سایه سنگین خاموشیها بر اقتصاد و اعتماد عمومی

۱۸ درصد نیروگاههای کشور بیش از ۴۰ سال و بخشی دیگر بیش از ۳۰ سال عمر دارند. این نیروگاهها نهتنها بازدهی پایینی دارند، بلکه به دلیل نگهداری نامناسب، به محض افزایش فشار از مدار خارج میشوند.
مهدی عربصادق-کارشناس انرژی در یادداشتی با موضوع مدیریت سوخت نیروگاهی در کشور نوشت: تقصیر گاز، مدیریت سوخت است یا سوءتدبیر ساختاری؟ آیا در بحران انرژی زمستان ۱۴۰۳ نقد بر عملکرد وزارت نیرو رواست یا بر وزارت نفت؟
آیا تحلیل کردهایم در بحران زمستان، سایه سنگین خاموشیها بر اقتصاد و اعتماد عمومی چه کرد؟
زمستان جاری که با موج بیسابقهای از خاموشیهای گسترده برنامهریزینشده همراه بود و نه تنها زندگی روزمره شهروندان را مختل کرد، آیا کسی را نگران نکرد؟ آیا کسی به پاسخ پرسشهای جدی و همیشگی نگارنده درباره تابآوری شبکه برق و مدیریت انرژی در ایران تفکری کرد؟
وزارت نیرو و نفت با ردوبدل کردن اتهامات، حلقههای مفقوده این بحران را آشکار کردند، اما آمار و گزارشها نشان میدهد ریشه اصلی مشکل در سوءمدیریت ساختاری، وابستگی شدید به گاز، و ناکارآمدی در برنامهریزی بلندمدت نهفته است .
اولین عامل، مدیریت سوخت مایع معادل گاز نبود؟ بازی نبود؟ فرافکنی نبود؟ کسی به واقعیت های آماری توجهی داشت؟
چرا علیرغم اینکه وزارت نفت با انتشار آمارهای رسمی ادعا می کند، تحویل سوخت به نیروگاهها در بهمن ۱۴۰۳، ۲۴ درصد بیشتر از سال گذشته بوده و میانگین تحویل نفتگاز نیز ۵۵ درصد فراتر از تعهدات سالانه است و بطور متوسط حدود ۷۰ درصد تزریق سوخت مایع به نیروگاهها بیشتر شده است نتوانسته است ۷ درصد کاهش تزریق گاز را پوشش دهد؟ ادعای وزارت نفت که مدیریت نادرست سبد سوخت (گاز، نفتگاز، نفتکوره) توسط نیروگاهها را عامل اصلی خاموشیها میداند، صحیح است؟ مصرف نفت کوره یا مازوت در تابستان ۱۴۰۳ تنها ۲۴ میلیون لیتر روزانه بود، در حالی که برنامهریزی برای ۴۰ میلیون لیتر انجام شده بود. این کسری، ۲.۳ میلیارد لیتر کاهش ذخیره سوخت مایع گازوییل را به دنبال داشت و خطای دولت قبل بود.
از طرفی و بدتر از آن، ۸۳۲ میلیون مترمکعب گاز کمتر نسبت به سال گذشته به نیروگاهها تحویل داده شده و مثلا در ۲۳ بهمن، تحویل گاز به نیروگاهها ۶۴ درصد کاهش یافت. طبعا جایگزینی گاز با سوخت مایع به دلیل کمبود لجستیک و ذخایر عملاً غیرممکن می شود.
اما دومین عامل وابستگی شدید تولید برق به گاز است که به مانند یک بمب ساعتی در انرژی ایران عمل کرد.
بسیار پرریسک است این وابستگی ۸۶ درصدی نیروگاهها به گاز، به ویژه اینکه در سالهای اخیر هیچ برنامهریزی برای تنوعبخشی به منابع انرژی (خورشیدی، بادی، هستهای) انجام نشده است. آسیب این وابستگی در زمستان امسال که مصرف گاز خانگی به رکورد ۶۸۱ میلیون مترمکعب در روز رسید، به اوج خود رسید. نتیجه آن، کاهش شدید تحویل گاز به نیروگاهها و خروج دستهجمعی آنها از مدار بود .
نکته تراژیک اینجاست که ما با دارا بودن دومین ذخایر گازی جهان، نه تنها از صادرات بازمانده ایم، بلکه در تأمین داخلی نیز ناتوان شدهایم .
سومین عامل فرسودگی زیرساختهاست؛
۴۵ درصد تجهیزات شبکه برق، عمر بالای ۴۰ سال دارند و در سمت تولید بسیاری از نیروگاهها ۴۰ ساله شدهاند و وضع افت راندمان در اثر فرسودگی رنج میبرند به عنوان مثال نیروگاه رامین اهواز که حدود ۱۸۰۰ مگاوات ظرفیت نامی دارد از ۱۶۵۰ مگاوات تولید نامی اکنون به زیر ۱۳۰۰ مگاوات تولید عملیاتی رسیده است.
۱۸ درصد نیروگاههای کشور بیش از ۴۰ سال و بخشی دیگر بیش از ۳۰ سال عمر دارند. این نیروگاهها نهتنها بازدهی پایینی دارند، بلکه به دلیل نگهداری نامناسب، به محض افزایش فشار از مدار خارج میشوند. از سوی دیگر، شبکه انتقال و توزیع برق نیز با مشکلات فنی مانند قطع خودکار رلهها مواجه است که در خاموشی تهران نقش کلیدی داشت.
شبکه برق کشور بسیار ناپایدار و شکننده است، تقریبا هیچگونه تابآوری و قابلیت اطمینانی برای شبکه باقی نمانده است، همه جای دنیا شبکه در اثر خروج دو المان کارکرد پایدار خود را حفظ میکند اما در شبکه کشور ما حتی خروج یک المان در شرایطی میتواند شبکه را با مشکل جدی مواجه کند.
اکنون آن چیزی که بسیار نگرانکننده است این است که تمام تمرکز و توجهات به سمت توسعه تولید است که حال از تجدیدپذیر یا حرارتی بودن آن به علت بحثهای گذشته که انجام دادم میگذرم ولی متاسفانه مسئولین امر توسعه شبکه را از نظر غافل داشتهاند. اکنون حتی وزارت نیرو اعلام داشته است که علیرغم تحویل سوخت کافی به نیروگاههای پرند و دماوند، شبکه ناپایدار عامل قطعی برق بوده است. خوب این یک زنگ خطر جدی است!
اکنون شبکه برق کشور در مخاطره فروپاشی و خاموشی سراسری قرار گرفته است فرصت سعی و خطا و اشتباه نداریم!
وزیر نیرو در ابتدا وعده داد با اجرای خاموشیهای دو ساعته، ناترازی انرژی جبران میشود، اما رئیسجمهور، این محاسبات را اشتباه و غیرواقعی خواند . سپس وعده «رفع ناترازی تا زمستان ۱۴۰۴» مطرح شد، در حالی که کارشناسان معتقدند بدون «امداد غیبی» مانند بارشهای شدید یا کاهش معجزهآسای دما، این وعده محقق نخواهد شد.
حتی پروژههایی جدید مانند نصب ۳۱۰ مگاوات نیروگاه خورشیدی نیز در برابر بار پایه ۶۵ هزار مگاواتی کشور ناچیز است.
۵. راهکار یا بنبست؟ نگاهی به آینده
در مرحله دیگری وزارت نیرو ادعا کرد با اجرای ۱۴ پروژه بزرگ و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، تابستان ۱۴۰۵ را بدون خاموشی سپری خواهد کرد. اما واقعیت این است که شدت مصرف انرژی در ایران ۴ برابر کشورهای توسعهیافته است و بدون تغییر الگوی مصرف و سرمایهگذاری کلان در نوسازی زیرساختها، این وعدهها به سرنوشت سالهای گذشته دچار خواهند شد.
نتیجه اینکه زمستانی که تکرار میشود
بحران برق زمستان ۱۴۰۳، تنها نتیجه یک فصل سرد نیست، بلکه حاصل دههها سوءمدیریت، عدم تنوعبخشی انرژی، و فرسودگی سیستماتیک است. تا زمانی که وزارت نیرو به شفافیت آمار، نوسازی زیرساختها، و جذب فناوریهای نوین انرژی متمرکز نباشد، «زمستان بدون خاموشی» تنها یک رویا باقی خواهد ماند.