رییس هیئت مدیره انجمن هنرمندان مجسمهساز:
از انجمن مجسمهسازان مشورت نمیگیرند/ مجسمههای جشنوارهای را نباید در شهر جانمایی کرد/ «فایبرگلاس» شان آثار شهری را زیر سوال میبرد/ بینال مجسمهسازی تهران ۲۱ آذر آغاز میشود
عباس مجیدی میگوید: درباره مجسمههای شهری با انجمن هنرمندان مجسمهساز مشورت نمیشود. هیچگاه نباید آثار جشنوارهای و سمپوزیومی را در قالب آثار دائمی شهری ببینیم، زیرا هر اثر با توجه به اهدافی که برای ساختش وجود دارد، خصلتهای خاص خودش را دارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از اتفاقات انتقادبرانگیز سالهای گذشته، ساخت و پردهبرداری از سردیسهای شخصیتهای مهم فرهنگی و هنری کشور است و اینکه چرا آثار ساخته شده شباهتی به سوژه اصلی ندارند و از کیفیت لازم برخوردار نیستند. آخرین اتفاق حاشیهساز در این زمینه، نصب و رونماییِ ۲۲ سردیس از مفاخر ایران در پارک خانه هنرمندان بود که توسط سازمان زیباسازی شهرداری تهران انجام شد.
عباس کیارستمی، علی حاتمی، علی نصیریان، داود رشیدی، پرویز فنیزاده، جمیله شیخی، پرویز تناولی، مجید انتظامی، محمدکریم پیرنیا، محمدعلی کشاورز، جواد حمیدی، قباد شیوا، عربعلی شروه، سیدهادی میرمیران، ابراهیم حقیقی، هوشنگ کاظمی، سیدحسن میرخانی، پرویز کلانتری، محمد بهرامی، رضا مافی، حسن اسماعیلزاده و احمد عالی ۲۲ هنرمند و چهره برجسته معاصری هستند که سردیسهای آنها، اوائل آبان ماه امسال با حضور مدیران شهری رونمایی شد.
پس از نصب سردیسها که حذف عینک زندهیاد عباس کیارستمی یکی از پرحاشیهترین اتفاقات آن بود، مردم، کارشناسان و خانواده برخی از هنرمندان، نسبت به عدم شباهت آنها به مفاخر معاصر انتقاد کردند و در مقابل برزین ضرغامی (مدیرعامل سازمان زیباسازی شهر تهران) به انتقادها اینطور پاسخ داد: پس از بررسیهای کارشناسانه قرار شده تعدادی از سردیسها اصلاح شوند که این اتفاق هنوز به طور کامل رخ نداده است.
اما چرا مسئولان سازمان زیباسازی شهر تهران از انجمن هنرمندان مجسمهساز که بانک اطلاعاتی افراد بهنام و شناسنامهدار این عرصه را در اختیار دارند، کمک نمیگیرند و در مسائل تخصصی با کارشناسان تعامل نمیکنند؟ عباس مجیدی (رییس هیئت مدیره انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران) در گفتگوی پیشرو به این پرسش جواب میدهد.
ساز و کار تعامل شهرداری تهران با انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران چگونه است؟
همیشه بنا بر این بوده که در این زمینه همکاریها و تعاملاتی باشد، اما از آنجا که سازمان زیباسازی شهر تهران ساز و کارها و برنامههای مستقل خودش را دارد، طبیعی است که با توجه به ساختار و اساسنامههای موجود اصولا شاهد همکاریهای کمتری در این نوع فعالیتها باشیم. ما حتی نمایندهای داریم و خواهش کردهایم که ایشان در شورا حضور داشته باشد، اما در مواقعی این اتفاق نیفتاده است. مشخص است که انجمن همواره انتظاراتی داشته و دارد و آنها را به صورت مکاتبه و نامهنگاری و برگزاری جلسات و نشستهای تخصصی بیان میکند. ما حتی در گفتگوهای حضوری و غیرحضوری بارها و بارها گفتهایم که در حوزه مجسمهسازی تعاریفی برای شهر داریم. همچنین اطلاعات کاملی از فعالان داریم و طبیعتا بستری بسیار قوی از افراد توانمند مختلف (از استادان و پیشکسوتان تا کارشناسان و دانشگاهیان) وجود دارد، اما به دلایل مختلف و بر اساس محدودیتهای موجود در شکل اجرای آثار، کاستیهایی هست، بخصوص در مرحله سیاستگذاریها. متاسفانه در این زمینهها اتفاقات مثبتی رخ نداده است.
باتوجه به حجم انتقادها آیا تغییری در نوع مواجههی مسئولان مربوطه با اعضای انجمن رخ داده است؟
مسئولان سازمان زیباسازی و شهرداری نسبت به این نوع تعاملات و همکاریها بیمیل نیستند، اما اصولا این اتفاق نمیافتد؟ اصولا ما انتظار داریم از بدو تولد یک اثر که قرار است در شهر و در معرض دید عموم نصب شود یا از ابتدای شکلگیری یک رویداد (جشنواره، سمپوزیوم یا هر رویداد دیگر) سیاستگذاریها متوسل به خاستگاههایی باشد که از آنها تعاریف حرفهای داریم. در این میان آنچه اهمیت دارد، زمانبندی مناسب و تخصیص بودجه مناسب است.
بدون شک زمان و نحوه زمانبندیها هم در مجسمهسازی بسیار با اهمیت و مهم است، زیرا این هنر با متریالهای مختلف سر و کار دارد و پیش از آنکه روند تولید و ساخت به متریال برسد، مراحل مهم دیگری وجود دارد. فراموش نکنیم که پیش از رسیدن به مرحله مواد و متریال به بستری مطالعاتی نیز نیاز هست. یعنی نیاز است که هنرمند برای مطالعه و شناخت فضا فراغت و فرصتی داشته باشد. حال این روند در ساخت آثار دائمی و ماندگار که هویتساز هستند، اهمیت بیشتری پیدا میکند اما این موارد و موضوعات مهم گاه مغفول میمانند.
باتوجه به تعریفی که از آثار شهری و محیطی وجود دارد، اینکه آثار مربوط به سمپوزیومها را در معرض دید عموم بگذاریم، درست است؟
به نکته خوبی اشاره کردید و اتفاقا درست هم هست. کلا هیچگاه نباید آثار جشنوارهای و سمپوزیومی را در قالب آثار دائمی شهری ببینیم، زیرا هر اثر با توجه به اهدافی که برای ساختشان وجود دارد، خصلتهای خاص خودشان را دارند. ممکن است در نتیجه و محصول تولیداتی که در سمپوزیومها شکل پیدا میکنند، آثاری را نیز مناسب بدانیم و آنها را در فضای شهر قرار دهیم، اما زمانی که میگوییم شهر ماجرا کمی متفاوت میشود؛ زیرا شهر و خدمات و پروژههای مربوط به آن به برنامهریزیها و زمانبندیهای درست نیاز دارد. موارد مذکور، این امکان را فراهم میکنند تا هنرمند روی موضوع و منطقه خاص، همچنین روی اثری که قرار است خلق کند، متناسب با زمینهها و ویژگیهای جغرافیایی و فرهنگی کار کند. مجسمهسازی پروسه زمانی طولانی را میطلبد و طبیعتا انجام موفقیتآمیز آن به اختصاص وقت و بودجه کافی و مناسب بستگی دارد. همه این مسائل و موضوعات را به شکلهای مختلف بیان کردهایم، اما اتفاقات مثبتی در این زمینه نمیافتد و متاسفانه شاهدیم تمام آثاری که در اشکال مختلف جشنوارهها ساخته و ارائه میشوند به عنوان آثار شهری مورد استفاده قرار میگیرند.
در مجسمهسازی نحوه فعالیتها و ساخت و سازها چگونه تقسیمبندی میشود؟ مثلا آیا در زمینه آثار دائمی و غیردائمی طبقهبندیهایی وجود دارد؟
ما میتوانیم آثار موقت، آثار کارناوالی و آثاری به عنوان مسکن برای ایجاد تاثیرات مقطعی داشته باشیم و چنین اتفاقات و فعالیتهایی در تمام دنیا رایج است. اما این نوع آثار نباید با آثار دائمی خلط شوند و یکی دانسته شوند. زمانی که میگوییم آثار دائمی شهری در یک فضای مناسب، جانمایی آن نیز اهمیت پیدا میکند.
ویژگیهای آثار سمپوزیومی چیست؟
رویکرد آثار سمپوزیومی با آثار شهری متفاوت است. سمپوزیومها اهدافی را دنبال میکنند و اگر ما آن اهداف را بدانیم، متوجه خواهیم شد که باید تفکیکی جدی میان آثار شهری و سمپوزیومی قائل شویم. سمپوزیوم مقولهای مخاطب محور است و مخاطبان باید از نزدیک شاهد شکلگیری و خلق اثر باشند. هنرمندان حاضر در سمپوزیومها در تعامل با مخاطب قرار میگیرند، ضمن اینکه هنرمندان پیشکسوت در کنار هنرمندان جوانتر خواهند بود و تعاملی میان آنها ایجاد میشود. طی این روند تجربهها انتقال مییابند و از آنجا که محدودیت زمانی و محدودیت امکانات وجود دارد، نباید انتظار داشته باشیم که آثار بسیار فاخر با آن تناسبات و قراردادهایی که برای شهر مدنظر است، خلق شود. بنابراین ممکن است از دل سمپوزیوها نیز آثار مناسب شهری نیز بیرون آید، اما الزاما اینگونه نیست. همه اینها یعنی اینکه باید برای آثار دائمی شهرمان برنامهریزی بسیار جدیتری داشته باشیم. و طبعا این برنامهریزیهای جدیتر از مرحله سیاستگذاری شکل میگیرد و از همین جاست که میتوانیم از وجود افراد توانمند بهترین استفاده را ببریم و تمام آن تعاریف و مناسباتی که بر اساس تغییر شکل امروز شهر صورت گرفته را در آن لحاظ کنیم. ارتباط هویت امروز شهر با هویت قدیم آن و عنصری که به عنوان مجسمه در ارتباط و دیالوگ با مخاطب قرار میگیرد، همراه با سایر عناصر و مقولات باید لحاظ شوند و اهمیت دارند. این پروسه طولانی مدت است اما میتواند با حفظ انسجام، نتایج بسیار خوبی داشته باشد.
انجمن تا چه حد برای تعامل بهتر با شهرداری و سایر بخشهای مربوطه آمادگی دارد؟
ما امکانات لازم را داریم. هنرمندان و کارشناسان این عرصه را نیز در اختیار داریم و این اتفاق قابل رخ دادن است، اما همانطور که گفتم پیش از آن، ضرورت تدبیر در مرحله سیاستگذاری وجود دارد. انتخاب یک اثر به عنوان گزینهای دائمی باید طی ارتباط دائمی با مجسمهساز، معمار و سایر افراد مرتبط در این حوزه اتفاق بیفتد. اگر سیاستگذاریهای درست صورت گیرد، مطمئن باشید حتی به داوری هم نیاز نخواهد داشت، اما اگر باشد این اتفاق در قالب جشنواره یا سمپوزیوم یا دیگر رویدادهایی که آثارشان عموما موقت هستند، رخ دهد و قرار باشد آثاری را به عنوان گزینههای دائمی انتخاب کنیم، طبیعا به وجود کارشناسان نیاز هست و خب ما نیز چنین افرادی را داریم و میتوانیم از وجودشان بهره ببریم. برای چنین همکاریهای انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران مجری نیست اما میتواند نقش سیاستگذار و هدایتگر را داشته باشد.
یکی دیگر از موارد انتخاب متریالها در سازههای دائمی شهری است. آیا فایبرگلاس گزینه مناسبی برای ساخت سردیسها و مجسمههای دائمی است؟ به هرحال آثار دائمی باید سالهای سال در معرض باد و باران و برف و طوفان قرار گیرند و آسیب نبینند و از بین نروند.
مشکلاتی از این دست بسیار زیاد است. زمانی که میگوییم اثر شهری منظورمان الزاما سردیس یا مجسمه و پیکره نیست. بخشی از آثار هنری شهری ما مربوط به شخصیتهای سیاسی، علمی، فرهنگی و هنری کشور است. طی این روند مجسمهساز بر اساس چهره و خاستگاه شخص مورد نظر کار میکند و امضای خودش را دارد. در ادامه شاخصههای فردی که قرار است سردیس یا مجسمهاش ساخته شود، مدنظر خواهد بود؛ بنابراین اگر از صفر تا صد ساخت چنین اثری در کارگاه و توسط یک هنرمند صورت گیرد و او آزادانه متریالش را انتخاب کند و برایش بودجه و دیگر امکانات لازم را فراهم کنند، منطقا برنز بهترین انتخاب است.
اما برنز متریال گرانی است.
بله و نسبت به دیگر مواد بودجه و هزینه بیشتری میطلبد و اینگونه است که مواد رزینی و فایبرگلاس مورد استفاده قرار میگیرند که البته بد هم نیستند، اما استفاده از آنها شأن و مرتبه آثار هنری شهری را به نوعی زیر سوال میبرد و به همین دلیل کمتر مورد استفاده قرار میگیرند. اما حتی اگر قرار باشد در پروژههای دائمی شهری از این مواد استفاده شود، باز هم لازم است صفر تا صد این اتفاق توسط یک هنرمند صورت گیرد. شما توجه کنید که اثری در جایی شکل میگیرد، طی این اتفاق هنرمند کارش را انجام میدهد و سپس شخص قالبگر اثر را قالب گیری میکند. ممکن است این فرایند ایراداتی داشته باشد. بدتر از آن زمانی است که اثر پتینه میشود. انجام این روند میتواند لطمههای بسیاری به اثر وارد کند اگر پتینه مناسب مجسمه، فضا و رنگ نباشد. منظور این است مراحل ساخت مجسمه با هر متریالی باید زیر نظر هنرمند انجام شود. اتفاقا یکی از ضعفهای آثار سمپوزیومی همین است. اثر در مرحلهای به پایان میرسد که کار خمیری است و به قالبگیری نرسیده است و پس از آن نیز انجام باقی امور دست هنرمند نیست و توسط افراد دیگری انجام میشود. سردیسهایی که اخیرا پردهبرداری شدهاند و در میانشان آثار خوب نیز هست، سمپوزیومی هستند و نحوه پتینهکاریها به آنها ضربه زده است.
با ساخت و نصب سردیسها و پیکرههای بیکیفیت و به دور از واقعیت اولین سوالی که در ذهن مردم ایجاد میشود این است که مگر کشور ما مجسمهسازهای خوب ندارد؟
بله درست است. طی این روند هنرمند حرفهای ما منزوی میشود و کنار میرود اما این دلیل نمیشود در آثاری که ارائه میدهیم از اینگونه افراد استفاده نکرده باشیم. نباید فراموش کنیم که شکل قرارگیری و جانمایی آثار مرحله آخر است و ما باید به پروسه و روندی که وجود دارد دقت کنیم. بله مخاطب حق دارد نظر دهد و این حق طبیعی مخاطبان عام و خاص ماست، اما نباید فراموش کنیم که بسیاری از آثار صاحب امضا هستند و الزاما مطابق با خط فکری هنرمند پیش رفتهاند. نباید انتظار داشته باشیم شخصیتی که هنرمند از سوژه و فرد مورد نظرش میسازد، نعل به نعل به شیوه قالبگیری شکل بگیرد و طبیعی است که انتظارات و توقعات مخاطب نیز نباید دقیقا و مو به مو بر اساس ذهنیت او اجرا شود. هنرمند مجسمهساز ممکن است آن شخص فرهنگی، هنری یا دانشمند مورد نظر را در دوره خاص دیگری دیده باشد و این مقوله از منظر آدمهای مختلف در سنین مختلف، متفاوت است. همه اینها را باید در نظر بگیریم، ضمن اینکه بله یک هنرمند علاوه بر دانستن اصول آناتومی و اشراف بر دیگر مقولات تخصصی، باید کارکشته باشد. اما نباید فراموش کنیم زمان و هزینه در ارائه آثار بهتر، نقش بسیار مهمی دارند و یادمان باشد اتفاقاتی وجود دارد که از دست هنرمند خارج است. دلیل ارائه بسیاری از آثار ضعیف توسط برخی هنرمندان، مسائلی مانند قالبگیری و پتینه بد است.
هشتمین دوسالانه مجسمهسازی تهران که از ۲۱ آذرماه آغاز به کار میکند، در چه مرحلهای است؟
کارها در حال انجام است و این رویداد در روز مقرر آغاز به کار خواهد کرد. انتظاراتی داشتیم که به دلیل بحران کرونا و محدودیتهای که در این زمینه وجود دارد برآورده نشدند و کار ما را سخت کرده اند، اما برنامه همچنان پا برجاست و در حال انجام کارها هستیم. آثار همچنان به دست ما میرسند و چیدمان میشوند و تیم اجرایی مشغول انجام امور مربوطه است. محل برگزاری دوسالانه پهنه رودکی است. به دلیل وجود محدودیتها و لزوم رعایت پروتکلهای بهداشتی، بخشهای مختلف این رویداد در زمانبندیهای مناسب برگزار میشود.
پهنه رودکی را برای برگزاری دوسالانه مجسمهسازی تهران مناسب میدانید؟
با توجه به رویکرد معاصری که در برنامه بینال داریم، پهنه رودکی مکان مناسبی است؛ زیرا در رویدادهای این چنینی هرچقدر فضای مربوطه، شهری و نزدیک به مردم و مخاطبان باشد، بهتر است. پهنه رودکی به لحاظ فرهنگی سبقه تاریخی دارد و هم اینکه در مرکز شهر است ارتباط مستقیم با مردم است. این ویژگی امکان آن را به ما میدهد که ضمن استفاده از امکانات تالار از فضای بیرونی رودکی و خیابان شهریار نیز بهره بگیریم.