هاشم آقاجری:
کاتوزیان برخی صفات منفی را بهصورت ژنتیک به ایرانیان نسبت داده است
یک تاریخنگار گفت: همایون کاتوزیان برخی صفات منفی را به صورت ژنتیک به ایرانیان نسبت داده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، هاشم آقاجری در پنل عصر کنفرانس جامعه شناسی تاریخی ایران؛ بررسی و نقد آثار ناصر همایون کاتوزیان در دانشگاه ترتبیت مدرس گفت: در جامعه ما معمولا منتقد نیازمند نوعی صبر است و باید خودش را برای کین توزیها آماده کند. اما با شناختی که از آقای کاتوزیان دارم می دانم حتی نقدهای ناوارد و نسنجیده را هم با روی باز مورد توجه قرار می دهند.
او سپس در بیان دلایل اقبال به آثار و نظریات همایون کاتوزیان در سالهای اخیر اظهار داشت: این اقبال به نظرم حاکی از نوعی بداهت نظری و دلالتهای علمی و آکادمیک در این نظریه ها است. همچنین کارکرد سیاسی که این نظریات در جامعه ایجاد کرده نیز در اقبال عمومی به آنها بیتاثیر نیست.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در شرایط اصلاحطلبی و فرصت اصلاحات، گام به گام حتی آن دسته از اهالی دانشگاه که گریزی به جریانات سیاسی داشتند هم نظریه آقای کاتوزیان را مورد توجه قرار دادند. اساسا نظریه دولت و ملت و نتیجه گیری آن یعنی لزوم انجام اصلاحات تدریجی و گام به گام هم دقیقا نظریهای سیاسی و کاربردی روز است.
آقاجری گفت: مطالعه تاریخ ایران از وجه نظری و تئوریک چندین دهه است در جامعه ما رواج پیدا کرده است.
این جامعه شناس نظریه همایون کاتوزیان را ذیل نظریه شیوه تولید آسیایی معرفی و بیان کرد: نظریه تولید آسیایی از نظر تئوریک به مارکس می رسد و همچنین نظریه استبداد شرقی و جامعه آبی. اصولا مواردی مثل حاکمیت مذهب به جای قانون، شرایط اقلیمی، عدم پایایی تاریخی، برابری برده وار همگانی از جمله نکاتی است که اغلب در نظریات جامعه شناختی درباره شرق و ایران گفته می شود. حتی در آثار هردوت یونانی هم چنین مواردی درباره ایران باستان مطرح شده یا درباره ایران دوره صفویه.
آقاجری اضافه کرد: نظریه تولید آسیایی که اساس کار کاتوزیان است مشکلات جدی دارد. اول؛ مشکل کلی که همه نظریات و روایت های کلان دارند. آن هم اینکه شاهد تقیل گرایی در آنها هستیم و تاریخ ایران در این نظریات به تاریخی منحصرا زیستی و دوره ای تبدیل میشود، مثل شب و روز و رفت و آمد ماهها و سالها. یعنی اصلا در این قبیل نظریهها تاریخ طبیعی نداریم.
او همچنین تصریح کرد: در این شرایط تمام اتفاقات تاریخی ما از عصر صفوی گرفته تا مشروطه هیچ حرکت و تحول تاریخی را به ذهن متبادر نمیکند. تلقی غیرتاریخی فوق حتی باعث شده مباحث روان شناختی ایران هم با رویکرد غیر تاریخی عنوان شود. یعنی یک سری ویژگیها به ایرانی ها نسبت داده شده و می شود که انگار ایرانیان از قدیم همانگونه بوده و هستند.
آقاجری سپس سبک جامعه شناسی کاتوزیان را غیر تاریخی دانست و گفت: جامعه شناسی کاتوزیان غیر تاریخی است. در نظریات با محور تاریخی باید به نوعی دورههای مختلف تاریخی شکل بگیرد. در آثار کاتوزیان اگر از بیگانه هراسی، دو رویی، تقیه، عدم کار جمعی و... در جامعه ایران صحبت می شود این ویژگی ها به نوعی تنها به صورت ژنتیک به ایرانیان نسبت داده شده است.
او یادآور شد: نظریه استبداد ایرانی و جامعه کلنگی هم توصیفی ساده و ابتدایی از جامعه ایرانی دارد و چگونگی شکل گیری فرآیند های تاریخ ایران را توضیح نمیدهد. وجوه جامعه ایرانی در آن تنها به وجه سیاسی و تمام دورههای تاریخی به یک دوره تقلیل پیدا کرده است. وجه سیاسی باید به صورت جامعه شناختی مورد بررسی قرار گیرد.
عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی گفت: اساسا انگار در این نظریه ساحت سیاسی ایران در خلا و به دور از شیوه های تولید و اقتصاد و... است. جاهایی هم که ارتباطی برقرار شده تناقضاتی خودنمایی میکند.
آقاجری در پایان تصریح کرد: مشخص نیست وجه تفاوت حکومت ها کجاست و اصلا تحولات یک دوره مشخص تاریخی با دوره دیگر مشخص نمی شود. الگوی اروپایی در این نظریه و رد فئودالیسم اروپایی در ایران هم تنها وجه سلبی ماجراست و وجه ایجابی را کمتر میبینیم.