محمودرضا امینی در گفتگو با ایلنا مطرح کرد؛
پریشانیها و دروغگوییهای صهیونیستها از بحران جدی در اسرائیل خبر میدهد
تهدیدات اسرائیل علیه حزب الله لبنان در بحبوحه جنگ غزه، هم به دنبال ایجاد یک بهانه برای عقبنشینی این رژیم از غزه و آرام کردن جبهههای جنگ این منطقه است و هم صهیونیستها سعی دارند با طرح ادعاهایی دال بر اینکه میخواهند به لبنان حمله کنند، به نوعی پرستیژ و آبروی از دست رفته نظامی خود در سطح منطقه و محیط بینالمللی را احیا کنند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بیش از ۵ ماه از آغاز جنگ غزه میگذرد. جنگی که تاکنون موجب کشته و مجروح و مفقود شدن بیش از ۱۰۰ هزار فلسطینی ساکن در نوار غزه شده و بسیاری معتقدند که این رویداد را بایستی یکی از رویدادهای تعیینکننده در مورد آینده معادلات مطرح در منطقه خاورمیانه و به طور خاص غرب آسیا در نظر گرفت.
در این چهارچوب، سناریوها و تحلیلهای مختلفی در مورد آینده این جنگ و احتمال توسعه آن در سطح منطقه مطرح میشود. اسرائیل از یکسو نتوانسته در جنگ غزه به اهداف تعیین شده از سوی خود دست یابد و از سوی دیگر تهدیدات به ظاهر جدی را در مورد حمله قریبالوقوع به لبنان نیز مطرح میسازد. از این رو، ایلنا در گفتگو با «محمودرضا امینی» دکترای روابط بین الملل و کارشناس مسائل راهبردی، به واکاوی چند علامت سوال مهم در بحبوحه جنگ مذکور پرداخته است.
مشروح گفتگو با محمودرضا امینی را در ادامه میخوانید:
ارتش رژیم اشغالگر قدس و مقامهای سیاسی و نظامی این رژیم در روزهای اخیر بر شدت تهدیدات خود جهت حمله زمینی به شهر رفح افزودهاند. حملهای که در صورت تحقق میتواند تلفات گستردهای را از حیث کشتار غیرنظامیان فلسطینی با توجه به پناه گرفتن بیش از یک میلیون فلسطینی در این شهر ایجاد کند. به نظر شما تا چه حد انجام حمله زمینی رژیم صهیونیستی به رفح قریبالوقوع است؟
باید توجه داشته باشیم که صهیونیستها در رابطه با جنگ غزه ۳ هدف عمده و محوری را دنبال میکردند. اول: نابودسازی مقاومت اسلامی فلسطین، دوم: آزادسازی اسرای اسرائیلیِ در کنترل حماس و در نهایت سوم: ایجاد اطمینان خاطر از اینکه دیگر از نوار غزه حملهای علیه اراضی اشغالی انجام نخواهد شد. صهیونیستها تاکنون به هیچکدام از این اهداف اعلامی خود علیرغم گذشت بیش از ۵ ماه از آغاز جنگ غزه دست نیافتهاند. به بیان صریحتر، آنها در تمامی دستورکارهای مذکور شکست خوردهاند.
این در حالی است که رژیم اشغالگر قدس در ماه اخیر از حمایتهای سنگین مالی و تسلیحاتی آمریکا و دیگر قدرتهای غربی و البته برخی کشورهای عربی منطقه نیز برخوردار بوده است. در جبهه مقابل نیز محور مقاومت در منطقه حمایتهای موثری را از مقاومت و ملت فلسطین انجام داده و به طور خاص شاهد تحرکات حزب الله لبنان، انصار الله یمن و گروههای شیعی عراقی و سوری در این رابطه بودهایم. در این نقطه، محور مقاومت توانسته فشارهای قابل توجهی را به طرف اسرائیلی وارد کند.
در این چهارچوب، اسرائیل اگرچه در غزه ویرانیهای گستردهای را به بار آورده با این حال، به هیچکدام از اهداف خود در قبال مردم و مقاومت فسلطین دست نیافته و به نحو مفتضحانهای دچار شکست شده است. حال در این نقطه باید پرسید که صهیونیستها دقیقا چه کارت دیگری را در دست دارند تا علیه ملت فلسطینی رو کنند؟ به نظر من پاسخ روشن است: تهدید به حمله و انجام کشتارهای بیشتر علیه مردم فلسطین. این رویکرد آنها نیز با واکنش تند افکار عمومی بین المللی همراه شده و عواطف آنها را جریحهدار کرده است. جنایات اسرائیل در نوار غزه به قدری فجیع بوده که حتی حامیان بین المللی این رژیم نیز از نظر سیاسی نمیتوانند حمایتهای بیشتر و صریحتری را از اشغالگران صهیونیست انجام دهند.
در این چهارچوب، رژیم اشغالگر قدس شبیه به موجودیتی شده که غرش میکند اما هیچ در بساط ندارد و در انزوای کامل به سر میبرد و سر و صدای اضافی تولید میکند. در این راستا، کاملا محتمل است که ارتش صهیونیستی به شهر رفح حمله کند ولی این موضوع بیش از آنکه از ابتکار عمل اسرائیل خبر دهد، از موثر بودن فشارها بر این رژیم حکایت دارد. به بیان سادهتر، با آشکار شدن بیش از پیش عدم توانایی اسرائیلیها در بحبوحه جنگ غزه، اقدامات بیمنطق و مبهم آنها نیز افزایش قابل توجهی پیدا کرده است.
در کنار اینها باید توجه داشته باشیم که نتانیاهو در شرایط کنونی تا حد زیادی منافع شخصی خود را به عنوان منافع ملی صهیونیستها به افکار عمومی و طیفهای سیاسی در اراضی اشغالی میفروشد. این در حالی است که این فرد از پایگاه مردمی چندانی در میان افکار عمومی صهیونیست برخوردار نیست و همین مساله نیز به یک چالش بزرگ پیش روی صهیونیستها تبدیل شده است و چشم اندازهای پیش روی آنها را تارتَر از هر زمان دیگری میکند. از این رو، شاید حمله به رفح انجام شود اما این حمله از موضع قدرت صهیونیستها نیست و ناشی از قرار گرفتن آنها در بن بستهای راهبردی است.
صهیونیستها گزارههای مختلفی را در مورد ایجاد سازوکارهای حکمرانی مطلوب خود در نوار غزه پس از پایان این جنگ مطرح میکنند. برخی به طور خاص به این نکته اشاره دارند که تشکیلات خودگردان کنترل نوار غزه را به دست میگیرد. دیدگاه شما در این رابطه چیست؟
باید توجه داشته باشیم که مقاومت فلسطینی اکنون در وضعیتی قرار دارد که بعید نیست اگر این مساله را مطرح کنیم که توانسته طرف صهیونیستی را شکست دهد. در حقیقت مقاومت فلسطین توانسته مانع از محقق شدن اهداف رژیم اشغالگر قدس در نوار غزه شود. حال در این وضعیت، مقاومت فلسطین توانسته بسیاری از پیش فرضهای رژیم صهیونیستی را نیز نقش بر آب کند، مثلا گزاره تشکیل دو دولت که غربیها سالهاست در مورد آن مانور میدهند به هیچ عنوان مورد تایید مقاومت فلسطین نبوده و نیست.
البته که دیگر گزارههایی از این نوع نیز بسیار هستند که مقاومت فلسطین آنها را رد کرده و این مساله خود چالشهای اساسی را برای رژیم صهیونیستی و متحدان غربی آن ایجاد کرده است. حال در این فضا، اینکه صهیونیستها و یا غربیها بگویند که در آینده غزه، این تشکیلات خودگردان فلسطینی است که باید بازیگر عمده و محوری باشد، چندان منطقی و واقع بینانه نیست و بیشتر یک بازی روانی و تبلیغاتی است.
شماری از دولتهای غربی نظیر آمریکا و فرانسه در مدت اخیر اقدام به ارسال کمکهای هوایی برای مردم غزه کردهاند. تحلیل شما از این حرکت مشکوک چیست؟
توجه داشته باشیم که ماهها حمایتهای همه جانبه مالی و تسلیحاتی غرب از اسرائیل در اِعمال جنایت علیه مردم غزه، چالشهای جدی را برای این دسته از بازیگرانِ مدعی در عرصه بین المللی به وجود آورده است. حال به نظر میرسد آنها از طریق اعطای کمکهای مذکور به نوعی سعی دارند تا حدی فشارها را از روی دوش خود بردارند و ژست مدافع و حامی مردم غزه را به خود بگیرند. باید از آنها پرسید که دلیل ارسال سیل قابل توجهی از سلاح و بمب از سوی آنها برای اسرائیل برای هدف قرار دادن مردم غیرنظامی و عادی نوار غزه چه بوده است؟ در کنار این مساله، به نظر من سلامت این کمکها نیز زیر سوال است.
البته که سطح و میزان این کمکها نیز به مراتب کمتر از آن حداقلهایی هستند که مردم غزه حقیقتا به آنها نیاز دارند. به نظر میرسد که صهیونیستها به نوعی سعی داشتهاند تا گذرگاه رفح را نیز دور بزنند و مجرای تازهای را برای ارائه کمک به مردم غزه ایجاد کنند. مجرایی که تحت نظارت مستقیم آنها باشد و تنها راه ارتباط زمینی غزه با جهان خارج که همان گذرگاه رفح است را از حیّز انتفاع ساقط کند.
رژیم اشغالگر قدس در مدت اخیر بر شدت تهدیدات خود در زمینه انجام یک حمله سراسری به لبنان نیز افزوده است. تحلیل شما از این موضوع چیست؟
اسرائیل خود را به آب و آتش میزند تا برای خود در بحبوحه جنگ غزه دستاوردسازی کند و بنیانهای بقای خود را که به شدت متزلزل شده، تقویت کند. در این مساله هیچ شکی نیست. با این حال، صهیونیستها با یک روند برنامهریزی شده نمیتوانند جلو بروند و اساسا اینکه بگوییم ابتکار عمل دارند به هیچ عنوان درست نیست. همین پریشانی صهیونیستها در طرح موضع گیری و انجام اقدامات مبهم و بینتیجه و یا دروغگوییهایی که صهیونیستها انجام میدهند و خیلی زود واقعیت آنها افشا میشود، همه و همه این گزاره که اسرائیل در وضعیت خوبی نیست و بحرانها بر آن غلبه کردهاند را تایید میکند. حال در این فضا اینکه این رژیم با این وضعیت متزلزل خود اقدام به تهدید لبنان و حزب الله میکند واقع بینانه نیست.
مقاومت لبنان از ابزارها و امکانات متنوعی برای هدف قرار دادن صهیونیستها سود میبرد و هم در قالب عملیاتهای موشکی-پهپادی و هم عملیاتهای زمینی میتواند چالشهای به مراتب گستردهتری را در قیاس با مقاومت فلسطین برای رژیم اشغالگر قدس ایجاد کند. از این رو، به نظر من تهدیدات اسرائیل علیه حزب الله لبنان هم به دنبال ایجاد یک بهانه خوب برای عقب نشینی این رژیم از غزه و آرام کردن جبهههای جنگ این منطقه است و هم صهیونیستها سعی دارند با طرح ادعاهایی دال بر اینکه میخواهند به لبنان حمله کنند، تا حدی پرستیژ و آبروی از دست رفته نظامی خود در سطح منطقه و محیط بین المللی را احیا کنند.
حتی اگر از این منظر هم به موضوع نگاه کنیم، صهیونیستها حقیقتا در بحران هستند و چالشهای جدی را پیش روی خود میبینند.