مهشید میرمعزی در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد:
حمایت از ادبیات به صرف اینکه ایرانیست، ادبیات را زیر سوال میبرد/ خرید کپیرایت روی قیمت کتاب تاثیر ندارد
میرمعزی میگوید: در مورد ادبیات باید جهانیتر به مسئله نگاه کنیم. حمایت از ادبیات به صرف اینکه ایرانیست و به زبان فارسی نوشته شده به نظر من اساسا خود ادبیات را زیر سوال میبرد.
مهشید میرمعزی (مترجم) در گفتگو با خبرنگار ایلنا، با اشاره به اجرای طرحهای فصلی حمایت از کتابفروشیها و در ارزیابی از موفقیت تفاوت درصد تخفیف به کتب ترجمه و تالیفی گفت: هرگونه اقدامی برای حمایت از کتاب و کمک به خرید کتاب مثبت است و من هم با مصرف کالای ایرانی کاملا موافق هستم. سالیان سال هم هست که خودم حتیالمقدور کالای خارجی خریداری نمیکنم و وقتی ما خودمان تولیدکننده داریم حالا من مبل خارجی که شاید شیکتر باشد را نمیخرم. منتها در مورد ادبیات فکر میکنم باید جهانیتر به مسئله نگاه کنیم. حمایت از ادبیات به صرف اینکه ایرانیست و به زبان فارسی نوشته شده، به نظر من اساسا خود ادبیات را زیر سوال میبرد. حتی نویسندگان ما هم از این موضوع که به زور بخواهند داستان و کتاب آنها را به خواننده تحمیل کنند. چنین رویکردی حتی ممکن است چنین تداعی را در ذهن بیاورد که این کتاب و ادبیات را ارزان کردهایم و بیایید بخرید؛ مثل حراج که اجناسی که شاید کمی کیفیت پایینتر و خواهان کمتری داشته باشند را قیمتش را پایین میآورند و اجناسی که کیفیت بهتری دارند و تقاضا برایشان بالاست را حراج نمیکنند.
او ادامه داد: البته اگر اصرار به اجرای چنین طرحهای حمایتی هست اینکه به هر دو داستان ایرانی و خارجی در این تخفیف تعلق میگیرد و حالا درصد تخفیف متفاوت است رویکرد مناسب و درستیست. با این حال باید یک بررسی و ارزیابی هم از نتایج طرح داشته باشند. مثلا چنین رویکردی را یکی دو سال اجرا کنند و همزمان ببینند آیا واقعا فروش کتاب ایرانی بیشتر شد؟ و موضوع را در طول سال هم بررسی کنند و آمار بگیرند آیا در زمانهایی غیر از طرحهای فصلی هم مردم داستان ایرانی خریداری میکنند؟ و یا به اصطلاح توانستهاند با این رویه مردم را مشتری کتاب ایرانی بکنند؟ باید ببیند اگر پای تخفیف در میان نباشد مردم باز هم کتاب ایرانی میخرند یا دوباره به سراغ داستانهای ترجمه میروند؟
این مترجم سپس گریزی به وضعیت نا به سامان بازار ترجمه زد و بیان کرد: مسئله این است که همین الان در بازار ترجمه هم شاهد ترجمههای تکراری و بیکیفیتی در بازار هستیم که تنها به دلیل نام نویسنده و اینکه یک مترجم شناخته شده آن را ترجمه کرد دیگر مترجمان بعضا تازهکار هم به سراغ ترجمه آن میروند و چندین ترجمه همزمان به بازار میآید که حتی مخاطبان را هم به اشتباه میاندازد. یعنی در بازار ترجمه هم تا وارد قانون کپیرایت نشویم این موضوع حل شدنی نیست. در این صورت است که مترجمان ما گزیدهکار میشوند و ناشران دست از چاپ ترجمههای موازی میکشند. مدام میگویند کسی کتاب نمیخرد؛ درصورتیکه اصلا اینگونه نیست و من میبینم کتابهایی ازجمله کتابهای خودم را که به فروش میروند.
میرمعزی یادآور شد: با این قیمت دلار و یورو کتابهایی که دستکم هرکدام ۲۰ یورو هستند را من مترجم باید دستکم ۲۵۰هزار تومان برایش هزینه کنم و تازه هر کتابی که میخرم را ترجمه نمیکنم. ۱۰ تا ۱۵ کتاب باید بخرم تا یک کتاب را بتوانم در شرایط ممیزی و مجوز ارشاد ترجمه کنم. علاوه بر این من آنقدر میگردم تا اثری را برای ترجمه پیدا کنم که مخاطب ایرانی دوست داشته باشد. این دقت را نویسندگان ما هم باید داشته باشند. چون خودم دوست دارم درباره فلان موضوع بنویسم دلیل نمیشود مخاطب هم دوست داشته باشد.
مترجم رمان او بازگشته است؛ بار تاکید کرد: هرچند ما نویسنده خوب در ایران زیاد داریم و من خودم وقتی برای سال نو رسانهها از من میخواهند کتاب معرفی کنم تقریبا بیشتر کتاب تالیفی و نویسنده ایرانی معرفی میکنم. اینگونه نیست که ما داستان و نویسنده خوب در ایران نداشته باشیم و مردم فقط باید ترجمه بخوانند. کار خوب هم در همین شرایط و با همه مشکلات چاپ میشود؛ منتها بیشتر از آنها کارهای بد چاپ میشود. من آخرین کتاب خانم بلقیس سلیمانی را که خواندم با ایشان تماس گرفتم و تشکر کردم و داستان را حتی به دوستان خارج از کشورم معرفی کردم. اگر کتاب اینگونه باشد قطعا خریده و خوانده میشود.
او همچنین درباره تاثیر بالا رفتن قیمت ارز بر خرید کپی رایت کتابهای خارجی اظهار داشت: قیمت دلار و یورو اصلا در خرید کپیرایت نباید تاثیر منفی بگذارد چون به قول آقای جعفریه ناشران با خرید کپیرایت اصلا متضرر نمیشوند. مدیر نشر ثالث به صورت مستدل روشن کرده که خرید کپیرایت روی قیمت کتاب تاثیر ندارد، چون خارجیها از ما هزینه زیادی نمیگیرند و مبلغ سمبلیکی تعیین میشود که نمیتواند روی قیمت کتاب تاثیر بگذارد. این بهانه کسانیست که میخواهند کپیرایت نخرند و حوصله نامهنگاری ندارند و میخواهند ترجمه تکراری به بازار بدهندو مشخص است کسی که میخواهد ترجمه تکراری منتشر کند با کپیرایت مخالف است. این حالت فشلی که در بازار داریم با قبول کپیرایت از بین میرود. واقعا چرا باید از یک کتاب ۳۰ ترجمه به بازار آمده باشد؟ هرچقدر هم کتاب خوبی باشد. چرا باید نام کتابهایی که در حال ترجمهشان هستیم را پنهان کنیم؟ چون دیگری ترجمه بزن در رویی دیگری را زودتر به بازار نفرستد.
میرمعزی افزود: همه اینها باید حل شود تا حال کتاب و نشر ما خوب شود. نمیشود به ضرب و زور یارانه و حمایت به زیرلایهها توجهی نکرد. واقعیت این است که مردم اعتمادشان را به کتاب از دست دادهاند و ترجیح میدهند یک پیتزا بخورند تا اینکه یک کتاب بخرند. اول باید راهی پیدا کنیم که مردم با کتاب آشتی کنند. کتابخانهها را بسط بدهیم و برای مترجمان و نویسندگان تسهیلاتی قائل شویم که بتوانند با دست باز کار کنند. به ناشران کمک کنیم که کتابها را ارزانتر به بازار بدهند و ... طرح تابستانه که ۱۰ روز ۲۰ درصد تخفیف بدهیم و بعدش برویم سراغ کار خودمان که نشد. با این مبالغ مگر چند کتاب میتوان خرید. از این حالت که من با شما رفیق هستم و خودم کتاب شما را چاپ میکنم و براییش تبلیغ هم میکنم و در فلان جایزه داور هم هستم و به کتابت جایزه هم میدهم باید فاصله بگیریم. خواننده کتاب را میخرد و میبیند اصلا در حد و اندازه تبلیغاتی که برایش شده بود نیست و زده میشود یا میرود فلان اثر خارجی را بخرد با ترجمه فردی میخرد که اصلا داستان را خراب کرده و خب دیگر اصلا کتاب نمیخواند.
این مترجم در پایان تاکید کرد: اخیرا میبینم که همکارمان ترجمه اثری را آغاز کرده و نمیدانسته مترجم دیگری هم همان کار را ترجمه کرده و در حال انتشار است و خب از انتشار ترجمهاش منصرف میشود. این اخلاقیات فردی نشانه خوبیست اما باید به سیستم کپیرایت هم بپویندیم تا این موازی کاریها زحمتهای مترجمان را هم هدر ندهد. من خودم ۱۷۶ صفحه از کتابی را ترجمه کرده بودم و در نمایشگاه متوجه شدم ترجمه دیگری از آن بیرون آمده و من کار را کنار گذاشتم. باید قانون هم به اخلاقیات اضافه شود تا جلوی جریانهای سوءاستفادهگر را بگیرد.