یک نقاش و تصویرگر در گفتگو با ایلنا مطرح کرد؛
«تصویرسازی» متنی است که باید به آن وفادار باشید اما نقاشی اینطور نیست/ انجمن تصویرگران ایران از بیرون حمایت نمیشود
احمدزاده میگوید: وقتی تصویرسازی میکنید، این کار را بر اساس یک متن انجام میدهید. نقاشی اینطور نیست. تصویرسازی در واقع برای یک متن است که شما باید بر اساس آن کار کنید و به آن وفادار باشید. البته میتوانید خلاقیتهای خودتان را هم بروز دهید؛ اما به هرحال باید به آن متن وفادار باشید.
به گزارش خبرنگار ایلنا، تعداد گالریهایی تهران برخلاف گذشته بیش از حد تصور است که این تعدد مزایا و معایبی دارد. به هر روی اتفاق واضح این است که هنرمندان عرصه تجسمی (از کمتر شناخته شدهها تا هنرمندان مطرح) طی چند سال گذشته با مشکلات کمتری در رابطه با برگزاری نمایشگاههای انفرادی و گروهی مواجه هستند. و در این بستر گسترده نمایشگاههای خاصتر و نوتر با نمایشگاههای تکراری و بازاری توامان شده است. در نهایت اینکه یافتن نمایشگاههای هنری در میان این همه گالری متعدد، امری تا حدودی دشوار است.
«کنتراست» یکی از رویدادهایی است که محوریت آن «تصویرسازی» است. با این توضیح که «تصویرسازی» یکی از رشتههای مهم در دنیای امروز است که برخی آن را هنری وابسته به مقولاتی چون نشر و کتاب میدانند. برخی هنرمندان برخلاف این تعریف عمل میکنند و «تصویرسازی» را هنری مستقل میدانند. نمایشگاه «کنتراست» شامل آثاری از بنفشه احمدزاده است و در گالری با برگزار شده است.
بنفشه احمدزاده درباره جزییات مجموعه «کنتراست» و سبک و سیاقی که در این مجموعه به کار گرفته با ایلنا گفتگو کرد.
درباره جزییات نمایشگاه «کنتراست» کمی توضیح دهید.
«کنتراست» نقاشیها و حجمها را شامل میشود. من تعدادی نقاشی و کارهای چاپ انجام دادهذم که خروجی آنها یک سری آثار حجمی بود.
البته گویا شما مجسمهساز نیستید، یعنی رشته تخصصی شما نیست.
خیر من مجسمه ساز نیستم و هیچوقت هم نبودهام؛ اما در مجموعه فعلی سعی کردم با برشها و اتصال آنها به یکدیگر، طرحهایم را حجمی کنم.
از این تجربه بیشتر بگویید. با اینکه مجسمهساز نیستید؛ اما خب به سمت حجم رفتهاید. این رویه تولید و ارائه آثار تجربی است. جامعه هنر همواره به نگرشهای نو و آثار تجربی نیاز داشته است.
این اتفاق و گرایش من به خلق آثار حجمی، حدود هشت سال پیش افتاد. در خیلی مواقع زمانی که نقاشی میکردم یا کار چاپ انجام میدادم، احساس میکردم نمیتوانم آنچه را که میخواهم توسط نقاشی صرف، بیان کنم، و خب این موضوع مرا مدام به چالش میکشید و شروع کردم با ورقهای فلزی کار کردن.
کار کردن با ابزار و مترال سخت روند فعالیت را دشوارتر میکند.
اتفاقا خیلیها به من همین را گفتهاند. میگویند به عنوان یک خانم انتخاب متریالت کمی خشن است. بله این سختی و خشن بودن وجود دارد؛ اما آنچه میخواستم را در همین متریال هاپیدا کردم. طی این روند، این مسیر همینطور مرحله به مرحله جلو رفت. ورقهای مس و آهنهایی را که داشتم با اسید روی آنها کار میکردم. بعد در ادامه به این فکر افتادم که ورقهای آهنی را به هم اتصال دهم. سپس به نتایجی که میخواستم رسیدم.
در توضیحات نمایشگاهتان و البته بر اساس آثار حال و گذشتهتان میتوان گفت که «معماری» هم یکی از مقولات مورد نظر شماست. «معماری» در کجای روندی که دربارهاش توضیح دادید، قرار دارد؟
بله درست است، من روی فضای معماری کار میکنم. و اینکه باید بگویم، حجم دادن به آثاری که ساخته بودم آنها را به معماری نزدیکتر میکرد.
آیا این رویه برایتان ادامهدار خواهد بود؟ چه اتفاقی شما را به برگزاری نمایشگاه ترغیب کرد؟ احساس کامل بودن آثار یا اتمام روندی که چندسال قبل آن را آغاز کردهاید.
در رابطه با بخش اول سوالتان باید بگویم بله این رویه برایم ادامه دارد و همچنان مشغول کار کردن روی آن هستم. در مجموعه «کنتراست» مطمئن شدم تعداد کارها و مجموعهام به جایی رسیده که الان میتوانم آنها را نمایش دهم.
در نهایت از زمان برگزاری نمایشگاهتان آن هم آخر سال و در ماه شلوغی چون بهمن که زمان برگزاری چندین جشنواره هم هست، رضایت دارید؟
بله راضی هستم. اتفاقا زمانی که مشغول هماهنگیها با گالری بودم به چند فاکتور مهم فکر کردم؛ اما دیدم، زمان برای برگزاری مناسبت است. دلم میخواست نمایشگاهم را امسال برگزار کنم که این اتفاق افتاد و خدا راشکر بازخوردهای خوبی هم دریافت کردم.
با توجه به اینکه تصویرسازی را بصورت حرفهای انجام دادهاید در اینباره بگویید که مرز بین این هنر و نقاشی، کجاست؟
وقتی تصویرسازی میکنید، این کار را بر اساس یک متن انجام میدهید. نقاشی اینطور نیست. تصویرسازی در واقع برای یک متن است که شما باید بر اساس آن کار کنید و به آن وفادار باشید. البته میتوانید خلاقیتهای خودتان را هم بروز دهید؛ اما به هرحال باید به آن متن وفادار باشید.
این موارد گستره مخاطبان را محدود نمیکند؟
تصویرسازی برای خودش مخاطبان تعریف شدهای دارد، در حالی که نقاشی اینطور نیست. در نقاشی شما با موضوع طرف هستید؛ یعنی موضوعی را انتخاب میکنید و کانسپتی را در نظر میگیرید و بر همان اساس شروع به کار میکنید. این کار در زمینه نقاشی به صورت آزاد انجام میشود؛ چون هیچکس به شما نگفته که در این رابطه چه کاری انجام دهید. طی این روند، هرآنچه خلق میشود دغدغه ذهنی شماست. به نظرم مرز نقاشی و تصویرگری فقط همین موردی است که دربارهاش توضیح دادم. حال اینکه دربرخی موارد تصویرسازیهای به نقاشی نزدیکمی شود و حتی خیلیها نقاشیهایشان تصویرسازی است.
چرا این دسته از هنرمندان که به آنها اشاره کردید، نقاشیهایشان، تصویرسازی است؟
چون در آثارشان روایت وجود دارد و خب ماجرای تصویرسازی صرفا همان روایت است.
آیا بناهای شهری و فضای حال حاضر تهران در نوع نگاهتان به معماری در آثارتان تاثیر داشته؟
معماری چندین سال است که دغدغه من هست. آن زمان با سازمان زیباسازی شهرداری تهران همکاریام را شروع کرده بودم. در آن مقطع، در شهر که پرسه میزدم بناهای که وجود داشتند خیلی برایم اهمیت پیدا کرده بودند. البته این اهمیت قبلا هم وجود داشت؛ اما با دقت بیشتر به آنها نگاه میکردم. به تخریبها و ساخت و سازها؛ همچنین شکلهای جدیدی که جای بناهای قدیمیتر را گرفته بود، دقت میکردم. در میان این مشاهدات به موارد جالبی هم برخورد میکردم. مثلا گاه میدیدم این ساخت و سازها و شکلهای جدید بناها، بسیار جا افتادهاند و درست سر جای خودشان قرار گرفتهاند که البته تعدادشان اندک بود. در خیلی موارد دیگر که تعدادشان هم کم نبود ساختمانهای عجیبی که هیچ ربطی به معماری ما نداشت در شهر در حال ساخته شدن بود. هندسه آن فضایی است که شما از شخصیتسازی، از روایت و خیلی موارد دیگر فاصله میگیرید.
بله «هندسه» مقولهای است که در آثارتان نمود دارد. چگونه است که اشکال هندسی در آثارتان به وفور دیده میشوند.
به هرحال زمانی که سراغ معماری میروید با هندسه هم مواجه خواهید شد؛ نمیتوان هندسه و خط و اشکال مربوط به آن را از معماری حذف کرد.
با توجه به نظر خودتان که «روایت» را اساس «تصویرسازی» میدانید؛ اما شما در مجموعه «کنتراست» از این مقوله مهم حذر کردهاید. کمی در اینباره توضیح دهید.
بله همینطوره در مجموعه «کنتراست» از روایتگری فاصله گرفتهام و این کاملا عمدی است. سعی کردهام در این مجموعه کلا روایت را حذف کنم. این آثار نیازی به روایت ندارند. مخاطبانی که آنها را میبییند؛ خودشان متوجه خواهند شد که این مجموعه جدا از آن روایتهای داستانی است.
یکی دیگر از مولفههایی که در آثار شما نمود دارد این است که از طیف رنگی محدودی بهره بردهاید. چرا؟
رنگهایی که به کار بردهام، در فضای هنر ایرانی خیلی مورد استفاده قرار گرفتهاند. آجرها و کاشیها و تمام آنچه در معماری میبینید؛ اغلب با همین طیف رنگها کار شدهاند. من از این موارد الهام گرفتهام و انتخاب و بهرهگیری از رنگها بر همین اساس بوده است. جدا از این موارد، اصلا نمیخواستم آثاری پر زرق و برق خلق کنم.
انتخاب عنوان «کنتراست» برای مجموعه آثار و نمایشگاهتان دلیل خاصی داشته؟
عنوان «کنتراست» را از استیتمنت برداشتهام این تضادی است که بین نحوه اجرای نقاشیها و حجمهای فلزی وجود دارد. فکر میکنم این انتخاب خیلی مفهومیتر بوده است.
همه این موارد باعث شده در آثارتان شاهد نوعی مینیمال و ایجاز باشیم.
این ایجازی که از آن میگویید، به دلیل شرایط و فضای دنیای معاصر است. سرعت این دنیای معاصر آنقدر زیاد است که اگر بخواهیم فرمها و آثار را پیچیده کنیم، مناسب زمانه ما نخواهند بود.
جدا از این موضوعات به عنوان آخرین سوال، از عملکرد انجمن تصویرگران بگویید.
من چند سال پیش به مدت سه سال یکی از اعضای هیئت مدیره انجمن تصویرگران بودم و فعالیتهای زیادی هم داشتیم. لازم است توضیح دهم هیئت مدیره و اعضای دیگری که در انجمن تصویرگران بودهاند؛ در تمام دورهها برای مدیریت بهتر و عملکرد بهتر تلاش کردهاند. موضوع این است که انجمن تصویرگران جمعی اقلیت است و آن آدمها باید نسبت به هنر و تصویرگری عشقی داشته باشند تا کارها انجام بگیرد. مسئله دیگر این است که انجمن تصویرگران از بیرون هم حمایت نمیشود. حال نیز با وجود آمدن نسل جدید باید منتظر بمانیم تا عملکردشان را ببینیم.