داود موسایی در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
بازدیدکننده میلیونی را باور کنیم یا تیراژ اندک کتاب را/نمیدانیم یارانههای میلیاردی کجا مصرف میشود
موسایی میگوید: یکی از اشکالات در رویه پرداخت یارانه در کشور ما این است که یارانه در دست افراد است. در کشورهایی که از ابزار یارانه استفاده میشود راهکارهای یارانهشان راهکارهایی کارگشاست.
به گزارش خبرنگار ایلنا، یارانههای نشر ازجمله مسائل و موضوعاتی بوده و هست که اصلاح روند پرداخت آن توسط معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همواره دنبال شده است. حذف بن کاغذی و جایگزین کردن بنکارتهای الکترونیکی و محدود کردن استفاده از این بخش از یارانه به دوره برگزاری نمایشگاه کتاب نمونههایی از اصلاحات صورت گرفته درمورد یارانههای نشر هستند. با این وجود هنوز هم به نحوه و چگونگی تخصیص یارانههای نشر ازجمله بنکارتهای ویژه نمایشگاه انتقاداتی وارد است و حتی ناشران حرفهای و استخوان خردکرده شیوه فعلی را مطلوب نهایی نمیدانند.
داود موسایی (مدیر انتشارات فرهنگ معاصر) اینبار از نیاز نشر به اصلاح بیشتر روند تخصیص یارانهها گفته است.
مشروح گفتگو را در ذیل میخوانید:
شما در گفت وگویی که چندی پیش با ایلنا داشتید اشاره کردید که مخالف تخصیص بنکارت هستید. چه دلایلی باعث میشود تخصیص بنکارت را مثبت ندانید؟
قبل از اینکه به مسئله بنکارت بپردازیم، بد نیست که ماهیت هرگونه یارانه نه تنها در ایران بلکه در کشورهای دیگر را مدنظر داشته باشیم. در کل هر شیوه پرداخت یارانه باید سازوکارهایی تعریف شده برای خودش داشته باشد. خصوصاً در کشورهای دیگر طی سالیان دراز برنامهریزیهای مشخص و اهدافی برای تخصیص یارانهها درنظر میگیرند. معمولاً هم یارانهها به دست افراد سپرده نمیشود. یکی از اشکالات در رویه پرداخت یارانه در کشور ما این است که یارانه در دست افراد است. در کشورهایی که از ابزار یارانه استفاده میشود راهکارهای یارانهشان راهکارهایی کارگشاست.
بخش بزرگی از یارانه جاهایی صرف میشود که ما اصلاً نمیدانیم کجاست و به چه شکل است
شخصاً نفس پرداخت یارانه و پرداختهای حمایتی را رد نمیکنم؛ اما مسئله این است که حمایتها از چه راهی باید محقق شود. بسیار خوب است که دولت با استفاده از این یارانهها شرایط توسعه نشر و دیگر زمینههای فرهنگی را فراهم کند، فکر نمیکنم در این صورت کسی مشکل و مخالفتی با پرداخت یارانه داشته باشد. چگونه این شرایط با استفاده از همین یارانهها میتواند فراهم شود؟ به کمک ابزار معافیتهای مالیاتی پستی، بیمهای آب، برق و ... همانند دیگر موارد نیاز مرتبط با بخشهای فرهنگی هم اشتغال ایجاد شود، هم سازوکار روانتر شود. در این صورت است که پرداخت یارانههای ما سازنده خواهد بود و اگر کسی فعالیت فرهنگی داشت و اشتغال ایجاد کرد؛ باید از این یارانهها استفاده کند. اینکه میلیاردها تومان را به صورت مستقیم در اختیار افراد مختلف قرار بدهید؛ جدا از اینکه به چه کسی عرضه و چگونه پرداخت میشود در آن هیچگونه عدالتی رعایت نشده است.
اینکه میلیاردها تومان را به صورت مستقیم در اختیار افراد مختلف قرار بدهید؛ جدا از اینکه به چه کسی عرضه و چگونه پرداخت میشود در آن هیچگونه عدالتی رعایت نشده است
در حال حاضر به قدری در حوزۀ نشر مسئله و مشکل اساسی داریم که واقعاً بنکارت و یارانه و ... در بین آنها گم شده است. همین یارانه مذکور هم که واقعاً تمامش در حوزۀ نشر هزینه نمیشود و بخش بزرگی از آن جاهایی صرف میشود که ما اصلاً نمیدانیم کجاست و به چه شکل است. این نوع نگاه به یارانه و این سبک پرداخت اصلاً نوعی اتلاف منابع است و انگار پولی حتماً باید بین عدهای حالا دهها هزار نفر تقسیم شود. منظور این نیست که چرا به این افراد و نهادها داده میشود بلکه باید براساس سازوکاری مناسب این منابع پرداخت شود.
فکر میکنید برای اصلاح شیوۀ نادرست فعلی تخصیص یارانه به نشر از کجا میتوان شروع کرد؟ اساساً این مبلغ در چه صورتی میتواند واقعاً کمکی باشد برای ناشران و صنعت نشر کشور؟
ناشران ما واقعاً در شرایط بدی کتاب تولید میکنند. این یارانه میتواند به سمت ایجاد کتابفروشی و تجهیز کتابخانهها و مواردی که در بالا اشاره کردم، سوق داده شود تا سودش به همه جامعه برسد. همچنین در حال حاضر ما مشکل بزرگی در حوزۀ کتاب کاغذی و دنیای دیجیتال داریم، این یارانه میتواند برای پژوهش و بررسی و حمایت در نشر دیجیتال هزینه شود که هم ناشران ترغیب شوند از نشر کاغذی آرام آرام به سمت نشر دیجیتال روی آورند و هم کمترین آسیب را ببیند. ولی ظاهراً یارانههای ما به گونهای پرداخت میشود که فعلاً این منبع به این صورت باید مصرف شود. زمانی ما به التفاوت ارزی میدادند، زمانی بنکارتهای کاغذی و حالا هم بنکارتهای الکترونیک ولی ماهیت یارانه تفاوتی نکرده و کمکی به توسعه نشر و فرهنگ نکرد. نتیجۀ این چند سال یارانه را بررسی کنید ببینید چقدر مؤثر بوده است.
البته واقعاً بنکارتها رقم آنچنانی نیست و توسعۀ فرهنگی توسعهای بسیار پرهزینه است و اگر بخواهیم کار زیربنایی در حوزۀ فرهنگ انجام بدهیم این مبالغ چندان به حساب نمیآید ولی همین مبلغ نیز در مسیری قرار دارد که نتیجه و بازدهی ندارد.
زمانی مابهالتفاوت ارزی میدادند، زمانی بنکارتهای کاغذی و حالا هم بنکارتهای الکترونیک ولی ماهیت یارانه تفاوتی نکرده و کمکی به توسعه نشر و فرهنگ نکرد
فکر میکنید این شیوه در تخصیص بنکارت به نمایشگاه کتاب آیا میتواند دلیلی باشد که بُعد فروشگاهی این رویداد فرهنگی به شدت بر بعد نمایشگاهی آن سایه انداخته است؟
هر نمایشگاهی در هر کشوری سازوکار خودش را دارد. طبیعتاً در کشوری که هنوز قانون کپیرایت به رسمیت شناخته نشده باشد نمایشگاه کتاب چه کارکردی میخواهد داشته باشد؟ در تمام دنیا یکی از اصلیترین کارکردهای نمایشگاههای کتاب خرید و فروش حق نشر است. ما به دلیلی که عنوان شد این مورد را در نمایشگاه کتاب تهران نداریم، پس بیشتر به طرف فروش کتاب میرویم.
در کشوری که هنوز قانون کپیرایت به رسمیت شناخته نشده، نمایشگاه کتاب چه کارکردی میخواهد داشته باشد؟
ناشران داخلی هم میخواهند کتابهایشان را در معرض دید عموم بگذارند و بعید میدانم اگر جنبۀ نمایشگاهی صرف باشد کسی فقط برای بازدید بیاید. شاید عدهای دانشجو، استاد و معلم، قشرهایی که با کتاب سروکار داشته باشند در حال حاضر هم مردم با انگیزۀ گشت و گذار و هم خرید کتاب به نمایشگاه میآیند و این اتفاق در مجموع بسیار خوب است. همین که طی ده روز براساس آمار که شاید کمی بالا و پایین باشد نزدیک به 2 تا 2/5 میلیون نفر از نمایشگاه کتاب تهران بازدید میکنند، خیلی مفید است و میتواند جایگاه نمایشگاه را محکم کند ولی واقعیت این است که نمایشگاه کتاب تهران جز فروش کار دیگری نمیتواند انجام بدهد. البته یکی از مشکلات این نمایشگاه چه در بخش داخلی و چه خارجی این است که هیچگاه جدی گرفته نشده است.
همین که طی ده روز 2 تا 2/5 میلیون نفر از نمایشگاه کتاب تهران بازدید میکنند، خیلی مفید است و میتواند جایگاه نمایشگاه را محکم کند ولی واقعیت این است که نمایشگاه کتاب تهران جز فروش کار دیگری نمیتواند انجام بدهد
از همان سالهای ابتدایی راهاندازی این رویداد فرهنگی هیچ نگاهی مبنی بر برنامهریزی برای توسعه نمایشگاه را شاهد نبودهایم و مشخص نشده که اساساً هدف از برپایی این نمایشگاه چیست. نمایشگاهی راهاندازی شد و قرار بود به تدریج ویژگیهای این نمایشگاه هم مشخص شود ولی این روال اولیه تا همین امروز هم همچنان وجود دارد. هنوز هم تنها ظرف دو تا سه ماه عدهای تلاش میکنند که نمایشگاهی برگزار شود و با پایان هر دوره دوباره فعالیتی شاهد نیستیم تا سال آینده.
قصد ندارم بگویم همۀ نمایشگاهها حتماً با یک موضوع و کاربردی دایر میشوند ولی چون بر مبنای یک برنامهریزی از پیش تعیین شده و چندین ساله پیش میروند بیشتر هدفمند هستند و دستاندرکاران میدانند که نمایشگاه را برای چه منظوری برگزار میکنند. نمایشگاه کتاب تهران هم بهطور طبیعی آرام آرام به سمت تبدیل شدن به یک فروشگاه بزرگ گرایش پیدا کرده که باتوجه به شرایط نشر در ایران چندان هم بد نیست و بالاخره فضایی است که عده زیادی از همه جای ایران در آن حضور پیدا میکنند و با کتابهایی که در طول سال در کشور منتشر شده آشنا میشوند.
مردم ما چون محل گردش و تفریح کم دارند و ضمناً در هر خانوادهای هم معمولاً یکی دو نفر اهل کتاب هستند اساساً تمایل دارند که در محیط نمایشگاه کتاب حضور داشته باشند. ماجرا چیست که آمار بازدیدکننده میلیونی از نمایشگاه کتاب داریم ولی تیراژ کتاب در حد غیرقابل قبول و غیرقابل تصوری پایین است
درواقع به تناسب روحیه و خواست مردم است که نمایشگاه کتاب تهران به شیوهای که در حال حاضر شاهد هستیم برگزار میشود و بیشتر به سمت فروش گرایش دارد تا نمایش. حالا برخی دورهها مدیرانی بودند که بُعد نمایش هم برایشان مهم بوده و در این حوزه هم فعالیتهایی داشتهاند، برخی دیگر تنها به همان بخش فروش اکتفا کردهاند. در کل نمایشگاه کتاب تهران به تناسب آنچه جامعه احساس نیاز کرده به طرف فروش متمایل شده است.
در فضای مجازی کاربران عادی خودشان نظرسنجیهایی دربارۀ نمایشگاه کتاب و کارکردهای آن برگزار میکنند. یکی از سؤالات جالب در این نظرسنجیها این بود که اگر یک فروشگاه اینترنتی شرایط خرید کتاب را با همان درصد تخفیف نمایشگاه کتاب برای کاربران مهیا کند، آیا آنها بازهم برای بازدید به نمایشگاه کتاب میروند، شما در این باره چه فکر میکنید؟ واقعاً تنها انگیزه بازدیدکنندگان نمایشگاه کتاب همین تخفیف است؟
به نظرم تنها موضوع تخفیف نیست که مردم را علاقهمند به حضور در فضای نمایشگاه کتاب تهران میکند. مردم ما چون محل گردش و تفریح کم دارند و ضمناً در هر خانوادهای هم معمولاً یکی دو نفر اهل کتاب هستند اساساً تمایل دارند که در محیط نمایشگاه کتاب حضور داشته باشند. شخصاً تضاد میان تعداد بازدید کننده میلیونی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و تیراژ پایین کتاب در ایران برای من همیشه سؤال بوده است. این مردمی که در محل نمایشگاه کتاب تهران حاضر میشوند قطعاً برای کتاب آمدهاند یا حداقل اکثرشان برای تهیه کتاب به نمایشگاه کتاب آمدهاند و نه نمایشگاه اسباببازی و امثالهم؟ ماجرا چیست که آمار بازدیدکننده میلیونی از نمایشگاه کتاب داریم ولی تیراژ کتاب در حد غیرقابل قبول و غیرقابل تصوری پایین است.
اگر تمام افراد در این آمار میلیونی خریدار کتاب نباشند بخشی از آنها که قطعاً خریدار کتاب هستند و اگر این تعداد خریدار کتاب داریم (حتی نصف بازدیدکنندگان از نمایشگاه کتاب) باید وضعیت نشر ما در طول سال بهتر از آنچه که در حال حاضر است، باشد. یعنی این افراد به دنبال کتابهایی با موضوعات خاص هستند که در نمایشگاه کتاب پیدا نمیکنند و اگر این موضوعات وجود داشته باشد برایشان جذابتر است؟ آیا برای تخفیف میآیند؟ من فکر میکنم امکان تخفیفی که در نمایشگاه برای خریداران فراهم میشود یکی از انگیزهها برای حضور در نمایشگاه است. بازدیدکننده پیش خود میگوید هم در نمایشگاه و محیطی فرهنگی گشتی میزنیم و هم کتابهای مورد نیازمان را ارزانتر میخریم. سایتهای اینترنتی و فروشگاههای مجازی فرصت قدم زدن در نمایشگاه را در اختیار مردم قرار نمیدهد و واقعیت این است که همین بودن در فضای نمایشگاه برای خیلی از بازدیدکنندگان یک ویژگی اصلی است. درثانی بسیاری از این بازدیدکنندگان بنکارت دارند و تنها در بازۀ زمانی نمایشگاه میتوانند از آن استفاده کنند. بهنظرم مجموعهای از تمام این مقولات است که بازدیدکننده را به نمایشگاه کتاب میکشاند.
نمایشگاه کتاب هیچگاه از نظر مکان برگزاری تکلیف روشنی نداشته و همیشه بر سر محل اجرا جاروجنجال بوده که نمایشگاه بزرگراه چمران، مصلی یا شهر آفتاب کدام مناسبتر است؟ پس نمیتوان از چنین نمایشگاهی انتظار داشت برنامهریزی بلندمدت داشته باشد
درست است که در این سه سال اخیر تغییراتی در رویه برگزاری نمایشگاه را شاهد بودیم و به اصطلاح تکانی به شیوههای اجرایی و مدیریتی این رویداد فرهنگی داده شده، ولی همچنان تغییرات و اصلاحات زیربنایی لازم را شاهد نیستیم. فکر میکنید چرا این اصلاحات زیربنایی محقق نشده است؟
من هم موافقم که خون تازهای به نمایشگاه کتاب تزریق نشده فقط با تغییر مدیران رویهها عوض شده است. من 29 دوره در نمایشگاه کتاب حضور داشتهام و از همان سالهای اول هم همین رویه بوده که همیشه به خودمان میگفتیم از سال آینده فلان فعالیت جدید را آغاز میکنیم یا فلان رویه تازه را پیش میگیریم، حرکتهایی هم صورت میدادیم ولی واقعاً نتایج مطلوب و مورد انتظار را به دست نمیآوردیم. آرام آرام خود ما هم به این شیوه بسنده کردیم که ده روز امکانی را در اختیار نشر قرار داده میشود تا هم کتابهایمان را عرضه کنیم و هم به فروش برسانیم و به تدریج هم صنعت نشر روی فروش در این بازه زمانی حساب باز کرد. از طرف دیگر مدیران فرهنگی در دورههای گذشته برگزاری نمایشگاه کتاب تهران را یک مسئولیت و وظیفه تلقی میکردند و هر دوره کمی پررنگتر و یا کمرنگتر و با کیفیت اندکی بالاتر یا پایینتر برگزار میشده است ولی روال اجرا همان روال نمایشگاه سالهای اولیه است و حرکت تازهای برای چگونگی برگزاری نمایشگاه کتاب شاهد نیستیم.
نمایشگاه کتاب فرانکفورت، لندن، پاریس، بلونیا و ... سالهاست که مکان ثابت و مشخصی دارند و احدی نمیتواند از آنجا تکانشان بدهد. اما ما هنوز هم نمیدانیم آیا 4 سال دیگر و زمانی که مدت تفاهمنامه ارشاد و شهرداری تمام شد میتوانیم در شهرآفتاب بمانیم یا مسئولان میگویند قرارداد تمام است
البته نمایشگاه کتاب هیچگاه از نظر مکان برگزاری تکلیف روشنی نداشته و همیشه بر سر محل اجرا به تعبیری حتی جاروجنجال بوده که نمایشگاه بزرگراه چمران، مصلی یا شهر آفتاب کدام مناسبتر است؟ پس نمیتوانیم از چنین نمایشگاهی که حتی مکان مشخصی ندارد انتظار داشته باشیم برنامهریزی بلندمدت داشته باشد.
گرفتاری اینجاست که همیشه خودمان را با کشورهای توسعهیافته مقایسه میکنیم ولی توجهی به بسترسازیها و زیرساختهایی که آنها طی سالهای طولانی انجام دادهاند نداریم. نمایشگاه کتاب فرانکفورت، لندن، پاریس، بلونیا و ... سالیان سال است که مکان ثابت و مشخصی دارند و احدی نمیتواند از آنجا تکانشان بدهد. با وجود نقل مکان به شهر آفتاب و امضای تفامنامه میان وزارت ارشاد و شهرداری تهران ما هنوز هم نمیدانیم آیا 4 سال دیگر و زمانی که مدت این تفاهمنامه تمام شد میتوانیم هنوز هم در شهرآفتاب بمانیم یا مسئولان بعدی آنجا میگویند قرارداد ما تمام است دیگر نمیتوانیم نمایشگاه کتاب را در این مکان برگزار کنیم. این مسائل را دولتمردان فرهنگی باید حل و فصل کنند و اگر این اطمینان در مورد ثابت ماندن محل نمایشگاه کتاب و موارد دیگر وجود داشته باشد قطعاً دبیرخانه با پایان هر دوره تعطیل نمیشود. دورۀ بعدی، و برنامهریزیهای بلندمدت شاید صورت گیرد.
واقعیت این است که ما در حال حاضر نمیدانیم اگر مشکلی میان وزارت ارشاد و شهرداری به وجود آمد تکلیف چیست؟ آیا ممکن است در این صورت شهرداری بگوید با وجود اختلافات به وجود آمده نمایشگاه کتاب همچنان سر جای خودش هست؟
کل این مجموعه نمایشگاه چه بخش داخلی و چه بخش بینالمللی که نمایش فرهنگی ما را نشان میدهد باید سازوکاری داشته باشد که در طول سال برنامهریزی و سیاستگذاری انجام شود نه اینکه ظرف سه ماه در محدودیت زمانی کارهایی همیشگی صورت بگیرد. روی این مسائل باید کار کرد و باید شرایطی را فراهم کنیم که مردم به معنای واقعی به طرف کتاب بیایند و کتاب و مطالعه را در برنامههای خود داشته باشند.