یادداشتی از روزبه کردونی؛
پرسپولیسیها، نظارت استادیومی و چالش صندوقهای بازنشستگی
روزبه کردونی (رئیس سابق موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی) در یادداشتی، واگذاری دو باشگاه پرسپولیس و استقلال به صندوقهای بازنشستگی را از منظر دیگری مورد ارزیابی قرار داده و آن را یک فرصت برای گسترش گفتگوی اجتماعی پیرامون چالشها و مشکلات صندوقهای بازنشستگی دانسته است.
۱- شرکت فرهنگی ورزشی پرسپولیس بابت رد دیون و سایر تکالیف دولت به سازمان تأمین اجتماعی، صندوق بازنشستگی کشوری و صندوق بیمه روستاییان و عشایر واگذارشد. حتما مسئولان وزارت رفاه و سازمان تامین اجتماعی به ذی نفعان خود توضیح میدهند که آیا گرفتن برند تجاری و شرکت پرسپولیس به جای بدهی تامین اجتماعی از دولت تا چه میزان قابل دفاع و تامین کننده منافع کارگران و ذی نفعان تامین اجتماعی است. همچنین پرسپولیسیها هم حتما تاریخچه شرکت داری را در صندوقهای بازنشستگی بررسی میکنند و از وضعیت و سرانجام شرکتهای تحت پوشش این اطلاع پیدا میکنند. اما هر دوی این مورد موضوع این یادداشت نیست چرا که احتمالا کارشناسان دیگر از کژکارکردهای پنهان و آشکار واگذاری به پرسپولیس به سه صندوق بازنشستگی سخن خواهند گفت، لذا در این یادداشت فقط به یک کارکرد پنهان این واگذاری پرداخته میشود و آن موضوع شفافیت در صندوقهای بازنشستگی است و به این موضوع میپردازم که آیا پرسپولیسیها ناجی صندوقهای بازنشستگی میشوند؟
۲- باور من این است که واگذاری پرسپولیس به صندوقهای بازنشستگی بویژه تامین اجتماعی میتواند دارای این کارکرد پنهان باشد که از این پس همانگونه که همه اتفاقات درون و بیرون زمین فوتبال توسط تماشگران رصد، ارزیابی وقضاوت میشود عملکرد مدیران صندوقهای بازنشستگی، اعضای هیات مدیره شرکتهای تابعه آنها، شفافیت عملکرد آنها، مدیریت منابع و مصارف صندوقهای بازنشستگی و همه آنچه به بنگاه داری و حکمرانی بنگاه داری در این صندوقها مربوط است نیز در محضر تماشگران فوتبال قرار خواهد گرفت و این یعنی شفاف شدن همه عرصههای مدیریتی و عملکردی در صندوقهای بازنشستگی که میتواند زمینه ساز انجام اصلاحات ساختاری و غیر پارمتریک در این صندوقها شود. به عبارت سادهتر از امروز به بعد فقط مدیر، مربی و بازیکنان باشگاه پرسپولیس نیستند که در معرض رصد عمومی رسانهای و نظارت استادیومی پرسپولیسیها هستند بلکه مدیران سازمان تامین اجتماعی، اعضای هیات مدیره و مدیران شرکتها هم در معرض این نظارت عمومی هستند و از این پس فقط فوتبال بازی کردن و سبک زندگی بازیکنان فوتبال و مربیان نیست که در معرض توجه عمومی است بلکه عملکرد و خروجی سیاستهای مدیران و مواردی نظیر حقوقها و مزایای آنها هم زیر ذره بین است.
۳- از سوی دیگر ورود اینچنین سازمان تامین اجتماعی و دو صندوق دیگر به عرصه تماشای فوتبالیها یک فرصت تاریخی برای گسترش گفتگوی اجتماعی پیرامون چالشها و مشکلات صندوقهای بازنشستگی است. از امروز به بعد صندوقهای بازنشستگی پردهنشین نخواهند بود و چونان یک شاهد بزاری در معرض نظارهگری تماشگران فوتبالی هستند که حتما با حساسیت و دغدغه مندی وظایف و ماموریتهای نظام تامن اجتماعی و چالشهای آنرا پیگیری میکنند.
۴- از این پس حوزه عمومی آشنایی بیشتری با اصلاحات پارامتریک وساختاری در حوزه تامین اجتماعی پیدا میکند، نسبت به لایهبندی سهگانه در نظام رفاهی حساسیت بیشتری پیدا میکند، پرسشگری بیشتری نسبت به تعارض منافع در سازمان تامین اجتماعی و بنگاه داری در شستا، فرایند انتصاب اعضای هیات مدیرهها، نحوه تامین منابع و هزینه کرد منابع خواهند داشت. مساله مشاغل سخت و زیانآور و تاثیر آن بر چالش صندوقهای بازنشستگی و بیمه بیکاری مورد توجه بیشتری قرار میگیرد. استانداردسنجی صندوقهای بازنشستگی حائز اهمیت میشود و حتی شاید وزارت رفاه مجبور شود به احترام تماشاگران میلیونی پرسپولیس و سایر فوتبالیها دوباره سامانههای شفافیت را که کارکرد آنها افشا و اعلام اطلاعات (صورت مالی شرکتها، گزارش هیات مدیرهها به مجمع هلدینگها مربوط به سال ۱۳۹۹ و انتشار اسامی اعضای هیات مدیره شرکتهای زیر مجموعه شستا) در وزراتخانه و صندوقهای بازنشستگی بوده است و متاسفانه آخرین بروزرسانی اطلاعاتی آنها مربوط به شهریور ۱۴۰۰ است بروز کند و ارتقا دهد.
۵- جاه طلبانه و رویاپردازانه حتی میتوان امیدوار به شکل گیری یک گفتگوی عمومی پیرامون کارکردها و ماموریتهای نظامهای رفاهی، میزان موفقیت سیاستهای رفاهی، چالشهای حوزه رفاه و تامین اجتماعی کشور هم باشیم. البته حتما عملکرد وزارت تعاون کارور فاه اجتماعی که وزیر آن ایران را در زمره ۷ اقتصاد برتر دنیا میداند و قول داده است پرسپولیس و استقلال را نجات خواهد داد در خصوص کاهش فقر، برنامههای حمایتی از محرومین و حمایت از اقشار آسیبپذیر هم مورد نظارت عمومی و پرسشگری طرفداران میلیونی پرسپولیس و فوتبالیها قرار خواهد گرفت.
6. نکته پایانی آنکه رابرت مرتون جامعهشناس مشهور کارکردگرا در بیان سطوح تحلیل کارکردی دو مفهوم مهم یعنی کارکرد پنهان و پیامدهای غیرنیتمند را بیان میکند و توضیح میدهد که کارکرد پنهان نوعی پیامد پیش بینی نشده است که برای یک نظام معین خاصیت کارکردی دارد. شاید تحقق شفافیت در عملکرد صندوقهای بازنشستگی یکی از کارکردهای پنهان واگذاری پرسپولیس به تامین اجتماعی و دو صندوق دیگر باشد.