاند این فیلمها قصد نقد دولت و جناح مطبوع آنها را داشته است به همین دلیل در روزگاری آنها را سانسور کرده یا از اکران آنها جلوگیری به عمل آوردهاند.
سراغ محمدرضا شفاه (تهیهکننده فیلم سینمایی دیدن این فیلم جرم است) رفتیم تا با او درباره سرنوشت دو فیلم مصلحت و دیدن این فیلم جرم است، گفتگو کنیم. شفاه همچنین تهیهکنندگی سریال «کتونی زرنگی» ساخته علی ملاقلی پور را برعهده داشته که تاکنون موافقت پخش را در تلویزیون کسب نکرده است. باید دید در این مدت تلویزیون اقدام به پخش این سریال میکند یا باید بار دیگر انتظار در واکنش ازسوی کارگردان «قندون جهزیه» باشیم. علی ملاقلیپور در پستی که در فضای مجازی منتشر کرده تا آخر ماه مبارک رمضان به مدیران صداوسیما وقت داده که تکلیف پخش سریال «کتونی زرنگی»را روشن کنند.
موضع شما درباره عدم پخش سریال «کتونی زرنگی» چیست و چه برنامهای برای نمایش این سریال پرحاشیه در صداوسیما دارید؟
«کتونی زرنگی» و اساسا سریالهایی که در سازمان صداوسیما ساخته میشوند، با فیلمهای سینمایی و شبکه نمایش خانگی متفاوت است. تلویزیون مالک سریالهاست و درباره زمان پخش آن هم خودش تصمیم گیرنده است، اما در سینما مالکیت مادی کار برای یک شخص یا یک سازمان و ارگان است و یک سازمان و وزارتخانه مجزا باید برای اکران آن مجوز بدهد. «کتونی زرنگی» پیچیدگی دیگری هم دارد و فکر میکنم این سریال در یک موقعیت خیلی گنگ اما بیدلیل قرار گرفته است.
واقعا اعتقاد دارم وضعیتی که «کتونی زرنگی» در آن قرار گرفته یک موقعیت بیدلیل است. یک اتفاقی افتاده که باعث شده بیشتر از حد معمول در مورد این اثر صحبت شود و روی آن زوم شود. حالا آن اتفاقات تمام شده ولی هنوز همان برچسب روی این اثر باقی مانده است. این سریال به علت یکسری اختلافات مدیریتی در سازمان توقیف شد و دلایل هم این نبود که علی ملاقلیپور آدمی است که به نظام جمهوری اسلامی اعتقاد دارد یا خیر. آقای ملاقلیپور قبل از ساخت سریال «کتونی زرنگی» به عنوان یکی از چهرههای انقلابی جشنواره عمار انتخاب شد و آدم ناشناسی نبود. او یک مستند در مورد بازرگان ساخته بود که به شدت مورد انتقاد جریان اصلاحات قرار گرفت. او فردیست که به انقلاب اعتقاد جدی دارد و برای آن هزینههای زیادی هم داده است. او در جشنوارههایی که موضوعات انقلابی اهمیت دارد هم همیشه حضور داشته و آثارش مورد استقبال قرار گرفته است. حتی فیلم «قندون جهیزیه» از نگاه بچههایی که در فضای فرهنگی انقلابی فعالیت میکنند، فیلم بسیار محبوبی است.
سریال «کتونی زرنگی» حاشیهای نداشت و فقط به دلیل اختلاف نظر بین مدیران سازمان صداوسیما پخش نشد. یک اختلافاتی همیشه بین مدیران سازمان صداوسیما بوده است. معاون وقت سازمان صداوسیما مخالف پخش بود و شواهد ما هم همین را نشان میداد، اما اکنون معاون سیما تغییر کرده و آقای شاهآبادی در این سمت حضور دارد و من فکر میکنم شرایط کاملا فراهم است برای اینکه «کتونی زرنگی» پخش شود، ولی اینکه هنوز این اتفاق نیفتاده شاید یک تعلل یا یک نادیده گرفتن مسئلهای است که برای ما مهم است، اما برای آنها اهمیت چندانی ندارد.
با علی ملاقلیپور پیگیر این هستیم که یک جلسه با آقای شاهآبادی داشته باشیم تا این موضوع حل شود، چون سریال «کتونی زرنگی» حاصل زحمات بچههایی است که سالهاست در تلویزیون کار میکنند. علی ملاقلیپور هم واقعا برای این سریال زحمت کشیده؛ او فیلمسازی صاحب سبک است. شاید عدهای سبک او را دوست نداشته باشند، اما او فیلمسازیست که اگر در این فضایی که میخواهد طنز را تجربه کند، تلویزیون به او فضای لازم را بدهد، در آینده یکی از سرمایههای صداوسیما خواهد شد. من سالهاست با بچههای فیلمساز جوان کار میکنم و علی ملاقلیپور را هم یکی از نیروهای ارزشمند و ارزشی این مملکت میدانم. معتقدم که او جزو داشتههای هنری این کشور است و باید به او کمک کرد. «کتونی زرنگی» محصول خون دل کارگردان، تهیهکننده، بازیگران و عوامل است. ما هنوز بخشی از بدهیهای آن را برعهده داریم و واقعا خیلی تلخ است که تا این حد نسبت به این سریال کم لطفی شود. اکنون که شرایط فراهم است، باید مدیران صداوسیما تلاش کنند که مشکل را حل کنند تا سریال پخش شود.
فیلم «دیدن این فیلم جرم است» پس از کش و قوسهای فراوان اکران شد و هیچ اتفاقی هم نیفتاد. دلیل این همه فشار برای اکران نشدن این فیلم چه بود و از چه چیزی میترسیدند؟ این فیلم اکران شد و عدهای هم آن را پسندیدند و دوست داشتند و عدهای هم ارتباط برقرار نکردند و انتقاد داشتند.
«دیدن این فیلم جرم است» فیلمی بود که در اکرانهای جشنوارهای متوجه شدیم درصد اندکی از مخاطبان آن را دوست نداشتند و مورد علاقهشان نبود، اما در سالنها میدیدیم که مورد تشویق درصد انبوهی از مخاطبان قرار گرفت و خیلی از مخاطبان راضی از سالن خارج میشدند. اکنون هم در اکرانهای عمومی سینما و یا اکرانهای آنلاین در فضای مجازی شاهد بازخوردها و نتایج خوبی هستیم. یکی از محاسن اکران آنلاین و فضای مجازی این است که نظرات مردم بدون دستکاری ارزیابی و منتشر میشود و به راحتی میتوان فهمید که فیلم تا چه حد مورد پسند مخاطبان قرار گرفته است. «دیدن این فیلم جرم است» در بین فیلمهایی که در شبکه نمایش خانگی اکران آنلاین شدهاند، جزو فیلمهای مورد توجه مردم بوده و تعداد بسیار بالایی کامنت مردمی دارد که تقریبا همه مثبت هستند و یک شیفتگی عجیبی نسبت به فیلم به وجود آمده است. آمار به ما نشان میدهد که این فیلم در بین طیفهای مختلف مردم مخاطب دارد. افرادی که نظر مثبتی درباره فیلم دارند دارای یک ایدئولوژی و یک خط فکری نیستند و از نظرات و سلایق مختلفی برخوردارند. مخاطبان با هر نوع طرز فکر و سلیقهای فیلم را همراهی کردند و دوست داشتند.
برای عموم مردم این سوال پیش میآید که چرا از این جنس فیلمها ساخته نمیشود، اما افرادی که فیلم را دیدهاند قطعا متوجه شدهاند که چرا چنین فیلمهایی ساخته نمیشود. به قدری فضا نسبت به موضوعات و حرفهای این چنینی سخت و سنگین است که سازندگان آن اثر ترجیح میدهند وارد چالش نشوند و سختیها و مشکلات و چالشهایی که برایشان پیش میآید را به جان نخرند. خوشبختانه «دیدن این فیلم جرم است» اکران شد و مردم فیلم را دوست داشتند، چه کسانی که طرفدار نظام انقلابی هستند، چه کسانی که انتقادهایی به نظام دارند. بین مخاطبان از هر قشری حضور داشتند که حرفهای فیلم برایشان جالب بود و آن را دوست داشتند. بیشتر حرفهایی که در فیلم زده شد مورد پسند تمام کسانی است که روزی در این کشور انقلاب کردند. با وجود اینکه «دیدن این فیلم جرم است» هماکنون در حال اکران است اما میدانم که اگر همین فیلمنامه را به وزارت ارشاد یا سازمانهایی که ناظر هستند، ارائه دهم، دوباره با همان واکنشها و سنگاندازیها روبهرو خواهم شد.
برخی از سازمانها یا نهادهایی که فیلم را دوست نداشتند و خیلی ابراز نگرانی میکردند و بارها برای اکران این فیلم با ما بحث کرده بودند، پس از اینکه «دیدن این فیلم جرم است» اکران شد و واکنشهای مردم را دیدند، نظراتشان تغییر کرده و میگویند فیلم بسیار خوبی است و چقدر خوب شد که شما این فیلم را ساختید. پس از دیدن واکنشهای مردمی، نظرات برخی از این آدمها برگشته و دوستدار فیلم شدهاند، اما با چیزی که از این فضا میشناسم میدانم که اگر ما دوباره چنین فیلمنامهای ارائه دهیم حتما دوباره با تمام آن تنگ نظریها، سختیها و سنگاندازیها مواجه خواهیم شد. اگر فردی مثل من که چنین فیلمی را ساخته بخواهد فیلمنامه مشابهی را ارائه دهد، شاید شرایط برایش سختتر باشد، به این دلیل که به او با این دید نگاه میکنند که قبلا فیلمی مثل «دیدن این فیلم جرم است» ساخته و ممکن است بازهم فیلم پرحاشیهای بسازد.
مشکلات فیلمهایی از این دست چیست و چه شرایط مناسبی نیاز دارد که دوباره به ساخت فیلمهای مشابهی برسیم؟
من به عنوان یک تهیهکننده شاید دوباره فیلمی مثل «دیدن این فیلم جرم است» را بسازم، اما با این شرایطی که بوجود آمده و مشکلاتی که برای سازندگان این قبیل آثار بوجود میآورند اگر کسی به این حوزهها و این نوع از فیلمسازی ورود نکند، کاملا منطقی است. زمانی که به عنوان یک فیلمساز یا سینماگر میخواهی حرف دلت را بزنی، حرف دلی که دغدغه دارد و دردمندانه است و میخواهی نسبت به نظامی که دوستش داری واکنش نشان دهی، اما آنقدر شرایط را برایت سخت میکنند که از بیان حرفت برای وطنی که دوستش داری و دلت برایش میتپد، منصرف و دلسرد میشوی و از اینکه در این حوزه ورود کردی پشیمان میشوی. برخی مدیران با در تنگنا قرار دادن افرادی که میخواهند فیلمهای این چنینی بسازند مجبورت میکنند کاری بسازی که کاملا خنثی باشد و هیچ نوع دغدغه سیاسی و اجتماعی نداشته باشد تا اینکه بخواهی فیلمی بسازی و حرفهایی بزنی که خودت را به دردسر بیاندازی. اما با این همه تمام تلاشم را میکنم که از این دست آثار بسازم و امیدوارم که همه همراهان و دوستانم که در پروژههایی مثل «دیدن این فیلم جرم است» همراه من بودند، در پروژههای بعدی نیز پای کار باشند تا بتوانیم فیلمهایی بسازیم که حرف مردم است. سینما به این جنس فیلمها نیاز دارد و مردم هم با استقبال از «دیدن این فیلم جرم است» علاقه خودشان را به چنین فیلمهایی نشان دادند.
آیا فکر میکنید که فیلم «مصلحت» هم دچار مشکلاتی شبیه به مشکلات فیلم «دیدن این فیلم جرم است» میشود؟ چه برنامهای برای اکران آن دارید؟
فیلم «مصحلت» دچار مشکل خاصی نمیشود، پروانه نمایش آن را هم از وزارت ارشاد گرفتهایم. برای اکران فیلم «مصحلت» بیشتر درگیر مسائل کرونا و بسته بودن سینماها شدیم. هنوز هم تصمیمی برای اکران آنلاین این فیلم نگرفتیم و قصد داریم یک اکران عمومی داشته باشیم.
در فیلم «مصلحت» نشانههایی از انتقاد و طعنه به آیتالله هاشمی رفسنجانی وجود دارد. آیا واقعا چنین قصدی وجود داشت؟
در ارتباط با فیلم «دیدن این فیلم جرم است» هم چنین دیدگاههایی وجود داشت و برخی افراد معتقد بودند که برخی شخصیتها مابهازای بیرونی دارند درحالیکه این طور نبود. واقعیت این است که ما فکر میکنیم فیلمی که وارد ساحتهای سیاسی میشود، نباید اینقدر کوتهبینانه ساخته شود که فقط درباره یک آدم در عرصه سیاست ایران حرف بزند. فکر میکنم فیلم سیاسی باید به قدری جدی و عمیق ساخته شود که اگر در یک کشور دیگر هم فیلم را دیدند با آن ارتباط برقرار کنند. فیلم «مصلحت» تطبیقی با شخصیتهای مشخصی از تاریخ معاصر ندارد، از زمان نگارش فیلمنامه هم به شدت تاکید داشتیم که تطبیقی با شخصیتهای سیاسی نداشته باشد.
حتی یک عدهای معتقد بودند که شخصیت اصلی قصه آیتالله محمدیگلپایگانی را نشان داده است، اما داستان آیتالله محمدیگلپایگانی کاملا با قصه «مصلحت» فرق دارد و به جز اینکه ایشان هم درباره پسرشان پروندهای در دست داشتند، مشابهت دیگری در این فیلم پیدا نمیشود. به نظر ما فلسفه سیاسی مهمتر از جناحبازیهای سیاسی است، اگر بتوانیم روی راه و رسم سیاستمداری تاثیری بگذاریم برایمان مهمتر از آن است که جهتبازیهای سیاسی انجام دهیم؛ این نگاهی است که از طرف ما برای ساخت فیلم «مصلحت» وجود داشته است.