برشی از زندگی وزیر کار دولت میرحسین موسوی؛
اگر فتوای امام و رای مجمع تشخیص نبود، قانون کار به محاق میرفت/ برای کارگران هیچ چیز کم نگذاشتیم
ابوالقاسم سرحدیزاده، وزیر کار دوران میرحسین موسوی است؛ او قانون کاری را به تصویب رساند که هم در آن روزگار و هم امروز، سرمایهداران و طرفداران تفکرات دست راستی، آن را یکی از دشمنان اصلی خود میدانند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، ابوالقاسم سرحدیزاده، مردی است که نامش با نامِ «قانون کار» گره خورده است؛ قانون کاری که امروز مرجع دادخواهی کارگران است، در زمان وزارت او در دولت میرحسین موسوی به تصویب رسید؛ همان قانونی که در سالهای اخیر بارها مورد هجوم سرمایهداران و طرفداران دوآتشهی بازار آزاد قرار گرفته است.
سرحدیزاده سیزده سال از سالهای جوانی را در زندانهای رژیم شاه در اسارت بوده است؛ او زندگی پرفراز و نشیبی داشته است؛ زیستی آکنده از تلاش برای بهبود زندگی کارگران؛ مالامال از دوندگی برای احقاق حق بیصدایان، برای به ثمر رساندنِ دغدغههای مردمان فرودست.
او در سال ۱۳۲۴ در شهر تهران متولد شد. قبل از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به حزب ملل اسلامی پیوست؛ حزب ملل اسلامی از احزابی بود که بعد از پانزده خرداد با هدف مبارزه براندازانه با رژیم شاه و توسط جمعی از جوانان مسلمان اصولگر شکل گرفت؛ سرحدیزاده در مهر ۱۳۴۴، همراه با دستگیریهای اعضای حزب، دستگیر شد و در دادگاه تجدیدنظر، با یک درجه تخفیف، به ۱۵ سال حبس محکوم شد.
او پس از انقلاب اسلامی، با سپاه پاسداران همکاری داشت. در کارنامه شغلی او بعداز انقلاب، سابقهٔ عضویت در شورای سرپرستی و قائممقام بنیاد مستضعفان دیده میشود؛ سرحدیزاده مدتی نیز رئیس شورای سرپرستی زندانها بود.
اما سرفصل مهم در زندگی اجتماعی سرحدیزاده، قبول مسئولیتِ وزارت کار در دولت میرحسین موسوی است؛ او در دوران وزارت خود، پایهگذار اقداماتی برای کارگرانِ ایران میشود که هنوز امروز نشانههایی هرچند افول یافته از آن اقدامات در زیست طبقهی کارگر هویداست.
در زمان وزارت کار او بود که قانون کار با بیش از ۲۰۰ ماده پس از کشاکشهای فراوان در سال ۱۳۶۹ به تصویب رسید؛ کشاکشهایی که در نهایت منجر به تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام شد. پایهگذاری بنهای کارگری، خدمات رفاهی و برگزاری رسمی مراسم روز جهانی کارگر و تجلیل از کارگران نمونه نیز از ماحصل تلاشهای سرحدیزاده در زمان وزارت کار است.
سرحدّیزاده در هیئت مرکزیِ خانه کارگر نیز عضو بودهاست. او نمایندهٔ تهران در مجلس سوم، پنجم و ششم بود که در مجلس ششم، ریاست کمیسیون اجتماعی را هم برعهده داشت. وی از جمله نمایندگان متحصن در مجلس ششم نیز بودهاست. او در دوران نمایندگی در مجلس ششم بر اثر بیماری از ادامهٔ فعالیت در مجلس بازماند.
این روزها ابوالقاسم سرحدیزاده با دنیایی خاطرات انباشته از دوران وزارت کار و دوندگی برای به ثمر رساندن تفکراتِ عدالت-محور، از دنیای سیاست کناره گرفته است؛ او همچنان همچون گذشته به لزوم التزامِ دولت و حاکمیت به بهبود معیشت کارگران و طبقات فرودست و جلوگیری از رخنهی بیامان سرمایهداری در همه وجوه زندگی اجتماعی معتقد است؛ تفکراتی که هم در قانون اساسی ریشه دارد و هم در قانون کاری گنجانده شده که او با مرارتهای فراوان توانست به تصویب برساند.
سرحدیزاده امروز دیگر چندان توش و توانی برای گفتگو و صحبت با رسانهها ندارد؛ اما حاضر میشود چند دقیقهای با ما صحبت کند؛ حرفهایی شنیدنی در ارتباط با روزهای تصویب قانون کار و آنچه در سالهای بعد بر سر کارگران آمد.
از روزهای تصویب قانون کار بگویید؛ چگونه شد که قانون کار با این شکل و شمایل فعلی به تصویب رسید و شما در تصویب قانون کار، چه نقشه راهی در نظر داشتید؟
دست به دامان امام شدیم
بعد از پیروزی انقلاب، قانون کار یکی از خواستههای اساسی کارگران بود؛ کارگران قانون کاری میخواستند که متناسب با انقلاب باشد؛ آنها در دهه ۶۰ بیتابی میکردند که انقلاب فکری برای قانون کار بکند؛ در این زمینه، چندین تلاش صورت گرفت که آخرین تلاش مربوط به زمان وزارت آقای توکلی بود که ایشان پیشنویسی از قانون کار تهیه و در اختیار افکار کارگری گذاشتند که مورد قبول واقع نشد و تشنج در این زمینه بالا گرفت؛ به دلیل همین تشنجها، توکلی مجبور شد از دولت کنارهگیری کند و به دنبالش میرحسین موسوی از بنده خواستند که بیایم در وزارت کار؛ در واقع وزیر کار شدن من معلول همین تشنجات بر سر قانون کار بود؛ در وزارت کار، با همکاری خود کارگران و مدیران صنایع و متفکران و اندیشمندانی که در این زمینه کار کرده بودند، پیشنویسی تهیه کردیم و به مجلس ارائه دادیم؛ در مجلس خیلی تغییرات به وجود آوردند که در نهایت به شورای نگهبان دادند؛ شورای نگهبان هم اعترضات خود را نسبت به متن قانون کار شروع کرد که این اعترضات بالا گرفت و ما ناگزیر شدیم دست به دامان امام شویم که ما را راهنمایی کنند.
ریشه این اختلافات در چه بود؛ شما چه میخواستید و شورای نگهبان چه میگفت؟
مجمع تشخیص به خاطر تصویب قانون کار به وجود آمد
نظر شورای نگهبان این بود که دولت نباید در امورات بین کارگر و کارفرما دخالت کند و اصلا نباید در این زمینه دخالت کند اما نظر ما این بود که دولت باید «حتما» دخالت کند و باید قانون به گونهای نوشته شود که دولت در روابط کار، کاملاً نظارت و مسئولیت داشته باشد؛ پس از اینکه به امام خمینی مراجعه کردیم، امام فتوای معروف خود را صادر کردند و اختیارات وسیعی برای دولت در نظر گرفتند و این را با بیان رسایی اعلام کردند و شورای نگهبان ناگزیر شد که آن را بپذیرد؛ پذیرفتن به این معنا که امر در اختیار مجمع تشخیص مصلح نظام قرار گرفت؛ گرچه در آن زمان مجمع وجود نداشت و دقیقاً برای حل و فصلِ همین موضوع به وجود آمد؛ مجمع تشخیص مصلحت نظام برای حل اختلافات دولت، مجلس و شورای نگهبان بر سر متن قانون کار به وجود آمد و در نهایت این قانون در مجمع تشخیص با ریاست مرحوم هاشمی رفسنجانی به تصویب رسید و برای اجرا به دولت و وزارت کار داده شد. کارگران از این قانون کار راضی بودند و تا حدود زیادی رضایت داشتند. به این ترتیب قانون کاری که امروز در اختیار داریم، شکل گرفت.
اکنون از میزان اجرایی شدن همان سندی که خودتان مرارتهای بسیار برای تصویبش کشیدید، راضی هستید؛ آیا تصریحات قانون کار که با نگاه حمایتی تدوین شده، اجرا میشود؟
خوشبختانه نتواستند قانون کار را تغییر دهند
بالاخره در طول سالها مشکلاتی به وجود آمد و به وجود آوردند که قانون کار را تا جایی که میتوانند بیاثر کنند اما فعلا این قانون جاری است و مبنای کار در عرصه روابط کار است و در آینده هم اگر بخواهند تغییر بدهند، باید رویه حمایتی قانون کار حفظ شود و حتی بهبود یابد؛ منتها در طول سالهای گذشته، چندین بار تلاش کردند تغییراتی در قانون کار به وجود آورند و به اسمِ «اصلاح»، از گوشه و کنار آن بزنند که خوشبختانه با مقاومت کارگران روبرو شدند و به موفقیت دست نیافتند.
یکی از مهمترین مشکلات به وجود آمده برای کارگران، فقدان امنیت شغلی است که برآمده از سوءتفسیر از ماده ۷ قانون کار است؛ زمانی که این قانون را تدوین میکردید، در ماده ۷ نظرتان در مورد قراردادهای دائم و موقت چه بود؟
اصل بر قراردادهای دائم است
در نگاه ما، اصل برای قراردادهای دائم بود، قراردادهای موقت برای کارهای موقت بود؛ نه اینکه در کارهای دائم قراردادهای موقت ببندند؛ ما اینطور نظری نداشتیم و در قانون کار هم این دیدگاه گنجانده شده؛ منتها متاسفانه بعدها قراردادهای موقت را تعمیم دادند به کارهای دائم و امنیت شغلی کارگران را از بین بردند. من تمام اعتقادم این بود که جامعه کارگری باید یک جامعه قدرتمند باشد و تمام تلاشم در دوران وزارتم این بود که این قدرت را به جامعه کارگری بدهم و تمام امکاناتی که وجود داشت را در اختیار خانه کارگر گذاشتم و همکاری نزدیک و صمیمانه با خانه کارگر داشتیم تا کارگران بتوانند از حق و حقوقشان دفاع کنند و به آن جایگاهی که شایسته آنهاست برسند؛ این نظری بود که امام مرحوم داشتند؛ امام در یک سخنرانی گفتند "خدا هم کارگر است". ابتدا روز کارگر فقط متعلق به چپها و کمونیستها بود و امام این روز را به یک روز اسلامی تبدیل کرد و گفت آنها حق ندارند این روز را به خودشان تخصیص بدهند.
از اقدامات دیگری که برای کارگران صورت دادید بگویید؛ در آن زمان در دولت میرحسین موسوی چه کارهای دیگری را بنیان گذاشتید؟
یکچهارم نمایندگان مجلس باید کارگر باشند
ما در روز کارگر، سنتِ تشویق از کارگران نمونه را بنیان نهادیم و این سنت، در همه این سالها ادامه یافت؛ در آن سالها، کارگران شگفتیهایی آفریدند که واقعاً شگفتانگیز و ستودنی بود؛ مثلاً خاموش کردن آتش چاههای نفت بعد از بمباران صدام؛ این کار کوچکی نبود که کارگران نمونه ایرانی بدون هیچ کمکی به تنهایی انجام دادند؛ در همه سالهای گذشته نیز کارگران ایرانی فداکاریهای شگفتانگیزی انجام دادهاند؛ از این نمونهها کم نداشتهایم؛ سازندگی کارگران هیچگاه چونوچرا بردار نبوده است. از دیگر اقدامات زمان وزارت ما، این بود که بنهای کارگری را در زمان دولت موسوی پایهگذاری کردیم و در آن زمان، خانوادههای کارگران بنهای غذایی گرفتند که بسیار مورد استقبال قرار گرفت؛ بنهای کارگری نیز متاسفانه از آن چیزهایی بود که بعدها تغییر دادند و خیلی جای تاسف است که این اقدام پسندیده را ادامه ندادند؛ جا دارد که الان هم پرداخت بنهای کارگری را با مبالغی که درخور زندگی کارگران باشد، شروع کنند. در زمینه کارهای ورزشی و رفاهی و دیگر چیزهایی که مورد توجه کارگران بود نیز اقدامات مثبتی انجام دادیم؛ ما تلاش کردیم کارگران را در همه کشور در نظر بگیریم و آنها را در امورات مشارکت بدهیم. من نظرم این بود که در مجلس شورای اسلامی نمایندگان کارگران باید خیلی بیشتر از اینها باشد که متاسفانه الان هم این تعداد، خیلی کم است؛ من توصیه میکنم تشکلهای کارگری در این زمینه دقت داشته باشند. کارگران از نظر کمیت و کیفیت، شایستگی این را دارند که تعداد بیشتری نماینده در مجلس شورا داشته باشند؛ ما آن زمان تلاش زیادی کردیم اما آنطور که باید موفق نشدیم؛ خواسته ما این بود که یک چهارم نمایندگان مجلس، کارگران باشند که متاسفانه به دلیل مقاومتها به نتیجه نرسیدیم.
چیزی هست که در پایان بخواهید بگویید؛ حرفی، سخنی یا نکتهای که مهم باشد؟
ما کم نگذاشتیم
ما چیزی کم نگذاشتیم؛ ما در زمان خودمان برای کارگران هیچ چیز کم نگذاشتیم؛ اگر حتی همین امروز هم تحقیق و نظرسنجی از جامعه کارگری صورت بگیرد، من یقین دارم جامعه کارگری به خوبی آن زمان را به یاد دارد؛ به یاد دارد که در آن روزگاران، دولت چقدر برای کارگران زحمت کشید و چه کارهایی برای کارگران صورت داد؛ امروز هم باید تشکلهای کارگری همه جا فعال شوند و کارگران بایستی بتوانند صدایشان را به همه جا برسانند؛ کارگرانِ ایران لیاقت بسیار بیش از اینها را دارند.
گفتگو: نسرین هزاره مقدم