محمدرضا اصلانی:
فیلمهای ایرانی حتی در کشورهای همسایه اکران نمیشوند/ کافیست دو فیلم آمریکایی و هندی اکران شود تا بفهمیم سینمای ایران چه آیندهای دارد
محمدرضا اصلانی معتقد است فروشهای بالای سینمای ایران عکسالعمل انفجاری جامعه است که در جایی به او فشار آمده است.
به گزارش ایلنا، نشست «آیندهی سینمای ایران» در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
محمدرضا اصلانی در این نشست گفت: سینما دو وجه صنعتی و هنری دارد؛ این دو وجه جایی با همدیگر ترکیب میشوند و جایی نقش بنیانی خود را بازی میکنند. معضل ما این است که این دو وجه نه فقط تعریف نشده، بلکه حرفهمند هم نشدهاند. سینما یکی از بزرگترین صنعتهای جهانی است. این صنعت جهانی به تکنولوژی و ابزار محدود نمیشود، بلکه در اینجا یک تفکر صنعتی مطرح است. هالیوود یک پایگاه تفکر صنعتی است و به تکنوکراسی محدود نمیشود. این تفکر صنعتی، نحو درونی ساختار هر تولیدی است. اولین مساله صنعت این است که هیچگاه متوقف نیست و مدام رشد میکند و چیز جدیدی از خود بروز میدهد. بدون توسعه، تفکر صنعتی وجود ندارد.
وی ادامه داد: ما این مساله را نه فقط در سینما که در کل صنعتمان حل نکردهایم. بیش از نیم قرن صنعت اتوموبیل داشتهایم ولی صنعتی نبوده است، بلکه یک تولیدِ متوقف است که فقط مایحتاج مالی یک جامعه را حل و فصل میکند، نه یک اقتصاد اجتماعی را. طراحی صنعتی آن با ۵۰ سال پیش هیچ تفاوتی نکرده است در حالیکه شما هیچ کمپانی صنعتی در جهان نمیبینید که هر سال طرح جدیدی از خود بروز ندهد. چون اگر این کار را نکنند ورشکست میشوند، اما در اینجا ورشکست شدنی در کار نیست. به این ترتیب چنین صنعتی تبدیل به یک صنعت سیاسی میشود؛ در واقع یک تولید سیاسی اتفاق میافتد نه یک تولید صنعتی. سینمای ایران نیز چون نتوانسته یک تفکر صنعتی را در خود ایجاد کند و سامان دهد، پس روز به روز سیاسی میشود. سیاسی شدن نه به این معنا که به موضوعات سیاسی بپردازد، بلکه به این معنا که تبدیل به ابزاری برای بعضی سیاستها میشود.
کارگردان «شطرنج باد» افزود: سینما صنعت بسیار مهمی است و در جوامعی تفکر صنعتی را شکل میدهد. متاسفانه سینمای ایران نه از نظر اقتصاد سینمایی و نه از نظر نحو تفکر صنعتی نتوانسته خود را به منطق اقتصاد برساند. فروش سینمای ایران بالاست اما این فروش بالا چیست؟ تولیدی که نتواند ارز خارجی را به ارز داخلی اضافه کند، نه تولید صنعتی است و نه تولید ملی. بلکه فقط یک گردش مالی است و گردش مالی را نمیتوان اقتصاد دانست. صرفا پول از جیب عدهای از مردم به جیب معدود افرادی میرود. این گردش مالی به حال جامعه ایران مضر است. این نوع گردش مالی نمیتواند ارز خارجی را وارد کشور کند و برعکس، ارز را به خارج میفرستد چون همه ابزارهای سینما داخلی نیست و برای خرید این ابزارها ارز پرداخت شده است. بنابراین این سینما به لحاظ اقتصادی غیر ملی است. این گردش مالی ریالی، اقتصاد نیست و این نوع گردش مالی به خودی خود تورمزاست و علیه اقتصاد یک مملکت عمل میکند؛ هرچند ظاهر کار این باشد که فروشهای میلیاردی داریم اما در درون این فروشها یک معضل بزرگ اقتصادی نهادینه شده است.
اصلانی ادامه داد: فیلمی که در هالیوود ساخته میشود باید به همان اندازه که در ایالات متحده فروش دارد، در خارج از آن نیز فروش داشته باشد و در غیراینصورت یک فیلم شکستخورده محسوب خواهد شد. فیلمهای سینمای ایران حتی در کشور همسایه ما افغانستان نیز اکران نمیشود، چه رسد به دیگر نقاط دنیا. درحالیکه ما یک سرزمین بزرگ زبانی هستیم و نه تنها از این ظرفیت استفاده نمیشود، بلکه علیه آن عمل میشود. این رفتار، اقتصاد فرهنگی ما را دچار معضل کرده است. باید به تمام این مسائل پرداخت و بعد به این رسید که وجوه صنعتی و هنری سینما قرار است چه موازنهای با هم برقرار میکنند و باعث رشد همدیگر میشوند.
وی ادامه داد: فروشهای بالای سینمای ایران را نمیتوان تحت عنوان سینمای عامهپسند تحلیل کرد، بلکه این فروش در واقع عکسالعمل انفجاری جامعه است که در جایی به او فشار آمده و آن فشار را اینگونه جبران میکند. الان زمینههای سیاست درهای باز را دارند فراهم میکنند و زمانی که این اتفاق بیفتد، سینمای ایران به کلی ورشکست خواهد شد. کافی است دو فیلم آمریکایی و دو فیلم هندی در اینجا اکران شود تا بفهمیم این سینما چه نقش و آیندهای دارد. تجربه گذشته میگوید این مسیر ممکن است به ورشکستگی تهیهکنندگان و سینماسوزی منجر شود. آیا ما در حال تجربه گذشته هستیم؟