محمدهادی عطایی:
نگاهِ دولت به تئاتر خیابانی محترمانه نیست/ مواجهه تماشاگر با نمایشگر خیابانی صریح و بیپرده است/ نمایشهای محیطی، راهِ نجات تئاتر از خواب کرونایی بود
محمدهادی عطایی به نگاه نادرست دولت و تئاتریها به تئاتر خیابانی اشاره کرده و از مشکلاتی میگوید که این گونه تئاتری در ایران با آن مواجه است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «محمدهادی عطایی» از بازیگران پر کار تئاتر است که حوزه فعالیتش تنها در تئاتر صحنهای نیست؛ او سالهاست که در کارگردانی و اجرای نمایشهای خیابانی هم فعالیت میکند و به نامی آشنا در این گونه از تئاتر هم تبدیل شده است. عطایی از مشکلاتی میگوید که تئاتر خیابانی، محیطی و دیگر گونههای اجرایی در ایران با آن مواجه است و از منظر خود به ریشه به این مشکلات و اشاره میکند.
مشروح این گفتگو را میتوانید در ادامه بخوانید:
تئاتر خیابانی با اینکه از جمله پرمخاطبترین اشکال تئاتری در کشورمان است، اما به نظر میرسد آنچنان که باید مورد توجه جدی قرار نگرفته است. فکر میکنید این نگاه از کجا میآید؟
نگاهی که به تئاتر خیابانی داریم، به نظرم نگاه درستی نیست؛ چه در دانشگاه و در قسمت آکادمیک ماجرا و چه در بین تئاتریهایمان و کسانی که به صورت حرفهای تئاتر کار میکنند، نگاه جامع و کاملی به آن وجود ندارد. درحالیکه تئاتر خیابانی یکی از کاربردیترین شیوههای اجرایی و گونههای نمایشی است. در تئاتر خیابانی با هر موضوعی میتوانیم بین مردم برویم و آموزش دهیم. میتوانیم در هر اتفاقی که در مملکتمان میافتد، با کمک نمایشگرهای خیابانی آن را در سطح جامعه به صورت بسیار شکیل، هنری و نمایشی آموزش دهیم، اما متاسفانه حامی قوی ندارد و نگاه ویژه و حتی محترمانهای از سوی دولت به آن نمیشود. سالهاست که ادارهکل هنرهای نمایشی در اجراهای مناسبتی و رپرتوآرها از عوامل تئاتر خیابانی استفاده میکند، اما حتی دستمزدی که برایشان در نظر گرفته میشود، قابل احترام نیست و رقم بسیار ناچیز و کمی است. به جرات میتوانم بگویم تنخواهی که امسال جشنواره تئاتر فجر برای تولید یک اثر خیابانی در نظر گرفته از دستمزدِ منِ محمدهادی عطایی در روزهایی که تئاتر زنده بود و روی صحنه میرفتم کمتر است؛ در حالیکه تولید یک تئاتر شامل دستمزدِ کسی که ایدهپردازی کرده، طرح را نوشته، کارگردان، عوامل فنی و بازیگران، بچههای گروه موسیقی، طراح لباس و... میشود. یعنی دستمزد من بهعنوان یک بازیگر، برای ۳۰ شب اجرا بیشتر از ۱۲ میلیون کمک هزینه تولید تئاتر خیابانی است که جشنواره مدنظر قرار داده. تصور کنید که یک کارگردان چطور باید این ۱۲-۱۰ میلیون را بین همه نفراتش تقسیم کند و از آن مهمتر باید لباس بخرد، بدوزد، آکسسوار آماده کند و تدارکات دیگر را فراهم کند. میخواهم بگویم وقتی حتی در بُعد قراردادی هم نگاهی حمایتی به تئاتر خیابانی نمیشود، گروهها مجبورند در تولید چیزهایی را کم کنند، از کنار برخی ضروریات اجرا به سادگی بگذرند و حتی چشم روی یکسری اتفاقات ببندند و همه اینها در نهایت منجر به این میشود که بسیاری از تئاترهای خیابانی دارای کیفیت بالایی نباشند.
نکته جالب ماجرا این است که وقتی گروهی برای اجرای محیطی یا دیگرگونهها از یک کشور دیگر به جشنواره تئاتر فجر بیاید، میبینید که همین آقایان مسئول، چه عزت و احترامی به آنها میکنند، چه قراردادهای خوبی با آنها میبندند و چه امکاناتی در اختیارشان میگذارند. آیا این امکانات و این نگاه ویژه برای بچههای خودمان که در تئاتر محیطی و دیگرگونهها تلاش میکنند هم هست؟ قطعا نیست. تا زمانی که نگاه ادارهکل هنرهای نمایشی چنین است، نباید منتظر اتفاق بسیار درخشانی در تئاتر خیابانی باشیم.
این تفاوت نگاه و تبعیض در سیاستگذاری بین تئاتر صحنهای و خیابانی از کجا میآید؟
گاهی خود نمایشگران خیابانی باعث میشوند که به این نوع تئاتر، اینطور سطحی نگاه شود. اما ببینید، در جشنوارههای مختلف، مثل همین جشنواره فجر، با اینکه تعداد سالنها و صندلیهای تئاتری ما مشخص است، اما هر سال میآیند و در آمارهایشان، میگویند میزان استقبال نسبت به دوره پیش بیشتر بوده است. آیا ما صندلیای اضافه کردیم؟ سالنی اضافه کردیم؟ قطعا خیر. ولی در تئاتر خیابانی میتوانیم افزایش مخاطب را سال به سال ببینیم که چطور حتی زیر باران، تماشاگر میایستد و اثری را تماشا میکند. اتفاقی که در همین دوره یعنی در تاریخ ۱۸ بهمن ۹۹ شاهد بودم که مردم درحالی روبهروی تالار وحدت ایستاده و تئاتری را نگاه میکردند که داشت باران میبارید. بنابراین اگر اینگونه نمایشها حمایت شود، چه در بحث مدیریتی، چه در بحث سختافزاری و نرمافزاری و حمایتهای مالی، مطمئن باشید مخاطب میایستد و لذت هم میبرد. در تئاتر صحنهای شاید دیده باشیم که اثری، یک جورهایی به کمک اتفاقاتی مثل نور و طراحی صحنه و... تماشاگر را مشغول و تماشاگر را جذب کرده، اما در تئاتر خیابانی اگر طرح و ایده اصلی مربوط به جامعه نباشد، مربوط و نزدیک به مردم نباشد، قطعا مردم برای تماشایش نمیایستند، نمایش را نمیبینند و با آن ارتباط برقرار نمیکنند. اما اگر انتخاب طرح و ایده و اگر بازیها جذاب و حرف جامعهام باشد، حرف مردمام باشد، مطمئن باشید حتی زیر باران هم مردم میایستند، نمایشها را تماشا میکنند و یکی از اتفاقات خوبش هم این است که تماشاگر با تئاتر صحنهای با صراحت برخورد میکند. در نمایش صحنهای خیلی از اوقات تماشاگر مراعات گروه اجرایی را میکند و حتی اگر کار را نپسندیده باشد، به گروه اجرایی خسته نباشید میگوید. ولی در تئاتر خیابانی که با تماشاگران گذری ارتباط دارد اینطور نیست؛ اگر حین اجرای من، نایستند اطرافم و به من انرژی ندهند، یعنی اینکه محمدهادی عطایی، اثر شما یک جای کارش خیلی میلنگد که مردم نتوانستند با آن ارتباط برقرار کنند. اگر هم احترام بگذارند و آن نمایش را تا پایان ببینند، آخرش خیلی رک میآیند و میگویند نمایش تو را دوست نداشتیم. میخواهم بگویم به خاطر نداشتن آن دیوار چهارم، به خاطر مجادله و اینکه با مخاطب خودت رودررو درگیری، گاهی حتی در بعضی اثرها تماشاگر مداخله میکند که این یعنی این شیوه تئاتری میتواند تاثیر بسیار بیشتری بر مخاطبش بگذارد.
نگاه جشنوارهها به این گونه تئاتری چطور است؟
در بحث داوریها که به جرات میتوانم بگویم متاسفانه در داوریمان چارچوب یا الگوی خاصی برای تئاتر خیابانی نداریم. مثلا اثری تولید و در جشنواره شهروند لاهیجان برگزیده میشود، اما همان اثر را میفرستی در جشنواره تئاتر مریوان رد میشود، یا یک اثری در جشنواره تئاتر مریوان برگزیده میشود، اما همان اثر میآید در جشنواره تئاتر فجر و هیچ رتبهای کسب نمیکند. نهتنها در تئاتر خیابانی، که بهطور کلی بر داوریها بیشتر سلیقه حاکم است تا توجه به اصولی مانند اینکه یک بازیگر باید بدن آمادهای داشته باشد، خلاق باشد، بیان قوی و صحیحی داشته باشد و... برای همین اغلب اوقات میبینیم کسانی جایزه میگیرند که یکی، دو تا از این ابزارهای بازیگری یا حتی گاهی هیچ کدامش را ندارند و اتفاق تلخ این است که بازیگری تمام این ابزار را دارد، ولی هیچ وقت دیده نمیشود. نمیخواهم بگویم داوری ملاک نیست؛ با تمام احترام به نظر کارشناسان و پیشکسوتانی که بهعنوان هیات داوران در جشنوارههای مختلف انتخاب میشوند، به نظر من داور اصلی، ابتدا خود منِ محمدهادی عطایی هستم؛ اگر از اجرایم راضی باشم و حالم خوب باشد، اگر بتوانم پیام و منظورم را به خوبی منتقل کنم، به نظرم جایزهام را گرفتهام، چون انرژیام را گرفتهام. ما جایزه میگیریم که حالمان خوب باشد و اگر بعد از اجرا حال من خوب باشد، کافی است.
کرونا روی همه مناسبات زندگی ما تاثیر گذاشت و تئاتر هم شاید بیشترین آسیبها را از این پاندمی دید؛ تئاتر خیابانی میتوانست با توجه به اینکه د فضای باز برگزار میشود با اقبال بیشتری از سوی مخاطب هم مواجه شود و برایش برنامهریزیهای بهتری کرد اما در عمل این اتفاق آنچنان که باید، رخ نداد. چرا؟
بعد از شیوع کرونا و بعد از یک تعطیلی چند ماهه، تئاتر خیابانی به دعوت ادارهکل هنرهای نمایشی، استارت اجراهایی را در محوطه تئاتر شهر و با حفظ فاصلهگذاری اجتماعی زد و اتفاقا مردم هم به شدت از آن استقبال کردند، ولی خیلی سفت و سخت پیگیری نشد و به یکباره کل تئاتر با کملطفی مسئولان تعطیل شد. اول آمدند و یکسری پروتکلهایی دادند که بعدا متوجه شدیم گویا اصلا این دوستان نمیدانند تئاتر، اثری هنری است که با حضور مخاطب کامل میشود و در حضور مخاطب اتفاق میافتد. حتی آمدند و گفتند گریمور و بازیگر یک متر و نیم از هم فاصله بگیرند که من نمیدانم قرار بود چطور گریمی اتفاق بیفتد! البته که بعدا آنها را کنسل کردند. و در واقع کل تئاتر برای ماهها تعطیل بود، ولی به نظرم در اقصی نقاط کشور و بالاخص تهران، جایگاهها و جاهای مختلفی داریم که با همان حفظ فاصلهها میشد اجراهایی داشته باشیم و تئاتر را به خواب زمستانی یا خواب کرونایی نبریم، ولی این اتفاق افتاد. با تجربه حضور در دو دوره هیات مدیره خانه تئاتر ایران در بخش نمایشگران خیابانی، به جرات میتوانم بگویم نمایشگران خیابانی هر وقت از آنها دعوت شده در جواب، لبیک گفتهاند؛ در زلزله کرمانشاه، نمایشگران خیابانی به صورت کاملا دلی و خودجوش رفتند بین مردم و شروع کردند حال خوب را در بین مردم شکل دادن، انرژی خوب را بین مردم تقسیم کردن. در دوران کرونا هم میشد این کار را بکنیم، ولی با کملطفی مدیران نه در ادارهکل هنرهای نمایشی، که عزیزان وزارتخانه و حتی هیات دولت، اجازه این کار را به ما ندادند. امیدوارم بعد از این، این اتفاق بیفتد. جالب است که در اوج کرونا، جشنوارهای برگزار شد که در آن اجازه ورود تماشاگران به سالنها را ندادند، ولی تئاتری خیابانی اجرا شد که خیلی از مردم در کنار هم و در حلق هم ایستادند و کارها را دیدند. میخواهم بگویم یک مدیریت چند بوم و چند هوا دارد اجرا میشود که دودش در چشم نمایشگران و بالاخص نمایشگران خیابانی میرود.
فکر میکنید خود خانواده هنرهای نمایشی، که تئاتر خیابانی بخشی از آن است چقدر در این مشکلات و نگاهی که نسبت به این گونه تئاتر به وجود آمده نقش دارند؟
اتفاق تلخ همین است که خود هنرمندان هم خیلی از اینگونه نمایش و این شیوه اجرایی حمایت نمیکنند. تا میگویند محمدهادی عطایی، میگویند نمایشهای خیابانی. از اینکه نامم کنار تئاتر خیابانی بیاید اصلا ناراحت نمیشوم، ولی یک بار که مجبور بودم رزومهام را تکمیل کنم و بفرستم برای دوستان، وقتی بروشورهایم را جمع کردم، دیدم نزدیک چهل و خردهای اجرای عمومی در سالنهای تئاتر حرفهای این کشور و تهران دارم، ولی عزیزان نیامدهاند تئاترهای صحنهای من را ببینند. من که عرض میکنم، نه منِ هادیِ عطایی، منِ جوانِ نمایندهی جوانهای تئاتر منظورم است. نیامدند اجراهای صحنهای من را ببینند و اتفاقا اجراهای خیابانی من را هم ندیدند؛ از کنار تئاتر شهر که رد میشدند، دیدهاند که یک عدهای ایستادهاند، مثلا هادی عطایی هم آن وسط دارد اجرا میرود و تنها کاری که کردهاند این بوده که گفتهاند هادی عطایی فقط تئاتر خیابانی کار میکند. میخواهم بگویم ما هنرمندان خودمان خیلی جاها حامی خودمان نیستیم، خودمان، خودمان را حمایت نمیکنیم، خودمان خیلی از اوقات گارد داریم و نمیرویم اجراهای همکاران دیگرمان و همصنفیهایمان را ببینیم. چند وقتی هم هست که اتفاقهایی دارد میافتد که از طرفی میشود آن را به فال نیک گرفت و از طرفی مثل یک سم است. مثلا اینکه شهرداری یک کلانشهر جشنوارهای برگزار میکند و از شرطهایش این است که یکی از داوران، از بازیگرانی باشد که مردم او را بشناسند، چون دارد برای آن جشنواره هزینه میکند، میخواهد بازخورد هم برایش داشته باشد. حتی موردی داشتیم که خیلی از مسئولان که هیچ فعالیت هنری نداشتهاند، عزیزانی را دعوت میکنند که خودشان دوست دارند چهار تا عکس یادگاری هم با آنها داشته باشند. این هم قابل احترام است، اما ما داریم عزیزانی مثل جواد عزتی، آقای برزو ارجمند، دکتر رحمت امینی، دکتر مهرداد رایانیمخصوص، علی سلیمانی و خیلی عزیزان دیگر که الان دارند در بالاترین سطح تئاتر مملکت، چه در دانشگاه، چه در تئاتر حرفهای کار میکنند، جوانان را تربیت میکنند. ببینید چقدر جای تاسف است که مسئولان یک شهر بودجهای را میدهند، در ازای آن کسانی را میخواهند که مردم بشناسند و دور آنها جمع شوند و مدیران بالادستی را بیاورند و بگویند ببینید ما با این جشنوارهمان چقدر مردم را جذب کردیم. این یک طور گولزدن است. از طرفی میتوانیم بگوییم باشد، یک اتفاقی میافتد، نمایشگران خیابانی در که جشنوارهای برگزار میشود، اجرایی میکنند و پولی به خانه میبرند، اما از طرفی این فاجعه است چراکه به هر قیمتی نباید این اتفاق بیفتد. خیلی وقتها کسانی را بهعنوان داور در بعضی از جشنوارهها میبینیم که ابدا تجربه تئاتر خیابانی ندارند و از آن بدتر، حتی اگر جای تئاتر در خیابان باشد، این نوع داوران اینقدر برای این نمایشگران خیابانی حتی احترام قائل نیستند که بایستند و حتی برای لحظاتی کارشان را ببینند، ولی یکدفعه میبینی همینها در یک جشنواره در جایگاه داور مینشینند و نظر کارشناسی هم میدهند.
با همه این مشکلات انتظار و چشماندازتان برای تئاتر خیابانی چیست؟
امیدوارم این مشکلات حل شود، امیدوارم که ادارهکل هنرهای نمایشی، چه از بُعد معنوی، چه از بُعد مادی به شدت، به شدت، به شدت دفتر تئاتر خیابانی را حمایت کند تا مدیر این مجموعه بتواند با دست پر و با انرژی خیلی خیلی بیشتر از اینکه تا الان زحمت کشیده، حامی بچهها و هنرمندانی باشد که در این عرصه فعالیت میکنند. اما در انتها این نکته را هم بگویم که امیدوارم روزی برسد که تئاتر خیابانی هم مثل نمایشهای صحنهای، ابتدا اجرای عمومی برود و بعد وارد جشنواره شود، یا بعد از جشنواره نمایشگران تئاتر خیابانی موفق شوند نمایششان را در شهر خودشان، در تهران یا هر شهر دیگری که هستند، اجرای عمومی کنند که مردم آن را ببینند. نمایش زمانی جذاب است که تماشاگر بیاید و آن را ببیند. و باور کنید بعضی از نمایشها هست، که تازه بعد از ۳۰ اجرا به قول خودمان آنقدر به پختگی رسیده که آدم دلش میخواهد هزار شب دیگر هم اجرا برود. امیدوارم آثار خیابانی، بعد از تولید و اجرا در جشنواره فجر، حمایت بشود و بتواند در اقصی نقاط شهرها اجرا شود تا دیده شود. میدانیم که درصدی از بودجه سالیانه همه ادارات و سازمانها و ارگانها فرهنگی است، امیدوارم چند درصد از این بودجه، با قراردادی، صرف خرید بلیت تئاتر و صرف تولید نمایشهای خیابانی شود تا آموزشی درست و معرفی درستی بین مردم اتفاق بیفتد، اما با این شرط که این اتفاق از طریق گروههای درست و خوب نمایشگران خیابانی عملی شود. خیلیها فکر میکنند تئاتر خیابانی تئاتر راحتی است، میآیند و در این عرصه فعالیتی میکنند، اما اتفاق درخشانی که رقم نمیزنند هیچ، نگاه یک سازمان و ارگان را هم به تئاتر خیابانی خراب میکنند. به امید روزی که تئاتر خیابانی و نمایشگران تئاتر خیابانی کشورمان همان جایگاهی را در نظر مدیران وزارتخانهمان داشته باشند که اجراگران نمایشهای محیطی دیگر کشورهایی که به فجر دعوت میشوند، دارند.