خبرگزاری کار ایران

خسرو سینایی:

سینما مشکل می‌تواند به مرزهای هنر نزدیک شود/ قوانین تکراری آکادمیک هرگز شاعر نساخته‌اند

سینما مشکل می‌تواند به مرزهای هنر نزدیک شود/ قوانین تکراری آکادمیک هرگز شاعر نساخته‌اند
کد خبر : ۸۵۰۷۴۹

آیین نکوداشت و نشست آخرین اثر خسرو سینایی در بخش فرهنگی مرکز وقت زندگی برگزار شد.

به گزارش ایلنا، در مراسم نکوداشت و نشست آخرین اثر خسرو سینایی که با حضور اهالی فرهنگ و هنر برگزار شد، از پنج دهه فعالیت‌های سینمایی، موسیقی و ادبی خسرو سینایی تجلیل و آخرین اثر او، کتاب صوتی “یادگاری“ که شامل اشعار  سینایی با آهنگسازی خود اوست، به صورت کامل برای حضار پخش شد.

این نویسنده و کارگردان سینما در ابتدای این مراسم گفت: همیشه از ساختن فیلم لذت برده‌ام ولی همیشه حاشیه‌های قبل و بعد از ساختن آن آزارم داده است. تجربه کردم که سینما به دلیل نیازی که به واسطه‌های متعدد و سرمایه دارد، مشکل می‌تواند به مرزهای هنر  نزدیک شود و اغلب ناچار است در محدوده مهارت‌های حرفه‌ای محبوس بماند ."چشمه جوشان خلاقیت" خیلی زود می‌خشکد و در سینما آن قدر سرمایه، فناوری، واسطه‌ها، مصلحت‌ها و شرایط اجتماعی درشکل گرفتن یک فیلم نقش دارند که اگر فیلمی را ساختی و دست کم نیمی از آنچه را که در ذهن داشته‌ای در آن یافتی، باید خیلی خوشحال باشی. 

سینایی ادامه داد: سال‌هاست که ثابت شده قوانین تکراری آکادمیک هرگز شاعر نساخته‌اند، بلکه در مواردی عصایی در دست شاعر هنرمند بوده‌اند تا در ابتدای راه سقوط نکند و در بسیاری موارد هم حتی زنجیری بر پایش که او را از پیشرفت بازداشته‌اند. آنچه به شکل گرفتن یک اثر هنری می‌انجامد، جوشش چشمه‌ای زلال در ذهن هنرمند است که در نهرهای مختلف جاری می‌شود. شعر در کلام، موسیقی، نقاشی و همه هنرهای دیگری که حاصل خلاقیت ذهنی هنرمندند، ابزارهای مختلفی هستند که او برای بازتاب محتوای ذهنی‌اش به کار می‌گیرد. اثری خالی از جوشش خلاق، هرچند که بسیار ماهرانه شکل گرفته باشد، ممکن است از فعال عرصه هنر، استادکار بسازد، اما در محدوده‌ی خلاقیت هنری قرار نمی‌گیرد. تاکید می‌کنم که قصد انکار ارزشهای مهارت را در بازتاب محتوای ذهن ندارم .... اما مهارت خالی از خلاقیت، در جایگاه هنر چیزی کم دارد.

وی گفت: کلام و موسیقی، هردو، ابزارهایی برای بیان ذهنیاتم هستند. برایم جالب بود که بدانم چگونه می‌توان شعر در کلام را به زبان موسیقی تبدیل کرد. اشعارم را به بخش‌های مختلف تقسیم کردم و کوشیدم احساس جاری در هر بخش را به زبان موسیقی بیان کنم. بیش از آن که تلفیق همزمان و متداول کلام و موسیقی در یکدیگر مورد نظرم باشد، بافت متناوب آن دو برای بازتاب یک احساس و ذهنیت واحد برایم مطرح بود. کلام و موسیقی برایم ابزاری شدند برای بیان ذهنیتی که ظاهراً عادت دارد راه‌های نه چندان آسان را انتخاب کند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز