ایلنا بررسی میکند؛
نیروی کار؛ در فراز و نشیب آمارها
گزارش زیر به تحلیل دادههای آماریِ طرح آمارگیری نیروی کار در دو فصل گذشته (تابستان و بهار ۹۶ ) میپردازد. این آمار گرچه محدودیتها و کاستیهایی دارد اما نشان میدهد که نرخ بیکاری رسمی رو به کاهش است؛ گرچه حدود ده درصد شاغلان کشور، اشتغال ناقص دارند.
ایلنا: طرح آمارگیری نیروی کار، هر سه ماه یک بار اجرا میشود؛ نتایج این طرح، کلیست و بسیاری از خصیصههای یک آمارگیری دقیق و باجزئیات را ندارد؛ در واقع در این گزارشات، مانند همه آمارهایی که تلاشمیکنند اعداد و ارقام را رو به پایین هل بدهند، از بیان عریان واقعیت ها پرهیز میشود. در تعاریف و مفروضات این طرح، تلاش برای سادهسازی و اغماض آشکار در اندازهگیری نرخ واقعی بیکاری به چشم میخورد: مشغولان به تحصیل، شاغل حساب میشوند و همچنین برای افرادی که برای اعضای خانوادهشان کار میکنند، آمار تفکیکی و مشخصی وجود ندارد؛ آنها هم در زمره شاغلان محسوب میشوند، حتی اگر مزد دریافت نکنند و حتی کارآموزان؛ کارآموزان نیز که هیچ تضمینی برای استخدام و تداوم مشغولیت شان وجود ندارد، شاغل محسوب میشوند.
لیکن علیرغم همه این کلیگوییهاو سادهسازی مساله، خروجیهای این گزارشات آماری در موارد بسیاری قابل تعمق است؛ برای بررسی بیشتر، دو نمونه اخیرتر این گزارشهای آماری که مربوط به بهار و تابستان ۹۶ هستند را در نظر میگیریم.
سیر صعودی جمعیت فعال کشور و نرخ نزولی بیکاری
گزارش نشان میدهد نرخ بیکاری جمعیت فعال ده سال به بالا در تابستان نود و شش، ۱۱.۷ درصد است. در جمعبندی نهایی، در تابستان ۹۶، نرخ مشارکت اقتصادی ۰.۴ درصد نسبت به سه ماه قبل از آن، افزایش داشتهاست. گزارش بهار هم نشان میدهد که نرخ مشارکت اقتصادی نسبت به فصل قبل از آن، ۱.۷ افزایش داشتهاست. براساس همین آمارها، نرخ بیکاری تابستان ۹۶ نسبت به مدت مشابه سال قبل (تابستان ۹۵)یک درصد و نسبت به فصل قبل (بهار ۱۳۹۵)، ۰.۹ درصد کاهش داشته است.
در تابستان ۹۶، ۳ میلیون و صد و پنجاه و شش هزار و هشتاد و دو نفر بیکارند که از این تعداد، یک میلیون و هشتاد و سه هزار و چهل نفر، زن هستند.
سهم نه چندان ناچیز اشتغال ناقص
تعریف اشتغال ناقص شامل همه کسانیست که به هر دلیل از جمله رکود یا قرار داشتن در فصل نامناسب، کمتر از ۴۴ ساعت کار میکنند و در عین حال، آماده برای انجام کار اضافه هستند.
گزارش نشان میدهد در تابستان ۹۶، اشتغالِ ۹.۲ شاغلان کشور، ناقص است؛ یعنی نزدیک به یک دهم شاغلان، کار تمام وقت ندارند. این آمار در مردان (۱۰.۲ درصد) بیشتر از زنان (۴.۷ درصد) است؛ از آن مهمتر، سهم اشتغال ناقص در روستاها بیشتر از شهرهاست؛ ۱۱.۳ درصد روستاییان، اشتغال ناقص دارند؛ در حالیکه این آمار در شهرها، ۸.۴ درصد است.
مقایسه دو گزارش آماری (بهار و تابستان) نشان میدهد که نرخ اشتغال ناقص در تابستان ۹۶ نسبت به فصل قبل از آن یک درصد کاهش داشتهاست. (از ۱۰.۲ به ۹.۲ درصد رسیده). کاهش نرخ اشتغال ناقص، یک شاخص مثبت اقتصادی است؛ معنای آن اینست که یا اشتغال ناقص به اشتغال کامل مبدل شده یا به دلیل بهبود در دستمزدها، شاغلان ناقص، دیگر در جستجوی کار اضافه نیستند؛ گرچه ممکن است بهبود این شاخص، کاملا موقتی باشد؛ یعنی با خاتمه تابستان و آغاز پاییز دوباره نرخ اشتغال ناقص، افزایش پیدا کند.
نرخ بالاتر اشتغال روستاییان
در هر دو گزارش، بیکاری در مناطق شهری بیشتر از روستایی است و به تبع آن، نرخ اشتغال جمعیت در روستاها بیشتر از شهرهاست؛ به طور متوسط، نرخ اشتغال روستاییان بیش از ۵ درصد از شهریها بیشتر است.
در تابستان ۹۶، نرخ اشتغال در روستاها، ۴۰.۶ درصد است و در شهرها ۳۴.۷ (همین نرخ در فصل قبل از آن به ترتیب ۳۹.۶ و ۳۴.۱ است). این نشان میدهد که فرصتهای شغلی روستایی بیش از شهریست؛ اگرچه سهم اشتغال ناقص در روستاها بیشتر از شهرهاست. یعنی در روستاها فرصت اشتغال بیشتر است اما بخش زیادی از این اشتغال، اشتغال غیرمکفی و در موارد زیادی غیررسمیست.
اول خدمات، بعد صنعت و در نهایت کشاورزی/ تابستانها کشاورزی رونق میگیرد
توزیع اشتغال در کشور نشان میدهد که ایران بیشتر کشوری است خدماتی تا صنعتی و کشاورزی در مرحله آخر قرار دارد. بیشترین شاغلان کشور در بخش خدمات شاغلند؛ سهم این بخش در تابستان ۹۶، ۴۹.۵ درصد است.
بعد از خدمات، نوبت به بخش صنعت میرسد با سهم ۳۱.۴ درصدی و در نهایت بخش کشاورزی است که تنها ۱۹.۱ درصد شاغلان در این بخش قرار دارند.
میزان توزیع اشتغال در بخشهای مختلف به نسبت جمعیت نشان میدهد که بخشهای خدمات و کشاورزی به نسبت صنعت، زنانهترند؛ در تابستان ۹۶، ۵۱.۸ درصد زنان در بخش خدمات مشغول به کارند؛ در حالیکه فقط ۴۹ درصد مردان، در بخش خدمات شاغلند. بخش کشاورزی نیز ۲۳.۸ درصد زنان شاغل را به خود اختصاص داده؛ درحالیکه فقط ۱۸ درصد مردان در این بخش مشغولند.
مقایسه آمارهای تابستان ۹۶ نسبت به فصل قبل از آن (بهار ۹۶) نشان میدهد که در تابستان سهم کشاورزی در اشتغال نسبت به فصل قبل افزایشِ ۰.۴ درصدی داشته؛ در حالیکه در همین زمان سهم خدمات و صنعت کاهش پیدا کردهاست.
زمستانها بیکاری بیشتر میشود
نمودارهای بیکاری به تفکیک فصول، نشان میدهد که در همه سالهای گذشته، نرخ بیکاری در زمستان به مقدار قابل توجهی افزایش یافته است؛ هر ساله به زمستان که نزدیک میشویم، منحنی بیکاری رو به بالا اوج میگیرد. گاهی میزان این افزایش حتی از یک درصد هم بیشتر بودهاست؛ برای نمونه در سال ۱۳۹۳، بیکاری در سه ماهه زمستان به نسبت مدت مشابه در تابستان، دو درصد افزایش داشتهاست.
تغییر نرخ بیکاری به تناسب فصول، نشان از فصلی بودن برخی از مشاغل دارد و این که زمستانها بیکاری بیشتر میشود، بخش عمده ای از آن، به توقف پروژههای ساختمانی و بیکاری کارگران شاغل در این بخش برمیگردد.
نمودار زیر، توزیع بیکاری در فصول مختلفِ چند سال متوالی را نشان میدهد:
افزایش نرخ بیکاری در زمستانها نشان میدهد که بخشی از کارگران که در فصول گرم سال ، شاغل هستند، در زمستان بیکار میشوند؛ به عبارت دیگر اگر آمارگیری سالانه نیروی کار انجام شود، نرخ جامع اشتغال ناقص در کشور بالاتر از نرخیست که در گزارشهای فصلی آمده؛ چرا که اگر وضعیت نیروی کار کشور را در طول یک سال در نظر بگیریم، آنهایی که دو یا سه ماه از هر سال را بیکارند، اشتغال آنها بایستی از نوع ناقص محسوب شود.
کرمانشاه و چهارمحال بختیاری بالاترین نرخ بیکاری
در گزارش آماری تابستان ۹۶، استانهای کرمانشاه و چهارمحال بختیاری به ترتیب با ۲۰ و ۱۹.۸ درصد، استانهایی هستند که بالاترین نرخ بیکاری کشور را دارند.
در مقابل استان آذربایجان غربی با ۷.۵ درصد و بعد از آن استان همدان با ۸ درصد، کمترین نرخ بیکاری کشور را دارند.
تحلیل این آمارها و توزیع بیکاری میان استانها، میتواند بسیاری از چالشهای موجود در زمینه اشتغال را روشنتر کند؛ این که به چه علت ۲۰ درصد جمعیت فعال در استان کرمانشاه بیکارند و در همان زمان، در استانی که تنها ۱۸۴ کیلومتر با آن فاصله دارد، یعنی استان همدان، نرخ بیکاریاش فقط ۸ درصد است؟ در شرایطی که موقعیت جغرافیایی و زیست محیطی دو استان به دلیل قرب فاصله، شباهتهابی بسیاری دارد، سوال اینجاست که چه عامل یا عواملی توزیع نابرابر بیکاری را توجیه میکند؟
نیاز به آمارهای جامعتر و با دقت بالاتر
در انتها باید گفت علاوه بر طرح آمارگیری نیروی کار که هر فصل انجام میشود، نیاز به طرحی داریم که با جامعیت و دقت بیشتر عمل کند: خود اشتغالی یا کارکردن در کارگاههای کوچک خانگی را تفکیک کند؛ میان اشتغال رسمی و اشتغال غیر رسمی تمایز قائل شود و آمار کارآموزان را از آمار شاغلان کشور قلم بگیرد.
علاوه براین، نیاز به آماری داریم که اطلاعات نقطهای آمارهای فصلی را به روشهای مختلف آماری با هم ادغام کند و در نهایت به تحلیل جامعی از وضعیت اشتغال نیروی کار در سالهای مختلف برسد.
نسرین هزاره مقدم