فرشاد مومنی در نشست وضعیت کارگران دانشگاه تهران:
کیفیت اشتغال بیش از کمیت اشتغال مورد توجه قرار گیرد / آمار مراجع جهانی ۷۰ درصد نیروی کار ایران را غیررسمی معرفی میکند

نشست بررسی ابعاد وضعیت کارگران در ایران به مناسبت روز کارگر عصر امروز (دوشنبه هشتم اردیبهشت) در دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران به همت انجمن اسلامی دانشجویان این دانشکده با حضور جمعی از اساتید و اقتصاد دانان و جامعهشناسان برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نشست بررسی ابعاد وضعیت کارگران در ایران به مناسبت روز کارگر عصر امروز (دوشنبه هشتم اردیبهشت) در دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران به همت انجمن اسلامی دانشجویان این دانشکده با حضور جمعی از اساتید و اقتصاد دانان و جامعهشناسان برگزار شد.
در ابتدای این نشست، الهام ذاکری (پژوهشگر حوزه کارگران زن) اظهار کرد: در فضای کار و تولید ما با نظامی تبعیض آمیز از روابط کار مواجهیم که برخی از اقشار که کارگر غیررسمی هستند، نامرئیتر هستند. در این شرایط موضوع به رسمیت شناسی کارگران اهمیت ویژهای دارد.
وی افزود: نظام بازتوزیع در دولتهای رفاه غربی منحصر در برخی خانوارهای مردان سفیدپوست بومی شد و اقلیتهای نژادی، خانوادههای زن سرپرست و... از این نظام توزیعی نسبتا عادلانه ثروت محروم ماندند. تلاش برای مرئی کردن گروههای درحاشیه هرگز تمام نمیشود زیرا بازتوزیع در حاشیه ماندگی به شکل ساختاری عمل میکند.
ذاکری درباره زنان کارگر ایرانی اظهار کرد: زنان کارگر زیادی در کشور وجود دارند که از حق بیمه و بازنشستگی محروم بوده و به دلیل نداشتن قرارداد و وجود قرارداد شفاهی عرفی، از حداقل دستمزد مصوب قانون کار هم اغلب محروم هستند. این موضوع بیشتر برای کارگران زنی که در مشاغل خانگی و شبه خانگی و زیرپلهای فعالیت می کنند بسیار بیشتر هستند.
این پژوهشگر حوزه کار افزود: ما با نوعی سلب مالکیت از جسم و کار زنان نیز در این فرآیند مواجهیم. در چنین فضایی آبروی زنان برای حفظ شان اجتماعی از بین میرود. تنها حامیان باقیمانده زنان خانوادههای سنتی میشود که در آن ساختار کارگر بودن زن بهرهکشی را مضاعف خواهد کرد.
وی تصریح کرد: زنان در این سازوکار مهارتهای لازم برای دفاع از حقوق خود را از سرپرستان خانواده و مردان خانواده یاد نمیگیرند و اتفاقا فرآیند تسلیم و سر به راه بودن آموزش داده میشود. تحمیل شرایط خاص بارداری در شرایط کار و عدم بهرهمندی زنان کارگر از حقوقی مثل یارانهها برای این زنان وجود دارد. کارگران خانگی زن نیز جز همان بخش از کارگران و شهروندان نامرئی هستند که در ساختار اقتصادی و اجتماعی موجود دیده نمیشوند.
در ادامه این نشست، سمانه گلاب (اقتصاددان و پژوهشگر اجتماعی) اظهار کرد: بار تکفل مالی خانوارها با تکیه بر اطلاعات بانک مرکزی روی یک نفر یا کمتر از یک نفر است. در اطلس رفاه ایرانیان نیز میبینیم که ۴۰ درصد از خانوارهای کشور فاقد پوشش بیمهای و درآمد ثابت هستند.
وی افزود: ۵۵ درصد شاغلان ما اشتغال غیررسمی دارند و شناسایی نمیشوند. وقتی از قانون کار یا قانون مدیریت خدمات کشوری در ایران صحبت میکنیم، یعنی تنها درباره نصف شاغلین کشور صحبت میکنیم. در همین شرایط نرخ مشارکت اقتصادی ۴۱ درصد است که با رکود اقتصادی بیشتر هم میشود. یعنی تعداد قابل توجهی از بیکاران ما بعد از ناامیدی از یافتن شغل، عدم مشارکت اقتصادی را انتخاب میکنند.
گلاب در ادامه تاکید کرد: ۳۸ درصد مردم بیش از اندازه (بیش از ۴۴ ساعت در هفته) کار میکنند که این نشان میدهد که حقوق عادی کفاف زندگی افراد را نمیدهد. مابقی جامعه ساعات کار کمتر و پاره وقت دارند که حاکی از غیر رسمی بودن و کمبود فرصتهای شغلی ثابت در کشور است.
این اقتصاددان تاکید کرد: شغل در ایران تضمین خروج از فقر نیست. بجز دهک اول که ثروتمندترین گروه هستند، مابقی گروههای دهکی روند رو به نزول را دارا هستند.
وی تاکید کرد: بخش قابل توجهی از جوانان و زنان خارج از بازار کار هستند و بازار کار به اندازه جامعه ایران بزرگ نشده است. رشد مشاغل دم دستی مثل تاکسیهای اینترنتی و رمزارزها که آینده روشنی ندارد، در قالب خروج داوطلبانه از بازار کار قابل فهم است. همچنین تعداد افرادی که بیش از توان خود ساعت کار دارند، بسیار بیشتر شده است.
گلاب تصریح کرد: بخش زیادی از جوانان برای مستقل شدن با هم نسلان خود همخانه میشوند زیرا توان اجاره دادن ندارند و بخشی نیز همخانه بین نسلی میشوند و به عبارتی در سنین بزرگسالی نیز خانه پدر و مادر و والدین و سرپرستان را رها نکرده و تشکیل خانواده نمیدهند.
این اقتصاددان تاکید کرد: ما در آینده با این وضعیت بازار کار با اعتراضات گسترده بازنشستگان نسلهای آتی مواجه خواهیم شد. در گذشته اجداد ما بخاطر خانوادههای بزرگ مقیاس هزینههای سالمندان خانواده را پرداخت میکنند و سالمند نسل فعلی از بازنشستگی برخوردار هستند، اما در آینده از هردو نوع پوشش سنتی و مدرن و قانونی سالمندان در این ساختار بیمار بازار کار محروم خواهند بود. لذا موج سالمندان فقیر در اثر این شرایط اقتصادی و شغلی قابل پیش بینی است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: کلید حل این مشکلات برای جوانان و سالمندان، تغییر شرایط بازار کار به نفع نیروی کار است. راه حلی بیرون بازار کار نیست و ما در شرایط پنجره جمعیتی هستیم و دیگر نمیتوان بدون ساماندهی بازار کار عدم فروپاشی صندوقهای بازار کار را تصور کرد و امیدی به آینده آنها داشت.
در ادامه این نشست، نوح منوری (جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران) اظهار کرد: صرف ارائه آمار ما را متوجه راه حلهای بحران بازار کار را به ما ارائه نمیدهد. ما نیاز داریم تا به صورت تحلیلی مسائل عمیقتر را ببینیم.
وی افزود: رویکرد بازارگرا در ایران به دنبال آن است که بازار کار مانند هر بازار دیگری باید آزاد باشد و هیچ قانونگذاری و محدودیتی نباید برای آن گذاشت تا پس از مدتی در یک شرایط تعادلی کار کند. این جریان در عمل کاری در ایران پیش نبرده و شرایط را بدتر کرده است. جریان انزواگرا و دولت گرا نیز که نیاز به تجارت جهانی و رفع تحریمها را بی اثر میداند نیز جواب خود را پس داده و راه به جایی نمیبرد.
منوری تصریح کرد: این ایده که همه چیز را به دولت برگردانیم، تا زمانی که ساختار دولت مانند ساختار بازار مریض باشد، نمیتوان چیزی را به دولت سپرد. ما باید نقش فعال و توسعه گرا از دولت را ایجاد و احیا کنیم.
این استاد دانشگاه تهران اضافه کرد: دولت بازیگر اصلی میدان بازار کار در ایران است و از این حوزه امکان شانه خالی کردن ندارد. ما در ایران سیاستهای معطوف به کار و تولید نداریم. دولت خودش با ارز و بورس و اوراق مشارکت بازی میکند تا درآمد زایی کند. در همین شرایط که دورنمای رفع تحریم مطرح است، ممکن است که دورهای از غارت از طریق تمایزات قیمتی مطرح شود. ما با شبکههای اقتصادی فراتر از دولت نیز مواجه هستیم. ما سالهاست که از اهمیت تضعیف بخش غیرمولد برای توسعه گرا شدن دولت و ایجاد دورنمای توسعه ملی صحبت میکنند که بسیار موضوع مهمی است و شرط داشتن یک بازار کار خوب است.
منوری تاکید کرد: وجود نیروهای ارکان ثالث و شرکتی و قراردادی و حجمی در پیمانکاریها ناشی از اقتصاد دولتی و شبه دولتی موجود است و در شرایط فعلی شرایط بدتری از کارگران موقت برخوردارند.
وی تاکید کرد: مفهوم وفاق که در دولت چهاردهم مطرح شده، در گروی آن است که کارگران هم در این وفاق اجتماعی اولویت داشته باشند. ما در سال ۱۴۰۴ دیدیم که کمتر از یک ماه کل افزایش مزد ۴۵ درصدی کارگران توسط شورای عالی کار بی اثر شد. باید جایگاه کارگران تغییر کند تا در نظام توزیعی فعلی، امکان حیات طبقاتی برای آنان وجود داشته باشد.
در پایان این نشست، فرشاد مومنی (اقتصاددانان و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی) گفت: اشتغال در اقتصاد یک متغیر سیستمی است که از پنج زاویه میتوان درباره سیستمی بودن این متغیر حرف زد.
وی افزود: اشتغال یک آیینه است که کل مناسبات حیات جمعی از درون دریچه آن قابل رویت است. متاسفانه بخاطر اقتصاد سیاسی رانتی موجود، باعث دستکاری واقعیت و پنهانکاری و تکیه بر فریب آماری میشود، لذا جامعه به ندرت بر مسائل اساسی خود متمرکز میشود. ما دائما با مسائلی مواجه هستیم که منافع یک اقلیت کوچک را شامل میشود برجسته شده و سخنانی درباره مسائل کلان ملی چندان شنیده نمیشود. در نتیجه روز کارگر که شامل طبقهای است که حیات کارگران در گروی آن است، چندان مورد توجه قرار نمیگیرد.
مومنی ادامه داد: ما برای برون رفت از شرایط اقتصادی موجود بدون تعیین تکلیف درباره وضعیت کارگران و اشتغال نمیتوانیم صحبتی داشته باشیم. ما باید سازوکارهایی پیدا کنیم که هم در سطح حکومت و هم در سطح جامعه، کیفیت اشتغال بیش از کمیت اشتغال مورد توجه قرار گیرد. ما در ایران با سقوط کیفیت اشتغال و نه سقوط کمیت اشتغال مواجه هستیم. ما ابتدا باید مقام و منزلت اشتغال را احیا کنیم و کیفیت اشتغال را یک متغیر محوری و حیاتی در اقتصاد ایران در نظر بگیریم.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی تهران اضافه کرد: در کتابی برجسته در زمینه توسعه که گویی در آن درباره ایران صحبت میشود، مطرح شده که اشتغال با کیفیت صنعتی قبلا تصور میشد باید رها شده و به اشتغال بخش خدمات که به شدت نابرابر ساز است، بپردازیم. اما در این کتاب مطرح شده که وقتی اشتغال غیرمولد شد، در آمریکا سه مرگ رشد کرد. مرگ بر اثر مواد مخدر، الکل و خودکشی به شدت افزایش یافت و در این کتاب بیان شد که سقوط کیفیت اشتغال باعث این سه نوع مرگ شده است.
وی افزود: وقتی اقتصاد عظیمی مثل آمریکا با آن درجه فنی با اشتغال غیرمولد و حساسیت زدایی از کیفیت اشتغال، با چنین فجایعی درباره مرگ افراد مواجه میشوند، باید حساب کار ایران را در این زمینه بکنیم. جامعه آمریکا در این کتاب چنان تصویر شده که روندهای بهرهوری و روند مزد و حقوق روند معکوس را طی کرده و به بازی با سر جمع صفر برگشته است. یعنی بهرهمندی ثروتمندان بیشتر دوباره مستلزم استثمار بیشتر نیزوی کار شده است. اما در انقلاب بهرهوری، توسعه با بازی برد-برد و همکاری ممکن شد. زیرا نیروی کار به طور نسبی در اثر طلایی سرمایهداری به نقطه تاریخیای رسیده بود. اما با کیفیت زدایی از اشتغال آمریکا به وضعیت پیش از این در دهههای گذشته برگشته است.
وی تصریح کرد: ما در ایران به دلیل همین کیفیت زدایی از اشتغال و برتری مشاغل غیرمولد، درگیر فساد، رشد پایین، ناترازیها و بحران مافیاهای اقتصادی شدیم. اما چون مافیاهای اقتصادی از ظرفیتهای بی سابقه در ساختار قدرت و تبلیغات، مسائل اصلی را چیزهای دیگری جا میزنند. مرکز پژوهشهای مجلس در اوایل دهه ۱۳۹۰ تحقیقی کرد که نشان داد که بیشترین جهش فقر در زمان شوک درمانی دیده است. یعنی شوک به قیمتهای کلیدی تنها راه معرفی شده است.
این کارشناس اقتصادی تاکید کرد: ثروتمندان و رانت خواران در شوک قیمتی بهرهمندتر میشوند اما باوجود دیده شدن نتایج ویرانگر برای طبقه متوسط و فرودستان، دولت با دست خود بر همان پاشنه شوک درمانی حرکت میکند و تیشه به ریشه خود و جامعه میزند. این اعتیاد به افزایش شوک آمیز قیمتها و شوک درمانی، یک نوع خود بحران سازی است و از منظر توسعه، باعث کاهش قدرت خود دولت میشود.
این اقتصاددان اظهار کرد: دادههای مراجع آماری غیر ایرانی و جهانی، نشان میدهد در روند غیرمولدسازی و بی کیفیت سازی بازار کار، ۷۰ درصد جمعیت نیروی کار ایران غیررسمی هستند.
مومنی تصریح کرد: ما با روندهای مشکوک در اداره اقتصاد ایران مواجه هستیم. بسیاری از اقدامات اقتصادی دولتها ضد بقای خود حاکمیت است. حکومتی که از مسئولیتهای اجتماعی طفره میرود و نصف متوسط دنیا سهم آموزش از gdp و دوبرابر متوسط دنیا سهم پرداخت از جیب بابت درمان دارد، خود را فلج میکند. خود جامعه نیز در شرایط فلج به سر میبرد و امکان مشارکت اجتماعی آن صفر شده است. به هزار و یک دلیل، این روند چشم اندازی جز فروپاشی برای نظم اقتصادی کشور نداریم. ما در شرایطی هستیم که دولت حتی به گزارشات کارشناسان خودش هم اعتنا نمیکند که حاکی از یک خودویرانگری است. ما موردی را نداریم که در اثر یک شوک درمانی مقطعی مثل ایران در مدتی کوتاه جمعیت زیر خط فقرش دوبرابر شده باشد و همین اقدامات است که ما را در برابر نظام سلطه آسیب پذیر میکند.
وی در پایان درباره برنامه ایجابی توسعه گفت: ما به بازآرایی سیستمی نهادهای تصمیمساز مواجه هستیم. بدون این تغییر و با پیگیری شوک درمانی، راهکاری نمیتوان داد.باید جامعه علمی ما مسئولیت شرافتمدانه خود را عمل کند.راه نجات مردم ایران، جذب مشارکت مردم ایران در حیات اقتصادی، سیاسی و اجتماعیشان است. باید توزیع عادلانه قدرت، ثروت و صدا و اطلاعات ایجاد شود. داشتن کارنامه آبرومند اقتصادی بدون مشارکت اجتماعی محال است. اکنون بحث سرمایه گذاری خارجی ۱۰۰۰ میلیارد دلاری آمریکا در ایران پس از توافق یک فریب بزرگ است زیرا اقتصاد ایران شرایط جذب ۵ میلیارد دلار آن هم ندارد. اشتغال برای اقتصاد ایران به شکل آبرومندانه ۱۷ کارکرد جمعی دارد که تنها ۱۰ مورد آن اقتصادی است و جنبههای مهم امنیت ملی دارد و بدون اشتعال با کیفیت، امکان توسعه ملی وجود ندارد.