روایتی مستقیم از کودتای ترکیه
کتاب «من، راوی آخرین کودتای ترکیه» به قلم نرگس رضایی منتشر شد. در این کتاب برای نخستین بار حوادث کودتای ۱۵ جولای ۲۰۱۶ ترکیه ازسوی یک شاهد زنده به زبانی متفاوت برای مخاطب ایرانی روایت میشود.
به گزارش ایلنا، به تازگی کتابی تحت عنوان «من، راوی آخرین کودتای ترکیه» به قلم نرگس رضایی، روزنامهنگار از سوی انتشارات لوح فکر، در تهران منتشر شده که در آن برای نخستین بار حوادث کودتای ۱۵ جولای ۲۰۱۶ ترکیه از سوی یک شاهد زنده به زبانی متفاوت برای مخاطب ایرانی روایت میشود.
نویسنده در خلال روایت حوادث کودتای ۱۵ جولای به دیگر کودتاهای ترکیه در دهه ۹۰ که شرایطی بحرانی در این کشور ایجاد کرده و به بیثباتی اقتصادی و سیاسی دامن زده بود پرداخته و در فصلی به اولین کودتای ترکیه و فرجام دولتمردان ساقط شده در جزیره «یاسی» که آن را «جزیره شوم» مینامد، اشاره میکند و مینویسد:
«شهرت اصلی جزیره یاسی پس از کودتای ۲۷ می۱۹۶۰ و محکمههایی که در آن برگزار میشود به دست میآید. در آن محکمه عدنان مندرس نخست وزیر و فاتین رشدو زورلو و حسن پولاتکان، وزرای دولت مندرس به اعدام محکوم میشوند.
کودتاگران، دادگاه عالی تشکیل داده و مقامات دولت و سیاستمداران را در این جزیره دادگاهی میکنند و در خلال دادگاه، سیاسیون غیرنظامی را در بناهای این جزیره زندانی میکنند.»
حضور پر رنگ مردم در خیابانها و میادین، در کودتای ۱۵ جولای ۲۰۱۶ که در آن ۲۵۱ نفر کشته و بیش از ۲۰۰۰ نفر زخمی شدند، از جمله تفاوتهای کودتای فوق با دیگر کودتاها در دهه ۹۰ بوده که در این کتاب مورد تاکید قرار گرفته است.
نویسنده در این کتاب، ضمن اشاره به وحشتآفرینی جنگندهها در آسمان استانبول، از مردمی مینویسد که بیپروا مقابل گلولهها پیش میرفتند و تانکها و گلولهها، جلودارشان نبوده و در این رابطه از تعبیری به این صورت استفاده میکند که «آنها ترس را ترسانده بودند.»
یکی از بخشهای این کتاب، فصلیست تحت عنوان «زنان و کودتا» که نویسنده در آن به نقش سه زن، یک گوینده، یک خبرنگار و یک خلبان در کودتا میپردازد که نام آنها را در تاریخ ترکیه ماندگار کرد. در بخشی از این فصل آمده است:
«آن شب در کودتای ترکیه زنان نقش فعالی داشتند. یک گوینده زن، بیانیه کودتاگران را خوانده بود برعکس اولین کودتا در تاریخ ترکیه در ۲۷ می۱۹۶۰ که یک نظامی مرد به اسم «آلپ أرسلان ترکش» بیانیه کودتاگران را از رادیو خواند. در آخرین کودتا در سال ۲۰۱۶ که من از نزدیک شاهدش بودم یک گوینده زن از تلویزیون بیانیه را خواند. یک گوینده زن نیز با رساندن صدای رییسجمهور اردوغان باعث ناکامی کودتا شد. ضمن اینکه یک خلبان زن کودتاچی نیز کودتاگران را با هلیکوپتر حمل و زنی به اسم «شریفه بز» نیز در مقابل جوانان محل را با کامیون به پل بسفر در استانبول رسانده بود تا کودتاگران را عقب برانند.
در حقیقت شب ۱۵ جولای، شب صفبندیها بود.»
همچنین در بخشی از این کتاب به مقایسه جنگ و کودتا پرداخته شده و نویسنده با تداعی ترسی که در کودکیاش در جریان جنگ ایران و عراق لمس کرده بود، دست به مقایسه دو حادثه خونین میزند و مینویسد:
«با خود فکر میکردم که این کودتا هم، بیشباهت به جنگ نیست، خود جنگ است البته بیرحمانهتر از جنگ هم میشود گفت. چون همان وحشت جنگ را که در کودکی لمس کرده بودم به قلبم میریخت.»
نویسنده به موازات حوادث کودتای ۱۵ جولای به پیشدرآمدهای آن نیز پرداخته و نظری جامع از علل و ابعاد این حادثه ارائه میکند و در پایان، با اشاره به پیامدهای کودتاهای سابق در ترکیه چنین مینویسد: «کودتاچیها میمیرند اما زخمها التیام نمیپذیرند.»