خبرگزاری کار ایران

در نشست خبری «خنکای ختم خاطره» مطرح شد؛

معتمدآریا: آنچه مرا ناراحت می‌کند ممیزی نکردن ابتذال است/آذرنگ: زخم‌های جنگ هشت ساله امروز عفونی شده است

معتمدآریا: آنچه مرا ناراحت می‌کند ممیزی نکردن ابتذال است/آذرنگ: زخم‌های جنگ هشت ساله امروز عفونی شده است
کد خبر : ۷۰۲۵۶۹

نشست خبری نمایش «خنکای ختم خاطره» با حضور حمیدرضا آذرنگ (نویسنده و کارگردان)، فاطمه معتمدآریا، امین میری، مجید رحمتی، هیراد آذرنگ،‌ پریا وزیری، سارا شاهرودیان و ماهرخ لک (بازیگران) در مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، حمیدرضا آذرنگ در ابتدای نشست خبری نمایش «خنکای ختم خاطره» که امروز (چهارشنبه) در تئاترشهر برگزار شد، با اشاره به حضور کم‌تعداد خبرنگاران، گفت: دلم گرفت که تئاتر انقدر در کشورمان از رونق افتاده که صندلی‌های خالی بیشتر از حضور آدم‌ها به چشم می‌آید. امیدوارم یک روزی حال همه‌مان خوب باشد و کسی مسئولیت به عهده بگیرد و دست‌کم عذرخواهی کند بابت اینکه حال ما بد است. همه‌مان زمان‌هایی را به تناسب و حضورمان در این صحنه یادمان است چه حجمی از انرژی غلیان می‌کرد وقتی می‌خواست تئاتر روی صحنه برود.

آذرنگ درباره اجرای این نمایشنامه که از متن‌های خودش است، گفت: من اغلب کارهایی که می‌نویسم را خودم کارگردانی می‌کنم اما از دوره‌ای نیما دهقان کارهایم را کارگردانی کرد. اما چون خودم بزرگترین دغدغه‌ام نوشتن است دوست داشتم با نگاه خودم آثارم را اجرا کنم که در این راستا دو سال پیش «ترن» را اجرا کردم. «خنکای ختم خاطره» را هم خاطرم هست وقتی سفارش‌اش را از طرف انجمن دفاع مقدس به نیما دادند بیست روز وقت داشتیم؛ من شبانه‌روزی متن را نوشتم و چندین بار به آقای حسین مسافرآستانه گفتم بگذارید این اجرا اتفاق نیفتد چون عجله‌ای شده است. خنکا تنها متنی است که در کوتاه‌ترین زمان ممکن و هم‌زمان با پیش‌تولید اتفاق افتاد. خیلی پروسه سریعی شد اما در نهایت اتفاق خوبی هم بود؛ حتی یکی از نمایش‌های افتتاح سالن استاد سمندریان ایرانشهر همین نمایش بود و خودمان آن حجم از استقبال باورمان نمی‌شد.

این کارگردان و نمایشنامه‌نویس با اشاره به اجرای این اثر در سال ۸۸ توسط نیما دهقان، گفت: با وجود اینکه شرایط سیاسی آن سال ملتهب بود اما استقبال چشم‌گیری از اجرا شد. اما به‌هرحال من زاویه‌هایی با نوع نگاه نیما به کار داشتم و دوست داشتم خودم این متن را کار کنم و فکر می‌کنم فاصله زمانی از آن اجرا به قدری هست که برای اجرایش بهانه پیدا کرد. نزدیک ۱۰ سال از آن اجرا گذشته و خودم را قانع می‌کنم که اجرای آن در امروز نیاز جامعه است. با توجه به شرایط عجیبی که در تئاترمان رخ می‌دهد و البته که نمی‌خواهم نقدش کنم چون شاید آنچه امروز می‌بینیم نیاز سلایق و نیازهای گوناگون مخاطبان تئاتر باشد. اما من تلاش کردم که هرچه می‌توانم به تازگی و بکر بودن کار کمک کنم.

سال‌هاست شعار تئاتر برای همه می‌دهیم اما با سرعت نور از آن دور می‌شویم

آذرنگ یادآور شد: دو ماه است تمرین‌ها را شروع کرده‌ایم؛ با توجه به اینکه معضل امروز سالن‌ها این است که امکان ارائه پلاتو و محل تمرین ندارند در پلاتوهای مختلف و حتی دفترهای کاری دورخوانی و تمرین کردیم. ایده‌آل من و گروهم نبود که اینطور تمرین کنیم. متاسفم که در قرن بیست و یک این را می‌گویم که در جامعه این افسوس جاری است که از همه لحاظ بار همه چیز بر دوش خودمان است؛ آنقدر که انگار از این عذاب لذت می‌بریم! حال عمومی مردم خوب نیست اما حال اجرایمان خوب است و امیدوارم حال مخاطب را هم خوب کنیم.

آذرنگ با تاکید بر اینکه «از همان آغاز که اثری را شروع می‌کنم سعی می‌کنم برای تمام افراد جامعه کار کنم» گفت: سال‌هاست شعار تئاتر برای همه می‌دهیم و سال‌هاست با سرعت نور از آن دور می‌شویم. تئاتر به سمتی می‌رود که مخاطبانش از جنس مردم فاصله بگیرند. به سفارش معتقد نیستم یا اینکه برای قشر خاصی کار کنم. هرچند که مخالف کار سفارشی هم نیستم و نقدش نمی‌کنم. اما معتقدم روح تئاتر دغدغه‌مند است آثاری که ماندگار می‌شوند دغدغه زمان خود را دارند و برای همین تاریخ مصرف ندارند و اگر الان اجرا شوند دغدغه الان به خاطر روح نامیرای آنهاست.

تخلیه و به آرامش رساندن مردم وظیفه مرکز بهداشت است نه تئاتر

او با بیان اینکه «فکر می‌کنم نگاه فرهنگی ما غلط شده است» گفت: ما انتخاب تماشاگر را تعیین می‌کنیم و سال‌هاست مسیر انتخاب مخاطب را به سمتی برده‌ایم که دل‌مان خواسته. مردم سلیقه‌های مختلف دارند اگر حال تئاترمان خوب بود این حرف‌ها را هم نداشتیم. در آن اختلاف‌های سال ۸۸ که این تئاتر روی صحنه رفت، از همه اقشار به‌عنوان تماشاگر حضور داشتند. اعتقاد دارم رسالت تئاتر کاتارسیس و تخلیه و به آرامش رساندن نیست این وظیفه مرکز بهداشت است. وظیفه تئاتر پر کردن و بار گذاشتن روی دوش مخاطب است که بعد از اجرا فکر کند وظیفه‌ای به دوش دارد.

آذرنگ با اشاره به اینکه نود درصد اجراهایی که در این سال‌ها از «خنکای ختم خاطره» روی صحنه رفته بدون موجز از او بوده و گاهی این آثار حتی جایزه هم گرفته‌اند، گفت: متاسفانه این روند غلط از دانشگاه شکل گرفته و فرهنگ غلطی جای افتاده که از نویسنده اجازه نمی‌گیرند؛ در نتیجه غیر آقای دهقان خیلی‌ها با شیوه‌ها و نوع نگاه متفاوت این اثر را در طول این سال‌ها اجرا کرده‌اند.

زخم‌های جنگ هشت ساله امروز عفونی شده است

این نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر خاطرنشان کرد: همیشه وقتی کاری را می‌نویسم سعی می‌کنم انسان، محور آن باشد و معتقدم موضوع‌های انسانی آثار ماندگار هر کشوری هستند. این نگاه انسانی هرکجا اجرا شود کارکرد خود را دارد. فکر می‌کنم «خنکای ختم خاطره» حرف امروز ما و حتی سالیان بعد ما هم هست مثل خیلی از نمایشنامه‌هایی که نوشته شده و تاریخ مصرف ندارد.

آذرنگ با اشاره به دغدغه‌اش در تئاتر گفت: بارها گفته‌ام کودکی و نوجوانی من در جنگ گذشت. این بیماری من و نسل من است که بعد از جنگ درمان نشدیم و روانشناسی نشدیم و برای همین با خودمان و اجتماع بیرونی و داخلی‌مان می‌جنگیم. اگر پس از جنگ بیشتر به مردم فکر می‌کردیم که روح‌شان آسیب دیده بود و به فکر درمان‌شان بودیم حال‌مان الان خیلی بهتر بود. زخم‌های جنگ که امروز عفونی هم شده در جامعه امروزمان به‌شدت دیده می‌شود. همانطور که عده‌ای از آن کاسبی می‌کنند و می‌گویند جنگ برای ما بود.

آذرنگ همچنین درباره حضور فاطمه معتمدآرا در این اثر نمایشی، گفت: همیشه آروزی من بوده که در کنار ایشان کاری را اجرا کنم و خدا را شاکرم که به اینجا رسیدم که این اتفاق را تجربه کنم. چون معمولا خیلی از آرزوهای ما ناکام می‌میرد اما خوشحالم این یکی برآورده شد.

سال‌ها آثارم سانسور شد و کتک خوردم اما صدایم بلند نشده

کارگردان نمایش «خنکای ختم خاطره» همچنین در پاسخ به سوالی درباره ممیزی گفت: خوشبختانه گروه بازبین وقتی کار را دیدند بعد از بازبینی هیچ سوال و ممیزی نداشتند. فکر می‌کنم تئاتر ما قصد کرده خرد را از بین ببرد و خردورزی بولد و دغدغه نشود. من به خاطر اجرای «خنکای ختم خاطره» در خرمشهر کتک خوردم، برق سالن را قطع کردند، در جایی سوسک بزرگی روی صحنه انداختند که اجرا بهم بخورد اما یک خانم کیفش را گذاشت روی سوسک و کشید کنار که نمایش قطع نشود! قبل اجرا دکور را شکستند. برق را که قبل اپیزود ارمنی قطع کردند تماشاگران نور موبایل‌شان را روشن کردند و ما زیر نور آن اجرا کردیم اما بعد در را شکستند و تماشاگر را با بی‌احترامی بیرون کردند. از این اتفاق‌ها زیاد دیده‌ایم. حتی یادم است «دو لیتر در دو لیتر صلح» یازده بار بازبینی شد تا اینکه کاری را که بی‌زمان بود به زمان شوالیه‌ها بردم، چون اساسا دغدغه‌ام چیز دیگری است.

آذرنگ ادامه داد: وظیفه من کار کردن است؛ خوشحالم که در این سال‌ها صدای‌ام بلند نشده بلکه تلاشم این بوده به اجرا برسم. ما دغدغه جامعه‌مان را داریم و حرف پیچیده‌ای نمی‌زنیم. امیدوارم روزی که دغدغه‌ای نداشته باشم چشم‌هایم را ببندم. کاش سیاست‌گذاران فرهنگی این دغدغه را دلیل شرافتمندی آدم‌ها بدانند نه اینکه آنها را سوق دهند به سمتی که این شرافت‌مندی از بین برود.

معتمدآریا: آنچه مرا ناراحت می‌کند ممیزی نکردن ابتذال است/آذرنگ: زخم‌های جنگ هشت ساله امروز عفونی شده است

اثرات جنگ از شاهرگ گردن به ما نزدیک‌تر است

فاطمه معتمدآریا بازیگر این تئاتر هم با اشاره به جمله آذرنگ مبنی بر اینکه این نمایش قرار است حال همه را خوب کند به شوخی گفت: بله آقای آذرنگ می‌خواهد حال‌مان را خوب کند اما بعد از هر اپیزود دستمال به دست گریه می‌کنیم و سبک می‌شویم و حال‌مان خوب می‌شود!

او ادامه داد: حال همه چیز بد است، اما حال ما به‌عنوان هنرمند خوب است چون حال هنر در ذات هیچ وقت بد نیست؛ چون آفرینش و عشق و آینده درون خود دارد در نتیجه حال تئاتر و هنر خوب است.

معتمدآریا در پاسخ به خبرنگار ایلنا،‌ با اشاره به آشنایی قبلی خود با حمیدرضا آذرنگ و دغدغه موضوع‌های مرتبط با جنگ، گفت: در طول سال ده‌ها پیشنهاد به من می‌شود و به هیچ‌کدام علاقه‌ای نشان نمی‌دهم اما وقتی آذرنگ پیشنهاد داد و متن را برایم فرستاد فکر کردم چطور به این متن می‌توان «نه» گفت؟ چون هر کاری کنی تاثیر بی‌تردید جنگ در آن روزها و امروز ما هست و تاریخ مصرف ندارد.

این بازیگر سینما و تئاتر تصریح کرد: برای من هیچ چیز مهم‌تر از این نیست که کاری کنم که تاریخ مصرف نداشته باشد. جنگ تا آخر عمر با من همراه است. در گروه‌مان هم کسی داریم که وقتی کودک بود پدرش در جنگ شهید شد. فکر می‌کنم اثرات جنگ از شاهرگ گردن به ما نزدیک‌تر است حتی اگر آن سال‌ها متولد نشده باشیم. من به عنوان هنر حساسیتم نسبت به جنگ چند برابر است؛ ما هنوز کابوس روزهای جنگ را می‌بینیم و پدیده‌هایی که از اثرات آن وجود دارد که خوشایند نیست.

تلاش می‌کنم در هر کاری چهره پلید و زشت جنگ را تبدیل به زیبایی صلح کنم

معتمدآریا با بیان اینکه «این قدرت در خنکای ختم خاطره وجود دارد که امروز بعد از این همه سال که از جنگ گذشته چند پله بالاتر برود و درباره جنگ حرف بزند» گفت: من خیلی تمایل دارم از این پله‌ها بالا بروم. همچون گیلانه و آباجان؛ در هر دوره فعالیتم حتما کاری در ارتباط با جنگ کرده‌ام و فکر نمی‌کنم هیچ‌وقت این حسم را از دست بدهم و تلاش می‌کنم در هر کاری چهره پلید و زشت جنگ را تبدیل به زیبایی صلح کنم و از اینکه در خنکا بازی می‌کنم که در آن می‌توان حیات و هستی بی‌بنیاد جنگ را تبدیل به دوستی کرد، خوشحالم.

آنچه من را ناراحت می‌کند ممیزی نکردن ابتذال و بی‌فرهنگی است

معتمدآریا ادامه داد: من هر وقت کار می‌کنم به این فکر هستم که تا آخرش هستم؛ ممیزی مربوط به امروز و دیروز نیست. قبل از پیروزی انقلاب و در کشورهای دیگر هم هست. اما آنچه آدم را ناراحت می‌کند ممیزی نکردن ابتذال است. نمی‌خواهم نام نامعقولی روی هنر بگذارم اما خوشحال می‌شدم بشنوم جلوی بی‌فرهنگی گرفته می‌شود. ما تلاش می‌کنیم که نسبتی با بی‌فرهنگی موجود نداشته باشیم. وقتی به حرفی اعتقاد داشته باشی و سطحی و جعلی به هنر فکر نکنی ممیزی و سانسور نخواهد شد.

در ادامه این نشست مجید رحمتی از دیگر بازیگران این اثر گفت: حمیدرضا آذرنگ را سال‌هاست که می‌شناسم و همیشه دوست داشتم با او کار کنم. در نمایش «زری‌بانو» در جشنواره آیینی سنتی باهم کار کردیم اما جلوی اجرایش گرفته شد بعدتر در «ترن» بازی کردم و الان هم در «خنکای ختم خاطره».

رحمتی درباره زاویه دید اجراهای قبلی که از این نمایش شده است، گفت: من ترن نیما دهقانی را هم کار کرده بودم و فکر می‌کنم او چهارچوب خاص و خط‌کشی‌های مشخص دارد. اما آذرنگ روحیه احساساتی و حسی دارد و ارتباط صمیمی با بازیگر برقرار می‌کند.

هشت سال جنگ بر حال بد امروز و سیاست‌های بدمان تاثیر دارد

امین میری دیگر بازیگر این اجرا هم گفت: خصوصیتی که تمام آثار حمیدرضا آذرنگ که در حوزه جنگ نوشته می‌شود دارد به خاطر تاثیرهایی است که با پوست و روح خود لمس کرده و می‌تواند اثرات مخرب جنگ را نشان دهد. فکر می‌کنم درست‌ترین تاثیر جنگ را آذرنگ در آثارش می‌تواند نشان دهد.

میری ادامه داد: من خاطراتم از بچگی و زمان جنگ یادم هست؛ چون دو برادرم در جبهه بودند. هیچ وقت صدای زنگ تلفن که در خانه به صدا درمی‌آمد لرزش و ضجه مادرم تا وقتی جواب تلفن را بدهد و ببیند خبری از برادرم هست یا نیست، را فراموش نمی‌کنم. جنگ در خیلی از نقاط ایران شاید ملموس لمس نشده باشد اما قطعا نسل‌های بعد از من اثراتی که جنگ وجود داشت را لمس خواهند کرد. هشت سال جنگ تاثیر دارد در حال بد الان و سیاست‌های بد الان‌مان. خوشحالم که در خنکای ختم خاطره بازی می‌کنم چون آذرنگ بازیگری را خوب می‌فهمد و به خوبی هدایت می‌کند.

هیراد آذرنگ هم درباره بازی در این اجرا گفت: خوشحالم که پسر حمیدرضا آذرنگ هستم؛ پدرم اسطوره زندگی‌ام است و خوشحالم در این کار هستم و کاش بتوانم پدرم را سربلند کنم.

در ادامه این نشست پریا وزیری، سارا شاهرودیان و ماهرخ لک هم درباره این اجرا و حضور خود به‌عنوان بازیگر صحبت کردند.

«خنکای ختم خاطره» به نویسندگی و کارگردانی حمیدرضا آذرنگ از ۲۵ آذر در سالن سمندریان ایرانشهر روی صحنه می‌رود.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز