خبرگزاری کار ایران

علی رضاقلی در بزرگداشت میرمصطفی عالی‌نسب مطرح کرد:

هرگاه هزینه برای کسب مشروعیت بیشتر باشد یعنی اوضاع دولت نامناسب است/بیش از 80 درصد از نخست‌وزیران ایران توسط پادشاهان کشته شدند

هرگاه هزینه برای کسب مشروعیت بیشتر باشد یعنی اوضاع دولت نامناسب است/بیش از 80 درصد از نخست‌وزیران ایران توسط پادشاهان کشته شدند
کد خبر : ۶۴۱۳۸۸

رضاقلی گفت: تاریخ ایران را بگیرید و تا دوران اساطیری آن هم بروید همیشه افرادی مثل عالی‌نسب بوده‌اند. افرادی اخلاقی، وطن‌پرست و از مال و جان گذشته که خدمت کردند و کار کارشناسی کردند. ولی معمولا آن گروهی که توان تخریب کار آنها را داشتند تعدادشان بسیار بیشتر بود و بر اینها غلبه می‌کردند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، علی رضاقلی (پژوهشگر توسعه) در مراسم نکوداشت سیزدهمین سال درگذشت استاد میرمصطفی عالی‌نسب، با بیان اینکه در تلاش است میرمصطفی عالی‌نسب و اقدامات، شخصیت و جایگاه وی را با استناد به شاهنامه مورد بررسی قرار دهد، گفت: از بیش از 500 سال قبل تاکنون، رابطه و نسبت ایران با کشورهایی که بعدا صنعتی شدند در یک حالت خاصی قرار گرفت و متفاوت شد. ایران متوقف بود. این توقف تا زمان دسترسی ایران به اندک پول نفت ادامه یافت. بعد از آن توانست اوضاع خودش را کمی سر و سامان بدهد. البته درآمدهای نفتی سریعا در کشور بهره‌برداری نشد. درآمدهای نفتی در پایتخت از سال 35 به بعد برای بهبود زندگی مردم و وضعیت شهرها به کار گرفته شد و از سال 40 به بعد، به قم و بقیه بخش‌های جامعه و کشور رسید. قم هم با پول نفت آغاز به رشد کرد. شیخ عبدالکریم حائری یزدی و رضاشاه در واقع، کارشان را با هم شروع کردند. قبل از آن، هیچ خبری در قم نبود.

وی سپس به این پرسش پرداخت که ساختار ایران از کجا آسیب دید و چه عواملی باعث توقف آن شد که تاکنون ادامه یافته و تبلور آن در نوسانات ارزی دیده می‌شود. در این زمینه، رضاقلی اظهار داشت: اقتصاددانان ما، کتاب‌های اقتصادی را مطالعه می‌کنند و کمتر ایران را می‌شناسند. از ایران هم، تاریخ دوران اخیر آن را می‌شناسند. در سطح نظری، اقتصاددانی که بخواهد متخصص ایران شده، راهکاری برای مشکلات آن بیابد، ابتدا باید فرآیند تحول را بشناسد. بعد از آن، افرادی را که قابلیت و عزم تغییر در نهادها را دارند را، باید مورد بررسی قرار داد. سپس می‌بایستی منفردا جامعه مورد مطالعه‌اش را بشناسد یعنی جدا از اطلاعات عام اقتصادی، باید جزئیات جامعه مورد مطالعه را شناسایی کند.      

وی با استناد به کتاب تاریخ تجارت نوشته خسرو معتضد، گفت: تاریخ تجارت ایران از 500 سال پیش تاکنون ساختاری را پهلو به پهلوی تغییرات ساختاری در اروپا می‌بینید که به جلو می‌آید. از ایران، صادرات مواد خام انجام می‌شد و سپس در مواجهه با تنوع تولیدات آنها، واردات کالای آنها صورت می‌گرفت. مثلا، در قراردادی که شاه سلطان حسین با فرانسوی‌ها برای کندن تونل کوهرنگ بست قرار بر این شد عملجات را ایرانیان بیاورند و بیل و کلنگ و ابزار حفاری را آنها. واردات از بیل و کلنگ شروع شد تا رسیده به کالاهای پیچیده کنونی.

رضاقلی با تاکید بر اینکه در تاریخ ایران، عوامل تغییر را باید شناخت، گفت: تاریخ ایران را بگیرید و تا دوران اساطیری آن هم بروید همیشه افرادی مثل عالی‌نسب بوده‌اند. افرادی اخلاقی، وطن‌پرست و از مال و جان گذشته. بودند و خدمت کردند و کار کارشناسی کردند. ولی معمولا آن گروهی که توان تخریب کار آنها را داشتند تعدادشان بسیار بیشتر بود و بر اینها غلبه می‌کردند، به‌خصوص بعد از اسلام، چراکه تاریخ ایران قبل و بعد از اسلام تفاوت‌های مهمی دارد.

وی به این پرسش پرداخت که افراد تک‌چهره‌ای مثل عالی‌نسب را با این اقتصاد نظری موجود، چگونه می‌توان ارزیابی کرد و تصریح کرد: عالی‌نسب را می‌توان از زوایای مختلفی بررسی کرد، مثلا از لحاظ تربیتی (اینکه آیا وی حاصل تربیت شخصی بوده، یا خانوادگی و یا ایدئولوژیک و یا مجموعه‌ای از آنها بوده). در تاریخ ایران همیشه افراد قهرمانی مثل قائم‌مقام فراهانی، میرزا تقی‌خان فرهانی (امیرکبیر)، میرزا حسین‌خان سپهسالار و... حضور داشته‌اند. چرا اینها با دیگران متفاوت هستند؟ بقیه می‌روند دنبال منافع‌ شخصی‌شان، ولی اینها نمی‌روند.

وی به ذکر مثالی از قائم‌مقام فراهانی پرداخت و گفت: وی تنها کسی بود که در زمان جنگ دوم ایران و روس، برخلاف نظر همه که تابع نظر فتحعلی‌شاه بودند، با استناد به درآمد مالیاتی بسیار پایین ایران در قیاس با درآمد مالیاتی روسیه تزاری، مخالف جنگ بود. اما نظر وی مورد قبول و پسند شاه نبود و در نتیجه، از همه سمت‌هایش محروم شد. من به‌شخصه خودم با 5 الی 6 وزیر تاکنون کار کرده‌ام. وزرا (جدا از دکتر معتمدی، وزیر سابق ارتباطات و فناوری اطلاعات) تاب تحمل کار کارشناسی را نداشتند. در خاطرات ابوالحسن ابتهاج آمده که او نیز با محمدرضا شاه مرتبا کلنجار می‌رفت. ابتهاج اعتقاد داشت اقتصاد باید بنیانش سامان بگیرد تا قدرت نظامی را روی آن بتوان سوار کرد. بعد از مسائل بسیار، وی زندانی شد و شاه هم تصمیم گرفت اختیارات سازمان برنامه و بودجه را به خودش اختصاص دهد.

وی تاکید کرد: ما از اینگونه شخصیت‌ها در طول تاریخ زیاد داشته‌ایم. نکته جالب این است که بسیاری از این افراد که نخست‌وزیران ایران بودند بیش از 80 درصد آنها از سوی پادشاهان کشته شدند.

این پژوهشگر توسعه با اشاره به مکتب نوکلاسیک در اقتصاد، گفت: یکی از مفروضات اساسی این نوع اقتصاد که در دانشگاه‌های ما تدریس می‌شود این است که انسان موجودی منفعت‌خواه، بیشینه‌خواه و فرصت‌طلب است. مسائل ارزی اخیر با این تز جور درمی‌آید. با تز نوکلاسیک‌ها، این نکته که هر جا منافع‌تان ایجاب کرد قانون را زیر پا بگذارید، همراستا است کما اینکه گروه‌هایی که قدرت چانه‌زنی دارند این کار را عملا انجام می‌دهند. ولی از سویی دیگر، نوکلاسیک‌ها به دولت هابزی؛ دولتی که نظم را ایجاد می‌کند تا اقتصاد حیات و فعالیت داشته باشند نیز، اعتقاد دارند یعنی برای افراد و فرصت‌طلبی‌های آنها ایجاد محدودیت می‌کنند. با توجه به این دو مفروضه، باید گفت پذیرش فرض اول منافی فرض دوم است چراکه در این صورت دولت هابزی را نمی‌توان پذیرفت. اما اگر فرض دوم را هم بپذیریم باید گفت افراد عقلانی عمل نمی‌کنند. این مسائلی که مطرح کردم، نشاندهنده تعارض در تزهای نوکلاسیک‌ها است.

وی تاکید کرد: به تاریخ رجوع کنید می‌بینید افرادی هستند که توانایی شکستن قانون را دارند اما این کار را نمی‌کنند. اقتصاددان باید این را بشناسد و بفهمد که افراد در چه شرایطی بیشتر فرصت‌طلبی می‌کنند و در چه شرایطی نمی‌کنند. برای مثال، در شرایط کنونی با دلار کارهای بسیاری را می‌توان انجام داد. یک اقتصاددان باید بررسی کند کدام شرایط اجازه داد به افراد که چنین کاری انجام بدهند. البته این بار اول نیست که در ایران چنین اتفاقی می‌افتد. در زمان ناصرالدین شاه و دوره صدارت امین‌السلطان هم چنین اتفاقی افتاد که به دلیل ناخالصی‌هایی (مس) که قاطی سکه نقره کردند پول ملی ارزشش بسیار پایین آمد و به پول سیاه معروف شد. شاه و صدراعظم تلاش کردند این سکه‌ها را از بازار جمع‌آوری کرده، سکه نقره یک قرانی به بازار بیاورند که برای مثال، حداقل هشت‌دهم نقره داشته باشد. آنها این سکه جدید را به چند صرافی در تهران دادند. اما هرکس هر وقت که می‌رفت در صف بایستد و از این سکه‌های جدید بگیرد می‌دید که صرافی تعطیل است و آن سکه‌ها تمام شده‌اند. اگر ده شب هم آنجا می‌خوابید می‌گفتند آن سکه‌ها تمام شده است.

وی با تاکید بر اینکه با مفروضات نوکلاسیکی نمی‌توان کار عالی‌نسب را توضیح داد، گفت: تاریخ ایران امثال عالی‌نسب داشته و دارد و خواهد داشت؛ وجود چنین افرادی که می‌سازند و جلو می‌روند، شدنی و ممکن است.

وی اظهار داشت: بخش عظیمی از منابع و سرمایه‌ها به توجیهات و مشروعیت‌سازی دولت‌ها در مقابل مردم تخصیص داده می‌شود. مشروعیت با هزینه اجرای کشور رابطه عکس دارد. هرگاه هزینه برای کسب مشروعیت بیشتر باشد نشان دهنده اوضاع نامناسب دولت است و هرگاه کمتر باشد نشان می‌دهد وضعیت مشروعیت دولت خوب است. 

رضاقلی تصریح کرد: نهادگرایان می‌گویند هر دولتی دو رقیب دارد؛ یک رقیب بین‌المللی مثل دول متخاصم و یک رقیب داخلی که معتقد است گزینه‌ها و بدیل‌های بهتری از دولت موجود دارد.

وی با اتکا به این استدلال به تحلیل جایگاه رستم در شاهنامه پرداخت و گفت: دو ویژگی به هر آنچه که پیرامون وی است، برمی‌گردد: وجود رقیب بین‌المللی که وی می‌بایستی تخاصمات بیگانگان را دفع می‌کرد تا زمینه‌ای برای استفاده از منابع داخلی برای فعالیت اقتصادی ایجاد شود. بنابراین دفاع از حریم ایران یک ستون کار رستم است. نقش دیگر رستم، مقابله با پادشاهان ایرانی برای بهبود و تلطیف اوضاع است.

وی در ادامه توضیح شخصیت رستم براساس اشعار شاهنامه فردوسی، اظهار داشت: وی شخصیتی نیکنام، خردمند و با شخصیت والا است. پهلوانی است که دفاع می‌کند و برخوردار از فرّ ایزدی است. وی ویژگی‌های ایدئولوژیک قوی داشت. در واقع، فضای ایران با یک چنین شخصیت‌هایی قدرت می‌گیرد.

رضاقلی با بیان اینکه اشعار شاهنامه در مورد رستم، نمونه‌هایی از ادبیات گذشته برای حفظ منافع ملی و فاصله گرفتن از اقتصاد نوکلاسیک است، گفت: رستم پهوان خردمندی بود که جستجوی ثروت و مال در اولویتش نبود و بیشتر به دنبال منافع ملی بود.

این پژوهشگر توسعه در پایان، به امیرکبیر و تاثیر اقدامات وی پرداخت و اظهار داشت: در زمان امیرکبیر، چهره اصفهان دگرگون شد. صدارت و عدالت امیرکبیر موجب پاگرفتن عدالت، نظم و قانون شد.         

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز