خبرگزاری کار ایران

در نشست مهدویان و حجازی‌فر در سی‌وپنج مطرح شد؛

سال 76 ستاد ناطق نوری شیرینی پیروزی را نیز خریده بود/دوره احمدی‌نژاد شروع یک سرخوردگی بزرگ بود/ زمان خاتمی خروج از اصولگرایی گاهی اوقات به معنای الحاد بود

سال 76 ستاد ناطق نوری شیرینی پیروزی را نیز خریده بود/دوره احمدی‌نژاد شروع یک سرخوردگی بزرگ بود/ زمان خاتمی خروج از اصولگرایی گاهی اوقات به معنای الحاد بود
کد خبر : ۵۵۷۴۲۴

پانزدهمین قسمت از برنامه «سی و پنج»، شب گذشته (شنبه 20 آبان ماه) میزبان محمدحسین مهدویان و هادی حجازی‌فر بود.

 به گزارش خبرنگار ایلنا، محمدحسین مهدویان در این برنامه که توسط فریدون جیرانی اجرا می‌شود، با اشاره به  حضور نسلی تازه در سینما گفت: اگر کودکی هر نسلی را مهمترین مؤلفه مؤثر در ناخودآگاه آن نسل بدانیم، به هر حال کودکی ما با جنگ سپری شده است و زمانی که ما متولد شدیم کشور درگیر جنگ بود و وقتی در 7 سالگی خبر پایان جنگ را شنیدم برایم عجیب بود چون فکر نمی‌کردم جنگ تمام شود و فکر می‌کردم جنگ با کشور همسایه ازلی و طبیعی است! زندگی ما تا این حد خو به جنگ گرفته بود. با نگاه امروزم متوجه هستم که مجموعه عواملی که متأثر از جنگ بود؛ وضعیت اقتصادی و اجتماعی حاکم بر کشور متأثر از شرایط جنگ و یاس حاکم بر طولانی شدن جنگ بوده است. جنگ، تغییرات جدی بعد از انقلاب بوده که ما چیزی جزء جنگ ندیده بودیم و نسل ما در این جامعه تغییر یافته بزرگ شدیم و تصوری از آنچه که قبلاً بوده نداشتیم. اما طبیعتاً در وضعیت تغییر یافته زندگی می‌کردند و در حال تجربه آن بودند و همه این مسائل روی ما تأثیر داشت و بیشتر آنها را متوجه نمی‌شدیم و همین عامل ویژگی‌های بیشتری در ما ایجاد کرد. شاید الان سوالاتی که نسل‌های جدیدتر راجع به دهه 60 دارد به این دلیل است که می‌خواهد این دهه را کشف کند و یک بار دیگر آن را بفهمد.

مهدویان ادامه داد:  در دوره اصلاحات 16 ساله بودم و اولین باری بود که رأی دادم. بعد به دانشگاه رفتم و دوران پر التهابی را در دانشگاه سپری کردم. خودم فکر می‌کنم که از آن فضا بسیار تأثیر گرفتم و به هر حال فضایی بود که به آدم تفکر و موضع می‌داد؛ نمی‌دانم بخشی از هیجانی که داشتم به خاصیت سنی من بر می‌گشت یا به خاطر فضای آن دوران بوده است! به هر حال دورانی بود که اتفاقات زیادی برایم افتاد و مطالبات زیادی در ذهنم زنده شد و شروع به فکر کردن به خیلی چیزها کردم و کتاب خواندن و دوباره فکر کردن به خیلی موضوعات. روی موضوعاتی که خیلی در موردشان مطمئن نبودم بازنگری کردم و به خیلی از تناقضات و مسائلی که به راحتی از کنارشان گذشته بودم، فکر کردم. دوران بسیار خوبی برای فکر و بحث کردن و گفتگو کردن و شجاعت در اندیشیدن بود.

مهدویان ادامه داد: بعد از ماجرای نیمروز با گروه دوستانی که دارم و هادی هم جزئی از آنهاست، با هم صحبت کردیم و ایده اولیه «لاتاری» را با هم شکل دادیم. فکر نمی‌کردم اینطور شود و شاید اتفاقاتی افتاد. البته انتخابات و تغییرات بعد از انتخابات بی تأثیر نبود و شاید درست مدیریت نشد و شاید فیلمنامه حساس و خطیر بود. دوره 5 ماهه سختی بود و واقعاً خیلی دوست دارم این فیلمنامه را کار کنم و همین که بحث تغییرش پیش آمد نتوانستم این کار را کنم. پیشنهاد اصلاح داشتیم و خیلی پیچیده شد و فقط موضوع شورای پروانه ساخت نبود و مسائل و ابعاد دیگری پیدا کرد. البته حال چون مسائل حل شده است نمی‌خواهم به آنها برگردم. به دنبال این بودم که روح فیلمنامه (فکر و لحن) «لاتاری» عوض نشود که اگر می‌شد، آن را کنار می‌گذاشتم.

 وی ادامه داد : این مدت بسیار سخت بود و نمی‌دانستم چقدر طول می‌کشد، اما الان خوشحالم که پروانه ساخت صادر شده و قرار است آن را بسازم. باید فکر جدی شود در مورد نظارت؛ البته نمی‌گویم نظارت نباشد اما نباید سلیقه‌ها تعیین کننده باشد. «لاتاری» خیلی عجیب و غریب نیست و الان اینطور به نظر می‌رسد که خیلی خاص و جنجالی است اما اینگونه نیست. این چندین ماه برایم تجربه‌ای بود و دوران تازه‌ای را تجربه کردم و سعی می‌کنم نگاه مثبتی به آن داشته باشم چون ممکن است فیلمسازان دیگر خیلی از این بدتر را تجربه کرده باشند. به هر حال الان روزهای آخر پیش تولید را می‌گذرانیم و به زودی آن را کلید می‌زنیم.فیلم‌های جدیدم را بهتر ساخته‌ام و بیشتر دوست دارم و مطمئنم که «لاتاری» را از همه فیلم‌هایم بیشتر دوست خواهم داشت. امیدوارم اتفاقات خوبی در «لاتاری» بیفتد.

مهدویان با اشاره به سینماگران مستقل گفت:  اصغر  فرهادی فیلمساز حرفه‌ای است و فکر مستقلی دارد هر چند با کمپانی‌های بزرگ دنیا کار می‌کند. البته باز هم می‌گویم ما تعریف درستی از فیلسماز مستقل نداریم. از طرف دیگر اتفاق مهمی است که یک فیلمساز که جریان فکری مخصوص به خودش را دارد توانسته با سرمایه‌های جهانی فیلم بسازد و چه خوب است اگر این موضوع از درون سینما آغاز شود. آقای فرهادی با کمپانی‌های خوب دنیا در حال کار است و فکر فرهادی مطمئناً فکر خودش است و از قابلیت‌های فیلمسازی‌اش برای جلب سرمایه استفاده می‌کند، اما ژست‌هایی که برخی می‌گیرند و برای مثال می‌گویند ماشینم یا زمینم در کلاردشت را فروختم و با آن فیلم ساختم را متوجه نمی‌شوم.

هادی حجازی‌فر نیز  با اشاره به وضعیت خود در دوره اصلاحات گفت: در سال 76 به شدت در ستاد آقای ناطق نوری فعال بودم و یادم هست حتی شیرینی برای پیروزی هم خریده بودیم و این نتیجه باور نکردنی بود. بعد از آن به دانشگاه آمدم و آن اتفاقات افتاد؛ من جزء اولین کسانی بودم که کتک خورم  از همان جا شک و تردید نسبت به اندیشه‌ام شروع شد و فکر می‌کنم اتفاق مهمی که در آن دوران افتاد و در مطالعه جامعه به ما کمک می‌کند، انشقاقی بود که بین بچه‌ها و خانواده‌ها به وجود آمد. چون بچه‌ها با برداشت‌ها و دریافت‌های جدیدی به خانه بازمی‌گشتند و طبعاً خانواده‌ها نگران بودند چراکه خروج از یک خط سیاسی گاهی اوقات به معنای الحاد می‌شد در حالی که اینقدر فاجعه‌آمیز نبود. واقعیت تازه‌ای که کشف می‌کردم را دوست نداشتم چون آزارم می‌داد چون یک عمر با یک باور زندگی کرده بودم و حال به باور تازه رسیدم. همچنین چون وابستگی قلبی به آن سمت وجود داشت نمی‌توانستم این اتفاقات را کامل بپذیرم. یادم است دلبستگی عجیبی به روزنامه کیهان در خانواده ما بوده و هست؛ این جریان از کیهان بچه‌ها شروع شد که بسیار بر من تاثیرگذار بود و خیلی از ذهن و ادبیاتم مدیون کیهان بچه‌هاست. در ادامه کیهان کاریکاتور که اولین نشریه تخصصی بود. اما در دوران اصلاحات به تدریج به خواندن روزنامه‌های مختلف پرداختم و در کوی دانشگاه به خواندن همه روزنامه‌ها معروف بودم چون به دنبال این بودم که بفهمم کدام روزنامه درست می‌گوید.

حجازی‌فر با اشاره به اینکه آغاز تردید در تفکراتش اصلاحات بودافزود: در دوره دوم با اینکه بسیار از آقای خاتمی خوشم می‌آمد، اما هر کاری کردم نتوانستم اسم ایشان را بنویسم چون هنوز دلبستگی به خط قبلی تفکرم را داشتم و من به احمد توکلی رأی دادم.

حجازی‌فر با اشاره به اینکه دوره احمدی نژاد  شروع آن دوره یک سرخوردگی بزرگ بود، افزود: تمام تلاشم را کردم به عنوان یک شهروند که جلوی این انتخاب را بگیرم. این حرفی که "واقعاً چه فرقی می‌کند" برایم عصبانی‌کننده بود و در شروع این دوره به نظرم باز هم دودستگی‌ها به شدت عمیق‌تر شد. عصبانیت از یکدیگر و فاصله‌ای که بین طرفداران دو گروه وجود داشت، ترسناک شد که این موضوع طبعاً در میان فامیل و دوستان هم به وجود آمد. دیگر مثل قبل نبود که بتوان گفتگو کرد و به دوستی ادامه داد. در ناخودآگاه می‌دیدی که در حال تصفیه آدم‌های اطرافت هستی و از شروع دوره احمدی‌نژاد عصبانیتی در من نهادینه شد.

وی ادامه داد: اما از طرف دیگر در حوزه‌ای که در حال کار بودم که سالهاست در تئاتر هستم و اجرا داشتم، می‌دیدم گشایش عجیبی در تئاتر اتفاق افتاده؛ پول خوب می‌آید و حمایت خوبی صورت می‌گیرد و ممیزی به حداقل رسیده بود و اما در ذهنم آن موضع را داشتم و کاملاً خلاف افکارم اتفاق افتاد. البته در حوزه سیاسی و روابط بین‌الملل قابل پیش‌بینی بود و حرص می‌خوردیم ولی در هنر و به ویژه تئاتر اینگونه نبود؛ نوع رفتار محترمانه‌تر شد، گشایش بزرگی در قراردادها و کم شدن ممیزی‌ها وجود داشت. به طرز عجیبی همه فعال بودند و کار می‌کردند و در چهار سال اول اصلاً قابل قیاس با دوره قبلی نبود. از شروع این دوره، ناگهان پذیرش دانشگاه‌ها زیاد شد و همچنین فارغ‌التحصیلان زیادی در تئاتر به جامعه وارد شدند. سالن‌های متروک احیا شدند و آن چیزی که در حوزه تئاتر انتظار داشتم، به شدت دوره درخشانی بود. هرچند آن دوره هم مشکلات خودش را داشت ازجمله افرادی که پای ثابت قراردادها بودند فارغ از ارزش کاری که داشتند. آسیب‌شناسی آن دوره هم این بود که کارهایی تولید می‌شد فارغ از اینکه تماشاگر آن را می‌بیند یا نه که این نوع کارها هم محو شدند. اگر الان در تئاتر فضای بازتری می‌بینیم، متعلق به دوره احمدی نژاد است که التبه کمی هم بسته‌تر شده است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز