یادادشتی از حسن صادقی؛
کارگران دل از کف داده و صبرشان لبریز شده است
رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری در یادداشت پیش رو به واکاوی این موضوع میپردازد که برای جبران قدرت خرید کارگران به خاطر افزایش نرخ دلار و تورم چه راهکارهایی وجود دارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، حسن صادقی در یادداشت پیشرو به واکاوی این موضوع میپردازد که برای جبران قدرت خرید کارگران به خاطر افزایش نرخ دلار و تورم چه راهکارهایی وجود دارد.
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز / باشد که باز بینم دیدار آشنا را
حال و روز امروز طبقه کارگر مصداق این شعر است. اگر شعر را رمزگشایی کنیم، میبینیم که امروزه کارگران دل از کف داده و صبرشان لبریز شده است؛ چراکه شاهد کاهش شدید قدرت خریدشان در مقابل هزینههای سرسامآوری هستند که با دلار محاسبه میشود.
دریافت حقوق به ریال و هزینههای به دلار با چه فرمولی قابل محاسبه است. فرمول محاسبات نقطهای آنهم نه روزانه بلکه ساعتی است، که اگر وضع اینگونه ادامه داشته باشد میبایست به صورت دقیقهای محاسبه شود و از طرفی متأسفانه آثار لحظهای آن نیز بر اقلام و کالاهای اساسی، لحظهای ملموس میباشد. این در حالی است که حقوق، یکبار در ابتدای سال بر مبنای تورم رسمی اعلام شده از طرف بانک مرکزی محاسبه و افزایش مییابد.
امسال نیز تورمی ملاک تصمیم واقع شده که ۱۲/۱۰درصد مبنای محاسبه آن بوده و افزایش برای حداقل بگیران ۱۹/۵ درصد و برای سایر سطوح ۱۳/۵درصد است که اگر براساس دلار ۳۵/۰۰۰ ریال یعنی معادل سه هزار و پانصد تومان محاسبه میشد، دستمزد کارگران ۲۴۳ دلار بود.
امروز اما با دلار ۱۰۰/۰۰۰ریالی یعنی معادل ده هزار تومان و افزایش دستمزد تا سقف یک میلیون و یکصد و سی هزار تومان به کمتر از ۱۲۰ دلار در ماه تنزل پیدا کرده یعنی کارگران ایران و اکثریت بازنشستگان با این حقوق تنها میتوانند ۱۱ روز زندگی خود را اداره کنند و بقیه ماه را میبایست به سمت دوبارهکاری یا اضافهکاری که متأسفانه این روزها خبری از آن نیست، روی بیاورند.
در صورت نبودن درآمد دیگر ناگزیر به استقراض در قالب وام یا قرضالحسنه از اقوام هستند، لذا وضعیت متلاطم نرخ ارز و اقتصاد زندگی کارگران و مزدبگیر و بازنشستگان را از هر مقطع دیگر تحت تأثیر خود قرار داده و دلمشغولی و نگرانی آنها را نسبت به آینده افزایش داده و توان معیشتی آنها را در پائینترین سطح ممکن رسانده است.
لذا کارگران شاغل و بازنشسته در این نوسانات بهدلیل درآمد پولی که حاصل آن کاهش ارزش پول ملی است به شدت زیانکننده میباشند و این زیان را ما در سفره و زندگی روزمره آنها مشاهده میکنیم و میبینیم که میزان تقاضای مؤثر آنها در بخش کالا و خدمات کاهش یافته و این کاهش قدرت خرید، یک پیام واضح و مبرهن دارد.
پیام این است که سطح معیشتی طبقه کارگر شاغل و بازنشسته به پائینترین سطح ممکن که فقر و فلاکت است سیر میکند لذا دولت و دستاندرکاران که حافظ قدرت خرید مردم هستند باید بدانند که به واسطه کاهش ارزش پول ملی دچار افت و کاهش قدرت خرید میشوند و لذا برای پرکردن این خلأ میبایست برنامه مدونی ارائه و با حمایتهای غیرنقدی و ارتقاع سطح حمایتهای اجتماعی خود در جهت پر کردن این خلأ اقدام نمایند.
برای جلوگیری از گستردگی دامنه فقر دولت ابتدا میبایست مسئولیت را بپذیرد و با طبقه ضعیف و در کل با مردم صادقانه موضوعات را در میان گذاشته و برای آنها نسخه شفابخشی نگارش کند و دست به اقدامات شجاعانهای بزند. دوم اینکه دستمزدها را شناور نماید و در همین راستا با بکارگرفتن سیستم حمایت و کمکهای غیرنقدی برای رنگین نگه داشتن سفره کارگران اقدام نماید و دل از دست رفته کارگران را بدست آورد انشاء الله.