خبرگزاری کار ایران

استاد دانشگاه بریتیش کلمبیا در گفت‌وگو با ایلنا:

آثاری مانند "حاجی بابای اصفهانی" سیاه‌نمایی در وضعیت ایران بود/ توجه سیاحان غربی به وضعیت زنان ایرانی/ اروپایی‌های پیش از مارکوپولو ایران را می‌شناختند

آثاری مانند "حاجی بابای اصفهانی" سیاه‌نمایی در وضعیت ایران بود/  توجه سیاحان غربی به وضعیت زنان ایرانی/ اروپایی‌های پیش از مارکوپولو ایران را می‌شناختند
کد خبر : ۷۸۸۴۸۱

این استاد دانشگاه کلمبیای آمریکا معتقد است: مطالعه آداب و رسوم خوراکی نشان دهنده سبک زندگی و وضعیت طبقاتی است و بازتاب این موضوع در سفرنامه های اروپایی ها در رابطه با ایران، بسیار جذاب و حائز اهمیت است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، شناخت اروپایی‌ها از ایران، در گام نخست با حضور سیاحانی میسر شد که یا تحت عنوان سفارت سیاسی و وزارت مختار به ایران می‌آمدند، یا تاجرانی بودند که برای مبادله کالا به ایران می‌آمدند. این افراد در نگارش آثار خود، فارغ از روش‌ نگارش و تحقیق، به جزئیات مسیر، آداب و رسوم عمومی، خوراک‌ها، پوشش و رفتارهای عمومی ایرانیان می‌پرداختند و با دقت نسبتا بالایی در آثار خود در اروپا، این موارد را منعکس می‌کردند. به همین جهت، نحوه مواجه با این آثار، در میان دولت‌های اروپایی بسیار متفاوت بود. برخی از این دولت‌ها با رویکردهای استعماری، دست روی نقاط ضعف شرقی می‌گذاشتند و برای چپاول سرزمینی و تشدید اختلاف میان ایران و دولت عثمانی می‌کوشیدند و پس از آن هم، با شناسایی نقاط ضعف حاکمان، ایران را تا سرحد بدل شدن به یک کشور نیمه مستعمره سوق دادند. با این حال، به علت زوال در فرهنگ سیاسی و مکتوب نکردن گزارش‌های مردم‌نگارانه و سیاسی توسط درباریان، عدم ارسال گزارشات دقیق از وضع کشورهای اروپایی از جانب سفیران ایران، سفرنامه‌های اروپایی‌ها، یکی از منابع مهم ایرانشناسی و بازخوانی تاریخ دوران پس از ایلخانان، تا پایان عصر قاجار است.

گفتگوی ایلنا با پروفسور «التون دانیل» استاد بازنشسته تاریخ ایران دانشگاه کارولینای شمالی و استاد کنونی کرسی مطالعات تاریخ ایران اسلامی دانشگاه بریتیش کلمبیا که سابقه سردبیری مجله مطالعات ایران (ICA) را نیز در کارنامه دارد، از این جهت حائز اهمیت است که به چرایی مهم بودن «سفرنامه‌ها» در رابطه با مطالعات ایران می‌پردازد.

آیا پیش از مارکوپولو، سفرنامه به عنوان یک منبع مطالعه سرزمینی شرق، برای اروپایی‌ها به شمار می‌آمد؟

بسیاری از تاریخ‌نویسان، با توجه به اهمیت سفرنامه مارکوپولو، آن را به عنوان نقطه عطف مطالعات مربوط به ایران و به طور کلی، شرق‌شناسی می‌دانند اما اینطور نبوده که سفرنامه‌نویسی در اروپا با مارکوپولو آغاز شود؛ سفرنامه نئارکوس یونانی که پیش از اسلام به ایران آمده بود منبع بسیار مهمی در میان سفرنامه‌ها به شمار می‌آید. همچنین سفرنامه رابی بنیامین تودلایی اسپانیایی به ایران، در دوران پس از اسلام و پیش از سفر مارکوپولو به ایران، منبع مهمی در میان سفرنامه‌ها به شمار می‌آیند. اهمیت سفرنامه مارکوپولو، علاوه بر نگارش جزئیات اقتصادی، در زمان نگارش این اثر، گستره نگارش آن و همچنین تصویرگری و نقاشی‌های بسیار جذاب آن، باعث شد که این سفرنامه به عنوان یک اثر مرجع در ایران‌شناسی و شرق‌شناسی بدل شود.

سیاحت‌نامه‌نویسان فرانسوی، چه مسائلی را در رابطه با ایران بیشتر مورد بازنمایی قرار دادند؟ آیا وضعیت زنان و همچنین نظام حکمرانی در ایران، تا این اندازه اهمیت استراتژیکی داشته است؟

 نخستین سیاحت‌نامه‌نویس فرانسوی در ایران، ژان شاردن بود که در اثر پنج جلدی و مفصل خودش، به نکات مهمی در رابطه با ایران توجه کرده است. زنان ایرانی در شرایط مختلفی به سر می‌برند و تفاوت چشمگیری میان زنان روستایی و شهری در ایران عصر صفوی (زمان نگارش سیاحت‌نامه شاردن)، در کارویژه‌ها و رفتارها و سبک زندگی‌شان وجود داشت و به همین دلیل، تصویر یکسانی از زنان ایرانی در این سیاحت‌نامه‌ها بازتاب پیدا نمی‌کند. زنان ایرانی در سفرنامه‌های دیگر اروپایی‌ها هم مورد توجه قرار می‌گیرند. به طور کلی، یکی از اصول بازنمایی تمام وضعیت اجتماعی، ترسیم وضعیت زنان در آن جامعه است. اتفاقا وضعیت دربار و سلطنت هم به همین دلیل حائز اهمیت است که تفاوت‌های میان دربار و مردم را به نمایش می‌گذارد و نشان می‌دهد که اطلاع حاکمیت از وضع زیست مردم چگونه است و آنها در رابطه با مشکلات مردم، چگونه تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری می‌کنند. همچنین وضعیت زنان دربار (حرمسرا)، نشان دهنده بخش دیگری از وضعیت زیست اجتماعی و بازتاب دهنده تفاوت‌های زنان خاندان سلطنتی با زنان دیگر اقشار اجتماعی نیز خواهد بود. به همین دلیل، به نظر فرانسوی‌ها دست روی موضوع مهمی برای بازخوانی وضعیت اجتماعی ایران در آن زمان می‌گذاشتند. هرچند که به نظر من، آثاری مثل حاجی بابای اصفهانی از جیمز موریه، زیاده‌روی و سیاه‌نمایی در وضعیت ایران بود! نهاد سلطنت در ایران قدیم، رابط بین مردم، بازار و نهاد روحانیت بود. بازنمایی وضعیت نهاد سلطنت، در واقع بازنمایی روابط این سه نهاد را بازنمایی می‌کند و نسبت این نهادها را در ارتباط با یکدیگر ترسیم می‌کند البته اگر به جزئیات آن به درستی اشاره شود.

بازنمایی خوراکی‌های محلی و مرسوم در سراسر ایران، چه اهمیتی برای سفرنامه‌نویسان داشت؟ آیا توضیح دهنده وضعیت اقتصادی مردم بود؟

 مللی که دارای تمدن پیشرفته هستند، از فرهنگ غذایی غنی و پرباری برخوردار هستند و آداب خوراکی آن‌ها، بازتاب‌دهنده بخش‌های مهمی از وضعیت زیست اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی مردم آن سرزمین است. در منابع تاریخی ادوار کهن نیز، به منابع غذایی و خوراکی‌های مرسوم در هر سرزمین اشاره می‌شده است. یکی از مواردی که بسیار مورد بازنمایی سفرنامه‌نویسان اروپایی قرار گرفته، آداب حاکم بر سفره در میان ایرانیان بوده است. من بارها به ایران سفر کردم و از این رفتار شگفت‌زده شدم. نحوه تهیه خوراکی‌ها و نوشیدنی‌ها در ایران، بسیار مورد توجه سیاحان اروپایی بوده است. پیترو دلاواله ایتالیایی یکی از این افراد بود. در ایران شاعر کمتر شناخته‌ شده‌ای به نام «بسحاق اطعمه» زندگی می‌کرده که دیوان اشعارش فقط در رابطه با خوراکی‌ها بوده و این بسیار برای اروپایی‌ها جذاب بوده است. بعضی از خوراکی‌ها جنبه ملی داشته و برخی از خوراکی‌ها فقط به طبقات خاصی تعلق داشت. در بسیاری از این تحقیقات مشخص شده که رسوم مذهبی و سایر رفتارهای سنتی ایران، چگونه در فرهنگ خوراکی مردم ایران خودش را بازتاب می‌دهد. ایرانیان فرهنگ غذایی بی‌نظیری دارند!

 با توجه به اینکه از دوران ایلخانان، رفت‌وآمدهای سیاحان اروپایی به ایران آغاز شده بود و تا پایان دوران قاجار نیز تداوم داشته است، چرا دوران صفویه پررنگ‌ترین عصر در سفرنامه‌نویسی مرتبط با ایران است؟ آیا از جانب شاهان صفوی تشویقات خاصی در این زمینه صورت می‌پذیرفته است؟

در عصر صفوی، بسیاری از بنیادهای فرهنگی و سیاسی و اقتصادی ایرانیان دستخوش تغییرات گسترده‌ای شد و سیاحان اروپایی که دوران پیش از آن را ثبت و ضبط کرده بودند، متوجه این تغییرات می‌شوند. اهمیت ایران در مقابله با پرتغالی‌ها برای انگلستان به شکل روزافزونی زیاد شده بود و عثمانی هم به عنوان دشمن شماره یک اروپایی‌ها، دشمن ایران نیز بود و این باعث شد که سفرهای اروپایی‌ها به ایران افزایش یابد. تغییرات گسترده در رفتارهای مذهبی ایرانیان و تغییرات زیاد در سبک شهرسازی و معماری ایرانیان در عصر صفوی، به اندازه‌ای برای اروپایی‌ها جذاب بود که هرکدام تلاش کردند تا از منظر خودشان به اتفاقات ایران در آن دوران بپردازند. مطالعات سفرنامه‌های سیاحان در دوران قاجار، نشان می‌دهد که نوع نگاه توام با احترامی که در دوران صفوی وجود داشت، به نوعی از نگاه‌های غیرمحترمانه در رابطه با تاریخ و تمدن ایران منجر شد و بیشتر به گزارش‌های سیاسی شباهت داشت.

در میان متون منتشر شده توسط سیاحان غربی، تاکید ویژه‌ای بر روی آداب و رسوم خرافاتی در میان مردم ایران صورت پذیرفته است. آیا این بازنمایی ریشه در واقعیت داشته است؟

بسیاری از پژوهش‌های منصفانه که با روش‌های تحقیق محافظه‌کارانه‌تر هم نوشته شده‌اند، به کثرت باورهای خرافاتی در ایران و همچنین شیوع اپیدمیک بیماری‌های واگیردار و خطرناک، در اواسط دوران قاجار تاکید دارند. اسناد تلفات گسترده در قحطی بزرگ در ایران نیز موجود است و این نمی‌تواند فقط یک سیاه‌نمایی سیاسی باشد. اتفاقا ما در این گزارش‌ها متوجه کیفیت حکمرانی قاجارها در رابطه با عموم مردم ایران می‌شویم. البته باید بگویم که شیوع این بیماری‌ها و قحطی گسترده، مربوط به دوران پس از ناصرالدین شاه است و پیش از آن، وضعیت خوراکی و بهداشتی مردم ایران، به بدی اواخر دوره قاجار نبود. چیزی که در تمامی سفرنامه‌ها مشترک است و تمامی سیاحان در ادوار مختلف روی آن تاکید داشته‌اند، مهمان‌نوازی بدون چشمداشت ایرانی‌هاست. همچنین خصلت توجه ایرانیان به شعر و اساطیر دوران باستانی و خصلت‌های پهلوانی و قصه‌گویی، از دیگر ویژگی‌های ایرانیان است که بسیار مورد توجه سیاحان اروپایی واقع شده است. سفرنامه‌ها منابع بسیار مهمی در مطالعات ایرانشناسی هستند و باید بتوانیم با تصحیح آن‌ها، این ذخایر ارزشمند برای مطالعات آتی رشته ایرانشناسی را حفظ کنیم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز