رهبر ارکستر پاسوآ مطرح کرد:
فقط دو ارکستر رسمی در ایران وجود دارد/ ارکستر سمفونیک صداوسیما اجراهای قابل توجهی نداشته است
احمد مقدسیزاده درباره کم و کیف فعالیت ارکسترهای دولتی میگوید: ارکسترهای دولتی با تمام امکاناتی که دارند، نتوانستهاند مسیر درستی را پیش گیرند. به عنوان مثال ارکستر سمفونیک تهران میتواند در هر کنسرت دو اثر از آهنگسازان جوان ایرانی را اجرا کند، اما این کار را نمیکند. ارکستر ملی هم نه تنها این کار را نمیکند، بلکه گاهی آثاری را اجرا میکند که واقعا باعث تاسف است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فعالیتهای ارکسترال همواره در ایران با دشواریهایی مواجه بوده است. عدم حمایتهای دولت و بخش خصوصی از ارکسترها مسائل مهمی هستند که ادامه حیات ارکسترها و نحوه فعالیت آنها را با مشکل مواجه کردهاند. با وجود تمام مشکلات، هستند افرادی که با گردهم آوردن نوازندگان و موسیقیدانان با هدف تشکیل ارکستر، چراغ موسیقی کلاسیک و فعالیتهای ارکسترال را در کشور زنده نگاه داشتهاند.
احمد مقدسیزاده (نوازنده، آهنگساز و رهبر ارکستر پاسوآ) یکی از افرادی است که به صورت خصوصی و با هزینه شخصی اقدام به تشکیل ارکستر کرده است. او که در رشته مهندسی متالوژی تحصیل کرده و از دانشگاه هنر، مدرک کارشناسی ارشد خود در رشته آهنگسازی را اخذ کرده، درباره محوریت فعالیت و اهداف ارکستر «پاسوآ» میگوید: کلا، هدفم این است که ارکستر «پارسوآ» بتواند دغدغههایم را عملی کند. یکی از دغدغهها اجرای آثار آهنگسازان ایرانی است؛ به خصوص آثاری که خیلی اجرا نشدهاند. هدف دیگرم این است که بتوانیم در پیشرفت موسیقی ملی ایران گامهایی برداریم. همچنین دوست دارم ارکستر «پارسوآ» به جایی برسد که نوازندگان آن حضوری مستمر در ارکستر داشته باشند و تمرینهایمان مداوم باشد.
سازهای تخصصی شما چیست و کمی درباره فعالیتهای هنریتان توضیح دهید.
«ویلن» و «ویولا» سازهای تخصصی من هستند. در کرج بزرگ شدهام و با اینکه به تهران نزدیک بودیم؛ اما باز هم دستمان از امکانات بسیاری کوتاه بود. تقریبا تمام ارکسترهای جدی در تهران فعالیت میکنند. امکانات و محل تمرین مناسب و برخی از سازها مانند «تیمپانی» در شهرهای دیگر در دسترس نیست. در ایران فقط دو ارکستر رسمی و بزرگ وجود دارد که فعالیت مستمر دارند؛ که یکی از آنها ارکستر سمفونیک تهران و دیگری ارکستر ملی ایران است. این دو ارکستر نیز تعداد محدودی نوازنده دارند. همین موضوع موجب میشود که بسیاری از نوازندگان فرصت نواختن در ارکستر را نداشته باشند. درنتیجه تعداد محدودی از نوازندگان امکان لازم برای نوازندگی در ارکستر را پیدا میکنند و در سایر ارکسترهای خصوصی نیز، همین عزیزان به دلیل شناخته شده بودن و توانایی که فرصت اثبات آن را داشتهاند، مورد توجه قرار میگیرند. البته ارکستر سمفونیک صداوسیما نیز به عنوان یک ارکستر دولتی دایر است، ولی در سالهای اخیر فعالیت اجرایی قابل توجهی نداشته است. به طور خلاصه در تهران، تعداد محدودی نوازنده در تمامی ارکسترهای خصوصی و غیرخصوصی فعالیت می کنند.
در کرج و تهران با چه ارکسترها یا اشخاصی همکاری کردهاید و چه شد که تصمیم گرفتید خودتان ارکستر تشکیل دهید؟
من در ارکسترهایی که در شهر کرج تشکیل میشد، نوازندگی میکردم. در تهران نیز با برخی ارکسترها همکاری داشتهام. اما از جایی به بعد در حوزه نوازندگی فعالیتم را محدود کردم و با توجه به اینکه دوست داشتم، خودم خلق کننده اثر باشم، در ادامه، تحصیل در رشته آهنگسازی را انتخاب کردم. آن زمان که درس «ارکستراسیون» میخواندیم، معلمانمان تاکید داشتند که آثارمان را باید ارکسترها اجرا کنند وگرنه متوجه نخواهیم شد که قطعه را درست نوشتهایم یا غلط. با توجه به اینکه من در حوزه موسیقی الکترونیک کار نمیکردم، تنها راه برای شنیدن آثارم این بود که ارکستری باشد و این آثار را اجرا کند. البته این دغدغه همه آهنگسازان در همه جای دنیاست. همیشه وقتی کنسرتهای ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک را از نزدیک میدیدم، این حسرت را داشتم که چرا از آثار آهنگسازان جوان ایرانی که در این عرصه فعالند، استفاده نمیکنند تا این آهنگسازان نیز بتوانند حاصل آثارشان را بشنوند و رشد کنند. متاسفانه حتی در دانشگاه نیز چنین امکانی وجود نداشت. یعنی در دانشگاه هنر و در رشته آهنگسازی هیچ امکانی برای اینکه، دانشجو بتواند اثرش را بشنود، وجود ندارد. همه اینها موجب ایجاد این حسرت شد که چرا نباید ارکستری باشد تا بتوانم آثار ساخته شدهام را آنجا بشنوم! درنهایت به این نتیجه رسیدم که خودم باید جریانی را این زمینه ایجاد کنم.
ارکستر «پاسوآ» را چه زمانی و چگونه تاسیس کردید؟
از سال 1397 به بهانه جشنواره موسیقی فجر در استان البرز، ارکستر «پارسوآ» را تاسیس کردم. برای این منظور از نوازندگان استان البرز استفاده کردم و هرجا هم کمبودی داشتیم از نوازندگان تهران استفاده کردیم. این روند شروعی برای ارکستر «پارسوآ» بود.
وظیفه رهبر ارکستر چیست و شما چگونه در این رشته به تخصصهای لازم رسیدید؟
رهبر ارکستر در حقیقت شخصی است با دانش جامع یک آهنگساز که در اجرای یک اثر و هدایت ارکستر نیز توانایی لازم را دارد. در واقع رهبر ارکستر کمک میکند تا یک اثر به درستی اجرا شود و همین همراستایی آن با رشته آهنگسازی، برای من بسیار جذاب بود. از معلمان خارجی که از کشورهای دیگر به ایران میآمدند و مسترکلاس برگزار میکردند، بسیار استفاده کردم. دانش من در زمینه رهبری ارکستر محدود به همین مسترکلاسها و مطالعات شخصی خودم است. البته یکی از فاکتورهای لازم برای یک رهبر ارکستر، تجربه بسیار بالاست که من در تلاش برای کسب آن هستم.
در زمینه رهبری ارکستر از محضر چه کسانی بهره بردهاید؟
کریستین شولتز، نصیر حیدریان، دامیانا جورانا، لوکاس بایکرشر و کاوه کشاورزی از معلمان من در عرصه رهبری ارکستر بودهاند.
اهداف و محوریت فعالیت ارکستر «پاسوآ» چیست؟
ارکستر در حال حاضر به دلیل علاقه و دغدغههای شخصیام، قطعههایی از موسیقی ملی ایران را با تنظیمهای ارکسترال اجرا میکند. کلا، هدفم این است که ارکستر «پارسوآ» بتواند دغدغههایم را عملی کند. یکی از دغدغهها اجرای آثار آهنگسازان ایرانی است؛ به خصوص آثاری که خیلی اجرا نشدهاند. هدف دیگرم این است که بتوانیم در پیشرفت موسیقی ملی ایران گامهایی برداریم. همچنین دوست دارم ارکستر «پارسوآ» به جایی برسد که نوازندگان آن حضوری مستمر در ارکستر داشته باشند و تمرینهایمان مداوم باشد.
بر اساس قاعده مرسوم برای اجرای کنسرتی قابل قبول، نحوه تمرین ارکسترها باید چگونه باشد؟
فکر میکنم ارکستر به صورت استاندارد هر 6 یا 8 هفته باید کنسرتی را به صحنه ببرد و در طول هفته سه جلسه تمرین داشته باشد. رپرتوارها در طول هفته باید برای نوازندگان در حال تکرار باشند تا بتوان به کیفیت لازم برای یک اجرای خوب رسید. متاسفانه نوازندگان مجبور هستند در چند ارکستر نوازندگی کنند و به همین دلیل ما مجبور میشویم تمرینهایمان را در جلسههایی فشرده و در روزهای نزدیک به اجرا برگزار کنیم.
درباره کم و کیف ارکسترهای دولتی و خصوصی توضیح دهید.
هرگاه به کنسرتهای ارکسترهای دولتی میروم، با افسوس و ناراحتی از سالن خارج میشوم. ارکسترهای دولتی با تمام امکاناتی که دارند نتوانستهاند مسیر درستی را پیش گیرند. به عنوان مثال ارکستر سمفونیک تهران میتواند در هر کنسرت دو اثر از آهنگسازان جوان ایرانی را اجرا کند، اما این کار را نمیکند. ارکستر ملی هم نه تنها این کار را نمیکند، بلکه گاهی آثاری را اجرا میکند که واقعا باعث تاسف است. لازم است متذکر بشوم که اکثریت آهنگسازان ایرانی عدم دریافت دستمزد برای اجرای آثارشان را به عنوان یک واقعیت تلخ پذیرفتهاند. البته نباید منکر فعالیت خوب ارکسترهای خصوصی مانند ارکستر «فیلارمونیک» تهران به رهبری آرش گوران باشیم که با وجود همه سختیها مسیر درستی را انتخاب کرده و راهش را درست میرود. متاسفانه، ارکسترهایی که نوازندگان زیادی دارند، نمیتوانند بدون حمایتهای مالی فعالیت کنند. شما حساب کنید، یک ارکستر با 40 نوازنده، در یک سالنِ 200 نفره کنسرت برگزار میکند. اگر فرض کنیم کل بلیتهای کنسرت نیز فروش برود، بازهم درآمد این اجرا به اندازه نیمی از هزینهها هم نخواهد بود. تامین دستمزد نوازندگان و هزینههای تبلیغات، اجاره سالن، اجاره سالن تمرین و بسیای دیگر از هزینهها واقعا کار را دشوار میکند.
برای فعالیت بهتر و بیشتر ارکسترها (چه دولتی، چه خصوصی) چه تمهیداتی را پیشنهاد میدهید؟
اگر سیستم دولتی ما میخواهد در حوزه فرهنگی کاری بکند، باید بتواند یک چرخه اقتصادی مناسب برای ارکسترها ایجاد کند. حداقل کاری که میتوان در این زمینه انجام داد، اختصاص سالنِ اجرا و سالن تمرین با امکانات لازم به صورت رایگان است. در پایان امیدوارم موسیقیدانان ایرانی بتوانند به شرایط لازم برای رشد و فعالیت استاندارد در وطن عزیزمان ایران دست پیدا کنند.