خبرگزاری کار ایران

مقصود فراستخواه در سمپوزیوم اکنون ما و شریعتی:

شریعتی گفتمان و آثار خود را به مکان‌های عمومی آورد/شریعتی را می‌توان با سارتر و کامو مقایسه کرد

شریعتی گفتمان و آثار خود را به مکان‌های عمومی آورد/شریعتی را می‌توان با  سارتر و کامو مقایسه کرد
کد خبر : ۵۶۲۱۷۴

دومین روز از سمپوزیوم علمی "اکنون ما و شریعتی" با سخنرانی اساتید و پژوهشگران و برگزاری چندین پنل تخصصی و میزگرد به کار خود ادامه داد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، مقصود فراستخواه در سمپوزیوم علمی "اکنون ما و شریعتی" در سخنرانی خود باعنوان «آیا از شریعتی به تازگی گذشتیم» گفت: برای پاسخ به این سوال فرض اولیه‌ای درنظر گرفتم و آن اینکه زمینه‌ها، شرایط و موقعیت‌هایی که ما آدم‌ها در آن قرار داریم زندگی و عمل کنیم تا حد زیادی وابسته به مقتضیات تاریخی و اجتماعی و غیرارادی است. مارکس می‌گوید ما انسان‌ها تاریخ خودمان را می‌سازیم اما نه آنطور که دلمان می‌خواهد. یعنی ساخت تاریخ تحت شرایطی اتفاق می‌افتد که از گذشته به ما رسیده است.

فراستخواه ادامه داد: به عبارتی دیگر این فرض می‌گوید در کار نخبگان خود نیز کمتر مبالغه کنید و اغراق اراده‌گرایانه از آنها نداشته باشید. نخبگان ما قهرمان یا ضدقهرمان نیستند و عملکرد آنها جدا از شرایط تاریخی و گفتمان عصر خودشان نبوده و امر اجتماعی تاریخی یکسره خواست و اراده نخبگان نیست هرچند عاملیت عامل انسانی بر سر جای خودش وجود دارد و دستگاه شناخت آدمی نقش عمل اجتماعی و خودآگاهی باید منظور شود. تردیدهایی در این فرض وجود دارد ولی حتی بردیا نیز در نظریات خود نقطه صفر تاریخی را دخیل نکرده و تمام وقایع و عوامل انسانی از شرایط تاریخی بیرون می‌آیند.

این کارشناس فلسفه سپس درباره نقش عاملان اجتماعی یادآور شد: با همه این حرف‌ها؛ عاملان نقش منش و کردار فکری خودشان را به زمانه می‌زنند و در حد توانایی خود تمایز به وجود می‌آورند. مساله مهم نیز همین تمایزها است چراکه این تمایزات هستند که حیطه امکان بشر و گروه‌های اجتماعی را جابجا کرده و گستره انتخاب آدمی را کم و زیاد می‌کنند.

او در توضیح خود یادآور شد که مشخصا علی شریعتی بانی عاملان اجتماعی بوده و گفت: طبقه متوسط جدید تیپ شریعتی در ایران تیپ متمایزی شد. گروه‌های اجتماعی در این طبقه با اتکا به شریعتی و عقلانیت؛ مزیت‌های رقابتی و نسبی پیدا کردند. برای این گروه منش، کردار و زبان شریعتی راهی برای ورود به عمل اجتماعی گشود. معنا و تعاریف و کاربردهای زبانی شریعتی برای طیفی از گروه‌های اجتماعی ارزش پیدا می‌کند این یعنی شریعتی برای زیست اجتماعی این طبقه ایرانی اهمیت پیدا کرد.

فراستخواه درباره سه تمایز اصلی که شریعتی در جامعه ایرانی بنا نهاد، اظهار داشت: شریعتی از سه منظر موفق به ایجاد تمایز شد، تمایز در مکانی که ایستاد و کار کرد، تمایز در سیاست اجتماعی که ترویج داد و تمایز در کنش اجتماعی که پیش گرفت. طبقه متوسط ایران در آن دوره‌ها مکان اجتماعی ثابت و قابل اتکایی نداشت و پشت 10 تیپ اجتماعی دولت، مسجد و حوزه، بازار سنتی، مکان‌های جدید کاری صنفی، مکان‌های علمی، مکان‌های عمل سیاسی مثل حزب، مکان‌های عمومی، مکان‌های حصر و زندان و خانه‌های تیمی پنهان بود. به اینها مکان‌های بدون مرز و کنفدراسیون‌های منطقه‌ای و جهانی را هم می‌توان اضافه کرد. حال شریعتی موفق شد مکان یازدهمی به عنوان مکان مرزی معرفی کند.

این استاد دانشگاه ادامه داد: اساسا تجددخواهی لیبرال و مدرنازیسون در ایران در مکان دولت چپ سوسیالیست در مکان حزبی، خیابانی و کاری، ناسیونالیسم ایرانی در مکان دولت، حزب و اسلام‌گرایی در مکان حوزه، مسجد و بازار سنتی و روشنفکری در مکان کافه و دانشکده هنرهای زیبا جریان داشت اما شریعتی گفتمان و آثار خود را به مکان‌های عمومی می‌آورد و تا آنجا که می‌تواند جانب مکان‌های عمومی را بگیرد. او حتی در دانشگاه نیز نخواست یک محل مستقر دائمی داشته باشد همین مساله او را از بازرگان و آیت‌الله طالقانی نیز متمایز می‌کند.

او سپس در پاسخ به این سوال که این تمایزات چه کارکردی بر جای گذاشت، یادآور شد: این تمایزات شریعتی باعث شد گفتمان و گفتار او خصیصه ارتباطی پیدا کند و عنصر عقلانیت ارتباطی و اجتماعی و فرهنگی در متون شریعتی شکل گرفت. به عبارت دیگر شریعتی هم مولف بود و هم خود تالیف اجتماعی ایران. متن او ساخته اجتماعی و فرهنگی برای پاسخ به زمانه و به تعبیری وجدان بیدار اجتماعی بود.

فراستخواه در توضیح تمایزات شریعتی در حوزه سیاست اجتماعی نیز بیان کرد: ما چهره‌های دولت‌ساز، ملت‌ساز، مدرسه‌ساز و ... داشته‌ایم ولی شریعتی بیداری اجتماعی را دنبال کرد که با سیاست صرف نوسازی تمایز دارد. شریعتی در همان دوران مصرف‌زدگی، غریبه شدن افراد در شهرها را می‌دید و سیاست اجتماعی‌اش حاوی حساسیت اخلاقی نسبت به رنج بشر و آلودگی‌های ذهنی جدید بود. شاید بتوان از این منظر او را با شبه‌روشنفکری پرشور فرانسه و آدم‌هایی همچون سارتر و کامو مقایسه کرد.

او در پایان گفت:‌ شریعتی به عنوان عالم به علوم اجتماعی از تاریخ نیز غافل نبود و ناپایداری و استبدادزدگی تاریخی جامعه خود را می‌شناخت و می‌دانست به همین دلیل ترویج سیاست سبک زندگی برای حل مسائل اجتماعی کفایت نمی‌کند و باید ظرفیت مقاومت هم به جامعه تزریق شود. در بحث کنش اجتماعی نیز شریعتی جوری عمل می‌کند و می‌نویسد که دین را هم مساله و هم راه‌حل برای جامعه ایرانی می‌شناساند. شریعتی از اینکه دین امری خصوصی است آشنایی‌زدایی کرد و آن را به عرصه اجتماعی کشاند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز