مهدی غبرایی در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد:
آثار همینگوی و موراکامی پس از نزدیک به یک دهه مجوز گرفتند/حذفیاتِ فلهای برای سنگ صبور و آلیس در سرزمین عجایب/برخی کتابها را دیگر منتشر نخواهم کرد
غبرایی میگوید: متاسفانه سیاستمداری یا دولتمداری ما از راستگویی فاصله گرفته است. از من سنی گذشته و جوان و ناپخته نیستم تا مواردی که صلاح نیست را در کارم بیاورم. تا زمانی که سانسور وجود دارد ما تنها یک راه داریم و باید بهجای اینکه مترجم و مولف را اذیت کنیم؛ با او گفتوگو کنیم.
مهدی غبرایی (مترجم) در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درباره آخرین ترجمههایش گفت: ترجمه انگلیسی رمان آخر موراکامی یا همان «قتل افسر شوالیه» هنوز به ایران نرسیده و اگر برسد نه تنها بیمیل به کار روی آن نیستم بلکه علاقمندم این رمان را هرچه سریعتر به فارسی ترجمه کنم.
غبرایی گفت: بعد از چند سال ترجمهام از دو رمان مجوز گرفته و احتمالا تا آخر مهر ماه به بازار کتاب میآیند. رمان «این ناقوس مرگ کیست» نوشته ارنست همینگوی بعد از هشت سال و رمان «چوب نروژی» موراکامی بعد از شش سال مجوز گرفتهاند. رمان «این ناقوس مرگ کیست» اثر مفصل همینگوی است که برخلاف تصور همه که او را کوتاهنویس میدانند، این رمان ۷۰۰ تا ۸۰۰ صفحه دارد.
این مترجم سپس از انصرفش برای انتشار ترجمه رمان "سنگ صبور" نوشته عتیق رحیمی خبر داد و گفت: کتاب «سنگ صبور» نوشته عتیق رحیمی روایتی است از مصائب زنی در جریان تسلط طالبان در افغانستان که یک فیلم هم از روی آن ساخته شده است. این کتاب آن قدر موارد سانسوریاش زیاد است که رضایت به چاپ آن نمیدهم. از یک کتاب ۱۲۰ صفحهای؛ ۱۰ تا ۱۲ صفحه حذف کردهاند، یعنی یک دهم کتاب و من صلاح نمیدانم کتاب به این شیوه منتشر شود و به ناشر هم گفتهام آن را منتشر نکند. درواقع به کتاب «سنگ صبور» فلهای حذفیات دادهاند.
او اضافه کرد: انتشار کتاب «آلیس در سرزمین عجایب» هم با ایرادهای عجیب و خندهدار متوقف مانده است. از این اثر هم فیلم، هم سریال و هم انیمشین ساخته شده و همین الان یکی دو ترجمه از آن در بازار کتاب ایران موجود است. علت متوقف ماندن انتشار ترجمهام از «آلیس در سرزمین عجایب» این است که در دو فصل آخر؛ ورقهای بازی جزو کاراکترهای اثر هستند. من هرچه توضیح دادهام اینها وسایل لهو و لعب نیستند، اما گفتهاند این دو فصل را حذف کنید که واقعا پیشنهاد مضحکی است. جالب اینجاست که ترجمهای از یک کتاب به نام "شاه بیبی سرباز" مجوز گرفته و منتشر هم شده است. من نمیدانم مشکل ترجمه کتاب آلیس کجاست و چرا باید سلیقهای به حوزه ادبیات و ترجمه نگاه شود. واقعا نمیدانم چه کسی میخواهد به حرف من مترجم گوش بدهد.
مترجم رمانهای «پس از تاریکی» و «کافکا در کرانه» اظهار داشت: متاسفانه سیاستمداری یا دولتمداری ما از راستگویی فاصله گرفته است. بنابراین این حرفها و استدلالها بیپایه و اساس است. از من سنی گذشته و جوان و ناپخته نیستم تا مواردی که صلاح نیست را در کارم بیاورم. تا زمانی که سانسور وجود دارد ما تنها یک راه داریم و باید بهجای اینکه مترجم و مولف را اذیت کنیم؛ با او گفتوگو کنیم. من با وجود اینکه بسیار برایم سخت است تا استدلال و ادله خودم را با این دوستان در میان بگذارم، ولی حاضرم این سختی را به خودم بدهم. آقایان که میگویند میخواهیم با روشنفکران آشتی کنیم، باید راه را باز بگذارند. نمیشود که بر سر من مترجم بزنید و بعد بگویید ما میخواهیم آشتی کنیم.
این مترجم اضافه کرد: دو کتاب «این ناقوس مرگ کیست» و «چوب نروژی» که نهایتا با سانسور منتشر شدند و من هم به سانسور تن دادهام پس چرا همین مجوزها را شش سال یا هشت سال پیش ندادید؟ چرا این همه مترجم و مولف را معطل میکنید؟ «ترانههای شبانه» ایشیگورو و کتاب «هرگز ترکم نکن» نیز هر کدام چندین سال در انتظار مجوز ماندند. چه منطقی پشت این در انتظار گذاشتنها وجود دارد؟ و چه کسی به من مترجم که عمرم را برای این کار گذاشتهام، پاسخگو خواهد بود؟
غبرایی افزود: ادعا ندارم که تن به سانسور نمیدهم. بالاخره تا حدود ممیزی را قبول کردهام ولی منطقی باید این حوزه وجود داشته باشد. نمیشود سلیقهای اعمال مممیزی کرد و هیچ راهی بازنگذاشت تا من به عنوان مترجم یا مولف اثر؛ توضیح بدهم و ادلهام را بیاورم.
این مترجم با اشاره به تغییر دولتها گفت: دولت قبل هرچه بود و هرچه کرد، به پایان رسید. در همین دولت آقای روحانی که دور دومش آغاز شده؛ بازهم کتابهای من و برادرم "فرهاد غبرایی" یعنی «سفر به انتهای شب» که ترجمهای از سلین است و در دولت قبل توقیف شد، بازهم در این دوره مجوز چاپ به آن داده نمیشود. کتاب «هرگز ترکم مکن» هم که بعد از چاپ اول؛ در سال گذشته پس از با چانهزدنهای بسیار مجوز گرفت. این اتفاق غیر از اذیت و آزار چه معنایی دارد؟ باید قبول کنیم رمان برای خودش زمام دارد و باید قبول کنیم همیشه که همه چیز خوب نیست و هر انسانی مجموعهای است از خوبیها و بدیها، زشتی و زیباییها اگر همه بدیها و زشتیها حذف کنیم که خوبیها و زیباییها معنایی نخواهند داشت.
در داستان کوتاه مثل مجموعه داستان «زنان بدون مردان» موراکامی هم از هر داستان ۵ صفحه باید حذف میشد که من نهایتا از چاپ صرف نظر کردم و کلا تعدادی اثر هست که ترجمه و انتشارشان گذاشتهام برای زمانی که گشایشی حاصل شد.