خبرگزاری کار ایران

پیمان خاکسار در گفت‌وگو با ایلنا:

آمار کتابخوانی با بورخس و کافکا بالا نمی‌رود/حذف اقتصاد از هنر شیوه‌ مارکسیست‌ها و کمونیست‌هاست

آمار کتابخوانی با بورخس و کافکا بالا نمی‌رود/حذف اقتصاد از هنر شیوه‌ مارکسیست‌ها و کمونیست‌هاست
کد خبر : ۵۹۵۴۴۹

اینکه بخواهیم از هر صنعتی مقوله اقتصاد را حذف کنیم شیوه‌ی مارکسیستی و کمونیستی است و این معنا را می‌دهد که می‌خواهیم به سلیقه مردم؛ جهت بدهیم.

پیمان خاکسار (مترجم) در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، درباره وضعیت این روزهای بازار ترجمه و برخی انتقادها مبنی بر واردات ادبیات عامه‌پسند و عاشقانه‌های آبکی در بازار ترجمه کشور، گفت: هر کتابی خواننده خودش را دارد و نمی‌توان ایراد گرفت چرا یک رمان عاشقانه از یک تریلر روانشناسانه بیشتر است. همه جای دنیا هم همین است و اصلا موضوع عجیبی نیست که بالاخره ما یکسری رمان داریم که مخاطب‌هایشان مشخص است و به رمان‌های فرودگاهی معروف هستند یا به اصطلاح دم‌دست هستند و اتفاقا در همه جای دنیا هم پرفروش هستند. نباید و نمی‌توان به خواننده ایرانی خرده گرفت چرا چنین کتاب‌هایی می‌خواند.

او افزود: اصولا خواندن کتاب هر کتابی حتی عامه‌پسند و ساده، خوب است و وجود چنین کتاب‌هایی در بازار اتفاق بدی نیست. اگر آمار کتابخوانی ایران و دنیا را هم مقایسه کنیم، مشخص می‌شود آمار کتابخوانی در دنیا با مطالعه رمان‌های بورخس و کافکا بالا نمی‌رود و اتفاقا همین کتاب‌های ساده هستند که در دنیا خوانده می‌شوند. درواقع آنچه سرانه کمی کتابخوانی را در همه جای دنیا بالا می‌برد نه کتاب‌های نخبه‌گرا که کتاب‌های عامه‌پسند هستند. وجود چنین آثاری هیچ اشکالی هم ندارد اگر باعث شود صنعت نشر و فروش کتاب ما تکانی بخورد و رونقی بگیرد.

مترجم آثار استیو تولز همچنین درباره عدم رعایت تناسب در تعداد عناوین یا تیراژ کتاب‌های نخبه‌گرا و عامه‌پسند بیان کرد: رعایت تناسب در تعداد عناوین یا تیراژ کتاب‌های نخبه‌گرا و عامه‌پسند دست منِ مترجم و نویسنده یا ناشر نیست. کتابی که بازار و تقاضا دارد، باید هم عرضه شود و ما نمی‌توانیم جلوی انتشار و عرضه آن را بگیریم. اگر ناشری، کتابی را منتشر می‌کند که مردم دوست دارند، کار خوبی می‌کند و اشکالی هم ندارد حتی اگر کتاب عامه‌پسند باشد. این یک نگاهِ چپ یا نخبه‌گرایانه است که انتظار داشته باشیم خواننده هرچه را ما انتخاب می‌کنیم و یک اثر دست بالا را بخواند. من خودم شخصا تا به حال یکی از این کتاب‌ها را نخوانده‌ام ولی بر کسی که چنین آثاری را دوست دارد هم خرده نمی‌گیرم. حق اوست که کتاب مورد دلخواهش در دسترسش باشد.

خاکسار ادامه داد: جالب است بدانید در همه جای دنیا ناشران هم کتاب‌های نخبه‌گرا و جدی چاپ می‌کنند و هم کتاب‌های عامه‌پسند. همین عاشقانه‌های آبکی را پنگوئن که از بزرگترین و معتبرترین ناشران جهان است، چاپ کرده. یعنی پنگوئن هم "جزء از کل" استیو تولز را چاپ می‌کند و هم داستان عامه‌پسند. به هر حال هر ناشری باید به مسائل مالی و اقتصادی هم فکر کند.

این مترجم در پاسخ به این پرسش که سیطره اقتصاد بر تولیدات فرهنگی آیا قرار است به ابتذال منجر شود و این روش در فرهنگ و هنر تا کجا پیش می‌رود، اظهار داشت: اینکه بخواهیم از هر صنعتی مقوله اقتصاد را حذف کنیم به نظرم شیوه‌ی مارکسیستی و کمونیستی است و این معنا را می‌دهد که می‌خواهیم به سلیقه مردم؛ جهت بدهیم و بگوییم فلان ژانر کتاب نباید چاپ بشود و تنها کتاب‌هایی که ما دوست داریم، چاپ شوند. در حال حاضر هم اگر تعداد تیراژ و عناوین چنین کتاب‌هایی بالاست به این معنا نیست که ناشر نوع خاصی از رمان و داستان را به خواننده تبلیغ می‌کند، بلکه او صرفا کتاب را به بازار می‌فرستد و مخاطب است که اثر را انتخاب می‌کند و اگر قرار باشد کتابی را نخواند، خب نمی‌خواند.

خاکسار متذکر شد: نمی‌توان درخواست کرد که فلان ژانر داستان و رمان اصلا چاپ نشود و به بازار نیاید. در بحث کتاب و فیلم و کلا فرهنگ و هنر؛ کسی نمی‌تواند مردم را وادار به خواندن یا تماشای یک اثر بکند. چنین اتفاقی دقیقا مثل سانسور می‌ماند. البته اینکه در رسانه‌ها، ویترین‌ها و حتی جوایز ادبی دست بالا با کتاب‌های عامه‌پسند باشد، غلط است چون این کتاب‌ها بازار خودشان را دارند و نیازی نیست که مثلا در یک مجله فرهنگی معرفی شوند. رسانه هم باید شان خودش را حفظ کند و بگوید فلان اثر جدی و نخبه‌گرایانه هم در بازار وجود دارد. هرچند اصولا نقد جدی یا معرفی جدی هم درباره کتاب‌های عامه‌پسند نوشته نمی‌شود و البته نیازی هم به این کار نیست، چو آنها بازار خودشان را دارند. در هیچ کجای دنیا به کتاب عامه‌پسند جایزه نمی‌دهند. جایزه این کتاب‌ها همان فروش و پولی است که به دست می‌آورند.

او در پایان تاکید کرد: من معتقدم اقتصاد نشر باید بچرخد وگرنه کتاب و فرهنگ حذف می‌شوند. فقط هم با ادبیات خیلی جدی نمی‌توان چراغ نشر را روشن نگاه داشت. در حوزه فیلم و سینما هم همین است. هیچ هنری بدون اقتصاد پویا دوام نمی‌آورد. واقعیت این است که در دنیای اقتصاد محور کار دیگری هم نمی‌توان کرد، مگر با سوبسید دولتی که حکم مرگ را دارد، چون اثری که خوانده نشود انگار اصلا وجود ندارد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز