برای زادروز یدالله رویایی/روزی از روزهای شعر
شعر حجم رویایی، جهانی خیالی میسازد که فقط در شعر یعنی تعریف زیباشناختی زبان، امکانپذیر و محسوس میشود. شعری که با کشف و شهود زبانی، اضلاع پنهان زبان را آشکار میکند:
۱۷ اردیبهشت روز تولد «یدالله رویایی»ست. روزی از روزهای شعر مدرن فارسی؛ نام خورده به نام شاعری که در زبان فارسی سکونتی مثالزدنی دارد و از شعر، جهانی برای ماندن انسان، جهانی برای خواندن انسان میسازد؛ و از شعر، انسان میسازد تا هستی را با خود آشکار کند. شعری که زبانآوری میکند؛ جهانآوری میکند و یکسره آفرینش است. زبانی است یگانه با آنچه میخواند و احضار میکند آنچه را که نبوده است.
در حاشیه بیانیه شعر حجم منتشر شده در شهریور ۱۳۵۰ میخوانیم: «اگر کار شعر فقط گفتن باشد، در تاریخ ادبیات، انبوه شاعر داریم. اگر کار شعر هیجان آنچه برای گفتن داریم و خلق طرز بیان آن هیجان باشد، تا زمان نیما فقط حافظ و مولوی داریم. اگر کار شعر دیگر گفتن چیزی نباشد ولی ساختن یک قطعه باشد تا زمان نیما شاعر نداریم.»
همین جا میگویم: اگر کار شعر چگونه گفتن چیزی و خوداندیشی این چگونه گفتن باشد، پیش از «لبریختهها»ی رویایی، شعر نداریم.
شعر حجم رویایی نه میخواهد دنیا را تغییر دهد و نه زندگی را اما برای خوانندهاش هر دو را تغییر میدهد. خوانندهای که هم شعر او را به خود میخواند و احضار میکند و هم او شعر را و همین جاست که جهانآوری از امر پنهان و فضای نامرئی شعر رخ میدهد. به یاد داشته باشیم که «سوررئالیسم» برای تغییر دنیا و زندگی آمده بود اما خودش را برچسب ایدئولوژی کمونیسم کرد تا واقعیت را با خیال، متعالی کند که حتما ماجرای این تعلق یکسویه را خواندهاید که سرانجامی جز معلق شدن نداشت.
اما مسالهساز شعر حجم و شعر رویایی، ارائه یک منظر زیباشناختی جدید بود: «اسپاسمانتالیسم»؛ و باید تمایز خود را با تاثیرگذارترین منظر زیباشناختی عصر مدرن، یعنی سوررئالیسم روشن میکرد. به همین علت در حاشیه بیانیه شعر حجم میخوانیم: «اسپاسمانتالیسم، سوررئالیسم نیست. فرقش این است که از سه بعد به ماورا میرسد. و در این رسیدن فقط در یکجا با هم ملاقات میکنند: در جهیدن از طول؛ گرچه در اینجا هم جست، فوریتر است. حجمگرا در این جست خط سیر از خود به جا نمیگذارد. در پشت سر تصویر او سه بعد طی شده است، و این سه بعد طی شده، اسکله میسازند تا خواننده شعر حجم را به جایی برساند که شاعر رسیده است. حجمگرایی نه خودکاریست و، نه اختیاری. جذبههایی ارادیست یا ارادهای مجذوب. جذبهاش از زیبایی و زیباشناختیست. ارادهاش از شور و از شعور است. از توقع فرم و از دلبستن به سرنوشت شعر.»
شعر حجم رویایی، جهانی خیالی میسازد که فقط در شعر یعنی تعریف زیباشناختی زبان، امکانپذیر و محسوس میشود. شعری که با کشف و شهود زبانی، اضلاع پنهان زبان را آشکار میکند:
در حاشیه حالت خود بودم
پهلوی من از کنار جستجو میرفت
وقتی که تنم بالا
آن علت اولا را تن میزد
در اول جستجو بودم
او بودم
(لبریخته ۵۷)
شعر حجم حاصل و محصول ایستادن مقابل استبداد ایدئولوژی و تعهد بود. ایدئولوژی شعار و تعهد بیمار جهت داده شده با آن. به همین علت، موضوع شعر حجم، خود شعر حجم است واینجاست که ابژه و سوژه در شعر فارسی بر هم منطبق میشوند:
اندازه میگرفتم اگر او را
و آن صدای شب بو را
گر میشناختم
در استخوانهای من اکنون وهم
زیباتر میچرخید
وقتی که حمله
-آراسته در خونم –
سوهای پنهان دارد
وقتی که حمله در خونم
آراسته میکند سوهای پنهان را
با آن صدای شب بو میآید
وز سمتهای خشک تنم او
میآید
(لبریخته ۱۷۲)
رویایی از دلتنگیها تا امضاها، تعریف تازهای از شعر ارائه میکند و هر کتابش جهانی از زندگیهای زبان است، آنچه عمیقا انسانی است و انسانی میماند.
یادداشت: محمد آزرم