در مراسم بزرگداشت کیارستمی مطرح شد؛
هر وقت مدیریت فرهنگی به دست جاهلان افتاده؛ سقوط کردهایم/جا دارد یکی از خیابانهای تهران به نام عباس کیارستمی نامگذاری شود+عکس
محمدرضا اصلانی گفت: عباس کیارستمی نمونه درخشانی از استفاده درست از مدیریتهای فرهنگی موجود بود. باید بدانیم که کیارسمی از مدیریت تنها به نفع شخصیاش استفاده نکرد. مدیریتهای فرهنگی باید دوسویه باشد. ما در این دو دهه اخیر شاهد یک سقوط مدیریتی هستیم ولی خوشحالیم که الگوی بزرگی چون کیارستمی داریم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مراسم نکوداشت عباس کیارستمی عصر امروز در سالن استاد شهناز در خانه هنرمندان برگزار شد.
در این مراسم؛ ابتدا فیلمی از ژیل ژاکوب (مدیر جشنواره کن) نمایش داده شد. در این فیلم سیفالله صمدیان با مدیر جشنواره کن درباره عباس کیارستمی و آثارش گفتگو کرده است.
سپس کیوان کثیریان (مجری برنامه) اشارهای به نمایش فیلمهای کیارستمی در خانه هنرمندان کرد و افزود: سال گذشته بالای ۴۰ عنوان از فیلمهای آقای کیارستمی را در سینما تک خانه هنرمندان پخش کردیم. در سال ۹۲ نیز سینما تک خانه هنرمندان با فیلم جادههای کیارستمی افتتاح شد. در آن مراسم و آن روز؛ آقای کیارستمی خود حضور داشت به این شرط که صحبت نکند. برای برنامه امروز ما خیلی سخت توانستیم فیلمهایی که قرار بر پخششان بود را هماهنگ کنیم و درنهایت هم نتوانستیم شرایط نمایش فیلم ۲۴ فریم آقای کیارستمی را فراهم کنیم.
در ادامه؛ فیلم مرا به خانه ببر ساخته عباس کیارستمی برای حاضران نمایش داده شد و سپس محمدرضا اصلانی (کارگردان، نویسنده و شاعر) گفت: خوشحالم در جمعی این چنین برای مردی که جامعه فرهنگی ما به لحاظ جهانی شدن مدیون زحمات اوست، حضور دارم. من قصد دارم امروز درباره مدیریت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان صحبت کنم نه کارهای آقای کیارستمی و آنهم بخش مدیریت فرهنگی کانون.
اصلانی افزود: قبل از تشکیل کانون؛ موسسه فرانکلین به سرپرستی همایون صنعتیزاده فعالیتهایی در زمینه کتاب کودکان و تصویرگری برای کودکان انجام داده بود. این مهم ادامه داشت تا تاسیس کانون پرورشی و در این زمان مجموعه فرانکلین در کانون ادغام شد و فیروز شیروانلو با راهاندازی انتشارات ادبی کانون یک مدیریت فرهنگی کارآمد را فراهم آورد. همین فعالیتهای کانون بود که تصویرگری پیشرویی از ایران را به جهانیان شناساند و اینها نبود مگر به مدیریت هوشمندی که در کانون پرورشی شکل گرفته بود و بعد از آن افتتاح بخش سینمای کانون بود.
این فیلمساز افزود: جریان کانون که یک جریان خلاق در زمینه آثار تبلیغاتی بود؛ در مقابل کارهای تبلیغاتی بازاری قرار گرفت. ما در کانون ساعتها راجع به فیلمها بحث داشتیم و روی فیلمنامهها کار میکردیم. زمانی که فیروز شیروانلو از کانون رفت؛ آقای ابراهیم فروزش به جای ایشان آمد و مدیریت نیز به همان شکل سابق ادامه یافت. مدیریتی که به نحو احسن در زمینه موسیقی طراحی صحنه و... ایدههای جدیدی برای سینما میآفرید. اگر این مدیریتها نبود شاید آقای کیارستمی هم نمیتوانست آنچنان که میخواست موفق شود.
وی در ادامه با اشاره به تاثیرگذاری انقلاب بر فعالیتهای کانون افزود: با شروع انقلاب مدیریت کانون را جوانی به اسم آقای زرین برعهده گرفت. ما انتظار داشتیم با آن افراطی کاریهای ایدئولوژی که در آن زمان وجود داشت مدیریت کانون فرو بریزد اما شگفت اینکه آقای زرین هم به همان راهی رفت که شیروانلو و فروزش رفته بودند. ایشان با سعهصدر در مقابل تندروییها ایستاد و آن جمع سابق را نگاه داشت. این چنین مدیریتی در واقع خطر کردن بود. زیرا کارهای ما کارهای تجاری نبود که پشتیبانش سرمایههای تجاری باشد. در آن سینمای ایدئولوژیک بعد از انقلاب؛ کانون سنگر یک سینمای سالم شد و این تا دو دهه ادامه پیدا کرد.
اصلانی در بخش دیگری از سخنان خود به فعالیتهای فرهنگی کانون اشاره کرده و گفت: ما هر وقت مدیریت فرهنگی کارآمدی داشتیم فرهنگمان شکوفا شد و هرگاه مدیریت فرهنگی ما به دست جاهلان افتاد از حیث فرهنگی سقوط کردیم. در کنار این مدیریت فرهنگی باید به نکته دیگری هم توجه کنیم اینکه چگونه استعدادهای فرهنگی ما از چنین امکانات مدیریتی باید استفاده کنند. عباس کیارستمی نمونه درخشانی از استفاده درست از مدیریتهای فرهنگی موجود بود. باید بدانیم که کیارسمی از مدیریت تنها به نفع شخصیاش استفاده نکرد. مدیریتهای فرهنگی باید دوسویه باشد. ما در این دو دهه اخیر شاهد یک سقوط مدیریتی هستیم ولی خوشحالیم که الگوی بزرگی چون کیارستمی داریم.
در ادامه مراسم فیلم دیگری نمایش داده شد که در آن بزرگان مطرح سینمای جهان عنوان فیلم خانه دوست کجاست را به زبانهای گوناگون جهانی بیان کرده بودند.
سخنران بعدی مراسم ابراهیم فروزش (مدیر سابق کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان) بود. وی اظهار داشت: از آقای اصلانی بسیار تشکر میکنم چر که من از ایشان بسیار چیزها یاد گرفتم. فیلم مرا به خانه ببر که امروز به نمایش درآمد مرا به یاد نخستین فیلم کیارستمی یعنی نان و کوچه انداخت. در این یکسالی که آقای کیارستمی از بین ما رفتهاند خیلی صحبتها در مورد ایشان گفته شده. او به نقل از یکی از شعرهایش رفت اما ماند. ما با هم رابطه خانوادگی داشتیم و همچنین در سفرهایی که ایشان برای پیدا کردن لوکیشن فیلمهایشان میرفتن، چندین بار همراهیشان کردم. من میدیدم این آدم چقدر جهان را میشکافت. در فیلم نان و کوچه سگی که دنبال بچهای که در فیلم است؛ کیا رستمی اصرار داشت که این صحنه بدون آنکه کات بخورد، گرفته شود. فیلمبردار فیلم آقای فخیمی به کیارستمی گفته بود که این کار شدنی نیست اما کیارستمی آنقدر گرفت تا شد. او عقیده داشت که سینما جای شدن است و باید بشود. انتخابهایش هم همیشه درست بود.
در ادامه این مراسم فیلمی پخش شد شامل مصاحبه با ژولیت بینوش (بازیگر مطرح سینمای جهان). او در این فیلم درباره مرگ کیارستمی و احساسش درباره این فیلمساز سخن گفته بود.
حبیب رضایی (بازیگر سینما) نیز در این مراسم گفت: حضور من در اینجا چندان معنایی ندارد درواقع با وجود اساتید بزرگی که عقبههای درخشانی دارند؛ وجود من در اینجا معنای چندانی ندارد. من مثل اغلب شما مخاطب فیلمهای کیارستمی بودم اما این شانس هم را داشتم که معاشرتهای شخصی با ایشان داشته باشم و هر بار که ایشان را ملاقات کردم بر میزان حیرتم افزوده شد. در اینجا میخواهم عبارتی را از دوست دیرین آقای کیارستمی، آیدین آغداشلو، وام بگیرم چراکه این جمله جان کلام است در مورد عباس کیا رستمی. آغداشلو میگفت: کیارستمی پروای سادگی داشت. این جمله در مورد عباس کیارستمی کاملا صدق میکند. پروا داشتن همیشه با تلاطم همراه است و سادگی همیشه با یک سکون و آرامش توام بوده. در کنار هم قرار گرفتن این دو نیاز به طی طریق دارد و ایشان از یک پشتوانه عظیم فرهنگی برخوردار بوده است.
رضایی افزود: آقای کیارستمی همیشه میگفتند همیشه دنبال هوش بگردید اما هوش اکتشافی نیست بلکه باید کشفش کرد. این هوش وقتی در کنار شخصیت بزرگ قرار بگیرد میتواند بیرقی بسازد به نام عباس کیارستمی که تا ابد میتوانیم از سایهاش استفاده کنیم. جا دارد که یکی از خیابانهای تهران به نام آقای کیارستمی باشد تا برای لحظاتی هم که شده در این خیابان سادهتر و صادقانهتر ببنیم.
جابر قاسمعلی (فیلمنامهنویس) نیز در سخنانی درباره آثار کیارستمی گفت: سینمای آقای کیارستمی یک سینمای دراماتیک نیست. ساختار فیلمهای او ساختاری جادهای، ایستگاهی و سفری است. اگر حافظ را در شعر فارسی رند میدانیم عباس کیارستمی هم در فیلمسازی یک رند است. ما در سینما برای فیلمها سه پیرنگ داریم؛ آقای کیا رستمی در هر سه این پیرنگها فیلم دارد. پیرنگ ایستگاهی را در طعم گیلاس و زیر در ختان زیتون؛ پیرنگ سه پردهای را در فیلمهای کلوزآپ مثل یک عاشق و مسافر و پیرنگ دراماتیک را در فیلم گزارش ایشان میتوانیم ببنیم. کیارستمی از اقتباس هم در سینما استفاده کرده است. فیلم مثل عاشق ادای دینی است به کتاب خاطره دلبرکان غمگین من اثر گابریل گارسیا مارکز و همچنین ادای دینی است به فیلم زیستن اثر کوروساوا.
در ادامه مراسم شاهد شرافت (خواهرزاده کیارستمی) درباره فیلم «خانوم» که از مادر زندهیاد کیارستمی ساخته بود، گفت: خیلی سخت است راجع به فیلمی صحبت کنم که قرار بود در زمان حضور خود آقای کیارستمی دیده شود. فیلم خانوم را از مادر کیارستمی ساختهام که مادربزرگ من هم میشوند. من میخواستم فیلمی درباره آقای کیارستمی بسازم اما ایشان به من گفتند این جور فیلمها تکراری است و بروم دنبال سوژه دیگر. من هم به سراغ مادر ایشان رفتم و از مادر بزرگم زهرا کیارستمی فیلم را تهیه کردم. وقتی آقای کیا رستمی این فیلم را دید؛ پسندید. فیلم در ابتدا ۴۶ دقیقه بود که با تدوین خود ایشان به ۲۴ دقیقه رسید ولی متاسفانه نشد در زمان حیات ایشان نمایش داده شد.
این مراسم با نمایش فیلم خانوم به پایان رسید.