هشدار معمار بازار رضای مشهد نسبت به عواقب مداخلات غیراصولی در آن؛
بازار رضا، نازیبا، نامتوازن و ناامن شده است
جمعبندی داریوش بوربور از وضع کنونی بازار رضا این است که: با مداخلات نابجا، بازار رضا نه آن زیبایی اولیه سابق را دارد، نه از هماهنگی و توازن برخوردار است و نه در صورت بروز خطر، جای امنی به حساب میآید. در خاتمه میخواهم به صورت صریح و رسمی درباره خطرات احتمالی، مخصوصا در مورد آتشسوزی در این بازار به کلیه مقامات مربوطه هشدار بدهم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بازار رضای مشهد، هرچند بیش از چهار دهه قدمت ندارد، اما از نظر شهرت و محبوبیت و به عنوان یکی از پرترددترین ساختمانهای کشور، با کهنترین بازارهای ایران شانه به شانه میساید. کمتر کسی است که به مشهد رفته و این بازار را ندیده باشد؛ بازاری که بیتردید، بزرگترین بازار زیارتی ایران است.
بازار رضا که در سال 1355 به بهرهبرداری رسید، بخشی از طرح "ساماندهی و بازسازی بافت پیرامون حرم رضوی" بود که از سالهای آغازین دهه 1350 به اجرا گذاشته شد و در خلال آن، بخش بزرگی از بافت اطراف حرم تخریب شد. در سال 1354 مقامهای محلی با وجود مخالفت صریح و مکتوب مهندس داریوش بوربور، مسئول طرح نوسازی اطراف حرم رضوی، تخریب یکپارچه این محدوده را تصویب کردند و عملیات تخریب را زیر نظر سازمان نوسازی و عمران آستان قدس رضوی (و بدون دخالت مهندس مشاور) به انجام رساندند.
از آنجا که در این محدوده، کسبه زیادی مشغول فعالیت بودند، لازم بود تا بازار جدیدی برای انتقال مغازهداران و حفظ کسب و کار آنها ساخته شود. بنابراین، مسابقه محدودی برگزار شد که طی آن، طرح مهندس داریوش بوربور برنده شد. طرح ساماندهی و بازسازی بافت پیرامون حرم رضوی نیز کاری از همو بود اما چنانکه بارها گفته است، با تخریب گسترده و یکباره این بافت موافق نبود، بلکه به منظور رفاه ساکنان و کسبه، تخریب و ساخت و ساز مرحله به مرحله را پیشنهاد میکرد. به هر روی، طراحی و ساخت بازار رضا در یک اقدام ضربتی از سال 1354 آغاز شد و پس از یازده ماه در سال 1355 به پایان رسید. این بازار همان سال با حضور محمدرضا پهلوی و شماری از مقامهای بلندپایه کشور مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
اکنون پس از گذشت 41 سال، کسانی که به بازار رضا میروند، آن را بسیار آشفته و نابسامان میبینند. روشن است که این بازار در طول زمان از مرمت و بهسازی فنی - ترمیمی محروم مانده و تراکم واحدهای تجاری در آن به حدی رسیده است که معماری شکوهمندش را به سختی میتوان دید.
اخیرا، برخی رسانهها اخبار و عکسهایی را منتشر کردند که نشان میدهد بخشی از کنگرههای بالای مغازههای طبقه دوم بازار رضا به بهانه نصب سیستم گرمایشی تخریب شدهاند. این اقدام، نخستین مورد از مداخلات غیراصولی در بازار رضا نیست و به احتمال زیاد آخرین نیز نخواهد بود. اگرچه بازار رضا در فهرست آثار ملی کشور ثبت نشده اما از نمونههای ارزشمند معماری معاصر به شمار میآید. افزون بر این، موضوع ایمنی شهروندان ازجمله مواردی است که به نظر میرسد در دخل و تصرفهای چهار دهه گذشته، مدنظر قرار نگرفته و این بازار پرازدحام را در برابر خطراتی چون زلزله و به خصوص آتشسوزی بسیار آسیبپذیر ساخته است.
داریوش بوربور (طراح بازار رضای مشهد) بهترین کسی است که میتواند وضع اولیه این بازار را با وضعیت کنونی آن مقایسه کند و پیامد مداخلههای چند دهه گذشته را شرح دهد. بوربور ابتدا از طراحی بازار شروع میکند: «بازار رضا یک بازار مدرن است که با نگاه به سبک معماری بازارهای قدیمی ایران ساخته شده؛ این بازار سه بخش اساسی دارد: بخش اول به صورت یک راسته بازار بزرگ در دو طبقه ساخته شده است و در دو سویش مغازههایی پیشبینی شدهاند؛ بخش دوم، چهارسوقهایی هستند که به فواصل مشخص میان راسته بازار بزرگ ایجاد شدهاند و قرار بوده است که به عنوان فضاهای عمومی و به اصطلاح مشاع مورد استفاده قرار بگیرند؛ بخش سوم، شامل سراهایی است که قرار بوده است به قسمت کارگاهی بازار اختصاص پیدا کند؛ پیشبینی کرده بودیم که در این سراها، واحدهایی مانند کارگاههای مسگری یا نقرهکاری و غیره که فعالیت آنها همراه با تولید سر و صدا یا آلودگی محیطی است، مستقر شوند.»
او با بیان اینکه مجموع مغازههای بازار رضا در آغاز بهرهبرداری 2200 باب بود، میافزاید: «در طراحی و ساخت بازار رضا چند نکته فنی هم قابل ذکر است: اولا سرمایش و گرمایش مغازهها به صورت تهویه مطبوع و از طریق فن کویل انجام شده بودند. ثانیا، برای دسترسی به طبقه دوم، غیر از پلکانهای متعددی که ساخته بودیم، در فواصل معین پله برقی هم وجود داشت؛ ثالثا، سیستم اطفای حریق بازار به صورت تمام اتوماتیک عمل میکرد، یعنی به محض بروز حریق، ریزش آب از سقفها انجام میگرفت، صدای زنگ خطر در کل بازار و نزدیکترین مرکز آتشنشانی همزمان به صدا درمیآمد، راههای فرار طبق نقشه پیوست مشخص شده بود، و کلیه چوبهای مصرف شده در این مجموعه با مواد ضدحریق و با حداکثر عملکرد "fire retardant" اجرا شده بودند.»
از آقای بوربور میپرسم که آیا اخیرا بازار رضا را دیده است، میگوید: «چند سال قبل دیدم و البته عکسها و فیلمهایی از وضعیت فعلیاش را هم دیدهام». میپرسم: آیا این همان بازار رضایی است که شما ساخته بودید؟ میگوید: «تمام آن فضاهای عمومی که ما پیشبینی کرده بودیم و به صورت چهارسوقهایی با حوض و آبنما و کافیشاپ و کاربردهای رفاهی بود، تبدیل به مغازه شدهاند و هیچ فضایی برای استراحت و نفس کشیدن برای مردم وجود ندارد.»
او میافزاید: «بالاسر مغازهها یک ردیف چوبی سرتاسری درنظر گرفته بودیم که جای نوشتن نام مغازهها به صورت هماهنگ باشد. این بخش هم، نادیده گرفته شده و هر مغازه تابلویی را به شکل دلخواه خودش نصب کرده؛ یکی کوچک، یکی بزرگ، یکی بیرون از ردیف و یکی عقب نشسته و هرکدام با یک جنس و شکل ناهماهنگ. حتی ورودیهای دو سوی بازار هم از این آسیبها در امان نماندهاند. جلوی این دو ورودی، حوضها و آبنماهای بزرگی ساخته بودیم که فضا را زیبا و سیال میکرد و حالا به صورت فضاهای زشت و ناموزون درآمدهاند. بماند که سقف بازار هم سالهاست که رنگ نخورده و کثیفی آن توی چشم میزند».
حالا او میپرسد: «میدانید این کارها نتیجه چیست؟ نتیجه اینکه وقتی یک ساختمان عمومی در کشور ما ساخته میشود، دیگر هیچ تمهیدی برای نگهداری آن مطابق با طرح اولیه وجود ندارد. هر کسی به سلیقه خودش دست به مداخله بیجا میزند و ساختمان تبدیل میشود به چیزی که هیچ شباهتی با ساختمان اولیه ندارد و کاربری آن با پیشبینیهای اولیه و فکر طراح یا طراحانش کاملا متفاوت میشود.»
در این شرایط، اگر زلزلهای بیاید (که مشهد سابقه زلزلههای مهیب را دارد)، یا آتشسوزی رخ دهد، چه اتفاقی رخ میدهد؟ آنهم در بازاری که بیشتر اوقات از فرط ازدحام مردم جای سوزن انداختن ندارد. داریوش بوربور میگوید: «از نظر مقاومت در برابر زلزله، باید بدانید تمام کارهایی که من ساختهام – ازجمله همین بازار رضا – در برابر زلزلههایی تا 10 ریشتر محاسبه شدهاند و مقاومت دارند. مثلا در خیابان مهر چهارم در قیطریه تهران، ساختمان 5 طبقهای را ساختهام که در زمان جنگ، مورد اصابت مستقیم موشک قرار گرفت و فقط همان قسمتی که موشک خورده بود، آسیب دید. بقیه ساختمان سالم ماند و تعمیر شد که تا همین حالا مورد استفاده است. جالب اینکه ساختمانهای اطراف، بیش از خود این ساختمان آسیب دیدند. بنابراین خیالتان از بابت زلزله راحت باشد. البته در هر زلزلهای ممکن است قسمتهای غیرسازهای ساختمان ترک بردارد، آسیب ببیند و یا تخریب شود که هیچیک ربطی به مقاومت سازه ندارد.»
آتشسوزی چه آیا بازار رضا در برابر چنین خطری امنیت دارد؟ پاسخ بوربور نگران کننده است: «اطلاع دارم که سیستم تهویه مطبوع مغازهها از بین رفته و هر کس به شیوهای مغازه خود را گرم میکند. همین یک خطر است. حدس میزنم که سیستم اطفای حریق اتوماتیک نیز بهروز نشده یا حتی کلا از کار افتاده باشد. از این بدتر، بخشی از راه پلهها را هم اشغال کردهاند و در چهارسوقها مغازه ساختهاند. این چهارسوقها هرکدام چهار درخروجی به بیرون از بازار داشتند و فضای خالیشان که حالا پرشده، امکان خوبی را برای تخلیه جمعیت در هنگام خطر ایجاد میکرد.»
سازه چطور؟ آیا در برابر آتش سوزیهای مهیب و طولانی مقاومت میکند یا پس از چند ساعت مانند ساختمان پلاسکو فرو میریزد؟ طراح بازار رضا میگوید: «بهترین سازه برای مقاومت در برابر حریق، بتن آرمه است اما چون در ساخت بازار رضا، توسط کارفرما عجله در اجرا وجود داشت، از فولاد استفاده کردیم. بدیهی است که فولاد در برابر درجه حرارت طولانی بالا آسیبپذیر است و در شرایطی که نمیدانیم سیستم اطفای حریق اولیه چه سرنوشتی پیدا کرده، ریزش ساختمان در خلال آتشسوزی مهیب و طولانی؛ دور از نظر نیست».
گلایههای داریوش بوربور ادامه دارد: «اخیرا هم شنیدهام کنگرههای طبقه دوم را که هم از نظر تابیدن نور طبیعی به داخل بازار، هم از نظر گردش هوای آزاد و هم زیبائی اهمیت داشت، تخریب کردهاند یا در حال تخریب هستند. گفتهاند که قرار است در این قسمت کانال گرمایشی رد کنند، در صورتی که پشت این قسمت فضای کافی برای تعبیه کانال وجود دارد و نیازی به تخریب نیست واصلا فضای عمومی یک بازار احتیاج به سیستم حرارتی- برودتی مکانیکی ندارد.»
او، عدم مسؤولیتپذیری میراثفرهنگی در این باره را نیز زیر سوال میبرد: «متأسفانه سازمان میراثفرهنگی برای آثار معاصر و مدرن معماری به اندازه کافی اهمیت قائل نیست و اجازه میدهد که برخی آثار ارزشمند به راحتی تخریب شوند. من در دهه 1350 یک بنای یادمانی در میدان پانزده خرداد مشهد ساخته بودم که از نمادهای این شهر بود و مردم آن را دوست داشتند. اما شهرداری این بنا را خراب کرد و میراثفرهنگی نیز جلوگیری نکرد. الان هم بازار رضا را در فهرست آثار ملی ثبت نکردهاند و در نتیجه، نظارتی بر وضعیت آن ندارند.»
جالب آنکه نخستین ساختمان بولینگ تمام اتوماتیک اروپا که داریوش بوربور در طراهی آن شرکت داشته است، به عنوان آثار ملی در مِرَن (Meyrin) ژنو به ثبت رسیده ولی در ایران هیچیک از بناهای او که قابل ثبت در فهرست آثار ملی هستند، مانند خانه ارجمند در کرمان، خانه نهاوندی در تهران، موزه و کتابخانه آستان قدس رضوی (پیش از توسعه ساختمان) و بازار رضا هیچکدام به ثبت نرسیدهاند و برخی نیز در سالیان گذشته به کلی منهدم شدهاند.
نهایتا جمعبندی داریوش بوربور از وضع کنونی بازار رضا این است که « با این مداخلات نابجا، بازار رضا نه آن زیبایی اولیه سابق را دارد، نه از هماهنگی و توازن برخوردار است و نه در صورت بروز خطر، جای امنی به حساب میآید. در خاتمه میخواهم به صورت صریح و رسمی درباره خطرات احتمالی، مخصوصا در مورد آتشسوزی در این بازار به کلیه مقامات مربوطه هشدار بدهم.»
آبنما و ورودی بازار رضا پس از ساخت در سال 1355 (عکس از داریوش بوربور)
نمای کلی چهارسوق بازار رضا پس از ساخت در سال 1355 (عکس از داریویش بوربور)
بازار رضا، نمای کلی راسته بازار پس از ساخت در سال 1355(عکس از داریوش بوربور)
بازار رضا، یکی از سراها (بخش کارگاهی) پس از ساخت در سال 1355(عکس از داریوش بوربور)
بازار رضا، نقشه خروجی های اضطراری در صورت بروز حوادث (نقشه از داریوش بوربور)
گفتگو: حمیدرضا حسینی